اشاره؛
پروند «مسکن طلاب» به بررسی چالشهای فرهنگی شهرکسازی برای طلاب میپردازد؛ جهت غنای بیشتر مطالب و تکمیل این پرونده از دکتر حسین شرف الدین، پژوهشگر جامعهشناسی و عضو هیئت علمی موسسه آموزش عالی امام خمینی قدس سره درباره شهرکهای مسکونی با مدل انبوهسازی آپارتمانی پرسیدیم. این استاد جامعهشناسی معتقد است در بیان مضرات فرهنگی شهرکسازی و انبودهسازی برای طلاب نباید اغراق کرد.
پاسخهای علمی و بیان متین استاد شرفالدین در مصاحبه با صدای حوزه را در ادامه میخوانید.
«انبوهسازی» معضلی جهانی
صدای حوزه ـ در خصوص چرایی سوق یابی برخی علما در گذشته و مرکز خدمات حوزه در سه دهه اخیر به ساخت مجتمع های مسکونی برای طلاب چه تحلیلی دارید؟
به طور کلی و فارغ از مساله طلاب و حوزه، باید عرض کنم که امروزه به دلیل کمیت نسبتا بالای جمعیت، انباشت و تراکم جمعیت در محیطهای شهری(بویژه تحت تاثیر مهاجرت های بی رویه روستائیان به شهرها و ساکنان شهرهای کوچک به کلان شهرها)، محدودیت فضایی و جغرافیایی شهرها(براساس طرح کمربند سبز و تعیین محدوده شهرها توسط شهرداریها)، سیاستهای کنترل و مهار توسعه بیرویه ابعاد فیزیکی و کالبدی شهرها، گرانی بی رویه و دم افزون قیمت زمین، مقرون به صرفه بودن ساخت انبوههها و مجتمعهای مسکونی، سیاستهای همگنسازی سکنه (قرابت هر چه بیشتر فرهنگی – اجتماعی اهالی ساکن در این منطقه)، احتمالا سود آوری بیشتر برای سازندگان و بازار مسکن… غالب کشورها را به ساخت شهرکهای مسکونی با مدل انبوهسازی آپارتمانی و در مقیاس های متنوع سوق داده است.
سیاستی که به دلیل محدودیتهای فوق الذکر و احیانا ملاحظات دیگر به گونه ای تعین یافته و در ظاهر اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. بی شک، اجرای بی رویه این نوع سیاست ها بویژه در کشوری با پیشینه مهندسی خاص و الگوی ساخت و ساز سنتی متناسب با اقتضائات زیست محیطی همراه با رعایت نرمهای فرهنگی- مذهبی، الگوی مطلوب و مرجعی نیست یا دست کم نمی توان از تمامیت آن به طور مطلق دفاع کرد.
اجرای این نوع سیاست ها (عمدتا با ساخت آپارتمانهای کوچک، فاقد کیفیت فیزیکی و رفاهی لازم و شهرک سازیهای غیر استاندارد)، حتی اگر به لحاظ مهندسی، طرحهای آمایش سرزمین، سیاستهای توسعه شهری، ریختشناسی فضایی شهری، کمیت بالای محرومان از مسکن شخصی، وضعیت اقتصادی عموم، دفع حاشیه نشینی محتمل در حومه شهرهای بزرگ و احیانا مهار اعتراضات تودهای محرومان ساکن در محیطهای پرهزینه شهری توجیه داشته باشد، به لحاظ ترتب قهری برخی آثار و محدودیتهای فرهنگی، اخلاقی، تربیتی، حقوقی، جمعیتی، ارتباطی، روان شناختی، جامعه شناختی، امنیتی، مدیریتی، توجیه پذیر نخواهد بود.
البته برخی کشورها با اعمال مهندسی های دقیق، سبک آپارتمانسازی را به سمت و سویی هدایت کردهاند که از عوارض محتمل آن تا حد زیادی کاسته شود و کیفیت زندگی در آن افزایش یابد.
