اقشار مختلف جامعه به دلیل شرایط اقتصادی امروز، تورم، رکود و کاهش ارزش پول، تحت فشار هستند؛ در این میان خانوادههایی که پیش از این به لحاظ معیشتی جزو اقشار متوسط و ضعیف محسوب میشوند، بیشک با مشکلات بیشتری دست به گریبان هستند.
جامعه طلاب و روحانیون عموما جزو قشر ضعیف جامعه طبقه بندی میشوند؛ و با توجه میزان درآمدی که معمولا برای مشخص کردن خط فقر معین میکنند، میشود گفت برای عموم طلبهها رسیدن به خط فقر چیزی شبیه رؤیا است.
اینکه چه راهکارهایی برای نجات جامعه روحانیت از این وضعیت وجود دارد؛ بحث مهمی است که باید در جای خود به آن پرداخته شود اما به نظر میرسد هشدار جدی در این زمینه تحت الشعاع قرار گرفتن کارکردهای مختلف روحانیت در سایه سنگین این مشکل است.
اشتغالات متفرقه طلاب؛ آفتی به جان حوزه
امروزه بسیاری از طلبهها به دلیل نیاز مالی مجبورند از وظایف اصلی خود کم بگذارد و بخشی از وقت خود را برای اشتغال و درآمدزایی صرف کنند.
طبیعتا اگر این اشتغال در راستای اهداف طلبگی باشد، آفت چندانی ندارد اما چند درصد طلاب موفق میشوند که شغلی متناسب با رسالت و شأنیت جایگاه خود پیدا کنند؟!
اخباری که درباره ورود برخی طلاب به عرصههای مختلف اقتصادی و مشاغل مختلف میشونیم شاید از منظر عموم مردم امری پسندیده باشد و وجهه توانمندی طلاب در زمینههای گوناگون را تقویت کند ولی یک آسیب جدی برای کارویژههای تعریف شده برای روحانیت، محسوب میشود.
اشتغالات متفرقه طلبه نباید به بهای بر زمین ماندن مسؤولیتهایی تمام شود که کسی غیر از روحانیت نمیتواند آنها را انجام دهد. اگر طلبههای نخبه و خوش استعداد به این دلیل، به لحاظ علمی لطمه ببینند حتما باید فکری برای آن شود.
بسیاری از مساجد در اثر این پدیده، امام جماعت ندارند و برخی از مساجد نیز از آنجا که امام جماعتش به مشاغل دیگر مشغول است فرصت ندارد تا برای مردم وقت بگذارد و به درستی وظیفه امامت خود را انجام دهد؛ بنابراین تنها در زمانی محدود برای اقامه نماز در مسجد حضور پیدا میکنند و بلافاصله و حتی زودتر از برخی مأمومین مسجد را ترک میکنند.
هویت طلبگی؛ گمشده برخی طلاب در پیچ و خم زندگی
از همه اینها که بگذریم؛ طلبهای که میخواهد الگو و راهنمای مردم باشد باید فرصت مبسوطی برای خودسازی، خلوت و ارتباط با خداوند و ائمه طاهرین داشته باشد، حال آنکه در عمل میبینیم اشتغالات متعدد موجب شده که بسیاری از طلاب تنها به قدر انجام واجبات، فرصت پیدا کنند.
با مردم و در کنار مردم بودن، فرصت همنشینی با اقشار مختلف اجتماعی برای ارتباط و تبلیغ چهره به چهره، وقت صرف کردن برای خانواده، همسایگان و اقوام دور و نزدیک به منظور ارشاد و انذار، وظایفی است که شاید بتوان گفت پیش از به وجود آمدن بهانه کرونا نیز چندان از سوی طلاب و فضلا پیگیری نمیشد.
آنچه مسلم است، دایره رسالت حوزوی بسیار گسترده است و گره خودن این مؤلفه با سرعت پیشرفت و تکنولوژی و به وجود آمدن مسائل جدید، مسئولان حوزه را به سمت تخصصی کردن کارکردها روحانیت سوق میدهد.
این مهم نباید ما را حداقل وظایفی که به صورت عمومی همه طلاب با هر تخصصی بر عهده دارند غافل کند. غلفت از این امر سبب گم شدن هویت طلبگی در گیر و دار زندگی میشود. پرداختن به این حداقلها اقتضائاتی دارد که نقش معیشت و دغدغه اشتغال تأثیر بسزایی در آن دارد.
فاصله گرفتن برخی طلاب از هویت طلبگی در اثر مشکلات معیشتی، زنگ هشداری است برای مسئولان حوزه تا با فراهم آوردن حداقلهای معیشتی بتوانند وظایف حداقلی کاردهای طلبگی را از آنها مطالبه و پیگیری کنند.
سلام علیکم
قابل توجه مسئولین محترم ، اگر از طلبه ها حمایت میکردند خیلی از طلبه ها مشغول به فعالیت در اموری که متناسب با شأن طلبه هست می شدند ولی چه می شود کرد از این همه بی توجهی. بنده خودم حدود 14 سال در نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه مشغول به فعالیت هستم (اکثر مسئولین آن طلبه و روحانی هستند)هنوز امنیت شغلی ندارم(فاقد قرار داد) بیمه حوزه هستم و حق اولاد و مسکن و … به بنده تعلق نمی گیرد، در این شرایط بد معیشتی اگر مسئولین حوزه حمایت می کردند شاید میتوانستم به حقوق اولیه خود برسم.
با سلام از خدا وامام زمان خجالت بکشید طلبه دستفروشی میکنه بار خالی میکنه خونه مردم تمیز میکنه و… این. کارهادراین زمان بهار انقلاب واسلام. افتخار براذطلبه نیست بلکه توهین به کل تسلا وروحانیت است. طلبه رو به اندهزه یک معلم که ۶ماه میخوابه. حساب کنید مساحد خالی از روحانی شده یک گروه بسیجی وسپاه بیسواد وافرلطی در مساجد به خاطر پول که دارند ابروی طلبه وسلام بردن از خواب غفلت مسولین بیذار شن
باعرض سلام و خداقوت
حوزه حمایت که نمیکندهیچ سنگ هم جلو پای طلبه می اندازد در استان ما طلاب مشغول به اموری شده اند که هیچ ربطی به رشته تحصیلیشان ندارد من جمله اسنپ ،دست فروشی ،خالی کردن بار در میادین بار و تربار ،یا کارروی وانت بار به بنده بخاطر یک مشکل کوچک وقتی به مدیریت استان محل تحصیلم مراجعه کردن که بارفع این مشکل میتوانستم در اداره ای که شأنیت لباسم هم حفظ شود مشغول شوم ولی مسئول مربوطه گفتند مشکلات شما به ما هیچ ربطی ندارد و در نهایت تصمیم گرفتم لباس مقدس روحانیت را کنار بگذارم و روی مشغول به کار رو وانت بشم