به گزارش صدای حوزه حجت الاسلام محمدرضا بابایی، پژوهشگر و نویسنده طی یادداشتی به بررسی عبرتهای جنگ نهروان، که جنگی ترکیبی اما کوتاه مدت! بود پرداخته است که در ادامه مطالعه مینمایید:
جنگ نهروان کوتاه مدت ترین جنگ امیر مومنان
کوتاه مدتترین جنگ امیرمومنان جنگ نهروان بود که آغاز و پایان آن یک روز بود؛ روز نهم صفر ۳۸ هجرى قمرى! این جنگ نبرد با سپاه انشعابى و یاغى از لشگر امیرالمومنین علی(ع) بود که در پى ماجراى تحکیم و قرآن بر سر نیزه کردن از سوى معاویه پدید آمد. در آغاز شورشیان دوازده هزار نفر بودند که با نصایح حضرت علی(ع) و یارانش اکثریت آنها از انحراف برگشتند ولى تعدادى همچنان بر مخالفت خویش با آن حضرت اصرار ورزیدند. سرانجام کار به جنگ کشیده شد و جز ۹ نفر که با فرار از معرکه جان سالمى به در بردند بقیه همگى کشته شدند و به این ترتیب جنگ نهروان خاتمه یافت. در ادامه به برخی عبرتهای این واقعه اشاره میشود.
تفرقه؛ همیشه توطئه دشمنان بوده است
باید دید که خوارج را چه جریانى به وجود آورد؟ پرواضح است که توطئه شیطانى معاویه زمینهساز این جریان انحرافى بود. مسئله تحکیم و قرآن بر سر نیزه کردن! و عوامل و ایادى معاویه در داخل لشگر امیرمومنان علی(ع) در پروراندن و رشد این جریان انحرافى نقش اساسى داشتند. عبرت جنگ نهروان این است؛ جریان باطل بیش از آن که براى بقاء خود امیدوار به حرکات نظامى و سیاسى خود باشد، امید به اختلاف در جبهه خودیها دارد. اگر بگوئیم این حربه در پیروزى ظاهرى معاویه بیش از حرکات نظامى اش نقش داشت سخنى به گزاف نگفتهایم از این رو مىبینیم حضرت در برخورد با خوارج پیوسته از تفرقه برحذر مىدارد و در سخنى خطاب به آنان فرمود: بهترین مردم کسانى هستند که راه میانه را برگزیدند، پس همراه آنان باشید، همراه جماعت بزرگتر. زیرا دست خدا با جماعت است و از تفرقه حذر کنید، زیرا کسانى که از جماعت کنارى مى گیرند طعمه شیطان اند مانند گوسفندى که از گله جدا مى افتد و گرگ او را بر مى درد. آگاه باشید، هر که مردم را به این شعار دعوت کند، بکشیدش اگر چه زیر این عمامه باشد.(خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه)
روشنگری و نصیحت لازمه جبهه حق!
در نبرد با خوارج تلاش گسترده اى از طرف امیرالمومنین علی(ع) صورت گرفت تا بدنه خوارج نه سران آنها که افرادى نا آگاهاند, انگیزه مغرضانه ندارند در پى حقاند لکن به خطا رفتهاند به خطای خود پی ببرند. بر این اساس فرمود: پس از من خوارج را مکشید. زیرا کسى که خواستار حق بوده و به طلب آن برخاسته و به خطا رفته، همانند کسى نیست که به طلب باطل برخیزد و به آن دست یابد.(خطبه ۶۱ نهج البلاغه)
امام على(ع) از آغاز جدایى خوارج و اجتماع آنان در حرورإ کار ارشادى خویش را آغاز کرد. ابتدا دوستان و همراهان خویش را براى این کار برگزید سپس خود وارد صحنه شد.
تحمل مخالف باید کرد
امام على(ع) در کنار این روشنگریها صبر و تحمل فراوانى در برابر حرکات ایذایى خوارج به خرج داد. خوارج بعد از بازگشت از صفین دیگر در نماز جماعت امام(ع) حاضر نمىشدند, شعارهاى تند و زننده در مسجد علیه امام(ع) مى دادند و امام(ع) و کلیه کسانى را که پیمان صفین را محترم مىشمردند تکفیر کردند, ولى امام على(ع) با بزرگمنشى مخصوص خود با آنان رفتار کرده و تا وقتى که آنها دست به ترور و مقابله مسلحانه با نظام علوى(ع) نزدند حضرت متعرض آنان نشد. به آنان فرمود: از ورود شما به مساجد خدا جلوگیرى نمىکنیم تا در آنها یاد خدا کنید. شما را از بیت المال محروم نمىکنیم مادامى که دستتان در دست ماست و به دشمن نپیوستید. تا آغاز به جنگ نکرده اید با شما نبرد نمىکنیم.
دشمن از باطل بودن خود مطلع است بنابراین بدنبال نفوذ در صفوف جامعه ایمانی است تا با گسستگی در بین آنها به خواسته خود برسد، این خواص هستند که علم بصیرت را باید برافراشته و سایرین را زیر این علم جمع کنند، بعبارتی اکنون آنچه مهم است تفهیم این مطلب به همه است که ما در یک جنگ ترکیبی تمام عیار هستیم نه جنگ مسلحانه صرف! و این تنها از کسانی بر میآید که خود، آگاه باشند. در جنگ ترکیبی خواص هستند که عوام را بدنبال خود میکشند. بنابراین در یک جنگ اگر خواص فعال باشند یک روزه تمام میشود و اگر معطل کرده و اقدامی نکنند سر امام به نیزه میرود.