به گزارش صدای حوزه، اگر نگاهی به تاریخچه صنعت کفش در کشور ایتالیا بیاندازید به منطقهای به نام مارش برخواهید خورد که از گذشته به دلیل صنعت کفش خود شهرتی تاریخی و جهانی پیدا کرده بود. رفته رفته با حضور کفشهای ارزان قیمت چینی در بازار، این منطقه مزیت خود در تولید کفش را از دست داد. اما صنعتگران کفش این منطقه با به کارگیری فناوری پرینترهای سهبعدی و تولید کفشهای منحصر بفرد بار دیگر خودشان را به جایگاه قابل قبولی در زنجیره ارزش رساندند. درواقع ساکنان منطقه مارش ایتالیا با پیاده سازی تکنیکی به نام «مزیتگرایی هوشمند» در این منطقه به مزیتهای رقابتی منحصربفردی دست یافتند که توانست در مقابل بازار بزرگ کفشهای ارزان قیمت چینی هم تاب بیاورد.
با نگاهی به این تجربه موفق درمییابیم که یکی از راه های موثر و عملیاتی در راستای دانشبنیان شدن اقتصاد مناطق مختلف کشور و رقابت در سطح جهانی توجه به مزیتهای منطقهای و ایجاد تمایز نسبت به سایر رقبا است. در ابتدا برای اینکه به درک درستی از این موضوع برسیم لازم است بدانیم مزیتگرایی هوشمند به چه معناست و چه کمکی به توسعه یافتگی و دانش بنیان شدن اقتصاد مناطق میکند؟
مزیتگرایی هوشمند به چه معناست؟
«بهزاد دوستی» پژوهشگر حوزه توسعه پایدار محلی و منطقهای دراین خصوص میگوید: مزیت گرایی هوشمند، نوعی سیاستگذاری نوآوری منطقهای است که مناطق مختلف را تشویق میکند تا در حوزههای اولویتدار و زنجیرههای ارزش مزیت دار خود، از طریق ایجاد تغییرات ساختاری نوآورانه و فناورانه، به مزیت رقابتی قابلاتکا دست یابند. نوآوریهای فناورانه، اجتماعی، سازمانی، بازاریابی و خدماتی نقش کلیدی در فرایند مزیت گرایی هوشمند ایفا میکنند. بهعبارتدیگر مزیت گرایی هوشمند یک فرآیند ارزشمند متنوعی را از طریق متمرکزسازی منابع و قابلیتهای محلی در تعدادی از حوزههای مشخص تعریف میکند که راههای ممکن را برای تبدیل ساختارهای تولیدی نشان میدهد. یک فرآیند مزیت گرایی هوشمند در درون ساختارهای مولد و ظرفیتهای محلی قرار دارد اما تبدیل آنها نیازمند منابع، فناوریها و مهارتهای جدیدی است که احتمالاً در همان منطقه محلی ایجاد شود، هرچند ممکن است که از خارج نیز وارد شوند.
این کارشناس حوزه توسعه پایدار محلی و منطقهای معتقد است: تأکید مزیتگرایی هوشمند بر مقیاسهای محلی و منطقهای است چرا که کشف فرصتهای کارآفرینی فرایندی از پایین است و مناطق و نواحی مختلف توانهای متفاوتی را بر هوشمند شدن در مزیتهای خود دارند. آنچه که میتواند بهعنوان یک مزیت گرایی هوشمند ظاهر شود، فعالیت جدیدی است که در قالب یک پروژه نوآورانه داراییهای مولد موجود را تکمیل میکند. بنگاهها مرکز گرانش چنین فرایندهایی را شکل میدهند زیرا آنها در بهترین موقعیت کشف و آزمایش راههای جدید نوآوری و تغییرات ساختاری هستند که با ساختارهای تحقیقاتی و سایر سازمانهای اجتماعی نیز همکاری دارند.
خاستگاه مزیتگرایی هوشمند کجاست؟
دوستی می گوید: اتحادیه اروپا یکی از پیشگامان مطالعات توسعه نوآوری بهصورت منطقهای بوده است. این اتحادیه پس از سالیان طولانی اقدام به طراحی متدی جامع به نام مزیتگرایی هوشمند نموده است. این متد برای اولین بار در سال ۲۰۰۹ توسط «دومینیک فورای» و همکاران بیان گردید. بر مبنای این متد، مناطق مختلف برای رقابت در سطح جهانی باید بتوانند خود را به نحوی از دیگران «متمایز» نموده و «ویژه» گردانند؛ لذا یک منطقه برای دستیابی به چنین هدفی باید فعالیتهای اکتشافی و پژوهشی «جدیدی» را آغاز نماید تا بتواند ساختارهای موجود در هر حوزه را بهمنظور دستیابی به ساختارهای جدید کارآمد، دستخوش تغییر قرار دهد. این موضوع، جانمایه مفهوم مزیت گرایی هوشمند است.
