• امروز : پنج شنبه - ۱ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 21 November - 2024
کل اخبار 6316اخبار امروز 0
6
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در نشست بزرگداشت استاد حکیمی؛

فقه باید به عدل متکی باشد/ استاد حکیمی یکسره از عدالت می‌‌گفت

  • کد خبر : 24194
  • 14 شهریور 1400 - 15:15
فقه باید به عدل متکی باشد/ استاد حکیمی یکسره از عدالت می‌‌گفت
چگونه ممکن است به فرع فقهی دست پیدا کنیم و به فتوایی تن در بدهیم که در آن ذره‌‌ای عدل نقض شود. فقه بی‌‌عدالت فقه نیست، اگر فقه است فقه جور است. با مجموعه این تعابیری که از آیات الاهی و روایات اهل بیت(ع) به دست می‌‌آید، می‌‌توان گفت فقه باید به عدل متکی باشد و لازم است عدل به مثابه معیار و روش، مدنظر مجتهدان باشد

به گزارش صدای حوزه، نشست بزرگداشت علامه حکیمی با عنوان «اسلام‌شناس عدالت‌خواه» با همکاری خبرگزاری ایکنا و مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) ۱۳ شهریورماه برگزار شد.

در این نشست، آیت‌الله علی اکبر رشاد،  با موضوع «فقاهت و عدالت» به ایراد سخن پرداخت. متن سخنان وی از نظر می‌‌گذرد؛

ما سال‌های متمادی با مرحوم حکیمی مرتبط بودیم و در برخی سال‌‌ها مأنوس بودیم و آمدوشد منزلی داشتیم، این در حالی بود که ایشان به سادگی حاضر نبود وارد منزل کسی شود یا نشانی منزل خود را به کسی بدهد. در منزلی که در تهران داشت، کمتر کسی تردد می‌‌کرد. طی سنوات انس و الفتی داشتیم. او هم اهل علم و اندیشه بود و هم اهل ذوق و قریحه بود و در حوزه اجتماعی دغدغه‌‌مند بود. اگر سخنان او را به طیف گسترده‌‌ای تشبیه کنیم، این سر و آن سر سخنان او، عدالت بود و یکسره از عدالت سخن می‌‌گفت. از سودای درون نسبت به عدالت مشتعل بود و با شور و جدیتی ویژه و با درد و دغدغه‌‌مندی غیر‌قابل وصف از عدالت سخن می‌‌گفت و پیوسته عباراتی از آیات و روایات و گاه از برخی بزرگان در خصوص اهمیت عدالت نقل می‌‌کرد. تعبیر ایشان این بود «التوحید و العدل علویان». همواره دم از توحید و عدالت می‌‌زد.

او علاوه بر اینکه تسلط خوبی بر حکمت و الهیات اسلامی داشت، به لحاظ زبان و بیان هم فوق‌‌العاده بود. حکیمی طی نیم‌‌قرن در ایران جزء ادبای صاحب سبک در نثر بود. اگر سه چهار تن به عنوان اساتید ادب صاحب‌سبک نام برده می‌‌شدند، یکی از آنها استاد حکیمی بود. قلم زیبا و واژگان خوش‌‌آوا بیان ایشان را تشکیل می‌‌داد. ایشان واژگان بسیاری ساخت و بر ذخیره لغوی زبان فارسی افزود. حقا ایشان در ادبیات سبک ویژه‌‌ای داشت و در توسعه زبان فارسی تأثیر زیادی داشت.

اگر به عربی قلم می‌‌زد، به عربی معاصر قلم می‌‌زد و تسلط خوبی بر ادبیات عربی معاصر داشت. تسلط خوبی بر قرآن و احادیث داشت. به خصوص از زاویه دلنشینی به احادیث می‌‌نگریست و مجموع احادیث را به صورت ساختارمند و با نگاهی روشمند بررسی می‌کرد و نکاتی از آنها استخراج می‌‌کرد که کمتر به ذهن دیگران خطور می‌‌کرد. مجموعه‌‌ای که او به یادگار گذاشت، یکی از دلپذیرترین مجموعه‌‌های روایی شیعه قلمداد خواهد شد. کتاب الحیاه حاصل سال‌‌های ممتد از زندگی این بزرگوار بود که به همراه دو برادرش این مجموعه را تدوین کردند.

ما گعده‌‌های علمی و ادبی زیادی داشتیم. در یکی از جلسات که آقای ابراهیمی دینانی هم در منزل ما بودند، ساعت‌‌ها در مسائل فکری و فلسفی و مسائل ادبی و اجتماعی و سیاسی بحث شد. ایشان ارادات خاصی به علامه جعفری داشت کما اینکه علامه جعفری هم به استاد حکیمی علاقه ویژه‌‌ای داشت. در کنگره بزرگداشت برای علامه جعفری، استاد حکیمی بدون اینکه اسمش مطرح باشد، بسیار نقش داشت و وقت گذاشت، خاطرات بسیاری از ایشان داریم و یاد هر کدام می‌‌افتم، بارشی از حسرت مرا فرامی‌‌گیرد.

مردان بزرگ موافقان و مخالفان بسیاری دارند. استاد حکیمی هم همینطور است. افرادی به شدت مرید ایشان بوده و هستند، کما اینکه منتقدانی هم داشت. در مجموع وقتی برآیندگیری می‌‌کنیم، درمی‌یابیم ایشان شخصیتی موجه و مقبول جامعه نخبگانی کشور ما بود. نسل امروز چندان استاد حکیمی را نمی‌‌شناسد، چون اوج شهرت استاد حکیمی حوالی دهه پنجاه بود. از دیرباز در ادبیات کار می‌‌کرد. یکی از کارهای او ویرایش آثار علمی بود و بسیاری علاقه‌‌مند بودند آثارشان را برای ویرایش در اختیار ایشان بگذارند. او از سرمایه‌‌های فکری و ادبی کشور قلمداد می‌‌شود.

