به گزارش صدای حوزه، حجت الاسلام محصن رضایی، طی یادداشتی به بررسی فقه الجهاد در بابا اینکه امنیت و آسایش در پرتو مبارزه و اعمال قدرت پرداخته است که در ادامه مطالعه می نمایید:
در متون دینی موضوع جهاد و مسائل پیرامون آن بسیار فراوان مطرح شده است. در برخی ادله تاکید شده که امنیت، آسایش، صلح و همه برکات در پی قوی شدن و اِعمال قدرت و مبارزه با دشمنان به دست میآید. در ذیل به یکی از این ادله اشاره میشود:
عن ابی عبدالله(ع) قال: قال رسول الله(ص): اَلْخَیْرُ کُلُّهُ فِی اَلسَّیْفِ وَ تَحْتَ ظِلِّ اَلسَّیْفِ وَ لاَیُقِیمُ اَلنَّاسَ إِلاَّ اَلسَّیْفُ وَ اَلسُّیُوفُ مَقَالِیدُ اَلْجَنَّهِ وَ اَلنَّارِ./ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج ۲، ص ۱۹۰
امام صادق از پدرانش علیهم السلام روایت نموده که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همه نیکی، در شمشیر و زیر سایه شمشیر است و مردم را چیزی جز شمشیر درست ننماید و شمشیرها کلیدهای بهشت و دوزخ هستند.
«اَلْخَیْرُ کُلُّهُ فِی اَلسَّیْفِ»: «سیف» کنایه از سلاح، قدرت، جهاد و مبارزه است. این بخش از روایت بسیار مهم است؛ چرا که اولا تمامیِ خیر را مبتنی بر اِعمال قدرت و مبارزه میداند ثانیا اشاره به یک قاعده کلی و طبیعی دارد که نه تنها مومنین و مسلمین بلکه هر قوم و ملتی اگر روحیه انفعال و تسلیم نداشته باشد بلکه با تهدیدات داخلی و دشمنان بیرونی مبارزه کند و ایستادگی و صلابت خود را به نمایش بگذارد، «خیر، برکت، امنیّت و آسایش» را به ارمغان خواهد آورد.
رسیدن به «صلح و آرامش» از طریق بهکارگیری همه ظرفیتها و امکانات در مبارزه و جنگیدن با دشمنان و مقابله با تهدیدات و نهراسیدن از آنها، ممکن خواهد بود.
«تَحْتَ ظِلِّ اَلسَّیْفِ»: این بخش از روایت غیر از تعبیر قبل است و به معنای «بازدارندگی» است. یعنی یک حکومت و نظام سیاسی آنقدر باید قدرت و توان خود را در تمامی زمینههای نظامی، علمی، سیاسی، اقتصادی و … بالا ببرد و خود را قوی و مجهّز کند که در جامعه کسی توان فتنهگری، اخلال در نظام، به هم ریختن نظم عمومی و سلب امنیت از مردم را نداشته باشد، همچنین در عرصه بیرونی نیز دشمن به فکر تجاوز نیفتد و از تهدید کردن منصرف شود. این هم یک قانون کلی برای همه جوامع و ملتهاست. پس افزایش قدرت و ظرفیتهای مختلف، موجب بازدارندگی شده و امنیت و آسایش را به دنبال میآورد.
«و لاَیُقِیمُ اَلنَّاسَ إِلاَّ اَلسَّیْفُ»: سامان یافتن امور جامعه و سر به صلاح شدن ملتها و همچنین رفع تهدیدات دشمن جز از طریق «ابراز و اِعمال قدرت و اقتدار» یک حکومت ممکن نیست. طبع انسانها معمولا به دنبال راحتطلبی و سلب مسوولیت از خود هستند و اگر احساس کنند یک نظام سیاسی ضعیف است، به قوانین و مقررات، هنجارها و نظامات اجتماعی تن نخواهند داد. دشمن بیرونی نیز در صورتی از جنگ منصرف میشود و کنار میکشد که قدرت، توان، ظرفیتهای عملیاتی و سلاح نابودگر را در عمل به چشم خود ببیند.
«وَ اَلسُّیُوفُ مَقَالِیدُ اَلْجَنَّهِ وَ اَلنَّارِ»: استفاده از قدرت باید تحت «ضوابط و قواعد دینی» صورت گیرد؛ حکومتی که صاحب قدرت است و از آن استفاده میکند؛ اگر بر اساس معیارها و مبانی و چارچوبهای دینی عمل کند، رضایت خداوند و بهشت را کسب خواهد کرد و اگر خارج از معیارها و چارچوبهای شرعی عمل کند جهنم، غضب و عقوبت الهی را به دنبال خواهد داشت.
این تعبیر نشان میدهد که «قدرت» هم میتوان «مطلوب» باشد و هم «نامطلوب». اینکه برخی مکاتب غربی و بعضی از غربگرایان قائلند «قدرت» ذاتاً «فسادآور» است، به هیچ وجه صحیح نیست و با مبانی دینی سازگار نمیباشد. دین پیروان خود را دستور داده با تشکیل حکومت، کسب قدرت کنند اما از این قدرت در جهت امنیت، آسایش، رضایت الهی و کمال انسانها استفاده نمایند.























