حجتالاسلام والمسلمین عبدالرحیم علیزاده معاون سیاسی و راهبردی سازمان بسیج اساتید و طلاب در گفتگو با مدیرمسئول و خبرنگار صدای حوزه به آسیب شناسی عملکرد حوزه علمیه در قبال نظام اسلامی در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت.
ایشان از چهره های سیاسی صاحب اطلاع و پرتلاش هستند که سالها قبل در سمت معاون سیاسی تیپ ۸۳ امام جعفرصادق علیه السلام مشغول به کار بوده اند. از جمله اقدامات روشنگرانه ایشان، حمایت از تولید مستمر نشریه بصیر بود که در روزگارانی که خبری از شبکه های اجتماعی نبود، به شکل نسخه چاپی در حوزه های علمیه سراسر کشور منتشر می شد و مدیرمسئول فعلی پایگاه خبری صدای حوزه چند سالی سردبیر همان نشریه بوده اند.
تاثیرپذیری حوزه از جریانات سیاسی، عوامل محافظه کاری در حوزه، راه حل بازیابی جایگاه حوزه علمیه، انقلابی گری در بدنه حوزه و وضعیت معیشتی طلاب و تلاش ها برای سکولار سازی حوزه از جمله موضوعاتی بود که حجت الاسلام والمسلمین علیزاده در این گفتگو به آن ها اشاره کرد.
آنچه در ادامه می خوانید اهم مباحث ارائه شده توسط معاون سیاسی و راهبردی سازمان بسیج اساتید و طلاب در گفت و گو با صدای حوزه است.
تاثیر پذیری ساختار رسمی حوزه از جریانات لیبرال
بعد از انقلاب جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز و همچنین حزب جمهوری اسلامی نقشآفرینی کردند؛ بنابراین نمیتوان در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی، نقشآفرینی حوزه و روحانیت را انکار کرد اما پساز انقلاب بهمثابه حضور جریانهای مؤثر سیاسی در بدنه نظام و حضور جریان غربگرا و سکولار در دولت و مجلس، نظام اسلامی دچار دستاندازهایی شد که حوزه نیز از این فراز و نشیب ها در امان نماند.
ظهور سه جریان لیبرال، التقاط و روشنفکری در دولت روحانی
دولت موقت بنیصدر، نخست وزیری میرحسین موسوی در زمان ریاستجمهوری آیتالله خامنهای، دوران ریاستجمهوری آقای هاشمی از جمله مصادیق جریان غربگرا و سکولار بعد از انقلاب اسلامی هستند که این جریان در دوران ریاستجمهوری محمد خاتمی و در مقاطعی از دولت دهم به اوج خود رسید؛ در حال نیز جریانات لیبرال، روشنفکری و التقاطی یکیشده و در دولت روحانی ظهور و بروز پیدا کرده و نظام را تا مرز براندازی بردهاست.
بعد از ارتحال امامخمینی ره در جهتگیریها و آرمانها انحراف ایجاد شد؛ بهمثابه این انحرافات، حوزه علمیه نیز دچار فرازونشیب شد؛ بهعنوان مثال در دوره آقای خاتمی که خودش اعتقاد به مبانی انقلاب ندارد، فعالیتهای فراوان ضددینی و ضد فرهنگی در خصوص کتابهای درسی صورت گرفت؛ دوران آقای خاتمی آغاز دوره سکولاریسم بود که البته ریشه در دولت هاشمی داشت و این رگههای سکولاریسم در حوزه علمیه نیز دیده شد.
فعالیت های ضد دینی خاتمی و ارتباط گسترده با مراجع
ارتباطات حوزوی آقای خاتمی بهمراتب بیشتر از آقای احمدینژاد بود؛ خاتمی در زمان ریاستجمهوری خود تیمی داشت که مرتباً با مراجع تقلید دیدار کرده و فعالیت ضد دینی و ضد حوزوی دولت را توجیه میکرد؛ اما در دوره آقای احمدینژاد بهخاطر ضعف در این خصوص، مراجع تقلید، معمولاً مواضع، ضد دولت اتخاذ میکردند.
