به گزارش صدای حوزه، محتوای برجام و توافق هستهای که اشکالات زیادی داشت، حاصل غفلت و شاخصهای غربزدگی و نفوذیهای هدایت شده بود و از همان ابتدا دست برتر را به امریکا و غرب میداد تا ضمن مسیرسازی برای صفر کردن توان هستهای ایران، یک فضا و مکانیزم یکطرفه بر اجرای مفاد این توافق حاکم باشد و ابزارهای فشار امریکا و غرب در مسیری موازی، قابل بازتولید باشند.
یکی از اشکالات این بود که آژانس بینالمللی هستهای در جایگاه ناظر و بازرس منصوب شده و با تکیه بر پروتکل الحاقی و بقیه ظرفیتهایی که در توافق برجام به آژانس واگذار شده بود، به دیدهبان اطلاعاتی و بدون هزینه امریکا و غرب تبدیل شود، ولی هیچگاه، مکانیزمی برای نظارت و ارزیابی از اجرای تعهدات امریکا و اروپا در متن توافق درنظر گرفته نشد، تا از آنها بازخواست شود.
با اجرای قانون مجلس ایران از ابتدای سال جاری و کاهش برخی الزامها و تعهدات ایران در توافق هستهای، مکانیزمهای دیدهبانی و جاسوسی غربیها به شدت آسیب دیده و آژانس و دبیرکل جدید در تقلای کسب مجدد همان امتیازهای مشکوک اولیه هستند.
مسئله این است که امریکا فکر میکرد با خروج یکطرفه از برجام، مسیری گستردهتر برای فشار حداکثری علیه ایران خواهد داشت و ایران نهتنها، ابزار و قابلیتهای خود را از دست میدهد، بلکه با مطالبات جدید و فرابرجامی و تحت فشارهای وسیع تحریمی، مجبور خواهد شد دور جدیدی از عقبنشینی و امتیازدهی را تجربه کند.
این بازی غربی با همه خسارتهایی که به ایران وارد شد، بینتیجه و با اجرای قانون مجلس ایران، معکوس گردید و به تعبیر کارشناسان امریکایی، اکنون امریکا زیر فشار حداکثری ایران است و مجبور است هرچه زودتر به برجام برگردد.
رؤیاهای موشکی و منطقهای امریکا و غرب در مذاکرات جدید تعبیر نشده و آنها اولویت خود را در مهار جدید هستهای قرار دادهاند، ولی از آنجا که برای کسب آن باید امتیاز بدهند، گروسی را مأمور چانهزنی قرار دادهاند تا اشراف اطلاعاتی بر برنامه هستهای ایران را تا حد ممکن احیا کنند. گروسی در موضع اخیر خود ناشیانه اظهارنظر کرده و پا را از NPT فراتر گذاشته و حتی موضوعات سیاسی برای مذاکره با وزیر خارجه ایران و شاید رئیسجمهور جدید ایران را درخواست کرده است.
باید به گروسی تفهیم شود که اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی به تاریخ پیوسته و آژانس و گروسی به جز تعهدات خود برای کمک به برنامه هستهای مسالمتآمیز ایران، اختیار و مأموریتی بالاتر از NPT ندارند و با ورود به بحثهای سیاسی با ایران، ماهیت خود و آژانس را که جز مباحث فنی و در چارچوب NPT وظیفهای ندارد، زیر سؤال نبرند.
اگر دنیس راس، بایدن را تشویق میکند تا ایران را بترساند، حتماً فراموش کرده که تیم مذاکراتی جدید در تهران، دلباختگان قبلی نبوده و بیش از هر چیز باید رژیم صهیونیستی و بقایای فرسوده و پرآسیب، نیروها و پایگاههای امریکا و متحدان آنها باید نگران باشند و بترسند و ادبیات غیرقانونی و سخیف خود را متوقف کرده و از سوی مجامع بینالمللی مورد سرزنش قرار گیرند.
حضور گروسی در تهران و درخواست سفر جدید و دیدار با مقامات سیاسی در حیطه وظایف و اختیارات وی نیست و حداکثر باید با دکتر اسلامی و در سقف NPT گفتگو کند و آژانس بینالمللی را سیاسی نکند و از مذاکره نیابتی از سوی امریکا با ایران دور شود. این تقسیم کار امریکا با گروسی، بیحاصل است و امریکا باید برای اعتمادسازی اقدام مؤثر نشان دهد.