به گزارش صدای حوزه، حجتالاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی در یادداشتی خطاب به رئیس جدید رسانه ملی نوشت:
جا دارد به جناب آقای دکتر علی عسگری، رئیس سابق رسانه ملی خسته نباشید و به جناب آقای دکتر پیمان جبلی، رئیس جدید این رسانه تبریک عرض کنم. به نظرم رسید جا دارد در آستانه آغاز به کار دوره جدید مدیریتی رسانه ملی، چند جملهای خطاب به جناب دکتر جبلی عزیز در باب اولویتها و جهت گیریهای اصلی رسانه ملی به همراه چند تذکر مشفقانه حضورشان تقدیم کنم. امیدوارم مفید واقع گردد.
به نظر میرسد با ملاحظه اطلاعات و تحلیلهایی که از شرایط موجود و پیش رو در اختیار داریم، جا دارد اولویتها و جهت گیریهای اصلی رسانه ملی در ساحت محتوا، ناظر بر موارد زیر باشد:
یکم. تقویت سرمایه اجتماعی که به دلیل عملکرد فاجعهبار دولت آقای روحانی و سایر عوامل، منجمله عدم سرمایهگذاری کافی و هوشمندانه فرهنگی، به شدت کاهش یافته است.
دوم. خلق امید به آینده که ناکارآمدیهای مدیریتی به علاوه تبلیغات گسترده جریان رسانهای ضد انقلاب، آنرا در نسل جوان به ویژه دانشجویان تا حد زیادی از بین برده است. ( ما امروز ظرفیتها و نقاط قوت فراوانی داریم که با اتکاء به آنها میتوانیم امید را در دل جوانانمان زنده کنیم. )
سه. افزایش نشاط و سرزندگی که مشکلات کشور از جمله فشارهای اقتصادی و ویروس منحوس کرونا و مصائب و خسارات سنگینی که از این ناحیه به مردم وارد شده، به شدت کاهش یافته است.
چهار. تقویت هویت ملی و دینی که در اثر تبلیغات وسیع علیه داراییهای ایرانیـ اسلامی ملت و نیز پروژه جهانی شدن در سالهای گذشته با ضعف روبرو شده است.
پنج. ارائه تصویری صحیح و واقع بینانه از جمهوری اسلامی با این ملاحظه که در طول سالهای گذشته هیچگاه خود جمهوری اسلامی نیز برای شکل گیری این تصویر تلاش درخوری نکرده و در نقطه مقابل، جریان رسانهای ضد انقلاب در تصویرسازی کاذب از جمهوری اسلامی از هیچ کوششی دریغ نکرده است.
شش. بالا بردن توان درک صحیح مردم ـ به ویژه نسلهای جوان ـ از منافع و مصالح ملی که هم اکنون پاشنه آشیل جمهوری اسلامی محسوب میشود. هر ایرانی باید با معیارهای دقیق قادر به تشخیص نسبی منافع و مصالح ملی چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت و سپس دفاع از آنها باشد.
هفت. بالابردن مشارکت سیاسی که یکی از مؤلفههای حیاتی مردم سالاری دینی است و برخی رفتارها و گفتارهای نامعقول به علاوه فقدان درک عمیق این مقوله و به تبع آن، عدم ریل گذاری صحیح، هم اکنون آنرا به حداقل رسانده است.
هشت. اصلاح فرایندی فرهنگ عمومی و سبک زندگی که از معایب و کاستیهای قابل توجهی برخوردار است و همچنین رواج سبک زندگی اسلامی و منزوی ساختن سبک زندگی منحط و مخرب غربی به زبان ملموس و جذاب
نه. بالابردن توان خردورزی و رواج اندیشه فلسفی در بین مردم به ویژه کودکان و نوجوانان که لازمه پیشرفت و تمدنسازی است
ده. رونق نقد و آزاداندیشی که در حال حاضر به دلیل وجود روحیه احتیاط و محافظه کاری و نداشتن یک سیاست معقول از رونق لازم برخوردار نیست یا تابع عدالت و توازن فکری نمیباشد.
