به گزاش صدای حوزه، آیتالله شب زنده دار، عضو شورای عالی حوزه های علمیه در نخستین درس خارج خود به بررسی رسالت حوزه و حوزویان در تحقق «تولید؛ پشتیبانیها و مانعزداییهای علمی» پرداخت و در ضمن آن نکاتی پیرامون معیشت طلاب بیان داشتند که گزیدهای از بیانات ایشان را در ادامه میخوانید:
موانع گاهی سر راه تحصیل در حوزههای علمیه فراوان است؛ یکی همین نهالکشیهایی است که بالاخره در حوزه دارد میشود و میبینیم طلبه جوان مستعد با استعداد قابل برای ترقی، این نهاد، آن نهاد، آنجا و آنجا میآیند سراغشان و اینها را بالاخره برای مناصبی که در نظر دارند میبرند. آنها هم آدمهای با استعداد و فرهیخته میخواهند. خب نتیجه این چه میشود؟ نتیجهاش این میشود که کمکم «حوزه» از این استعدادها خالی میشود.
نهال کشی؛ خطر بزرگی برای حوزه
گاهی باید صد نفر، دویست نفر آدم با استعداد کار کند تا پنجاه نفر از آن در بیاید چون موانع سر کار فراوان است، چه هست، چه هست، اینها هم هست دیگر و این یک واقعیتی است که الان ما در حوزهها میبینیم و حقیقتاً خطر بزرگی است.
باید این امر محاسبه بشود ولو اینکه در بعضی از موارد هم تزاحم است، حتی اگر شما ببینید که بالاخره افراد دارای صلاحیت کمتری بروند یا حتی در مواردی هم مسؤولیتهایی هم بدون متصدی باقی بماند، در تزاحم با اینکه آن [نهاد]ها اینگونه باشد یا خدای نکرده حوزه علمیه، آن قوای علمی و آن اصالت حوزه ضربه ببیند [حفظ حوزه مقدم است].
یادم میآید یک زمانی [برای جذب یک نهاد] خیلی دنبال افراد (طلاب مستعد) بودند، من عرض کردم کار شما مثل این میماند که در زمان جنگ بروید در دانشکده پزشکی بگویید شما چرا اینجا نشستید، ما الان پرستار کم داریم، همه دانشجوها یا غالب دانشجوهای رشته پزشکی را ببریم برای پرستاری!! آن موقع نگاه میکنی خیلی خوب است، همهجا پرستار است و دیگر آن بیماریها [و جراحتها درمان میشود]. اما ده سال دیگر که نگاه میکنی [هیچ] پزشکی نمانده است. اینها باید درس بخوانند تا ده سال دیگر متخصص بشوند. آینده آینده… و در این تزاحم آن مقدم است.
بنابراین این پشتیبانیها و مانعزداییها ولو نظر مبارک رهبر دام ظله العالی نسبت به امور اقتصادی بود، اما در امور غیراقتصادی هم حقیقت این است که مثل پیشرفتهای علمی چه در حوزه و چه در مراکز علمی آخر، آنجا هم نیاز به همین دارد، تولید؛ چه تولید امور مادی، چه تولید علم…
پشتیبانی و مانعزدایی در امور معیشتی و معنوی
و در امور معنوی هم، [طلاب باید] انسانهای مهذب خداترس متعهدِ وظیفهشناسِ بار بیایند، این هم نیاز دارد به پشتیبانی و دفع مانعزداییها و هم چنین البته یکی از مانعزداییها هم عبارت از این است که بالاخره از نظر امور زندگی و معیشت و مسکن و گذران یک حد معمول از زندگی که هر کسی به آن نیاز دارد بالاخره این هم باید مورد توجه باشد برای بزرگانی که این جهت برای آنها میسور است.
البته زندگی طلبگی خودش یک شیرینیهایی دارد، ولی حداقلها یک حداقلهایی است که لازم است که انشاءالله به آن رسیدگی بشود. زمان ما با زمانهای گذشته خیلی تفاوت پیدا کرده است. آن موقع که ما بچه بودیم و در نوجوانی و جوانی بودیم، خیلی مشکلات معیشتی و مسکن و اینها فراوان بود. هرسال باید آقایان مثلاً بگردند اینجا آنجا خانه پیدا کنند، والده ما میگفتند پدر ما پاهایشان تاول میزد از بس که بگردند اینجا و آنجا تا منزلی پیدا کنند بعد هم گاهی با صاحبخانههای خیلی عجیب و غریبی [مواجه بودند].
خاطره جالب آیت الله شب زنده دار از دوران اجاره نشینی
من خودم یادم هست که مثلاً بچه سه ساله بودم نشسته بودم توی ایوان منزلی که اجاره مینشستیم، صاحبخانه هم خدا رحمتشان کند آنها [هم آنجا] بودند، من قاشق دستم بود این جوری میزدم روی آجر که همینجور نشسته بودم، او از آن طرف داد میزد عمارت میآید پایین. یک بچه سه ساله دارد با قاشق این جوری میزند.
لکن آن موقع چون «الْبَلَیَّهُ إذا عَمَّتْ طابَتْ» (بلا هنگامى که فراگیر شود قابل تحمل خواهد بود) معمول مردم چون بالاخره همین مشکلات را داشتند و زن و بچه طلبهها هم میدیدند [بقیه مردم] هم همینجور هستند، یعنی یک چیزی است که خیلی اختصاصی به طلبه ندارد، تحمل این آسانتر بود.
اما امروز اینگونه نیست، توقعات هم یک مقداری خیلی بالا رفته و از این جهت است که حالا یک طلبهای هم خودش بخواهد به خیلی حداقلها اکتفا کند یا حداقلها هم نباشد ممکن است بسازد، اما بالاخره خانوادهای که سرپرستی آنها را میکند مشکل دارند.