به گزارش صدای حوزه، بعد از سومین بوق ارتباط برقرار میشود. خودم را معرفی میکنم و میگویم آماده شنیدن صحبتهایش هستم.. بعد از اینکه از گزارش انتقادی به حجاب استایل به عنوان متنی که سراسر قصد کوبیدن قشر تاثیرگذار در زمینه حجاب را دارد، یاد میکند، میگوید در این روزگار شما باید میان بد و بدتر، بد را انتخاب کنید! در روزگار دین گریزی و حجاب زدگی با همین فعالیتهایم پیامهای زیادی دارم که بخاطر چهار مدل بستن روسری، مدل و رنگ پیراهن به حجاب علاقهمند شدهاند و شما این چیزها را نمیبینید.. او میگوید در روزگاری که حجاب به هر نحوی کمرنگ میشود، حجاب استایل روزنه امیدی است…
اما مسئله اینجاست که ما به معنای واقعی کلمه شاهد همه گیری بیماری از بین بردن حجاب هستیم؛ و حجاب استایل به جای آنکه روزنه امیدی باشد، خود شرایطی را محیا میکند که با تحریف حجاب، شاهد از بین رفتن ماهیت آن باشیم، آن هم نرم و آهسته و با سکوت قشر محجبه!
یک لبه تیغ: سرپوشی به نام کار فرهنگی بر روی ماجرای اصلی
میگویند کار فرهنگی و به خود میبالند که در این وانفسا دست خیری بلند کردهاند تا جوانان را به سمت پوشیدگی بکشانند. اما قصه قطعا چیز دیگریست که اینجا کمی از آن میخوانیم.
حجابیستا، واژهای بین المللی که به تمام زنان مدرن مسلمان و محجبهای گفته میشود، که سبک پوشش شیک و لایف استایل خود را در شبکه اجتماعی به نمایش میگذارند. در برخورد با حجابیستاها یا همان حجاب استایلهای خودمان، باید به این نکته توجه داشته باشیم که آنها بیش از این که مبلغ آن سبک پوشش باشند، یک برند هستند، نه مردم عادی! گرچه با رابطه عمیق و ارتباط گیری با ما که مخاطب آنها هستیم، آن هم با درمیان گذاشتن خصوصیترین مسائل زندگیشان به ما نزدیک میشوند تا تعامل ما را بالا ببرند و در پی این موضوع ما نیز آنقدر به آنها احساس نزدیکی میکنیم که به تمام توصیههای آنان اعتماد میکنیم و حس میکنیم واقعا آنها را میشناسیم! اما باید در نظر داشت که آنها تمام فعالیتشان در قالب یک تجارت است و از تعامل بالای ما در پیجشان، قرارداد میگیرند و مدل میشوند و درآمد کسب میکنند.
یعنی باید گفت حجاب استایلها جایی پا به عرصه فعالیت گذاشتهاند که صنعت طراحی و تولید لباس اسلامی با صرفههای اقتصادی بالایش، صنعت سرمایهداری، مصرف و سود بیشتر و صنعت رسانه و شهرت با هم تلاقی مییابند و حاصلش میشود اینفلوئنسرهایی که زیست اینستاگرامیشان را در لحاف اقتصاد توجه پیچاندهاند تا بتوانند همیشه نگاه شما را در کنار خود داشته باشند.
حالا اینجا ما با هویت دیجیتالی یک زن مدرن مسلمان رو به رو هستیم و فرهنگی که این روزها بیشتر از شبکههای اجتماعی به زندگی جوانان و نوجونان سرزیر میشود.
