به گزارش صدای حوزه، حجت الاسلام مهدی درستی در کانال خود با عنوان«یادداشتهای علمی» به تبیین مبحثی فقهی با ادبیات دانش ریاضی پرداخته است. متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
از آنجا که مسائل فقهی بر قواعد عقلی و قاعده های عقلی بر قواعد ریاضی استوار است، در نتیجه می توان مباحث فقهی را در قالب و شکل ریاضی نیز بیان نمود.
یکی از مباحث و مسائلی که می خواهیم آن را به شکل ریاضی بررسی نماییم، ازدواج و دوستی دختر و پسر می باشد.
اگر ما A را به عنوان مجموعه پسران و B را به عنوان مجموعه دختران در نظر بگیریم، اجتماع B و A با استقلال دو مجموعه B و A در تضادّ می باشد؛ زیرا جمع شدن دو عنوان مستقل در یک مجموعه واحد، وجود دو عنوان نخست را مورد خدشه قرار داده و آنها را جزء مجموعه اشیای معدوم فرض می نماید. اما اگر دو مجموعه فوق، توسط عقد محرمیت تحت مجموعه ای با عنوان «زوج و زوجه» روند، استقلال دو مجموعه نخست، از بین نمی رود؛ زیرا پسر و دختر بودن دو مجموعه اوّل، تحت عنوان تازه ای که «مزدوج بودن» باشد، وارد می شوند.
برای درک بیشتر، دو مجموعه دو تیم باشگاهی بارسلونا و رئال مادرید را مثال می زنیم که مجموعه اوّل به هیچ وجه نمی تواند داخل در مجموعه دوّم و مجموعه دوّم داخل در مجموعه اوّل شود؛ چراکه با این فرض، عنوان و استقلال خود را از دست می دهند، مگر آنکه تحت عنوانی جدید که ملیّت آنها (اسپانیا) باشد، جمع شوند که دو عنوان قبلی خود را نیز از دست نمی دهند.
جنسیت مذکر و مؤنث بودن، دو عنوان اولی برای انسان بودند؛ اما عناوین و صفات ثانویه شرعی برای انسان مثل احصان و فحشاء چه؟ درست است که اینها قابل اجتماع نبوده و تحت عنوان «زوجیت» که مجموعه واحدیست داخل می شوند، اما در مثال جنسیت که ذکریت و أنوثیت باشد با باقی ماندنشان در مجموعه جدید اشکالی وارد نمی شود، برخلاف احصان و فحشاء که با بقایشان در مجموعه جدید از آنجا که عنوان ثانوی هستند، زوجیت را مورد خدشه قرار می دهند. به عبارت دیگر عناوین ثانوی با اینکه حکم و اثر عناوین اولی (داخل شدن در عنوان جدید و عدم داخل شدن در یکدیگر) را دارا هستند، اما همانند عناوین اولیه نمی توانند نافذ بوده و با بقایشان اثر جدید را بر خود پذیرفته و حمل کنند. مثل شرک و ایمان، کفر و ایمان، نفاق و ایمان، شیعه و سنّی، مسلمان و اهل کتاب.
ریاضی همانند عقل یک حجّت به معنای حجیّت استدلال است، نه حجیّت مستقل و یا کاشف؛ یعنی دانش ریاضی یک ابزار و چراغیست برای فهمیدن و فهماندن بهتر اصول و معارف وحیانی؛ در علوم دیگر هم اینچنین است که ریاضی ابزاریست برای فهمیدن و فهماندن قوانین عالم طبیعت.
تنها تفاوتی که در اینجا وجود دارد این است که منشأ مسائل طبیعی و تجربی، حسّ است و تجربه، اما منشأ مسائل فقهی، غیب است و وحی و ما در اینجا در استفاده از ابزار مختلف برای گفتن مسائل وحیانی اشکالی نمی بینیم؛ بنابراین در اصل، ما تابع وحییم و اگر قرینه و آیه ای بر خلاف اصل بیان شده در ریاضی داشته باشیم، ما تابع وحی هستیم.
البته اگر جهات مخالفت واضح و روشن شود، می بینیم که مخالفتی وجود ندارد؛ زیرا عقل و در نتیجه ریاضی، با وحی تطابق داشته و مخالفتی ندارند. مثلاً طبق آیه ﴿ٱلْیَوْمَ أحِلَّ لَکُمُ ٱلطَیِّبَاتُ وَ طَعَامُ ٱلَّذِینَ أُوتُوا ٱلْکِتَابَ حِلٌ لَکُمْ وَ طَعَامُکُمْ حِلٌ لَهُمْ وَٱلْمُحْصَنَاتُ مِنَ ٱلْمُؤمِنَاتِ وَٱلْمُحْصَنَاتُ مِنَ ٱلَّذِینَ آُوتُوا ٱلْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلا مُتَّخِذِی أخْدَانٍ وَمَنْ یَکْفُرْ بِٱلإیْمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی ٱلآخِرهِ مِنَ ٱلْخَاسِرینَ﴾، مائده/۵؛ ازدواج با اهل کتاب ـ چه دائم و چه موقّت ـ جایز است؛ زیرا دو عنوان «اسلام و اهل کتاب» _ البته موحّدین آنان _ در واقع تحت عنوان «دین دار بودن» وارد می شوند، اما «شرک و ایمان»، «کفر و ایمان»، «نفاق و ایمان»، «تشیّع و دیگر فرق ضاله» هیچکدام تحت عنوان «دین داری» وارد نمی شوند.