به گزارش صدای حوزه، فاطمه ارجمند؛ طلبه سطح دو جامعه الزهرا(س) طی یادداشتی از زنانی که تاریخ را در حاشیه تاریخ نوشته اند با عنوان از مدرسه عرفان تا کوچه های انقلاب نامبرده است که در ادامه مطالعه می نمایید:
انقلابها معمولاً با تصویر مردان اسلحه به دست روایت میشوند، اما در ایران، زنانی در سایه ایستادند و نه تنها انقلاب را ساختند، که حافظهی جمعی آن را هم شکل دادند. از بانو امین، عارفی که در دوران رضاخان مکتبخانهی زنان را تأسیس کرد، تا مادری که چهار فرزندش را به خاک سپرد و لباس عزا را به پرچم مقاومت تبدیل کرد؛ این زنان نشان دادند «انقلابیگری» تنها در میدان جنگ نیست، در آفرینش معنا است. این جستار، روایتی است از نقش زنانی که گفتمان انقلاب را از کویر عرفان تا خاکریزهای جبهه حمل کردند.
عارفی که مدرسهی زنان را به محراب عرفان گره زد
علامه بانو نصرت امین (معروف به بانوی اصفهانی) در دورانی که آموزش زنان تابو بود، نه تنها فقه و فلسفه تدریس میکرد که مکتب توحید را بنیان نهاد؛ مدرسهای که در آن، زن ایرانی یاد گرفت چگونه همزمان «عقل» و «عشق» را پرورش دهد. تفسیر ۱۵ جلدی او از قرآن (مخزن العرفان) نخستین تفسیر کامل قرآن توسط یک زن در جهان اسلام بود. او ثابت کرد زن فقط مصرف کننده علوم دینی نیست بلکه توانمندی این را دارد که مفسر متون دینی باشد.
زن انقلابی دههی ۵۰
زنانی که در انقلاب اسلامی شرکت کردند، تنها تظاهراتکننده نبودند؛ آنها شبکههای ارتباطی زیرزمینی را مدیریت میکردند، اعلامیهها را در نان پنهان میکردند، و فرزندانشان را با شعرهای انقلابی میخواباندند. مثلا خانم مرضیه حدیده چی، معروف به مرضیه دباغ، مبارز سیاسی، فرمانده سپاه پاسداران همدان، نماینده مجلس شورای اسلامی ایران و عضو هیئت حامل نامه امامخمینی به گورباچف، مقدمات درسهای حوزوی را در تهران فراگرفت و در ادامه درسهای فقه، اصول و اخلاق را آموخت و دروس پایینتر را تدریس کرد. او پس از درگذشت سیدحسین بروجردی و آغاز نهضت روحانیون، با امامخمینی آشنا شد و در سال ۱۳۴۲ نخستینبار ایشان را در قم ملاقات کرد.
این زنان با وجود محدودیتهای اجتماعی، مفهوم جدیدی از «زن مسلمان» ساختند: زنی که هم نمازش را اول وقت میخواند، هم نقشهی عملیات را میکشد. ترکیبی از «عفاف» و «اقتدار» که بعدها در نقش مادران شهید تجلی یافت و به اوج خود رسید.
۳. مادر چهار شهید: اسطورهای که اشک را به سلاح تبدیل کرد
حاجیه خانم ستاره اکبری باصری، مادر شهیدان نورالدین، عینالله، هدایتالله و محمد شفیع اکبری باصری از شهدای فارس در دوران دفاع مقدس بود که در سن ۹۱ سالگی به دلیل کهولت سن دعوت حق را لبیک گفت. علاقه ایشان به حضرت امام در محبتشان به رهبری عیان و زبانزد بود. او نشان داد سوگ مادرانه میتواند به جای تضعیف روحیهی جامعه، موتور محرکهی مقاومت باشد. وقتی رسانههای غربی از «مادران داغدار» بهعنوان نماد ضدجنگ استفاده میکردند، او تصویری متفاوت ساخت: مادری که دردش را به عشق به آرمانها گره میزند.
زنجیرهای از زنانگی انقلابی
این سه نسل از زنان، حلقههای زنجیری هستند که گفتمان انقلاب را از قبل تا پس از پیروزی حفظ کردند:
۱. بانو امین با تربیت نسلی اندیشهمند.
۲. زنان دههی ۵۰ با تبدیل خانه به پایگاه مبارزه.
۳. مادران شهید با تبدیل درد شخصی به سرمایهی اجتماعی.
این زنجیره نشان میدهد زن ایرانی چگونه از حاشیهی تاریخ به مرکز گفتمانسازی آمده است؛ نه با تقلید از فمینیسم غربی، که با بازتعریف زنانگی در بستر اسلامی-انقلابی.
دختران انقلاب در عصر اینستاگرام
امروز، دخترانی که عکس بانو امین را روی پروفایلشان میگذارند، یا هشتگ #مادر_چهار_شهید را در توییتر ترند میکنند، وامدار همان الگوها هستند:
در عرصهی علم، دانشجویان دختر ایرانی که رکوردهای جهانی المپیادها را میشکنند، ادامهی راه بانو امیناند. در عرصهی اجتماعی، مادران جوانی که در محلههای خود کتابخانه خانگی تأسیس میکنند یا به تربیت قرآنی کودکان اهتمام میورزند، از مکتب خانم دباغ الهام گرفتهاند. در عرصهی بینالملل، دختران حاج قاسم سلیمانی که در رسانههای جهانی از مقاومت میگویند، روایتگران جدید درد مادران شهیدند.
به عنوان سخن آخر: زن، حافظهی زندهی انقلاب
همانطور که آیت الله جوادی آملی زن را آیینهی تمامنمای جمال و جلال الهی نامیدند، زنان انقلابی ایران ثابت کردهاند میتوان این دو را هم در سکوت عرفانی یافت، هم در فریادهای انقلابی. آنها آموختند که تاریخ را نه با شعار، که با زندگی هدفمند مینویسند. شاید به همین دلیل است که امروز، نام بانو امین بر سردر حوزهها میدرخشد و عکس مادر چهار شهید، روی دیوارهای خاکی سوریه.