در مقالهای با قلم نویسندگانی به نام کاواکی و کراپلین، همین هویت اجتماعی زنان محجبه مورد بررسی قرار گرفته است تا مناسباتی بین زن مسلمان و مدلینگ و رسانههای اجتماعی به دست بیاید، در این پژوهش بیان میشود که زنان میخواهند بین زندگی مدرن و حجاب اسلامی همخوانی ایجاد کنند و در این راه مفاهیمی مانند ایمان، حدود شرعی و اعتقاد دینی را مجددا بازسازی میکنند. همچنین بر اساس اقتصاد توجه، صحنههایی فروشی از زندگی زناشویی و اطلاعات شخصی خود و خانواده منتشر میکنند.. غالباً هرچه عکس صمیمیتر باشد، توجه بیشتری به آن جلب میشود و برنامه محبوب اشتراک گذاری عکس، اینستاگرام، این عملکرد را به دنبال دارد.
در واقع نکته مهمی که آنها به آن اشاره میکنند این است که وجود مدلینگ در کنار حفظ حجاب، باعث به وجود آمدن مفاهیم نو در عرصه هویت دینی است و در واکنش به این مسئله همیشه بین فرهنگ آنلاینی که ریشه در ارزشهای سکولار و مبتنی بر بازار دارد و سیستمهای اعتقادی مبتنی بر ایمان گروههای مذهبی سنتی برخورد وجود دارد، که امروزه در میان دنیای حجاب استایلهای ایرانی نیز همین مناسبات و همین تضادهای آشکار را مشاهده میکنیم..
لبه دیگر تیغ: فقه و مدلینگ اسلامی
وارد فروشگاه چادر و ملزومات حجاب میشوم، عکس خانمی غرق در آرایش و زیباییهایی در اجزای صورت با ژستی خاص دستانش را باز کرده و با چادری زرق و برق دار روی دیوار فروشگاه به چشم میخورد، میپرسم این عکس را به چه دلیل گذاشتهاید؟ و جواب میگیرم که چارهای نداریم میخواهیم دخترانی که آن را میبینند جذب چادر شوند و بالاخره یک جوری باید نشان دهیم این چادر باز میشود. اما آیا کسی که بخاطر این جذابیتهای جلوه گرایانه جذب به این پوشش بشود و از آن استفاده کند، قرار است خودش را با آن بپوشاند یا قرار است نمایش دهد؟ و این با فلسفه حجاب در تناقض است و وقتی فلسفه پوشش و حجاب از سمت نهادهای فرهنگساز و رسانه ما به درستی منتقل نشده است ما شاهد چنین گزارههایی هستیم که میخواهند دیگران را به حجاب جذب کنند و اینجا هدف و وسیله با یکدیگر تناقض دارند.
در طی این یک سالی که آسیبها و چالشهای پیش روی مدلینگ را در پرونده مد و لباس بررسی کردهایم. یک نهاد به دنبال آن است سنگها را از جلوی پای مدلینگ بردارد و شرایط اقتصادی صنعت مد را به نوبه خود هموار کند، یک نهاد دیگر فریاد واحیرتا سر میدهد که مدلینگ و جامعه اسلامی؟ در این میان آنچه حقیقت است این است که مدلینگ اسلامی جایش را میان صنف مزونداران حجاب باز کردهاست و همه به نوعی از آن استفاده میکنند..
حجت الاسلام مهدی بیاتی، مدیر مرکز راهبردی عفاف و حیا و پژوهشگر زیست عفیفانه، درباره نگاه اسلام به این مقوله میگوید که سطوح مختلف جذابیت روحی و جنسی که زن در کلام و نگاهش دارد و ظرافتی که به طور کلی خدا در خلفت زن به کار برده است، مصرف عمومی ندارند و جلوه گری در هر صورتی ممنوع است، و هرچه لازمهاش نیز جلوهگری زن باشد، استفاده ابزاری از او میشود و جایز نیست. خود پوشش و حجاب هم که میخواهد کمک کند به عدم جذابیت زیاد، اگر برعکس عمل کند و به زینت زن کمک کن، دوباره بنا به نص صریح قرآن دچار انحراف شده و ممنوع است؛ و منبع آن هم آیه ۳۱ سوره نور است که در آن دوبار قبل و بعد از دستور به حجاب، خدا میگوید «وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» که مرتبه اول منظور آشکار نکردن زینتهایی مثل طلا، گردنبند و دستبند و.. و مرتبه دوم به بیان تعداد زیادی از مفسران، تکرار اولی نیست بلکه به این معنیست که زیور حتی اگر در لباس باشد باید پوشانده شود؛ و این فهمی است که ما از نگاه اسلامی داریم، هرچند در حوزه خانواده کاملا برعکس است.
