به گزارش صدای حوزه، جواد شاملو طی یادداشتی به بررسی اقدامات در وسط میدان رئیسی و فن خطابه او پرداخته که در ادامه مطالعه می نمایید:
اگر برخی نسبت به اشتباهات زبانی موردی رئیس جمهور انتقاداتی دارند، شرط انصاف این است که همه بپذیرند رئیسی در حیطه حکمرانی، لهجهای فصیح دارد. این را در طرفداری از کسی نمیگوییم، اما گویا کسانی که دستاندازهای سخنرانی رئیسی را دستاویز تمسخر کردهاند؛ دلشان برای بنبست حکمرانی رئیسجمهور سابق تنگشده. چقدر خوب صحبت میکرد! چه مسلط و روان میگفت: «من خودم هم صبح جمعه متوجه شدم…». از حق نباید گذشت.
روحانی انصافا منبری بود. فن خطابه میدانست و حقدارند عدهای که دلتنگ آن خطابههای آتشین شوند. خطابههایی که گاهی تنها نمک روی زخم مردم میپاشید. کسانی که سفرهای استانی رئیسی را نمایشی میخوانند و گوی بیانصافی را ربودهاند، دلتنگ کسانی هستند که حکمرانیشان کر و کور و لال بود و سخنرانیشان فصیح و بلیغ و رسا.
اما زمانه عوضشده و کور است آنکه ورق خوردن روزگار را نبیند. روز سهشنبه، جایگاههای سوخت کشور دچار اختلال شد اما مجموعه حاکمیت ثابت کرد اگر باک ماشینهای مردم خالی مانده، میتوان باک اعتماد آنان را پر کرد! اولین اقدام مثبت، آشکار شدن سریع پشت پرده این اخلال بود. مردم خیلی زود فهمیدند حمله سایبری علت اختلال است و معطل شدن در صف شایعات و بدگمانیها به معطلی در صف بنزین اضافه نشد.
این چیزی بود که مردم بهواسطه شبکههای اجتماعی هم متوجه شدند و اعلام رسمی آن، زبان حاکمیت را در موضع صداقت قرارداد. قدم دوم، اقدام بهجای شهرداری در افزایش ساعت سخدمترسانی مترو و نیز رایگان شدن آن تا ساعت نه صبح روز چهارشنبه بود. در همین چهارشنبه جواد اوجی، وزیر نفت پشت تریبون رفت و در اولین جمله از مردم عذرخواهی کرد. توجیه نیاورد، نگفت ما در جنگیم، نگفت همه تلاشمان را کردیم، نه.
تنها گفت از مردم عذر میخواهیم که پشت جایگاههای سوخت معطل شدند. سپس به شایعات و دغدغههایی که پسازاین اخلال در ذهن مردم ایجادشده بود پاسخ داد و نگرانیها را رفع کرد. سید ابراهیم رئیسی، سرزده به وزارت نفت میرود و بعد شخصا به جایگاههای سوخت سر میزند. این رفتار، دل مردم را گرم میکند و باید بابت آن خدا را شکر کرد.
شعور حکمرانی با حضور در میدان
این نوع رفتار هیچ نسبتی با پوپولیسم ندارد و تنها در ذهن کسی که معنای این واژه را نمیداند چنین نسبتی خلق میشود. بازدید از میدان درجایی که مردم گرفتار مشکلی هستند نه پوپولیسم، که شعور حکمرانی نام دارد. اصلا هنر جریان حق همین است که از بحرانهای مادیای که دشمن ایجاد میکند، نیروهای معنوی خلق کند.
این حمله سایبری از سوی هر دشمنی که بود؛ اقدامی مذبوحانه بود و بهخودیخود بیآبرو؛ اما حاکمیت باید بتواند از این حوادث که حتی نمیتوان نامشان را بحران گذاشت، برای آبروبخشی به خود و بیآبروتر کردن دشمن استفاده کند. منطقه از جنگ و بحران نظامی، بهسوی بحران اقتصادی رفته است. حمله همهجانبه به اقتصاد ایران، بحران مالی و معیشتی در لبنان و سقوط قیمت لیر در ترکیه، نشانگر این است غرب در تلاش است تا با بحرانهای اقتصادی زمینبازی غرب آسیا را به نفع خود تغییر دهد.
ازاینرو شاید بتوان این اقدام را پاسخی به فروش نفت به لبنان توسط ایران دانست. با این حساب همانطور که رئیسجمهور اذعان کرد، ازایندست اقدامات در آینده نیز میتواند رخ دهد. حاکمیت باید به این اتفاقات بهعنوان رزمایش اقناعی و ارتباطی بنگرد.
اما جا دارد ایستاده کف مرتبی هم برای صداوسیما بزنیم. میتوان به طریق رئیس محترم عدلیه، سوت بلبلی جانانهای هم زد بابت پوشش خبری فوقالعادهای که دیروز شکل گرفت. از اولین ساعات بروز اختلال، شبکه خبر نسبت به پوشش خبری اقدام کرد. به گفته معاون سیاسی سازمان صداوسیما، علیرضا خدابخشی، جبلی رئیس سازمان برای دو ساعت هدایت بخشهای خبری را برعهدهگرفته بود.
خدابخشی همچنین گفته برنامههای همه شبکههای رادیویی را قطع کرده و خبر فوری مربوط به اختلال جایگاههای سوخت را پخش کرده. خبر چهارده نیز در ابتدای مشروح اخبار گزارش جامعی ارائه کرد. در این گزارش خبری از «واقعیت ماجرا» نبود و صرفا مشکل مردم روایتشده بود. رسانه نه قاضی است و نه وکیل، رسانه باید آینه واقعیت و حقیقت باشد و قدم اول بازتاب واقعیت است.
شاید این بازتاب سریع و بدون لکنت و روان، به این جهت بود که منشاء این حادثه از خارج حکومت بود؛ برعکس آبانماه نودوهشت که منشاء حادثه در خود حکومت بود. اما اگر صداوسیما میخواهد زبان حکومت باشد که با این حجم هجمهها باید هم باشد، نباید سپر را به سمت مردم بگیرد تا مردم خودبهخود در جایگاه شاکی قرار گیرد. رسانه باید در میان خود مردم باشد و آنوقت زبان هرکسی که میخواهد باشد. چارهای جز این نیست؛ ذات رسانه با مردم تعریف میشود.