به گزارش صدای حوزه، اصل قضیه این است که برگزاری اینگونه مراسم، باید در میان مردم برود. هر نهادی که مردمی شد، ماندنی است؛ زیرا مردم ماندنی هستند. ماندنیترین چیزهای این عالم، مردمند.
اگر چیزی به سرچشمه مردم وصل شد، این دیگر تضمین شده و تمام گردیده است؛ ولی اگر قطع شد، پدرش درآمده است. دین هم همینطور است.
حتّی بهترین دینها، اگر مردمی نبود و دولتی شد؛ یعنی اگر مردم نگاه کردند، دیدند این دین که متعلق به این آدمهاست، به درد نمی خورد و ضایع خواهد شد؛ کما اینکه در مورد دین زرتشت و نیز در صدر اسلام در زمان سلاطین جابر اموی، تا حدود زیادی اینطور شده است.
مردمی مثل نیمه شعبان
این تشکیلات بایستی مردمی بشود، تا مثل نیمه شعبان برگزار گردد. خودتان میدانید که برای نیمه شعبان، هیچکس به کسی نمیگوید که بیایید طاق نصرت ببندید. اگر هم یک روز بگویند نبندید، مردم تشنهتر میشوند که ببندند و به هر قیمتی هست، میخواهند آن را برپا بدارند…
بنشینید روی این قضیه کار کنید. چهکار باید بکنید که وقتی آدم در شب بیستم و بیستویکم و بیستودوم بهمن به خیابان میرود، همه جا پرچم زده باشند و فقط سر در ادارات پرچم و چراغ نباشد؟
سخنرانی و دعوت از مسئولان را کنار بگذارید
مساجد را در این دهه فعال کنید. آقایانی از روحانیت هم در اینجا هستند، که میتوانید از آنها کمک بگیرید. البته هر سال مراسمی هست؛ اما تأمینکننده آن مقصودی که در ذهن خود آقایان بوده و ما هم به همان مقصود نظر داریم، نبوده و یا کمتر بوده است.
بعضی از مساجد، خوب بوده و بعضی هم خوب نبوده است. مساجد عمده شهرها، تهران و بقیه شهرستانها باید فعال بشوند. سخنرانی و دعوت از مسؤولان را کنار بگذارید…
مراسمات را با هیجانهای عاطفی صحیح، تر و تازه و زنده کنید
در این مراسم، مردم را با هیجانهای عاطفی صحیح، تر و تازه و زنده کنید. یک سال، دوران تفکر و اندیشیدن و درس خواندن و درس گرفتن است. در این مراسم، بایستی انرژی آن یک سال درس خواندن تأمین بشود.
این منظور، دیگر با درس خواندن تأمین نمیشود؛ بلکه با احساسات فراهم میگردد. در عواطف هم از همه قویتر، عواطف مربوط به عاشورا و امام حسین(ع) است. به همین خاطر است که بیشتر از همه، آن را تضمین میکند.
تولّی و تبرّی، یعنی عشق و نفرت، پیوند دوستی و گسستن از دشمنان. این عواطف موجب میشود که انسان بتواند در دوره سال حرف بزند و مستمع پیدا کند.
اصلاً شما در اینجا عواطف را کاری بکنید که تا آخر سال بتوانند مستمعِ گویندگان انقلابی بشوند؛ والّا اگر آن شوق و علاقه و عاطفه نبود، اصلاً به حرف گوش نمیکنند و اهمیتی نمیدهند.
جلساتی که برپا میشود، باید شاد باشد. شیرینیای بدهند، شربتی بدهند، مداحی شعر بخواند، شعرا شعر بخوانند. و یک نفر هم صحبت مختصری بکند، اشکالی ندارد.
همینقدر مردم بدانند که به مناسبت دهه فجر، شب یک چراغ در اینجا روشن است و دسته دسته بیایند و بروند. اگر این کار را بتوانید انشاءاللَّه انجام بدهید، حائز اهمیت است. البته از قشرهای مختلف – مخصوصاً از علما – خیلی باید کمک بگیرید.
شیوههای ابتکاری و کمخرج / برای شادی مردم فکر کنید
از همه چیز مهمتر این است که شیوههای ابتکاری و جدید و کمخرجی برای شادی مردم فکر کنید. من دو، سه سال پیش در نمازجمعه گفتم که جوانان، نوجوانان، بچهمدرسهایها و امثال اینها، در هر خانهیی که هستند، متعهد بشوند که کوچههای خودشان را با این کاغذهای رنگی تزیین کنند و خودشان را مشغول نمایند.
این کار، چه اشکالی دارد؟ به مدرسهها سفارش کنید، آنها هم به بچهها توصیه کنند. ما یک کلمه گفتیم، ولی در آن روز کسی دنبالش را نگرفت؛ حالا شماها این کار را از طرق خودش دنبال بکنید. مثلاً فرض کنید در سطح تهران، ده هزار پسربچه جوان را چند روز مشغول این کار بکنید.
با شوق و ذوق بیرون بیایند، نردبان بگذارند، بالا بروند، کاغذ رنگی قیچی کنند و به این نخها بچسبانند. اینجا بچسبانند، آنجا بچسبانند، این بچه پایین بیاید، آن بچه بالا برود، آن بچه تصحیح کند. این خودش یک هیجان است و احساس میکند که برای دهه فجر کاری میکند…
شاید تا به حال متوجه شده باشید که این مطالب را چه کسی بیان فرموده است؛ بله این عبارات بخشی از مطلب مطرح شده از سوی رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و مسؤولان ستاد برگزاری دهه فجر در سال ۱۳۶۹ بوده است.
به نظر شما در طول این چهل و دو سال مسؤولان ما تا چه اندازه توانستند به این فرمایشات جامعه عمل بپوشانند؟ ما برای مردمی کردن جشن انقلاب چه قدمی برداشتیم؟!