به گزارش خبرنگار پایگاه خبری صدای حوزه، حجت الاسلام و المسلمین سید محمدرضا موسوی نسب، از اعضای شورای گروه علوم تربیتی موسسه ی امام خمینی (ره)، مدیر انجمن تعلیم و تربیت حوزه و عضو شورای اندیشه ورز دانشگاه فرهنگیان، در مصاحبه با صدای حوزه پیرامون مسئله ی جمعیت و نقش حوزه های علمیه در حل و فصل مسائل و مشکلات پیرامون این موضوع گفتگو کرد. مشروح این گفتگو در ادامه تقدیم می گردد.
صدای حوزه- به نظر شما چالش اساسی در موضوع جمعیت، مشکل فرهنگی است یا اقتصادی؟ چه راه حل هایی برای این چالش میتوان پیشنهاد کرد؟
مسئله جمعیت در کنار مسائلی مثل اقتصاد، تولید، تفکر و غیره، در قدرت اجتماعی و اقتدار ملی دینی و مذهبی خیلی نقش مهم و اساسی دارد؛ همچنین در مسائل امنیتی و نظامی کشور ها، بحث جمعیت نقش به سزایی دارد.
مشکلی که الان در کشور ما ایران پیش آمده است، با توجه به نکته ها و آمارهایی که مسئولان حوزه جمعیت ارائه می دهند، این است که از سال ۴۶ در کشور ایران برنامه تنظیم خانواده و کنترل جمعیت اجرا شده است. منتها در زمان شاه برنامه کنترل جمعیت به دلایلی موفق نبود.
خیلی از شعارهای کنترل جمعیت در سال ۵۷ و با آمدن انقلاب برچیده شد، تا سال ۶۷ کاملاً توسعه جمعیت ایران رو به رشد و آمارها چندین برابر افزایش موالید در این سن و سال ها را نشان می دهد. در سال ۶۸ مسئولین و کسانی که حاکمیت در اختیار آن ها بود، با مسئله جمعیت در فرزندان و کودکان مواجه شدند که جمعیت وسیعی را فرزندان تشکیل دادند در عرض ۱۰ سال ۲۰ میلیون جمعیت اضافه شد.
مملکت هم به تازگی از فشار جنگ خارج شده بود و امکانات فرهنگی و اقتصادی ما و مجموعه ی زیربنا های کشور آمادگی نداشت و مسئولین به این نتیجه رسیدند که ما باید سیاست کنترل جمعیت و تنظیم خانواده را دوباره در کشور اجرا کنیم. آن موقع هم از ابزارهای متعدد استفاده کردند.
در دانشگاه ها و آموزش و پرورش ما برنامه تنظیم خانواده آمد، پیش بزرگان مذهبی و مراجع ما، اندیشمندان دینی ما حضور پیدا کردند و این مسئله را توجیه کردند و طیفی از علمای آن زمان در پاسخ به این مسئله که آیا جایز هست یا نیست، معمولاً این طور پاسخ دادند که اگر نظام و حکومت و دولت امکانات تربیت و پرورش فرزندان را ندارد و آسیب زا است می توانند این سیاست را اجرا کنند.
البته بعضی از علما هم صراحتاً حکم به حرمت این تعدیل موالید دادند. فرمودند این کار از ریشه غلط است. با آیات قرآن و اندیشه اسلامی سازگاری ندارد. حتی این سیاست را از جمله سیاست های صهیونیستی معرفی کردند. اما بالاخره این مسئله را از جنبه های مختلف ترویج کردند.
در سال ۶۸ به ویژه با تاکید هایی که از سوی علما وجود داشت این مسئله در کشور به صورت جدی مطرح و پیگیری شد. اعتمادی هم که آن زمان مردم به رکن نهاد دینی و مذهبی داشتند خیلی جدی و شدید بود و این موضوع به سرعت در کشور جا افتاد و با یک جریان کاهش موالید مواجه شدیم. عوامل فراوانی در مسئله کاهش اولاد و فرزند تاثیر گذار بود.