مسکنسازی برای طلاب، اقدامی تحسین برانگیز
شهرک سازی برای طلاب در شهر قم نیز عمدتا با ارجاع به همین توجیهات و محامل صورت پذیرفته والبته با توجه به انبوه مشکلات طلاب مهاجر و شهرستانی برای تهیه مسکن در این شهر، بویژه در سالهای اولیه تحصیل و بالا بودن اجاره بهای مسکن اقدامات صورت گرفته، درخور تحسین بوده و جای قدردانی و شکرگذاری دارد. تقاضای بیشتر طلاب ساکن در این شهرکها این است که بهتر است مسئولان امر با توجه به اقتضائات زندگی طلبگی، سبکهایی را اجرا کنند که با الگوی زیست معمول طلاب و مراودات اجتماعی آنها سازگاری و تناسب بیشتری داشته باشد.
عوارض شهرکهای اختصاصی
در هرحال، زندگی در این مجتمع ها در کنار امتیازاتی که به صورت ضمنی اشاره شد و احیانا عوارض اجتناب ناپذیر آن، برای طلاب از زوایای دیگری نیز جای مطالعه و تامل دارد.
برای مثال، تجمیع طلاب در این مناطق، احتمالا موجب افزایش فاصله اجتماعی آنها از عموم مردم می شود و این امر به «جامعهپذیری» طلاب و «نقش آفرینی تودهای» آنها لطمه میزند. بیشک، توزیع طلاب در مناطق مختلف مسکونی، و دسترسی آسان مردم به آنها ضریب «امنیت فرهنگی و اخلاقی محیط» را بالا میبرد؛ امکان الگوگیری عموم بویژه نسل جوان را از سبک زندگی، سیره عملی و «منش و مراممدنی» طلاب بیشتر می سازد و متقابلا طلاب نیز بواسط احساس حضور در متن جامعه، انعکاس دائم وضعیت خود در آینه نگاه مردم و اطلاع یابی از واکنشهای بازتابی و انعکاسی تودهها، امکان بیشتری برای بازاندیشی اصلاحی و منتقدانه وضعیت خود مییابند.
این مساله، زمینه در کسب آمادگیهای بیشتر برای نقشآفرینی حرفهای در تراز انتظارات مردم قویا موثر خواهد بود. همچنین دسترسی آسان مردم به طلاب و اطلاع یابی مستقیم از وضعیت زیستی و معیشتی آنها، از برخی گمانهزنیها و پیشداوریهای ناصواب درباره این قشر فرهنگی جلوگیری میکند. در عین حال، انتظار این است که مسئولان امر با اتخاذ تدابیر لازم از «واتیکانیزه شدن» این مناطق در قم و سایر شهرهای محل سکونت طلاب جلوگیری کنند.
نباید در بیان تبعات منفی شهرکسازی برای طلاب، اغراق شود
صدای حوزه ـ واقعا ترتب این نوع پیامدهای نگران کننده بر اجرای این سنخ سیاستها، قطعی و اجتناب ناپذیر است؛ آیا میتوان با اعمال اصلاحاتی از کمیت و کیفیت آنها کاست؟
بله من هم موافقم که کلیات فوق، نیاز به تبصره و استدراک دارد تردیدی نیست که جداکردن محل سکونت طلاب از عموم پیامدهای منفی انکارناپذیری دارد اما نباید در این خصوص مبالغه کرد. دلیل این موضع تصحیحی این است که
اولا این موضوع اگر آسیب هم باشد صرفا مربوط به قم به عنوان کانون تجمع خیل عظیم طلاب است، وظاهرا در شهرهای متعدد دیگر که تعداد طلبه ساکن آن اندک و گاه بسیار کمتر از حد نیاز مردم است، چنین مساله وجود ندارد.
