به گزارش خبرنگار صدای حوزه، اخیرا حجت الاسلام اکبرنژاد بعد از مناظره با حجت الاسلام دکتر رهدار و ناظر به بحث “مکاتیب الرسول” در رسانه خودش مطالبی منتشر کرد تا نشان دهد نامه های پیامبر سراسر رحمت و مهربانی بوده و اثری از تنش در آنها نیست؛ بدین جهت حجت الاسلام رئوفی در پاسخ مطلبی نگاشته اند که از نظر می گذرانیم:
دو گزاره اساسی مستنبَط از سیره انبیا و ائمه ع که حجت الاسلام اکبرنژاد بارها بر آن اصرار ورزیده لزوم ساخت داخل و بعد رو آوردن به خارج و غلط بودن ایجاد تنش حداکثری در ابتدای برخورد با دشمنان است که این دو گزاره با ملاحظه متن و تاریخ نگارش نامه های پیامبر(ص) زیر سوال می رود و تناقضات آشکار نظریه وی رخ می نماید.
متن نامه رسول گرامی اسلام بـرای خـسرو پرویـز که عبدالله حذافه سهمی را به عنوان پیک برگزید چنین است:
(بسم الله الرّحمن الرّحیم، من محمّد رسول الله الی کـسری عـظیم فارس؛ سلام علی من اتّبع الهدی و آمن بالله و رسوله و اشهد أنّ لا اله الا الله وحده لا شریک له؛ و أن محمّداً عبده و رسـوله؛ ادعـوک بدعایه الله فانّی أنا رسول الله الی النّاس کافّه؛ لانذر من کان حیّاً و یحقّ القـول عـلی الکافرین. اسلم تسلم، فان ابیت فعلیک اثـم المـجوس)
{بـسم الله الرحمن الرحیم از محمّد فرستاده خـدا بـه کسرا بزرگ فارس
سلام بر آن کس که از هدایت تبعیت کند و به خدا و پیامبرش ایـمان آورد و گـواهی دهد که جز او خدایی نـیست و شـریک و همتایی نـدارد و بـر ایـن باور باشد که محمّد، بنده و پیـامبر اوست. من تو را به دعوت خدا میخوانم. پس براستی مـن پیامبر خدا به سوی همه مـردم هستم تا آنکه زنده هست را انـذار نـمایم و محقق شود کلام خدا بر کافرین. اسـلام بیاور تا در امان باشی، و گرنه گناه ملت مجوس بر گردن توست»
عین همین متن به پادشاه روم نیز نوشته شده است.
متن نامهها حاوی چندین مساله تنش زاست که سه نکته مهم را تذکر میدهم:
۱: اسم پادشاهان اول آورده نشده که باعث اعتراض خسروپرویز شد و چنانچه گفته اند عنوان رسمی (پادشاه) در نامه به دو ابرقدرت ایران و روم نیست در حالیکه نسبت به بعضی پادشاهان کشورهای کوچکتر، این سمت آورده شده است.
۲: در ابتدای نامه آمده سلامت برای کسی است که از هدایت تبعیت کند که تهدید آن روشن است!
۳: گفته شده تسلیم شو یا اسلام بیاور تا در امان باشی و در آخر به تهدید به عذاب کافران اشاره شده که تهدید این عبارت نیز روشن است.
بسیار روشن است که نامه های پیامبر ص در سال ۶ هجرت که مسلمانان تعداد بسیار کمی بودند با آن ادبیات به تمام حاکمان مقتدر جهان، اقدامی بسیار جسورانه و مخاطره آمیز بود کما اینکه خسروپرویز و حاکم غسان تصمیم به حمله گرفتند و به حسب ظاهر این نوع نامه نگاری با جمعیت و توان مسلمانان هم خوانی نداشت.