گذشته از مولفه ی مسائل اقتصادی و سیاسی آن، که هر کدام از اینها یک مولفه هایی دارد، یکی از مولفههای مهم کاهش موالید فرهنگ سازی این موضوع بود که در جامعه حاکم شد در آن زمان گفته می شد فرزند کمتر احد الیسارین -یکی از راه هایی که انسان می تواند در زندگی آسایش و آرامش داشته باشد- است. در آن زمان کار فرهنگی جدی در این زمینه انجام شد.
علاوه بر این، تحولات اجتماعی مهمی در آن دوران ریل گذاری شد که توجه به این ها مهم است. یکی خود بحث شهرنشینی است. شهرنشینی به این معنا که ما یک دفعه با مهاجرت خانواده ها از روستاها به شهر مواجه شدیم. آمار شهرنشینی ما بالا رفت تا جایی که مثلا تهران امروز بالای ۱۳ میلیون نفر جمعیت در خود جای داده است.
لازمه شهرنشینی یکسری ویژگی ها بود، مثلاً ترویج خانه های کوچک، مهاجرین از خانه های ۳۰۰ متری در روستا وارد شهر با آپارتمان های ۸۰ متری می شدند. شهرنشینی اقتضائات خود را داشت. رفاه طلبی در شهرها، آمدن یک سری امکانات و دامن زدن به تجملات، کوچک و متمرکز شدن خانواده ها به طوری که آن ارتباطات خانوادگی و رفت و آمدهای که در خانواده های گسترده وجود داشت در خانواده های شهرنشین ما کاهش پیدا کرد و تقریباً یک حالت تمرکز پیدا شد.
همچنین یکی از دلایل فرهنگی کاهش جمعیت که خود به خود به وجود آمد تحصیلات بود. بعد از انقلاب زمینه تحصیلات هم برای آقایان و هم خانم ها فراهم شد. با تاسیس انواع دانشگاه ها افزایش ظرفیت دانشگاه ها زیاد شد. جمعیت کثیری از جوانهای ما که در سن ازدواج بودند به جای ازدواج کردن وارد دانشگاه شدند و این به صورت طبیعی، سن ازدواج را بالا می برد. به تبع سن بارداری بالا رفت و حتی مشکل ناباروری به دلایل مختلف به وجود آمد.
تحصیلات که بالا رفت به دنبال آن، توجه به شغل و کار زیاد شد. مخصوصاً با تبلیغات فرهنگی خاص بانوان به صورت گسترده وارد فضای اشتغال شدند. کار و استقلال اقتصادی که بانوان به دنبال آن بودند خودش زمینه این را به وجود آورد که دیرتر ازدواج کنند و حتی فرزندانشان را مانع کارشان میدیدند. اینکه «بچه را چطور نگهداری کنم؟» «چطور تربیتش کنم؟» «پیش پدر و مادرم بگذارم؟ یا مهدکودک ببرم» این ها سوال هایی بود که به دنبال مسئله ی تحصیلات آمد و باید برایش فکری می شد.
در تحقیقات این مسئله، به وضوح دیده می شود که خانواده هایی که تحصیل کرده هستند تعداد فرزندان شان یک سوم خانواده هایی است که تحصیلات ندارند. خود به خود سیاست تحصیل به آن شکلی که در دهه های گذشته شکل گرفت باعث شد افزایش سن ازدواج و فرزند آور تا ۳۲ سال بالا برود. این در حالی است که در قدیم بانوان و خانواده در سن ۱۹ سالگی دو فرزند داشتند. همچنین در این زمینه تبلیغاتی شکل گرفت که پایه اش مسائل علمی بود و آن اینکه اگر از سن ۳۵ سالگی بالاتر بچه دار شوید ممکن است خطراتی برای نوزاد یا مادر داشته باشد. این ها در کنار این مسائل قرار گرفت.
در ادامه طلاق ها هم بالا رفت. به صورت طبیعی فردی که می بیند طلاق در پیش دارد چرا به فکر فرزند آوری باشد؟ این طبیعی بود که بگوید: «با یک بچه طلاق بگیرم خیلی بهتر از چند بچه است.» سرنوشت نامعلوم خانوادههای در آستانه طلاق نیز باعث شد فرزندآوری پایین بیاید.
