• امروز : چهارشنبه - ۲۸ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Wednesday - 18 December - 2024
کل اخبار 6341اخبار امروز 0

صدای حوزه امروز

لازم است مشوق‌هایی برای جذب طلاب به حوزه‌های علمیه ایجاد شود همچنان برای تبلیغ نقشه جامعی وجود ندارد / تحولات عظیم و شگرفی در دنیا رخ داده و نهاد تبلیغ دین را دچار سختی کرده است! پوکر کی حلال میشه؟! حل و فصل جن عاشق توسط طلبه بلاگر! “رقص” در سینمای قبل و بعد از انقلاب به روایت یک طلبه! ابتکار عمل آیت الله حائری یزدی در بازسازی حوزه علمیه قم در شرایط رو به اضمحلال حوزه در ستایش تبلیغ عشایری!/ عکس نوشته شکل و شمایل صحیح مواجهه مدارس علمیه با طلاب دهه هشتادی! فرصت تبلیغی سه روزه برای ایام فاطمیه (س) بیشتر به درد تبلیغ برای استان های نزدیک قم میخورد! اعضای نهمین دوره شورای عالی حوزه‌های علمیه به عنوان عالی‌ترین نهاد حوزوی انتخاب شدند روایت مدیر حوزه های علمیه از اهم و احب امور نزد رهبر معظم انقلاب! فرهنگ کلان گفتارها: نهادهای گفتار جمعی ساز! تصویرسازی منفی و مستمر اینترنشنال از حوزه و روحانیت جزئیات برنامه‌های آموزشی حوزه علمیه قم

1
برداشت‌های سی‌گانه از بیانات اخیر رهبر حکیم انقلاب دربارۀ حوادث منطقه؛

طلوع حکمت در فتنۀ شام

  • کد خبر : 45634
  • 28 آذر 1403 - 13:37
طلوع حکمت در فتنۀ شام
در دنیایی که بسیاری از واقعیت‌ها مخفی شده یا وارونه جلوه داده می‌شوند، تبیین مختصات صحنه، مقدم بر تحلیل معنای آن است. اگر بتوان با «روایت درست و اثرگذار واقعیت»، جریان تحریف را شکست داد، می‌توان به پیروزی در جنگ ترکیبی تحمیل‌شده از سوی دشمن نیز امیدوار بود.

به گزارش صدای حوزه، حجت الاسلام سید محمدحسین دعائی طی یادداشتی برداشت‌های سی‌گانه از بیانات اخیر رهبر حکیم انقلاب دربارۀ حوادث منطقه را با عنوان طلوع حکمت در فتنه شام اتخاذ کرده است که در ادامه مطالعه مینماید:

یکی از اوصاف پرتکرار امام بزرگوار در بیان رهبر معظم انقلاب، وصف «حکمت» است. ایشان در یکی از سخنرانی‌های خود می‌فرمایند:

«امام بزرگوار ما حکیم بود. امام یک حکیم به معنای قرآنی بود. حکیم یعنی آن کسی که حقائقی را مشاهده می‌کند که از چشم‌های دیگران مغفول‌عنه است؛ پوشیده است. کلمات او، کلماتی ممکن است ساده به نظر بیاید، اما هر چه می‌شکافید می‌بینید لایه‌ها و عمق‌های بیشتری دارد. امام این‌جوری بود.» (بیانات در دیدار معلمان استان فارس ـ ۱۲/۲/۸۷)

و بدون هرگونه مبالغه و مجامله باید گفت که قطعا خود رهبر انقلاب هم حکیم‌اند؛ یک حکیم قرآنی که آن‌چه دیگران نمی‌بینند و نمی‌فهمند را می‌بیند و می‌فهمد و به شیواترین شکل ممکن بیان می‌کند.

و خوشا به حال امثال شهید سلیمانی که این حقیقت را دریافته و قدر آن را دانستند:

«من همیشه این اعتقاد را داشتم و به دوستانمان هم گفته‌ام که در این بیست سالی که در محضر آقا بودم، نتیجۀ تقوا را و ثمرۀ آن را که حکمت می‌شود و بر زبان و بر دل و بر عقل جاری می‌شود، من در آقا به‌طور کامل دیدم. لذا در هر چیزی که الآن ایشان شبهه می‌کنند، مطمئن می‌شوم که در انتهای آن، شبهه درمی‌آید و یا بر هر چیزی که یقین می‌کنند، مطمئن می‌شوم که در آن، [مقصود] به دست می‌آید.» (مصاحبه با دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب)

بر همین اساس در پی آنیم که آخرین تجلیات حکمتی این رهبر عالی‌قدر را در بیانات مهم ایشان پیرامون حوادث منطقه به تماشا بنشینیم:

۱ـ همچنان‌که جز با فهم درست «وضع موجود» نمی‌توان به‌سمت «وضع مطلوب» حرکت کرد، جز با نگاه به «آینده» نیز نمی‌توان از تنگنای «اکنون» خلاص شد. بر همین اساس هم تبیین حوادث جاری در منطقه ضروری است، هم ترسیم چشم‌انداز این حوادث و نقشۀ راه تحقق آن. همچنین باید توجه داشت که فهم بخشی از وضع موجود نیز بدون اطلاع از «پیشنیۀ تاریخی پدیده‌ها» ممکن نیست.