با این اعمال نفوذ جریانی در نظام، چه انتظاری میتوان داشت که حوزه و روحانیت از جریانات اثرگذار، اثرپذیری نداشته باشد؟ البته در دوره آقای خاتمی حوزه بسیار فعال بود و در مقابل جریان سکولار ایستادگی میکرد؛ جامعه مدرسین نسبتبه حوزه فرهنگی و اجتماعی نگاه انتقادی داشت و در یک نمونه اشکالات موجود در کتابهای درسی را به دولت آن زمان تذکر داد.
بدنه حوزه انقلابی تر از ساختارهای حوزوی
منظور از فرازونشیبهایی که حوزه تحت تاثیر جریانات دیگر دچار آن شده، بیشتر مربوط به بخش رسمی حوزه است؛ بدنه حوزه همواره – با فراز و فرودهایی- انقلابی بوده است.
سایه محافظهکاریها بر سر حوزه بسیار سنگین است و وقتی آقا هشدار انقلابی بودن حوزه را اعلام کرد برخی از مسوولان حوزه گفتند، حوزه انقلابی است و باید انقلابی بماند.
برخی دیگر با آخوند حکومتی نامیدن روحانیون همراه انقلاب، بهدنبال بدنامی آنها هستند و همه این تلاش ها در محافظهکاری حوزه تاثیر گذار است؛ مرجعیت نیز برای نظام، نقش پدری قائل است و دوست دارد تمام جریانات سیاسی را زیر و بال و پر خود بگیرد و همین نیز در محافظه کاری حوزه اثر گذار بوده است.
وحدت؛ بهانه محافظه کاری در حوزه
به بهانه وحدت، محافظهکاری میشود و علاوهبرآن بعضی از بزرگان حوزه که از آنها انتظار موضع است، همچنان که در گذشته بزرگان حوزه موضع میگرفتند، جایگاه مسئولین نظام و رهبری را در نظر گرفته و سکوت می کنند.
در گذشته مراجع موضع گیری های بیشتری در قبال عملکرد دولت ها داشتند؛ از جمله موضع گیری های تند علما در زمان دولت دوم آقای احمدینژاد بود؛ در یک مورد آیت الله مکارم راجع به مناطق قبایلی و آزاد پاکستان موضع تندی گرفت که چرا از شیعیان آنجا دفاع نمی شود؟؛ البته حقیقت ماجرا این بود که جمهوری اسلامی در مناطق آزاد به شیعیان کمک کرده و به واسطه این کمک، شیعیان، اهل سنت را دور کرده بودند و اهل سنت نیز به تلافی، شیعیان را می کشتند؛ مراجع واکنشهای دیگری نیز داشته اند که میتوان به موضع گیری در قبال اقدامات و اظهارات مهاجرانی وزیر فرهنگ خاتمی اشاره کرد.
موضع گیری های حوزه در دهه اخیر؛ ضعیف تر از همیشه
در طول ۱۰ سال گذشته حوزه علمیه آنچنان که باید و شاید نسبت به مسائل مربوط به نظام اظهار نظر نکرده و کوتاهی هایی داشته است، در حالی که روحانیت باید زبان مردم باشد؛ مرگ سیاسی، دینی، فرهنگی و اجتماعی حوزه زمانی است که دشمنان بتواند روحانیت را از مردم جدا کند؛ اولین نشانه جدا شدن این است که روحانیت احساس مسئولیت در قبال مردم نداشته باشد.
در گذشته پیوند بسیار عمیقی میان روحانیت و مردم برقرار بوده و حتی ارتزاق روحانیت از مردم بوده است؛ مردم زمینه تبلیغ روحانیت را فراهم کرده و روحانیت نیز به حل مشکلات مردم می پرداختند.
در طول سالهای گذشته حوزه نتوانسته با مردم ارتباط برقرار کند؛ با این حال اگر روحانیت نقش خود را به خوبی اعمال کند، باز هم مردم به روحانیت به عنوان امنای امت احترام می گذارند؛ چرا که در عمق جامعه، دل مردم با روحانیت است و راهپیمایی های ۹ دی، ۲۲ بهمن و روز قدس نمودی از این پیوند است؛ اگرچه در جامعه گاهی خلاف آن دیده می شود؛ بنابراین روحانی نباید خسته شود و باید با جان، مال، زبان و آبرو جهاد کند.