علاوه بر همه ی اینها یکی از آسیبهای دیگر که میشود به آسیبهای فرهنگی مشکل جمعیت اضافه کرد، این بود که هسته قدرت در خانواده ها تغییر کرد. مرد در خانواده ابهت داشت، اما الان مواجه شده با یک خانم تحصیل کرده، که به این زودی ها تن به بچهدار شدن و فرزند دار شدن نمی دهد و همان قضیه کار، شغل و تحصیلات پیش می آید. خانواده وقتی به تحصیلات اهمیت میدهد به این نکته بها میدهد که کیفیت بچه خیلی برای من مهم تر از کمیت بچه است. خود به خود این ذهنیت شکل گرفت که به جای ده بچه کم کیفیت یکی دو بچه با کیفیت کافی ست. این هم نکته بعدی که فرهنگ سازی شد.
از سال ۶۷ به بعد تا سال ۸۵ این تبلیغات مفصل در رابطه با عدم بارداری و «فرزند کمتر، زندگی بهتر»، راهکارهای جلوگیری و کمک کردن برای مسائل جلوگیری به صورت یارانه ای و همچنین عقیم کردن مردان و سقط جنین و … در گفتمان کم فرزندآوری بسیار تاثیر داشت.
تاثیر رفاه محوری بر جمعیت
نکته دیگر اینکه، ارزش های جامعه که به سمت رفاه و تجملات رفت ناگهان تاثیر خود را در کاهش جمعیت گذاشت. کسی که به دنبال رفاه هر چه بیشتر باشد، بچه و فرزند را مانع رشد و خوشیهای خود می بیند. عوض آن که جایگاه مادری را حفظ کنند گاهی عنوان کردند که انسان عمر خود را تلف دو بچه کند که بعد هم معلوم نیست بمانند یا نمانند، بهتر است به دنبال خوشی های خودمان برویم.
بعضی ها آنقدر دنبال خوشی بودن که تن به ازدواج ندادند. حتی اگر ازدواج می کردند خوشی هایشان مقدمه بر خانه و خانواده بود. جایگاه خانه و خانواده متزلزل شد. ارزش های این چنینی جایگزین شد. به جای اینکه باقیات صالحات شان را در اولاد ببینند، خوشی های دنیایی جایگزین شد.
در همین رابطه بخوانید:
ضرورت تدوین فقه و قضاء جمعیتی/ موضوع جمعیت نیازمند ایجاد بسیج عمومی در حوزه است
رسانه و تلویزیون از جمله مواردی بود که در فرهنگ سازی کاهش موالید نقش جدی داشت. در آن زمان سریال «خانواده گرفتار» را پخش میکردند. البته کار به اینجا ختم نشد. در آن دوران مواجهه مناسبی با مسئله ی ماهواره ها نشد. برنامه های ماهواره عموما روابط ناسالم را ترویج می داد. روابط ناسالم بالاخره با بچه داشتن و فرزند داشتن در یک تضادی است. جامعه را به این وضعیتی که هست کشید.
در همین فضا تبلیغات دشمن به صورت جدی به دنبال فرهنگ سازی مدل غربی بود. به جای اینکه بچه داشته باشند به دنبال نگهداری حیواناتی رفتند که اصلا نه در شرع و نه در عرف ما جایگاهی نداشت. با افتخار هم بیان می شد که «اینقدر که این سگ به من محبت می کند بچه به من محبت نمی کند.»
چنین فرهنگ سازی هایی در جامعه ما صورت گرفته که چنین وضعیتی شکل گرفته است. البته این بدین معنا نیست که مشکلات اقتصادی و سیاسی در جامعه وجود ندارد. این ها هم مزید بر علت هستند. بالاخره خانواده ها باید هزینه کنند. و وقتی یک آرامش اقتصادی و ثبات اقتصادی در جامعه نباشد، افکار عمومی درگیر مسائل روزمره زندگی می شود
. علاوه بر این امروزه والدین می بینند آنقدر که رسانه نفوذ دارد، او در فرزندش نفوذ ندارد. لذا در کنار آن مشکلات فرهنگی، مشکلات سیاسی و اقتصادی هم وجود دارد تا این مسئله به وجود بیاید و محدود شدن باروری در جامعه ما به صورت جدی جا بگیرد.