او در ادامه درباره وضعیت موجود مدلینگ اسلامی میگوید: «وقتی مصرفگرایی در فضای کسب و کار میشود فلسفه درآمد، دیگر هدف وسیله را توجیه میکند و میگویند، چون من میخواهم سود بیشتری ببرم، میخواهم مردم این لباس را بیشتر بخرند حتی اگر لازمش ندارند. این نگاه سوداگرایانه و اغوای مشتری، یک فلسفه حاکم شده است که وزارت ارشاد ما در مقابلش کوتاه آمده است، سیستم اصناف ما در مقابلش کوتاه آمده است و، چون اینجا چیزی به نام اقتصاد و کسب و کار وجود دارد و یک واقعیتیست که این باعث آن میشود، یعنی وقتی شما مصرف گرایی را بالا میبرید خب مردم هم بیشتر میخرند شما بیشتر سود میکنید. این در کل دنیا حاکم است و در کشور ما هم حاکم است؛ و در اینجا تضاد منافع وجود دارد، ابزار ما برای اینکه افراد را محجبه کنیم، غیر از هدف خود حجاب است.»
آیا میتوانیم به مدلینگ به عنوان یک ابزار تبلیغاتی جدید نگاه کنیم که نیازمند بازتعریف در چهارچوب اسلامی است؟ و برای آن حدودی فقهی قائل شد؟
در جواب این پرسش بیاتی میگوید: «ما با فلسفه مدلینگ در اسلام مشکل داریم و بین آنها تعارض وجود دارد و قابل جمع نیستند. وقتی درباره مدلینگ صحبت میکنیم درباره اغواگری، جلوهگری و جذب دیگران و لباس پوشیدن به خوشایند دیگران صحبت و توجه میکنیم. اینجا فلسفه وقار و شخصیت من نیست، بلکه پسند دیگران است، آن هم از نوع سخیفش. ما در مدلینگ، بخصوص در غرب و حتی در مدلینگ اسلامی با استانداردی مواجه هستیم که لباس عموما اروتیک استو عموما جذاببیت جنسی خود را حفظ میکند با اینکه کمیت پوششی را نیز رعایت کرده باشد.»
او بیان میکند که ما درباره عفاف حرف میزنیم و کسی که میگوید مدلینگ و اسلام با هم جمع میشوند، یعنی ما مدلینگی داشته باشیم که با عدم تبرج و جلوه گری ما تضاد نداشته باشد، به فهم درستی از مسئله حجاب نرسیده است و این هیچ وقت ممکن نیست.
در ادامه بیاتی، به عنوان کسی که در این حوزه مطالعه کامل داشته و با عقیده دست اندرکاران آن آشنا است، میگوید: «اگر یک نفر مصداقهای کوچیکی برای ما بیاورد که با عدم تبرج تنافی ندارد، ما طلبهها عبارتی داریم که میگوید «النادر کالمعدوم»، بعنی این موارد نادر به حساب نمیآیند و نمیشود بخاطر این موارد نادر به کل ماجرا مجوز داد. پس اصولا مدلینگ با نگاه اسلامی تنافی دارد. ولی شاید بتوانیم مواردی را پیدا کنیم که اینها اتفاقا مد هستند و استفاده از آنها عمومیت دارد و تبرج هم نیست، این موارد استثنا اند، چون اصلا ذات مدلینگ آمده که مصرف گرایی را بالا ببرد و مصرف گرایی جایی بالا میرود که چشمها را خیره کند و توجهها را جلب کند. این همان چیزی است که اسلام با آن مخالف است. من طلبه میگویم موضوع را شناخته ام و این موضوع ۹۵ درصد عدم جواز است و ۵ درصد جواز است. من نمیخواهم به طور کلی مدلینگ را ممنوع کنم. شما نمیتوانید و ممکن نیست برای یک مورد این چنینی حکم کلی بدهید. مگر اینکه بگویی عموما جایز نیست مگر اینکه فلان مورد پیش بیاید.»