ثانیا طلاب ساکن در این مناطق، شامل همه جمعیت طلاب نمی شود، درصدی از طلاب شهرستانی فاقد مسکن یا فاقد توان لازم برای خرید و اجاره بهای مسکن در آنجا سکنی دارند.
ثالثا غالب طلاب ساکن در این مجتمع ها بعد از فراغت اجمالی از تحصیل و کسب موقعیت اجتماعی یا از قم مهاجرت کرده و یا به مناطق دیگر شهر متناسب با توان اقتصادی و احیانا شان اجتماعی خود نقل مکان می کنند.
رابعا طلاب ساکن دراین مناطق عمدتا طلاب در حال تحصیل بوده و هنور به مرحله نقش آفرینی و کسب توان لازم برای پاسخگویی به سوالات و مراجعات مردم نرسیده اند یا دست کم اکثر ایشان چنین موقعیتی دارند
خامسا امروزه سطح نیاز و میزان مراجعه مردم به طلاب در مقایسه با گذشته محدود شده و به بیان دیگر، بخشی از خدماتی که قبلا طلاب به جامعه عرضه می کردند امروزه از طریق مجاری و نهادهای دیگری عرضه می شود (مثل مرکز پاسخ گویی به سوالات دینی، مراکز مشاوره تربیتی و روان شناختی، دفاتر مراجع و پاسخ دهی تلفنی به نیازهای فتوایی مقلدان، رادیوی معارف و…)
ارتباطات مجازی طلاب با مردم و تخصصگرایی در حوزه
نکته دیگر اینکه، به دلیل گسترش ارتباطات رسانهای و مجازی، بخشی از ارتباطات طلاب با جامعه و مخاطبان و مریدان خود نیز بیش از آنکه مباشری و مستقیم و در محیط واقعی باشد، به صورت با واسطه و مجازی انجام میشود.
نکته دیگر اینکه امروزه بسیاری از طلاب به دلیل تخصصیابی در رشته های خاص، عملا امکان خدمات رسانی فرهنگی چندگانه و متنوع به سیاق گذشته را از دست دادهاند (بسیاری از طلاب نه اهل نمازجماعت هستند، نه اهل منبر و سخنرانی، نه اهل مساله گویی، نه اهل وعظ و خطابه، نه اهل مشاورهدهی، نه اهل استخاره و تعبیر خواب و…)
آرامش اجتماعی در سالهای اول طلبگی
در مقابل، برخی نیز معتقدند که طلاب بویژه در مراحل اولیه رشد و تربیت خود هرچه کمتر در معرض مراجعات و توقعات مردم باشند، و هرچه کمتر فشار هنجاری ناشی از طرح توقعات مردمی را تحمل کنند، بهتر است. زندگی در جمع طلاب دارای قرابت های صنفی و فرهنگی امکان بیشتری برای تبادل اطلاعات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، علمی، تربیتی و تجربه های عملی برای آنها، فرزندان و خانواده های شهرستانی شان فراهم میسازد، ضعف های محتمل آنها کمتر در معرض دید دیگران قرار میگیرد؛ خود طلاب نیز به دلیل سکونت در فضایی که میتوانند نقش مهمتری در جامعهپذیری و نظارت و کنترل محیطی بر یکدیگر اعمال کنند، خرسندترند.
رجحان سکونت طلاب در مرکز شهر
در هرحال، اگر روزی چنین امکانی فراهم شد که عموم طلاب بتوانند با حمایت مرکز خدمات حوزه و سایر سازمانهای ذی ربط در مناطق مرکزی قم و در میان مردم زندگی کنند، قطعا این گزینه در مقایسه با سکونت در مجتمع ها رجحان خواهد یافت اما فعلا با توجه به انبوه معذورات ظاهرا چارهای جز تسلیم شدن به وضعیت موجود و زندگی در این مجتمعها نیست. البته میتوان در کمیت و کیفیت ساخت این مجتمع ها دخالت هایی اعمال کرد که تا حد امکان از عوارض و پیامدهای نامطلوب آن کاسته شود.