مشکلات فرهنگی مهم است اما مشکلات اقتصادی نیز در جای خود بوده است و راه برون رفت از این مشکل در همین موارد نهفته است. جامعه باید به یک آرامش فکری و آرامش روانی برسد و وقتی جامعه در التهاب است و آرامش ندارد و هر روز با یک فشار جدید مواجه میشود نمی تواند گام های بلندی بردارد. متاسفانه برخی از نهادهای اجتماعی ما هر روز برای خانواده ها یک مشکل جدید ایجاد می کنند. شهرداری هزینه دارد، هزینه ی خودش را از جیب مردم بیرون میآورد. دولت هزینه دارد نگاهش به جیب مردم است.
مثلاً در مورد بورس که تبلیغ گسترده ای در مورد سرمایه گذاری در آن از زمان دولت قبل صورت گرفت، مسئله ی تورم و پس لرزه هایش که همچنان ادامه دارد، این ها همه آرامش روحی و روانی را از انسان میگیرد. انسان تمایلی ندارد که صاحب فرزند شود و برای آینده فرزندانش نگران است. گاهی شنیده می شود که «چرا یک بیچاره به بیچاره های کشور اضافه کنیم؟».
در التهابات های اجتماعی آن بچه های متعهد مذهبی ما محکم ایستادند و استقامت می کنند، اما گاهی انسان می شنود فلان نخبه از کشور مهاجرت کرده است. این ها خیلی نشانه های خطرناکی است. به نظر می رسد ما باید در کنار فعالیت فرهنگی این التهابات اجتماعی را به نحوی تمام کنیم. این فشارهای مختلف اجتماعی، اقتصادی که تحملش برای مردم سنگین شده است را به صورت جدی حل کنیم.
در مجلس در بحث خانواده و حمایت از خانواده یک سری قوانین مطرح شده است. ما آن قدر قانون در مجلس داریم که هیچکدام در جامعه اجرا نمی شود. چه ضمانت اجرایی وجود دارد؟ الان مردم نسبت به این قانون ها یک حالت ناامیدانه دارند. چرا که احساس می شود دولت هزینه های جاری خود را نمی تواند تامین کند چگونه می خواهد بار این مسئولیت های جدید را به دوش بکشد؟
بودجه های متداول کشور با مشکل رو به رو شده است، حال هزاران بار بودجه ای بر آن بودجه اضافه شده است. بالاخره مردم هم یک چیزهایی می بینند. خیلی جاها ما شعار هایی دادیم که دولت ها در تحقق آن وعده ها کم کاری کردند. مردم عمل کردهاند و دیدند واقعی نیست. یک عدم اعتماد نسبت به دولتمردان وجود دارد و تا بخواهد اصلاح شود باید روی آن زیاد کار شود. وظیفه من و شما هم خیلی نیست، نظام و دولت ما سیاست خود را اجرا میکند که الحمدلله بارقه های امید را در دولت فعلی داریم می بینیم. امیدواریم که در داخل برخی افراد اجازه دهند که با بهانه گیری های بیجا این موارد به سرانجام برسد و کار را قفل نکنند.
بخشی از راه برون رفت از این مشکل، به ایجاد کردن اعتماد مردم نسبت به اوضاع و احوال بر می گردد. آرامش روحی و روانی در مردم ایجاد شود. زمانی که ایجاد شد کارهای فرهنگی ما میتواند اثرگذار باشد. مردم گره و مشکلات در زندگی فراوان دارند، اینها آرامش روحی و روانی مردم را از بین برده است، کار فرهنگی و تربیتی ما اثر گذار نمی شود.
