به گزارش صدای حوزه، هادی محمدی در یادداشتی با موضوع سناریوهای مذاکرات هسته ای نوشت: خلاصه دیدگاههای نخبگان و کارشناسان آمریکایی برای پاسخ به چگونگی تعامل در بحث هستهای ایران این است که:
اولاً ایران با دست پر در بعد فناوری هستهای و همچنین اقدامات و تدابیر اقتصادی معطوف به بیاثر کردن تحریمهای امریکا قرار دارد و امریکا مقصر خروج از برجام است.
ثانیاً اینکه در کنار فقدان گزینههای مهم تحریم جدید، امریکا به گزینه نظامی علیه مراکز هستهای فکر نمیکند، چرا که به جز هزینههای بالای جنگافروزی، یک رسوایی بینالمللی جدید برای خود ثبت خواهد کرد و نتیجه این گزینه نیز تضمین نشده است و ایران را به گامهای فعالتر هستهای ترغیب میکند.
ثالثاً اینکه ایران به شکل جدی در حال تقویت پیوندهای خود با روسیه و چین است که برای امریکا و غرب بسیار زیانبار و نگرانکننده است؛ لذا به این نتیجه میرسند که چارهای جز مذاکرات سریع با ایران ندارند.
از سوی دیگر دو دیدگاه برای سناریوی مذاکراتی مطرح میکنند؛
نگاه اولی معتقد است با کمترین هزینه و امتیازدهی به سه چالش فوق برای آمریکا پاسخ بگویند و باید با ایران به متن توافق جدیدی دست یابند، چرا که ایران نیز با بخشی از محتوای برجام مشکل دارد.
نگاه دوم که افراطیهای امریکا دنبال میکنند و رژیم صهیونیستی از آن حمایت میکند این است که معلوم نیست بتوانند در مذاکره با ایران به نتیجه مطلوب برسند و لذا باید آمریکا برنامه دوم و سناریوی پس از آن را از هماکنون مشخص کند و ایران را تحت فشار جدی قرار دهد.
در مقابل این نگاههای آمریکایی، برای ایران در شرایط فعلی، چارچوبهای اصولی قبل از سناریوی مذاکره وجود دارد که باید با دقت و شدت اجرا شوند و مورد تأکید مکرر قرار گیرند؛
اولاً اینکه آمریکا ناقض برجام است و از آن خارج شده و ایران بر اساس متن برجام، دست به کاهش تعهدات زده و از آن خارج نشده است.
ثانیاً اینکه بازگشت امریکا موکول به پذیرش و تصریح لغو کامل و نه تعلیق تحریمهاست و باید تضمین بدهند و در ساختارهای حاکمیتی خود آن را حل و فصل کنند که نقض و خروج مجدد از برجام نخواهند داشت. در صورت عدم پذیرش امریکا، هرگونه بازگشت حتی با برخی امتیازات، به معنی صفر کردن مجدد ظرفیتهای فناوری هستهای و ذخایر غنیسازی شده و دیگر امتیازهای مذاکراتی ایران است که در فاصلهای محدود میتوانند از برجام خارج شوند و حتی امتیازات اعطایی را نیز عمل نکنند یا متوقف نمایند یا با هر بهانهای، به اجرایی کردن سیستم ماشه تکیه کنند و پرونده ایران را مجدداً به شورای امنیت سازمان ملل بازگردانند.
ثالثاً باید پایبندی به قانون مجلس ایران در راستیآزمایی تعهدات اجرا شده امریکا مقدمه بازگشت امریکا و توقف اقدامات کاهشی ایران باشد.
آنچه بهعنوان روش گامبهگام اخیراً مطرح شده در شرایط فعلی کارایی چندانی ندارد و نباید تا کامل شدن گامهای امریکا و تعهدات برجامی آنها، مشروعیت بازگشت آنها به برجام را بدهد.
از سوی دیگر اقدامات توقف کاهش تعهدات ایران زمانی به شاخصهای متن برجام برمیگردد و در موضوع نوع سانتریفیوژها، میزان ذخایر، میزان غنیسازی و امور تحقیقاتی اجرا میشود که امریکا برای اعتمادسازی اولیه، بخشی از اموال بلوکه شده ایران را آزاد نماید و در غیر این صورت، نباید شاخصهای فعلی به حالت قبل بازگردد و در مسیر مذاکرات و پس از راستیآزماییها مبنای اقدام ایران باشند.
در باب گزینههای دیگر امریکا که اسرائیل ترویج میکند، ایران از آن گزینهها استقبال نمیکند، ولی برای آن پاسخهای دردناک و پرهزینه در نظر خواهد داشت که از اسرائیل شروع و تمام نقاط حضور آمریکا در شعاع توانمندیهای ایران را شامل خواهد شد. آمریکا ناچار است و باید به تعهدات بازگردد.