حجت الاسلام بیاتی اضافه میکنند که تعیین چهارچوب و حدود برای مدلینگ آنقدر ماجرا را لوس و ناخوشایند است که هر که ببیند به سخره میگیرد! و اگر بخواهیم تمام قواعد را رعایت کنیم میگویند اینکه دیگر مدلینگ نیست که مردم ببینند و بخرند و ما هم باید بگوییم که از اول گفتیم این کار جایز نیست.
مردم یک پای ماجرای اقبال به مدلینگ
حجت الاسلام بیاتی میگوید: «من که معتقد هستم مدلینگ ۹۵ درصد انحراف از اهداف دارد، به نظرم تعیین استانداردها فایده زیادی ندارد، چون آخر ماجرا را میدانم و میدانم تبیین این شاخصها برای مدلینگ فایدهای ندارد. ولی اگر بگوییم ساز و کار تبلیغ پوشش و ارائه پوشش، چون با مدلینگ فرق میکند، میتوان شاخصها و استانداردهای تبلیغات در حوزه پوشاک زنانه و مردانه را بیان کرد.
ولی اگر کلمه مدلینگ استفاده شود، همراهش معنای خودش را میآورد، و نمیتوان در آن تصرف کرد. تبلیغات لباس و ارائه پوشاک خودش یک چیز کلی است که میشود استانداردش را مشخص کرد و مفید هم هست و جامعه را به حال خودش رها نکردهایم. ولی اگر گفتم مدلینگ اسلامی و مدلینگ حجاب استایل این یعنی من اصلا نفهمیدهام اینها با هم تناقض و تعارض دارند و ممکن نیست با هم جمع شوند.»
همچنین بیاتی ادامه میدهد: «اگر مردم حاضر باشند که به جای اینکه دنبال مدلینگ باشند، دنبال مدلی از ارائه پوشاک باشند، میشود کاری کرد. وقتی ذهن روی مدلینگ بسته شدهاست، مفهومش قبلا اختراع شده و برایش مصادیقی معرفی شدهاست. و، چون آخرش را میدانم از اول میگویم ما مدلینگ اسلامی نداریم. چون من معتقد نیستم که افراد حاضر باشند این تفکیک را-بین مدلینگ و نوع دیگری از ارائه- قائل شوند. آنها همان اهداف مدلینگ را میآورند و میگویند جوری باشد که هر زنی دید دلش بخواهد. خب هر زنی دید دلش بخواهد لازم است در آن جذابیتهای جنسی و زنانه نهفته باشد. اینجا خیلی شفاف و روشن، نقض قرض میشود.»
طبق گفتگو با حجت الاسلام بیاتی، این نتیجه حاصل میشود که اگر مدلینگ به همین شیوه راه خودش را ادامه دهد ما هیچ گاه نمیتوانیم عفاف را در کنار مدلینگ حجاب داشته باشیم، به همین دلیل بیاتی در پایان میگوید: «مدلینگ ممکن است با حجاب جمع شود، ولی با عفاف درون حجاب قطعا قابل جمع نیست. اگر مردم حجاب را هم دقیق میفهمیدند میگفتند با حجاب هم تنافی دارد، ولی فهم ما از حجاب کمیت آن است و کیفیت حجاب در ذهن ما نیست. میگویم فرد خودش را پوشانده است، منتها چجوری پوشانده هم مهم است، پوشش باید عفیفانه باشد. اگر رنگ عفت دارد، اسلامی است اگر نه خیلی راحت بدون گیر کردن و لکنت گرفتن باید گفت اسلامی نیست.»