اینکه فقر و گرفتاری، مشکلات آسیب هایی هستند که اجازه نمیدهند کار فرهنگی اثر خود را بگذارد. برخی عنوان میکنند ما کار فرهنگی کنیم مردم بلا ها را تحمل کنند. بلاها یک وقت از جمله حوادث طبیعی است، یک وقت به خاطر سوء تدبیر است که بخاطر بی نظارتی ها و بیتوجهی هاست. هر کس هر چقدر خواست تهمت میزند، هر که هرچه خواست جنایت می کند، دزدی می کند.
مشخص است که تا این ها وجود دارد کار فرهنگی تاثیر خود را نمیتواند بگذارد. با قدرت و با شدت باید با این ها مبارزه شود تا فعالیتهای فرهنگی بتوانند اثر بگذارند. فعالیت فرهنگی هم یک حوزه بسیار وسیعی دارد، که از ایمان به خدا و توکل به خدا شروع می شود. حتی در بحث های اقتصادی باید ایمان کامل باشد تا انسان بفهمد توکل بر خداوند یک عامل بزرگ برای گشایش در کارها است.
ایجاد ایمان لازمه اش کار فرهنگی است. تاکنون توجیه می شد کمبود فرزند احد الیسارین است، باید توجیه شود که یک یسار اگر نباشد دهها مشکل برای شما ایجاد میشود. کسی که فرزند ندارد، آرامش های دیگر را از زندگی انسان میگیرد، برای جامعه مشکل های جدی ایجاد می کند. به خاطر یک سال راحتی ده ها مشکل برای خود و جامعه ایجاد نکنیم.
صدای حوزه- با توجه به اهمیت افزایش جمعیت، حوزه علمیه چه سیاست ها و برنامه هایی در رابطه با قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت می تواند داشته باشد؟
ما اگر کارهایمان برنامه ریزی شده و حسابشده نباشد، به نتیجه نخواهیم رسید. در بحث جمعیت کاهش و افزایش آن، مدیریت آن، با یک مسئله چند رشته و چند نهادی مواجه هستیم. چند نفر در حوزه قم آیه و روایت کنار بگذارند، حال بگویند جمعیت را ببریم بالا، کاری که در سال ۵۸ و ۶۰ انجام شد، بعد با مشکلات دیگر مواجه شویم.
زیرساخت های مملکت و جامعه ما تا ۱۰ سال آینده برای چه جمعیتی آمادگی دارد؟ مثلا آقایی فرمودند تا ۱۲۰ میلیون نفر جمعیت کشور ما ظرفیت رشد جمعیت دارد، بعد چی، تا چه زمانی به این عدد ۱۲۰ میلیون برسیم خوب است. آیا امکاناتی که هست بالفعل است یا بالقوه است. اگر بخواهیم امکانات بالقوه به بالفعل برسد چه باید کرد؟ اینها کارهای تخصصی است که نهادهای مختلف جامعه ما باید به آنها بپردازند و بخش حوزه هم باید در جریان این کار قرار بگیرد.
اگر حوزه با اطلاعات محدود در اینترنت و برخی کتاب ها بخواهد در این مسئله سیاستگذاری کند معنا نمی دهد. باید نظام برای این کار هزینه کند. طلبه هایی که نسبت به این موضوع دغدغه مند بودهاند و کار کردهاند را جمع کند. امکانات و بودجه در اختیار این طلاب قرار بگیرد و شخصیتهایی که در جاهای مختلف نهادهای اجتماعی ما، مربوط به جمعیت کار می کنند یک تیم شوند.
این مسائل آنجا مطرح شود مشکلات و موانع و زمینه ها در دنیا در این کارها مدیریت شده عمل می کنند. ما چقدر میتوانیم جمعیت داشته باشیم. اگر بخواهیم این مقدار جمعیت داشته باشیم میزان تولیدات در کشاورزی چگونه باشد چقدر مدرسه و دانشگاه می خواهیم. اینها به نظر میرسد اگر حوزه بخواهد یک کار معقول انجام دهد گوشه حوزه و حجره این کار انجام نگیرد صلاحش بیشتر است.