چند نکته:
۱: چرا بزرگان اهل تاریخ تاکید دارند که همه این نامهها حاکی است که «روش اسلام جنگ و شمشیر» نبوده و یا میفرمایند: «با رعایت شئون پادشاهی نوشته شده است؛ بدون اینکه تحریکآمیز باشد»؟ علت اصلی این فرمایشات تهمت هایی است که مستشرقین به پیامبر زده و ایشان را فردی جنگجو و بی منطق نشان داده اند؛ لذا این بزرگوارن در فضای پاسخ به مستشرقان چنین قلم زده اند که خالی از حقیقت نیست چرا که پیامبر کلیت دعوت به اسلام را با عزت انجام داده و اما دعوت یک مقام سیاسی به اسلام اقتضائات خود را دارد و مقام بحث علمی نیست ولی روشن است ننوشتن مقام رسمی یک فرد قدرتمند کاری تنش زا و چالشی است.
۲: قبلا در نقض به نظریه ایشان که مدعی بود یک پیامبر هم نداریم که یک دفعه تنش را به صد برساند آیات « إنّه من سلیمان و إنّه بسم اللّه الرّحمن الرّحیم ألّا تعلوا علیّ وأْتونی مسلمین» (سوره نمل) شاهد آورده شد که ایشان اذعان کردند این مورد تخصیص نیست ولی قدرت سلیمان دلیل این برخورد بود لذا تلویحا اذعان شد که ملاک اصلی برخورد، مقدار قدرت است و اگر قدرت موجود باشد رساندن تنش به حد بالا اشکالی ندارد.
۳: با توجه به اینکه تاریخ ارسال نامه ها و فتح نشدن مکه و خصوصا اتفاقات بعد از رحلت رسول خدا ص روشن است که پیامبر هنوز نه از لحاظ فرهنگی و نه از لحاظ اقتصادی مدینه را نساخته و در مورد مسائل سیاسی وضع بدتر است چرا که پیامبر نه از کفار مکه خیالش راحت شده نه حتی کل عربستان را تحت سیطره خودش آورده لذا نقض نظر ایشان مثل خورشید وسط آسمان روشن واضح است.
نکته بسیار مهم مغفول دیگری در استدلالات و تطبیق ایشان نیز هست که از آن صرف نظر میکنم گرچه از ابتدائیاتی است که حجت الاسلام اکبرنژاد با ادعای فقاهت قاعدتا باید این مقدار دقت را هم در تولید و هم در تطبیق بخرج می داد ولی متاسفانه چنین کاری نشده است.
در آخر منش یکطرفه رسانه حجت الاسلام اکبرنژاد در نشر پاسخ بدون اشکالات خلاف اخلاق است.
والسلام
سلمان رئوفی
۱۴۰۲/۱۱/۱
سلام مناظره را دیدم خیلی جالب بود ولی از آقای راهدار سوالی دارم استاد عزیز شما که از مواضع حضرت امام خمینی (ره)اینطور دفاع به حق می کنید پس چرا وقتی دیگران بعضی مسائل را برعلیه نظرات ایشان مطرح می کنند ساکت هستید بعنوان مثال سخنان حضرت امام در مورد حجاب توسط مقام معظم رهبری درسخنرانی چندسال قبل وچیزی که ایشان بعدا اعلام می کنند.نظر حضرت امام درمورد عدم بکارگیری روحانیون درمشاغل غیراز روحانیت که حتی خود ایشان اجازه نخست وزیری حجت الاسلام احمد خمینی را ندادند ورئیس جمهوری در زمان ایشان بیشتر از افراد مکلا انتخاب می شد مانند بنی صدر وشهید رجائی .بیشتر سخنان حضرت امام را کنار گذاشته اند وفقط سخنرانیهای ایشان در مورد انتخابات از سیما پخش می شود واگر سخنان ایشان را اجرا می کردند مطمنا وضع ما این نبود انتظار داریم شما ها که درراس امور هستید خواهان اجرای فرامین آن بزرگوارباشید به امید بیرون رفت از معضلات پیش آمده واصلاح امور.