به گزارش صدای حوزه، طراحی روز وحدت حوزه و دانشگاه نیز، از دوراندیشیهای معمارکبیر انقلاب است که در راه جریان صحیح و اسلامی جامعه ما و برای رسیدن به اهداف عالی و مقدس علمی و پژوهشی بنیان نهاده شده است.
بیترید دو نهاد حوزه و دانشگاه با داشتن ساختاری مستقل، میتوانند با روش و منشی عالمانه با یکدیگر گفتوگو و تعامل کنند تا پیوند این دو نهاد معرفتآفرین و دانشافروز، مسیر سعادت و بالندگی ایران را هموار سازد.
در این راستا گفتوگوی کوتاهی با حجت الاسلام خسروپناه، رئیس هیئت حمایت از کرسیهای نظریه پردازی، نقد و مناظره شورای عالی انقلاب فرهنگی و معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد درباره فلسفه و اهمیت وحدت حوزه و دانشگاه ترتیب داده شده است که تفصیل آن در ادامه می آید.
منظور از وحدت حوزه و دانشگاه چیست؟
خسروپناه: مقصود از وحدت حوزه و دانشگاه که ابتکار امام راحل بود و بزرگانی مثل شهید مفتح و شهید باهنر و … از سردمداران وحدت حوزه و دانشگاه به شمار میآمدند، قرار دادن کشور در مسیر پیشرفت و تمدن بود.
اگر بخواهیم جامعهای را که چند قرن، تقریبا از زمان شاه عباس دوم صفوی تا پایان دوره پهلوی دچار انحطاط علمی و اخلاقی، عقب ماندگی و وابستگی شده، از این انحطاط تاریخی بیرون بیاید باید مسیر پیشرفت و تمدن را طی کند.
پیشرفت فرایندی است که برآیند آن تمدن است. برای پیشرفت و تمدن قطعا به تولید علم، نظریهپردازی و علم نافع نیاز داریم. در هر زمینهای که انحطاط پیش میآید برای خروج از انحطاط معرفت و علم نافع لازم است.
علم نافع از دو نهاد حوزه و دانشگاه باید برخیزد. لذا حوزه و دانشگاه باید با همکاری یکدیگر و با تلاش هم به تولید علم و نظریه پردازی، بپردازند تا چالشها، معضلات و مسائل را حل کنند و مسیر پیشرفت و تمدن سازی را هموار کند.
اگر حوزه فقط به علوم اسلامی و دانشگاه فقط به علوم انسانی و طبیعی بپردازد و هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند، پیشرفت و تمدن سازی رخ نمیدهد.
موانع وحدت این دو نهاد چیست؟
خسروپناه: مهمترین مانع را عدم نگاه حکمرانی میدانم. تمام فعالیتهایی که در حوزه علم و فناوری می شود، جزیرهای است و شبکهای نیست. اگر حکمرانی علم و فناوری که سیاستگذاری تنظیمگری و خدمات عمومی است، شکل بگیرد، قطعا وحدت حوزه و دانشگاه در مسیر تمدن سازی ایجاد می شود
سهم حوزه و دانشگاه در این موانع را چگونه می بینید؟ آیا در این زمینه حوزه و دانشگاه موفق بودند؟
خسروپناه: حوزه اگر میخواهد به مباحث سنتی فلسه، سنتی کلام، سنتی فقه و … بپردازد، پرسشهای زمانه را نمیتواند، پاسخ دهد. حوزه علمیه باید به فقههای تخصصی؛ فقه فرهنگ، فقه اقتصاد و حکمرانی بپردازد، فلسفههای مضاف را از دل فلسفه مطلق بیرون بکشد. فلسفه فرهنگ، فلسفه هنر و فناوری علم و جامعه، تاریخ اخلاق، لذا حوزه باید مباحث فلسفی و فقهی را روزآمد کند. در حال حاضر قدمهای خوبی برداشته شده است، ولی آغاز راه است.
آیا امروز شخصیتهایی داریم که مانند شهید مفتح در زمینه وحدت حوزه و دانشگاه فعالیت کنند و تاثیرگذار باشند؟
خسروپناه: به برکت انقلاب و راهبردهای امام(ره) و رهبری، شخصیتهای زیادی از حوزه و دانشگاه به نزدیکی این دو نهاد پرداختند و مباحث حوزهای و دانشگاهی را بهم پیوند میزنند. اگر قبل یا اوایل انقلاب ۷ یا ۸ نفر را در این زمینه داشتیم، الان تعداد افراد فعال در این بخش خیلی بیشتر از این است.
برخی شخصیهای دانشگاهی داریم که با حوزه ارتباط دارند و برخی شخصیتهای دانشگاهی داریم که با حوزه مرتبط هستند و در این زمینه فعالیت میکنند، عملا پیوند حوزه و دانشگاه را به صورت علمی دنبال میکنند، در حوزه علوم طبیعی، انسانی، هنر و معماری اما به نظر من ارتباط حوزه و دانشگاه هنوز ساختارمند نشده است.زیرا در حکمرانی علمی که سیاستگذاری تنظیمگری و خدمات عمومی است، ضعف داریم که یکی از اجزای آن ساختارسازی است.
ساختار وحدت حوزه و دانشگاه باید در حوزه و دانشگاه شکل بگیرد. والا اگر فقط در همین ایام، حوزویان جلساتی را در دانشگاه بروند و یا عدهای از دانشگاهیان بروند، حوزه و جلسه تشکیل دهند، وحدت حاصل نمیشود. باید نگاه حکمرانی علمی شکل بگیرد تا تمام این آسیبها و ضعفها برطرف شود.