ما اگر بخواهیم هیجان زده موقعیت کنونی شویم که چون حضرت آقا فرمودند چالش کم شدن جمعیت چالش بزرگی است این هیجان زده عمل کردن مشکلات فراوانی را به وجود می آورد. بدون مدیریت کلان کشوری این موضوع، مسئله به خوبی حل نخواهد شد. اول باید سیاست حفظ جمعیت وجود داشته باشد.
سالیانه چقدر از مردم کشور مهاجرت میکنند؟ جلوی مهاجرتها گرفته شود جمعیت دوباره بالا خواهد رفت. پس باید به صورت مدیریت شده و حساب شده صورت بگیرد و شعارزده نباشد.برخی خیلی احساسی با این مسائل برخورد میکنند خیلی به دنبال آن آسیب خواهد بود. من خانواده ای را دیدم که شوهر خانواده فوت کرده بود؛ یک زن با شش فرزند معتاد زندگی می کرد.
به دنبال سیاست تکثیر جمعیت، چه جمعیتی، جمعیت مومن مجاهد، باسواد و اندیشمند و مفید مسئولیت شناس و وظیفه مند یا نه در این اوضاع و احوال و ناسامانی تربیتی ما یک جمعیت ناتوان مشکل ساز و آسیب زای وبال جامعه بودن؛ در مورد اینها باید از اول فکر شود. توسعه جمعیت بدون مدیریت های لازم آسیب پذیر است. حوزه با توجه به ظرفیت هایی که وجود دارد می تواند این مسئله را واکاوی کنند.
صدای حوزه- با توجه به اینکه مدیر حوزه علمیه عضو ستاد ملی جمعیت است، چگونه می توان از این ظرفیت و فرصت برای انتقال نگاه اساتید و کارشناسان حوزه علمیه به این ستاد استفاده کرد؟
حوزه، مدیر حوزه به تنهایی نیست. حوزه، من و همین طلبههایی هستند که در این حوزه درس خوانده اند و فعالیت کردهاند. ما نگاه خارج از این فضاها و به صورت تربیتی به این مسئله نگاه میکنیم. در درون حوزه طلبههای هستند که بسیار علاقه مند به بحث جمعیت هستند. مخصوصاً با توجه به اشاره هایی که حضرت رهبری میفرمایند که بحث جمعیت مطرح شد.
خیلی از این طلبه ها دغدغه فرمایشات حضرت آقا را دارند. این طلبههای دغدغه مند را حوزه باید شناسایی کند و امکانات در اختیارشان قرار دهد. مطالعات آن ها را تقویت کند. این طلبه ها در این عرصه به صورت جدی کار کنند. اساساً یکی از موضوعات مهم مجتهدین و مراجع ما بشود. اصول و فقه و خارج ما عموما به صلاه یا خمس بسنده میشود در حالی که مسائل روز اجتماع باید در حوزه شناسایی شود، نیروهای لازم را در اختیار بگیرد و تیم را آماده کند.
مجتهدین و اساتید خارج مباحث را با موشکافی و عمق بحث کنند و به صورت اجتهادی عمل کنند. آن وقت میتوان در این مسائل پیش رفت. مدیر حوزه اطلاعات این جمع را می تواند بگیرد. الان من نمیدانم در رابطه با مسئله جمعیت، چه جمعی در حوزه فعالیت می کنند و چقدر کار آن ها پژوهشی و علمی و اجتهادی و حساب شده است.
این موضوع تنها بحث روانشناسی یا تنها جامعه شناسی نیست بلکه یک بحث چند رشته ای است که باید تیم های مختلف، نتیجه کار به صورت عالمانه و حساب شده در اختیار مدیر حوزه قرار بگیرد، تنها کاری که مدیر حوزه می تواند بکند رابطه ما را با ستادی که در کشور وجود دارد عمیق تر کند. تبادل اطلاعات بالارود تا ان شاء الله به یک نتیجه خوب برسد. اصولاً اگر ما اطلاعات جدی، دقیق و حساب شده در اختیار طلبهها بگذاریم بالاخره این مسئله که بحث روز جامعه ماست، از برخی از مسائل عبادی نیز مهم تر است.