۲ـ نمی‌توان نسبت به سؤال‌ها، ابهام‌ها و اعتراض‌های مطرح در «افکار عمومی» بی‌خیال بود. باید «گره‌های ذهنی» را باز کرد. این، هم وظیفۀ مسئولان مطلع و دست‌اندرکار است، هم وظیفۀ نخبگان جامعه.

۳ـ در دنیایی که بسیاری از واقعیت‌ها مخفی شده یا وارونه جلوه داده می‌شوند، تبیین مختصات صحنه، مقدم بر تحلیل معنای آن است. اگر بتوان با «روایت درست و اثرگذار واقعیت»، جریان تحریف را شکست داد، می‌توان به پیروزی در جنگ ترکیبی تحمیل‌شده از سوی دشمن نیز امیدوار بود.

۴ـ دیدن و نشان‌دادن دست «آمریکا و اسرائیل» در مدیریت تحولات منطقه، مبنای هر تحلیلی است. هرکس به هر دلیلی نقش محوری آن‌ها در فجایع سیاسی، امنیتی، نظامی که در قالب «دخالت» و با هدف ثبیت جایگاه این باند جنایتکار در منطقه بروز و ظهور می‌یابد را نبیند یا نادیده بگیرد، دچار خطای راهبردی است؛ خطایی که ضررهای جبران‌ناپذیری را به‌دنبال خواهد داشت.

۵ـ اگر صحنه‌گردان همۀ حوادث شوم منطقه آمریکاست، راه حل اصلی همۀ مشکلات هم چیزی جز «اخراج آمریکا از منطقه» نیست؛ همان کار کارستانی که در کنار «غلبۀ نرم‌افزاری بر هیمنۀ پوچ آمریکا»، «انتقام سخت» را محقق خواهد کرد.

۶ـ علت اصلی مخالفت‌ها با حکومت سوریه، طرفداری این حکومت از «جبهۀ مقاومت» بود، نه دیکتاتوری و سرکوب مردم. به عبارت دیگر، شعار آزادی و دموکراسی صرفا پوششی است برای چپاول ملت‌ها به نفع ابرقدرت‌ها. بر همین اساس هرکس به‌خاطر سقوط حکومت سوریه ـ به‌عنوان طرفدار جبهۀ مقاومت ـ خوشحالی کند، خواسته یا ناخواسته عامل استکبار است.

۷ـ یکی از مهم‌ترین مزیت‌های جبهۀ حق در مواجهه با جبهۀ باطل، شکست‌ناپذیری ماهوی این جبهه و ناتوانی ذاتی دشمن در فهم این واقعیت است. استکبار و عوامل آن، به‌جهت انس با محاسبه‌گری‌ها و منفعت‌طلبی‌های صرفا مادی، از «واقعیت راهبرد مقاومت» بی‌خبر بوده و به همین دلیل دائما دچار خطای محاسباتی می‌شوند. ذهن تکنولوژی‌زده و فکر سخت‌افزاراندیش انسان غربی یا غرب‌زده، هیچ فهمی از نصرت‌های الهی، امدادهای غیبی، توانمندی‌های قلبی، نیروزایی‌های روحی و هم‌افزایی‌هایی معنوی نداشته و به همین خاطر نمی‌تواند بفهمد که هرچه فشارها بیشتر شود، انگیزۀ مقاومت قوی‌تر، پایه‌های مقاومت محکم‌تر و دامنۀ مقاومت گسترده‌تر می‌شود. بنابراین تا ظلم و تعدی هست مقاومت هم هست و هرچه این ظلم و تعدی بیشتر شود مقاومت هم قوی‌تر می‌گردد؛ همچنان‌که تا دشمن دشمن است، اساسا امکان فهم و پذیرش این واقعیت را نخواهد داشت.

۸ـ «مقاومت» ـ به‌معنای ایستادگی در برابر «سلطه‌گری» و تن‌ندادن به «وابستگی» ـ یک «باور مشترک و عمومی» در میان همۀ ملت‌های دنیاست. اندیشه‌ای که ریشه در باور «ملت‌ها» دارد، ولو «دولت‌ها» با آن همراهی نکنند، نه تنها ازبین‌رفتنی نیست، بلکه روزبه‌روز رونق و بروز بیشتری پیدا خواهد کرد.