یازده. چهرهسازی از عناصر موفق اجتماعی، اقتصادی و علمی اعم از مردان و زنان در اقصی نقاط کشور حتی روستاها و نجات مردم از سلبریتیگرایی با محوریت بازیگران و فوتبالیستها
دوازده. تبدیل عدالت طلبی مشروع، اخلاقی و عالمانه به مثابه یک جریان حاکم بر کشور و تثبیت و نهادینهسازی آن بر پایه یک اندیشه اسلامی روشن و کارآمد
سیزده. تبیین حقوق و آزادیهای مشروع اعم از فردی و عمومی و صیانت و پاسداری مجدانه و بی تعارف از آن در کشور
چهارده. معرفی اسلام ناب محمدی (ص) و وجوه منحصربفردِ مترقی، پیشرو و تعالیبخش آن، به همراه مرزبندی اسلام ناب با اسلام جعلی و منحرف چه از نوع اسلام آمریکایی و انگلیسی چه از نوع اسلام متحجرین مقدس نما و نادان
پانزده. ارائه تصویری حقیقی و محسوس از افول و غروب پرسرعت تمدن غربی در کل جهان و عوامل اصلی و عبرت آموز آن
شانزده. کمک جدی به دولت سیزدهم در جهت رفع عقب ماندگیها، حل مشکلات و گرفتاریهای مبتلابه مردم و قرار دادن مجدد کشور بر روی ریل پیشرفت و خنثیسازی عملیات تبلیغی بیرحمانه علیه این دولت
هفده. احیاء مجدد گفتمان پیشرفت همه جانبه و عدالت محور در کشور و فراهمسازی بسترهای آن به ویژه بستر فرهنگی
علاوه بر آنچه به صورت مختصر درباره اولویتهای محتوایی ذکر شد، چند تذکر را نیز مشفقانه خدمت رئیس جدید سازمان صداوسیما معروض دارم:
اولاً. مخاطبان رسانه ملی همه ملت ایران با سلایق و ذائقههای گوناگون هستند و سبد برنامههای صداوسیما باید با سعه صدر نیازهای همه آنها را در نظر گرفته و از کوچ بخشی از مخاطبان خود به سمت شبکههای ماهوارهای یا فضای مجازی جلوگیری کند.
ثانیاً. رسانه ملی دیگر رسانه یکه تاز و انحصاری دهههای شصت تا هشتاد نیست بلکه امروز رقبای جدیای دارد که نمیتواند پیش بینی و سپس سبقتگیری از آنها را در برنامه ریزیهای خود نادیده بگیرد.
ثالثاً. رسانه ملی امروز بیش از هر زمان محتاج مدیریت علمی به جای مدیریت سلیقهای، ذوقی و هیجانی است و البته مدیریت علمی مسیری دارد که در سالهای گذشته مهیا نبوده است.
رابعاً. صداوسیما بدون حضور و میدان داری افراد خبره و مجرب و البته خلاق و مبتکر به ناکجا آباد خواهد رفت و باید مراقب بود به اسم جوانگرایی باب ورود افراد بی کارنامه، ناشی و چه بسا متوهم را به سازمان باز نکرد.
خامساً. در حال حاضر رسانه ملی بیش از هر دوره نیاز به کادرسازی حرفهای دارد و با این ملاحظه که برخی روشهای سنتی و البته تنگنظریها، مانع از موفقیت رسانه ملی در تامین کادر مورد نیاز خود بوده است، باید مسیر تازهای را در این عرصه ابداع نمود.
سادساً. امروز جبهه فرهنگیِ مردمی انقلاب ظرفیتهای عظیم و قابل استفادهای برای رسانهملی دارد که بهره گیری هوشمندانه و گزینشی از این ظرفیتها حتما به تقویت رسانه ملی، و متقابلا جبهه فرهنگی انقلاب منجر خواهد شد.
سابعاً. فعالیتهای نمایشی، مهمترین و در عین حال خطیرترین فعالیت رسانهملی است اما نباید فراموش کرد که با سپردن کارهای نمایشی در صداوسیما به آدمهایی که هیچ اعتقادی به اسلام، انقلاب اسلامی و هنر متعالی ندارند و هر کجا که بتوانند ( به خصوص در سینما ) به اسلام و انقلاب خنجر میزنند نمیتوان توقع خروجی قابل قبولی در این عرصه داشت.
ثامناً. همانطور که اشاره شد، یکی از هنرهای اصلی رسانه ملی جذب حداکثری است اما جذب حداکثری باید بدون هرگونه از افراط و تفریط علی الخصوص عقب نشینی از ارزشها و احکام الهی صورت گیرد.
تاسعاً. در طول سالهای گذشته صحبت از مهندسی پیام و تولید سند برای آن زیاد بوده است لکن واقعیت این است که مشکل اصلیِ دیروز و امروز رسانه ملی نرسیدن به یک متدلوژی کارآمد برای مهندسی پیام و به تبع آن، اقدامات سطحی و کم نتیجه در این عرصه بوده است.
عاشراً. موفقیت مدیریت رسانه ملی در گرو فاصله گرفتن از حاشیهها و نیفتادن در باتلاق حاشیهسازیهایی است که هدفی جز ضایعسازی و به انحراف کشاندن ظرفیت مدیریتی سازمان ندارد.
موفق و منصور باشید.
رضا غلامی
۱۵ مهرماه ۱۴۰۰