در نهایت اگر به یک نتیجه رسید که ما بتوانیم از آن دفاع کنیم، آن موقع در اختیار طلبه ها که به عنوان مبلغین اسلام و زبان حوزه هستند، قرار داده شود تا به شکل یک گفتمان در بیاید. بالاخره نفوذ کلام طلبه ها در مناطق خود بسیار بالاست « فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ» اینها به دلیل این که از طایفه خودشان هستند وقتی که در طایفه خود و در مواجه چهره به چهره با مردم صحبت شود کار رشد می کند. دفاع عالمانه و تشویق عالمانه در این زمینه کار را جلو می برد.
البته کاری هم نشود که اعتماد مردم را به طلبهها سرد کند. الان در قانون خانواده اینقدر حمایت مطرح شده که اگر بچه اول متولد شود ۸۰ میلیون بچه دوم ۵۰ میلیون از این حرفها گفته شده است اگر این ها عملی نشود اعتماد از همه چیز سلب خواهد شد. اگر نکنیم راحت تر هستیم و مردم عنوان میکنند که از این حرفها زیاد زده شده است. سلب اعتماد زبان حوزه را هم می بندد.
چه اینکه در خیلی از جاها این بی عدالتی ها و بی اعتمادی ها، اجازه نمی دهد که بتوانیم حرف بزنیم و دفاع کنیم. این جهاد تبیین، هم که حضرت آقا فرمودند، در دامن عدالت و اعتماد می نشیند. مردم زمانی که اعتماد کردند و عدالت در جامعه بود جهاد تبیین ما معنا پیدا میکند و الّا عنوان میشود این حرفها هم همانند حرف های قبلی است.
صدای حوزه- به نظر شما معاونت های مختلف حوزه هر کدام در رابطه با افزایش جمعیت چه وظایفی دارند؟ در عرصه آموزش، پژوهش و تبلیغ حوزه چه پیشنهاداتی دارید؟
معاونت آموزش الان تنها درگیر همین است که درس های حوزه را، کلاس های حوزه را و حجره ها را چه کار کند. محتوا و متون فعلی را چه کار کنند. معاونت های حوزوی و پژوهشی ما باید مقداری موضوعات روز جامعه اسلامی را به عنوان مسائل اساسی زندگی در حوزه مطرح کنند. باید کاری کنند که طلبههای ما در درس های فقه و اصول با این مسائل مواجه شوند.
ما این ها را به بچه های طلبه ارائه نمی دهیم، همانطور طلبههای ما یک درس هایی را می خوانند که زمان زیادی می برد. ما باید اینها را به صورت کارگاه برای طلبه های پایه ۵ و ۶ مطرح کنیم. این مسائل مهم اجتماعی را که طلبه باید به زودی با آنها درگیر باشد، در سیر آموزشی قرار دهیم. طلبههای ما بیمه و گمرک را نمیشناسند، جمعیت و مسائل روزی که ما با آنها درگیر هستیم مانند بورس را نمی شناسند.
اگر الان نشناسد ۲۰ سال آینده هم که مجتهد شود، وارد این مسائل نمی شود. دوباره همان بحث های فقه و اصول و طهارت مطرح میکنند. اینها باید از پایه ۶ به صورت کارگاهی برای طلبه آموزش داده شود تا علاقه طلبه مشخص شود. یکی وارد بورس و دیگری وارد گمرک و دیگری واحد تجارت شود. مسائلی که در جامعه است را دست و پنجه نرم کند. بورس را، پول و مالیات را باید بشناسند. در ۲۰ سال آینده در این زمینه اجتهاد و فعالیت صورت بگیرد.
اینها کار شده است اما متاسفانه هنوز مدارس تخصصی ما نتوانستهاند، علم هر حوزه را کار کنند بلکه مکتب را کار می کنند. مثلاً اقتصاد مکتب اقتصاد را کار میکنند در حالی که ما در ریزه کاری های علم اقتصاد موفق نیستیم. اگر این ها اتفاق بیفتد و کسانی وارد عرصه شوند، حوزه آدم های متخصص و توانمند که خوب مسئله را فهمیدهاند و حرفهای قشنگ و علمی پخته داشته باشند را تربیت کند آن وقت ما می توانیم در نهادهای دولتی حضور داشته باشیم و حرف هایی بزنیم که تاثیرگذار باشد.
