به گزارش صدای حوزه، حمیدرضا فتحی طی یادداشتی به بررسی سئاد رسانه ای یا زندگی مبارزاتی پرداخته است که در ادامه مطالعه مینمایید:
اول:
در روزهای گذشته عکس ها و ویدیوهای مختلفی از غزه و لبنان و … در شبکههای اجتماعی منتشر شد که از تاثیرگذاری بالایی برخوردار بود.
سواد
عکسی که هفته قبل منتشر شد و در آن یک بانوی لبنانی به مبارزه با تانک رژیم صهیونیستی رفته بود! همچنین عکس و فیلمی که در زمان انتقال اسرای اسرائیلی منتشر شد. اخیراً هم چند ویدیو با مضامینی شبیه آنچه در این ویدیو میبینیم؛ مضامینی برای بهرخ کشیدن جریان زندگی در غزه و لبنان؛ برای پیروزی مقاومت و …
دوم:
مقام معظم رهبری در نوزده دیماه هزار و چهارصد در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش، یعنی در همان جلسهای که جهاد تبیین را به عنوان یک فریضه قطعی و فوری قلمداد میکنند عکس منتشر شده از دیدار همافران با امام را مصداق تبیین میدانند و معتقدند به برکت یک کار کوچک رسانهای بود که این حرکت همافران، تاریخساز شد و چه بسا اگر این عکس منتشر نمی شد این دیدار نیز فراموش میشد و ماندگاری و اثرگذاری آن از بین می رفت.
چند سوال؟
- چرا تولیدات رسانه ای غزه و لبنان این قدر تاثیرگذارند؟!
- آیا پول و امکانات سازمان رسانه ای این بزرگواران، اوج پیدا کرده است؟!
- آیا اینها در دکان سواد رسانه ای و ملحقات آن، خوب شاگردی کرده اند؟!
- و اینکه آیا ما چون پول و امکانات نداریم بازار تبیینمان گرم نمیشود؟!
- و اینکه چرا ما اینقدر در جهاد تبیین عقب افتادیم؟!
سوم:
به این سوالات میتوان پاسخهای متعددی داد اما به نظر میرسد مهمترین عامل عقب ماندگی ما در جهاد تبیین، فاصله گرفتن ما از خود مفهوم جهاد است. جهاد لزوماً به معنای قتال نیست اما مهمترین شاخصه جهاد عبارت است از حضور در صحنه مبارزه و رویارویی با دشمن؛ اینکه ما در عرصه تبیین شاهد موفقیت چشمگیری نیستیم به این دلیل است که میخواهیم با حفظ فاصله از محل نزاع، پیروز جنگ روایت ها باشیم!
حال آنکه تبیین اساساً در دل مبارزه معنا پیدا میکند؛ همانطور که زندگی نبی مکرم و ائمه اطهار صلوات الله علیهم سراسر مبارزه بود، همانطور که امیرالمومنین در جنگهای خود- به تعبیر رهبری- هم میجنگیدند و هم از آنجا که در زمان ایشان، صحنه با پیچیدگی های فراوانی مواجه بود شخصیت مبارک ایشان بخش عمدهای از وقت را صرف حرف زدن(تبیین) میکردند.
این را مقایسه کنید با وضع افراد، نخبگان و حتی نهادهای فرهنگی ما که امروز در موضع تبیین نشسته اند ولی در انجام وظائف خود به موفقیت چندانی دست پیدا نکردهاند. داستان نویس ما آیا در حال مبارزه است؟! آیا شاعر انقلابی ما وقتی که شعری میسراید حس مبارزه دارد؟!
کتابهایی که برچسب روایت پیشرفت دارند دقیقاً با کدام عامل پسرفت و عقبماندگی در حال مبارزه هستند؟! فیلمساز انقلابی ما در کدام صف مبارزه در حال تولید محصول است؟ مبلّغ ما با کدام منطق و در کدام محل مبارزه در حال تفسیر و تأویل حدیث است؟! نهاد انقلابی ما آیا در متن مبارزه است یا در حاشیه سیر میکند؟
«وضع وجودی ما» وضع کسی نیست که خود را در میانه مبارزه میبیند. ما در راحتی ناشی از خود انقلاب و جمهوری اسلامی گویی آسوده از هیاهوهای پیرامون، هیچ خطر حاضری را نمیبینیم، بهخلاف اهل غزه و لبنان که چشم در چشم خطر و در یک وضعیت وجودی مبارزه، خود را در میانه میدان مییابند؛
آنچه آنها میکنند، تلاشی با کاربست همه قوای انگیزشی و ادراکی و خلّاقه است و آنچه ما میکنیم، تلاش تفنّنی و تزیینی و حداکثر بهبودگر است که خود را در امن یافته و تمنای ارتقایی دارد که اگر حاصل نشد، چیزی از دست نداده است!