نسبت فقه و عدالت در پرتو آیات و روایات

من به این مناسبت درباره فقه و عدالت نکاتی عرض می‌‌کنم که حتما بیان این نکته مایه خرسندی آقای حکیمی خواهد بود. آیه‌‌ای که در مطلع سخن تلاوت شد، «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»، این آیه با صراحت تمام و بدون امکان هرگونه تأویلی، می‌‌گوید قسط غایت نبوت و رسالت است. کتاب و میزان فرود آمده تا مردم قیام به قسط کنند و مردم آنچنان پرورده شوند که قیام به قسط کنند. آیه دیگری در همین راستا است: «وَلِکُلِّ أُمَّهٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ». آیه می‌فرماید هر نسلی رسولی دارد. وقتی پیامبران به سوی مردم می‌‌آمدند، بین آنها به قسط قضاوت می‌‌شود، چه از سوی انبیا و چه با قضاوتی که در نهایت، خداوند متعال در قیامت اجرا خواهد فرمود.

در تعابیر از قسط بیشتر استفاده شده و تفاوت ظریفی بین عدل و قسط برقرار است. عدل در مقابل ظلم است و قسط در مقابل جور. شاید قسط بیشتر به مقام تحقق مربوط است. در قسط وجه نظری کم‌‌رنگ‌‌تر است. به نظر می‌‌رسد در روایات از واژه قسط بیشتر استفاده شده تا از عدل. اخباری در تعریف عدل و نسبت این ارزش با دیگر ارزش‌‌ها داریم. از امیرالمومنین(ع) روایت است که فرمودند: عدل اساس تکوین است. قوام عالم به عدل است. «العدل اساس به قوام العالم» یعنی عدل بنیادی است که قوام عالم بر آن استوار است و اگر عدل نمی‌‌بود، عالم بر جای خویش استوار نمی‌‌ماند. عدل معیار ارزش‌‌ها است و دیگر ارزش‌‌ها باید با  آن سنجیده شود. تدبیر جامعه و حل مشکلات عالم به عدل سنجیده می‌‌شود. عدل جامعه را به نشاط می‌‌آورد. عدل استعدادها را می‌‌رویاند، زیبایی را به جامعه هدیه می‌‌کند، جامعه را باغسار می‌‌کند و به همین جهت در روایات آمده است امام عادلی که یک ساعتش را به عدالت بگذراند از عبادت هفتاد سال او افضل است.

عدالت به امامت پیوند خورده است. در المستدرک از جعفریات نقل شده است که اصولاً حکومت و اجرای حدود را بی‌آنکه عدالت باشد، نمی‌‌شود پذیرفت. اصلاح حکم و حدود جزء با امام عادل دست‌‌یافتنی نیست. در مورد نسبت عدل به احکام از امیرالمومنین(ع) نقل است که فرمودند عدل حیات احکام است. اگر احکام تهی از عدل باشد، احکام مانند مرده‌‌ای است. فقه تهی از عدالت، فقه مرده است. فقه زنده فقه عدالت‌‌بنیاد است، عدالت‌‌محور است. همین‌طور سیاست توام با عدالت سیاست است والا سیاست نیست و سیاست نیک، سیاست عادلانه است. اساساً بی‌آنکه عدل در جامعه محقق شود، گویی حکومتی نیست و اگر عدالت اجرا شد، دولت‌‌ها در امان هستند. آبادی امور و شئون کشور و اصلاح عباد به عدل میسر است. خوشنامی والیان به عدالت‌‌ورزی آنها هستند. جز عدل نمی‌‌توان حال جامعه را اصلاح کرد. چیزی چونان عدل شهرها را آباد نمی‌‌کند.

فقه همان احکام است. فقه آموزه‌‌های رفتاری الهی است. فقه موازین و قوانین تنظیم نسبت‌‌ها و مناسبت‌‌ها است. فقه رسالتش تدبیر مدن و تدبیر شئون است و اگر عدل نباشد، فقه نیست. چگونه ممکن است به فرع فقهی دست پیدا کنیم و به فتوایی تن در بدهیم که در آن ذره‌‌ای عدل نقض شود. فقه بی‌‌عدالت فقه نیست، اگر فقه است فقه جور است. با مجموعه این تعابیری که از آیات الاهی و روایات اهل بیت(ع) به دست می‌‌آید، می‌‌توان گفت فقه باید به عدل متکی باشد و لازم است عدل به مثابه معیار و روش، مدنظر مجتهدان باشد.

لینک کوتاه : https://v-o-h.ir/?p=24194
  • منبع : خبرگزاری ایکنا

مطالب مرتبط

21آذر
این چه علمیست که فقط در دفاع از اغتشاشگران کارایی دارد؟!
واکنش حجت السلام والمسلمین خسروپناه به ادعای جاهلانه برخی مدعیان فقه و فلسفه؛

این چه علمیست که فقط در دفاع از اغتشاشگران کارایی دارد؟!

18خرداد
ناکافی بودن روش اجتهادی مرسوم از نگاه امام خمینی (ره)
حجت‌الاسلام والمسلمین احمدحسین شریفی:

ناکافی بودن روش اجتهادی مرسوم از نگاه امام خمینی (ره)

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.