تجربه موفق اروپا در بکارگیری مزیتگرایی هوشمند
این راهبرد در اتحادیه اروپا برای مناطقی به کار گرفته شد که از لحاظ میزان توسعهیافتگی در سطوح پایینتری از مناطق توسعهیافتهتر این قاره قرار داشتند. از آنجای که مزیت گرایی هوشمند برای هر منطقه مطابق با ساختار اقتصادی و ظرفیتهای محیطی آن منطقه، راهکار عملیاتی ارائه میدهد، نسبت به دستورالعملهایی که قبلاً توسط اتحادیه اروپا، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و بانک جهانی بهعنوان بهترین تجربههای سیاستگذاری منطقهای ارائه میشد (بهزعم آنان) و همه کشورها را ترغیب مینمود تا اقداماتی یکنواخت را بدون توجه به خصوصیات ویژه هر منطقه انجام دهند، برتری دارد. علاوه بر این باید گفت که ساختار حکمرانی در مزیت گرایی هوشمند در جهت حفظ و ایجاد رقابتپذیری پایدار در فعالیتهای اقتصادی مناطق، نیازمند طراحی یک اکوسیستم نوآوری است به طوری که افراد فعال اقتصادی، نخبگان دانشگاهی، نمایندگان دولت منطقهای و افراد داوطلب محلی در یک ساختار غیرمتمرکز، عناصر این اکوسیستم را تشکیل داده و شیوهای از تصمیمگیری پایین به بالا را به انجام میرسانند.
نگاهی به نمونههای موفق مزیت گرایی در اتحادیه اروپا
ایالت گالیسیا در اسپانیا: این ایالت، یکی از پیشگامان طراحی و پیادهسازی مزیتگرایی هوشمند در اتحادیه اروپا بوده است. در این ایالت با توجه به ظرفیتها و توانمندیهای مختلف، حوزههای منابع دریایی و آبزیان، گردشگری، صنایع غذایی و خودروسازی شناسایی گردید. سپس در هریک از این حوزهها، با بهکارگیری تکنولوژیهای جدید تغییرات ساختاری صورت گرفت. به طور مثال با استفاده از دانش بیوتکنولوژی در صنعت منابع دریایی تغییرات فناورانهای بهمنظور متمایز کردن محصولات صورت پذیرفت. علاوه بر این از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای ایجاد تغییرات ساختاری در حوزههای گردشگری و مواد غذایی بهمنظور بهینه کردن فرایندها استفاده به عمل آمد. این تغییرات سبب دست یافتن این ایالت به جایگاه بالاتر در زنجیره ارزش حوزههای اولویتدار گردید.
منطقه مارش در ایتالیا: شهرت تاریخی این منطقه در ایتالیا به علت صنعت کفش آن بود. رفته رفته با حضور کفشهای ارزان قیمت چینی در بازار، این منطقه مزیت خود در تولید کفش را از دست داد. با پیادهسازی مزیت گرایی هوشمند در این منطقه و با به کارگیری فناوری پرینتر سهبعدی برای تولید کفشهای منحصر بفرد برای افراد این منطقه مجدداً به جایگاه قالب قبولی در زنجیره ارزش دست یافته است.
مزیت گرایی هوشمند چرا اهمیت دارد؟
بهزاد دوستی درخصوص مزایا و اهمیت این راهبرد توضیح داد اگر دقیقتر در مورد این موضوع بیاندیشیم که چه چیزی سبب شده است تا مزیت گرایی هوشمند اهمیت سیاستی یابد و سیاستگذاران به پیادهسازی آن علاقهمند گردند، به چند نکته میرسیم:
اول اینکه مزیت گرایی هوشمند باعث میشود سیاستگذاران و ذینفعان برای ترسیم وضعیت آینده منطقه خود در اقتصاد دانشبنیان تشویق گردند و به دنبال پاسخ این سؤال باشند که چه فعالیتهایی باید توسعه یابد و چه تغییرات ساختاری باید در اقتصاد روی دهد تا منطقه به اهداف از پیش تعیین شده خود دست یابد؟ این فرایند مانند یک کاتالیزور سبب میشود تا بازیگران بومی در ارتباط با نوآوری بسیج شده و برای همکاری و مشارکت تشویق گردند.
دوم اینکه؛مبانی کشف کارآفرینی و راهبرد فراگیر مزیت گرایی هوشمند، حتی اگر خیلی آکادمیک به نظر آیند، نشان میدهند که این سیاست را نه نمیتوان کاملاً یک شیوه تکنوکراتیک دانست و نه میتوان آن را صرفاً یک سیاست متمرکز بر نوآوری در زمینههای پیشرفته در نظر گرفت، بلکه باید آن را یک سیاست کامل و باز در نظر گرفت.
نکته سوم این است که چارچوب مزیت گرایی هوشمند به صورتی است که آن را بیشتر به مناطقی مرتبط میکند که کمتر توسعهیافته هستند. درواقع مزیت گرایی هوشمند تنها راهبردی برای مناطق پیشرفته نیست بلکه بالعکس، این راهبرد برای مناطق کمتر توسعهیافته روشی ارائه میکند تا از طریق آن، این مناطق بهصورت چشمگیری قابلیتهای خود در حوزههای مشخص را بهبود بخشند.
نهایتاً پیادهسازی مزیت گرایی هوشمند نهتنها سبب بهبود وضعیت یک منطقه میشود، بلکه موجب به دست آوردن کارایی بیشتر در تخصیص منابع و هماهنگی فعالیتهای مناطق می شود.