بخشی از محافظه کاری ها نیز به عدم وجود برنامه صحیح برمی گردد؛ آیا هم اکنون مبلغین ما تبلیغ را آنچنان که باید و شاید انجام میدهند؟
روحانیت خدمات اجتماعی را فراموش نکند
کارکرد روحانیت را صرفاً نباید در بعد سیاسی خلاصه کرد؛ رهبر انقلاب در دیدار با روحانیون فرمودند که سه کارویژه روحانیت بصیرت افزایی دینی، بصیرت افزایی سیاسی و خدمات اجتماعی است؛ خدمات اجتماعی روحانیت اثر بسیار بالایی دارد که یک نمونه از آن در ورود طلاب به میدان خدمت رسانی بیماران کرونایی نمود پیدا کرده است؛ در همین راستا و در جهت حفظ ارتباط میان مردم و روحانیت سند راهبردی در مرکز مدیریت حوزه در رابطه با کارکردهای اجتماعی روحانیت در حال تهیه است.
معیشت طلاب؛ ضعیف تر از کارگران ساده
وضعیت معیشتی روحانیون حتی از کارگران ساده ضعیف تر است؛ اصل حضور طلاب در کارهای جنبی و اشتغالات دیگر اشکال ندارد اما اگر طلبهای که باید به درس و تبلیغ اشتغال داشته باشد، راننده اسنپ شود، خسارت محض است.(خسارت برای حوزه و الا این طلبه به جهت ناچاری و کسب حلال به هیچ وجه سزاوار سرزنش نیست.)
مشکلات معیشتی باعث می شود طلاب از علم آموزی باز بمانند و همین سبب عدم تربیت مناسبت طلاب شده و آسیب های تبلیغی را به همراه دارد؛ باید دید به ازای هر چند نفر در کشور پزشک و مهندس وجود دارد و به ازای هر چند نفر یک روحانی دایم؟ آن هم روحانی که در تراز باشد.
حوزه علمیه؛ مرکز نفوذ جریان های سیاسی شده
متاسفانه در حال حاضر حوزه علمیه مرکز نفوذ جریان های سیاسی و یا به عبارت دیگر عقبه جریان های سیاسی شده است؛ احزاب صرفاً اهداف سیاسی دارند و برای مشروعیت بخشی به فعالیت هایشان، دوست دارند پایگاهی در حوزه داشته و از آن سو استفاده کند.
حوزه علمیه نباید به گروههای کوچک سیاسی-اجتماعی سرویس دهد؛ در این صورت کارکرد اصلی حوزه دچار اختلال می شود و متاسفانه در حال حاضر این اتفاق افتاده است و تشکل های مختلفی در حال رشد و نمو هستند؛ موسسه فهیم تاکنون بیش از ۳۲۰ نشست تخصصی برگزار کرده که دعوت شدگان و ارائه دهندگان آن افراد زاویه دار بوده و حرف های امثال سروش را با رنگ و لعاب جدید بیان کرده اند.
نهادهای اقماری و مجموعه دانشگاهی دردسر تازه حوزه علمیه
در کنار این تشکل ها، نهاد های اقماری و مجموعه های دانشگاهی مثل دانشگاه مفید، ادیان و مذاهب و غیره نیز مشکلآفرین هستند؛ نتیجه یک بررسی گسترده انجام شده در آمریکا نشان می دهد که بهترین راه برای غربی کردن حوزه قم و نجف تبدیل سیستم آموزشی آن به سیستم دانشگاهی است و امروز نیز تا حدودی این اتفاق در حوزه قم، رقم خورده؛ اما حوزه نجف تاکنون مصون بوده است، البته در نجف نیز عدهای به دنبال غربی کردن سیستم آموزشی هستند.
امثال آقای فاضل میبدی و مرحوم فیرحی در کلاسهای خود نظریات غربی را بهتر از خود نظریه دهنده ارائه می دهند و وقتی به آنها اشکال می شود، دوستان ما میگویند: اجازه بدهید حرفهایشان را بزنند و اینگونه در یک محیط امن، تفکر غربی به سادگی تبلیغ می شود.
بی تحرک شدن امروز حوزه به خاطر تکه پاره شدن دیروز آن است؛ آقای مصباح می فرمود برخی فکر میکنند کار انقلابی انجام می دهند و به دنبال آمادگی دفاعی و رزمی هستند؛ در حالی که خبر ندارند که در شهرک … سیر مطالعاتی افراد مسئله دار همچون شبستری و شریعتی توسط برخی طلبه های رزمنده پیگیری میشود و همه این ها نشان دهنده نفوذ در حوزه است.