اگر حرفهای ما عالمانه نباشد و احساسی باشد یا بدون توجه به نیازهای اجتماعی باشد این تعامل ما، تعامل ارزشمند و سازنده نمی تواند باشد. امیدواریم خداوند خود کمک کند و گره های این مسیر توسط اندیشمندان فرهیخته و متعهد، به دست انسانهای مجری توانمند این گره ها باز شود و به زودی این مشکل و معضل ما برطرف شود.
در همین رابطه بخوانید:
امیرحسین بانکیپور: کاهش جمعیت به ابربحرانی در ۳۰ سال آینده میانجامد
صدای حوزه- از آن جهت که شما در حوزه اخلاق و تربیت فعالیت علمی دارید، اگر بخواهیم به صورت موردی از زاویه اخلاق و تربیت به این مسئله بپردازیم چه از جهت سیاست ها و چه از جهت افراد و خانواده ها چه نکاتی باید ملاحظه شود که ما به جمعیت مطلوب نزدیکتر شویم؟
در بین صحبت هایم یکسری مسائل را عنوان کردم. دولت یکسری وظایف دارد، دولت برای آنکه زندگی مردم را مدیریت کند، راه هایی قرار دهد که زندگی مردم در این ماجرا به سادگی و آرامش سپری شود. یکی از چیزهایی که برای مردم گرفتاری ها را صد برابر می کند، این است که در جامعه، تفاوت های طبقاتی و تبعیض های فراوان را می بینند. مردم می توانند سختی ها را تحمل کنند. ده فرزند تقدیم انقلاب کنند و شهید شوند.
اما وقتی ببینند عده ای مسئولیتهایی پذیرفتهاند و تجملات شان مدام زیاد می شود، به یک بیان، به مردم زهد و تقوا و ساده زیستی گفته می شود، اما بعضی در تجملات و خوش گذرانی ها غوطه ور هستند، این تعارضات را مردم نمیتوانند تحمل کنند. این نا آرامی ها در همه زندگی انسان و در تربیت انسان و در گوش دادن به فراخوان هایی که در جامعه می شود تاثیر می گذارد.
مهترین کار حکومت و دولت ایجاد عدالت در جامعه است. امیرالمومنین علیه السلام فرمودند «بالعدل قامت الدین» گاهی اوقات احکام دین بخواهد اجرا شود باید عدالت اجتماعی پیدا کنیم. این عدالت اجتماعی، محوریت مرکزی مسائل اخلاقی-اجتماعی ماست. در مسائل اخلاقی اجتماعی قسط و عدل خیلی مهم است.
وقتی قسط و عدل به عنوان محور در اجتماع باشد، آن زمان احترام به حقوق، حق مردم و حقوق حاکمان به آن توجه میشود. این رابطه حاکم و امام و امت وقتی اصلاح شد یک آرامش اجتماعی ایجاد می شود و شما در این فضای آرامش می توانید تربیت کنید و مسائل اخلاقی را گفتمان کنید.
به نظر میرسد در این قسمت ما باید زیاد کار کنیم. در مثالی مطرح شده است «الناس علی دین ملوکهم» جامعه شما به حاکمان شما نگاه می کنند. جامعه به همان سمت و سو حرکت می کند. این ها زمینه های بسیار مهمی برای مسئله تربیت و اخلاق چه فردی و اجتماعی ما هستند.
یک روح و زیر بنایی داریم که اگر آن روح را نتوانیم محقق کنیم، نمیتوانیم بقیه دستورات را آنطور که باید و شاید است محقق کنیم. این نباشد کسی به حرف ما گوش نمی دهد. باید گرفتاری مردم را گرفتاری خود ببینیم. اگر برای مردم تان مشکلی ایجاد کردید، مثل خانه است که اگر مشکلی برای زن ایجاد کردید آن مشکل به خود و بچهها بازخواهد گشت.