تغییر فضای ذهنی؛ عامل بی تحرکی طلاب
بر اساس نظریه محتوای باطنی شهید صدر، تغییر، متناسب با فضای ذهن جامعه ایجاد می شود و اگر امروز طلبه ها تحرک ندارند به خاطر این است که فضای ذهنی آنها به تبع برخی بزرگان و ساختارها، تغییر کرده است.
در حال حاضر حوزه دچار حملات شدید فرهنگی و اجتماعی است؛ در دوره ای در رابطه با مباحث عمومی جنگ نرم از اساتید حوزه پرسیدم که آیا جنگ نرم در حوزه، ورود پیدا کرده است؟ همگی بدون درنگ و به اتفاق جواب دادند که این امر در حوزه علمیه مشهود است.
با همه اشکالات، روحانیت همچون انقلاب در میان مردم زنده است
با این همه؛ حوزه و روحانیت نسبت به سایر اقشار انقلابی تر است؛ اگر چه ممکن است حواشی وجود داشته باشد اما مردم در متن جامعه نسبت به حوزه اعتماد دارند؛ کلیت حوزه علمیه مانند نظام و انقلاب اسلامی زنده است اما اگر بخواهیم قدم های بلندی برداریم، باید آسیب های درونی و بیرونی را بپذیریم و اگر صرفاً نگاه سلبی داشته باشیم به یکباره متوجه می شویم که صورتمان با چکمه های دشمن لگدمال شده است.
سبک و سیاق آموزشی حوزه تبدیل به دانشگاه شده و سبک دانشگاه نیز همان سبک غربی است؛ به عنوان مثال در روش تحقیق حوزه همان روش تحقیق دانشگاههاست؛ چرا که اساتیدی که اساتید راهنمای حوزه هستند، روش تحقیق خود را در دانشگاه آموخته اند.
قالبی ساخته شده و گفته میشود که حتماً باید در این قالب تحقیق صورت بگیرد و همین سبب رکود می شود؛ در حالی که در حوزه علمیه برای استخراج قواعد، علوم مخصوص وجود دارد مثلاً برای استخراج قواعد فلسفی از علم منطق استفاده می شود؛ اما امروز این علوم را علوم مستقل دانسته و کاربرد دانستنی برای آن قائل هستند و از روش تحقیق دانشگاهی استفاده میکنند.
سکولار سازی حوزه؛ یک خطر جدی
هشدار برای حفظ انقلاب در حوزه یک هشدار جدی است؛ در معرض تهدید جدی قرار داریم و دشمن همه تلاش خود را برای سکولار کردن حوزه انجام می دهد؛ حوزه علمیه برای انتخابات پیش رو برای خود باید یک رویکرد ویژه با هدف حضور قوی تر مردم تعریف کند و آمادگی لازم را پیدا کند.
ارتباط صادقانه؛ راه دعوت مردم به پای صندوق های رای
تبلیغ اساتید حوزه در میان مردم اثرگذار است و اساتید علاوه بر تبلیغ خود، باید شاگردان را نیز توجیه کنند؛ مشارکت مردم در انتخابات از اهمیت بالایی برخوردار است و حتی روحانیون باید به خاطر اوضاع معیشتی کنونی از مردم عذرخواهی کنند و روشنگری سیاسی داشته باشند؛ اگر مردم احساس کنند که روحانیت صادقانه با آنها حرف می زند، همراه میشوند.
اگر روحانیون بگویند که اگر چه این آقای رئیس جمهور عمامه به سر دارد اما افتخارش این است که برای گرفتن دکترا از انگلیس، کلاه به سر گذاشته است، مردم نسبت به افکار غرب زدگان آگاهی پیدا می کند.
اگر مبلغین به درستی با مردم ارتباط برقرار کنند، مردم بهتر از دوره قبل رای خواهند داد؛ فرصت خدمت به هزاران خانواده کرونایی آسیب دیده، فرصت مناسبی است که با استفاده از آن، روحانیت می تواند از مردم دلجویی کند؛ البته علاوه بر روحانیت، سایر نخبگان نیز باید وظیفه سیاسی خودشان در خصوص انتخابات را انجام دهند.