۹ـ افزایش فشارها به جبهه مقاومت، نه تنها این جبهه را ضعیف نخواهد کرد، بلکه تردیدهای برخی از خواص و عوام جامعه نسبت به «ضرورت مقاومت» و استمرار آن را هم از بین می‌برد؛ البته به شرط برخورداری جبهۀ حق از «هنر تبدیل بحران به فرصت». باید خشم ناشی از فشار دشمن و رنج حاصل از خراش دشمن را با غرور جریحه‌دارشده از جسارت دشمن و عزت پایمال‌شده زیر چکمۀ دشمن در هم آمیخت و از آن کیمیای مقاومت ساخت. نباید اجازه داد فشارها ارادۀ مردم را در هم شکسته و آن‌ها را در مقابل جریان مقاومت قرار دهد.

۱۰ـ یکی از مهم‌ترین وظائف نخبگان انقلابی، تلاش برای صورت‌بندی «گفتمان مقاومت» و ترویج این گفتمان در فضای جامعه است. اگر هنوز که هنوز است کسانی از «مقاومت» با عنوان «جنگ‌طلبی» یاد می‌کنند، اصالت، صحت و منفعت گزینۀ مقاومت را زیر سؤال می‌برند و با این شیوه، ریزش جبهۀ مقاومت را باعث می‌شوند، حتما می‌توان به این نتیجه رسید که نخبگان متعلق به جبهۀ مقاومت در انجام وظائف تبیینی و ترویجی خود کوتاهی کرده‌اند.

۱۱ـ یکی از مهم‌ترین راهبردها برای نهادینه‌سازی گفتمان مقاومت، ضرورت تبیین آن به‌مثابۀ یک «مکتب» است؛ همچنان‌که پدیده‌ای مثل «بسیج» یا حتی شخصیت‌هایی مثل «شهید نصرالله» و «شهید سلیمانی» را نیز باید در قالب یک مکتب دید و معرفی کرد. زیرا این نگاه مکتب‌گونه است که امکان شیوع، صدور، ترویج، تکثیر، تداوم و تضاعف آن‌ها را فراهم می‌آورد.

۱۲ـ یکی از مهم‌ترین ابزارها برای تبیین حقانیت مقاومت و اثبات کارآمدی آن، ارجاع مخاطب به «واقعیت‌های میدانی» و روایت درست این واقعیت‌هاست. آن‌چه در «غزه» می‌گذرد، نمایشگاه پیروزی منطق مقاومت در مواجهه با فشار حداکثری دشمن است. همچنان‌که آتش‌بس لبنان، نتیجۀ قدرت «حزب الله» و ناتوانی اسرائیل در دستیابی به اهدافش بود.

۱۳ـ رژیم صهیونیستی جنایت‌های تلخ و مصیبت‌باری زیادی مرتکب می‌شود؛ اما باید دانست که جنایت، هیچ‌کسی را پیروز نمی‌کند. این «سنت الهی» است.

۱۴ـ توأمان‌بودن «پیروزی» و «شکست»، واقعیت زندگی‌های فردی و جمعی است. «انفعال» در شکست‌ها و «غرور» در پیروزی‌ها، علاوه بر عدم ایمان، ناشی از عدم «واقع‌بینی» است. بر همین اساس باید اهل «جمع‌بندی و برآیندگیری» بود. مصیبت فقدان «سید حسن نصرالله» و «یحیی سنوار» سنگین است، اما باید آن را در کنار «دستاوردهای راهبردی حزب الله و حماس» فهرست کرد.

۱۵ـ «انفعال» ـ همان زهری که بیش از همه، دولتمردان را به چالش می‌کشد ـ زمینه‌ساز «تسلیم» و «غرور» ـ همان سمی که بیش از همه، نظامیان را تهدید می‌کند ـ مقدمه‌چین «غفلت» است.

۱۶ـ یادآوری حوادث سخت گذشته و بازخوانی موفقیت جمهوری اسلامی در رویارویی با آن‌ها، اولا مؤید این واقعیت است که نظام هیچ‌گاه در مقابل دشمن منفعل نشده و ثانیا قوت قلبی است برای مواجهه با حوادث جدید.

۱۷ـ با توجه به این‌که «ترساندن مردم» یکی از راهبردهای تبلیغاتی و رسانه‌ای دشمن در شرائط فعلی است، هر روایت یا تحلیلی که به‌بهانۀ واقع‌بینی یا انقلابی‌گری، «اطمینان و آرامش مردم» را مخدوش کرده و به اضطراب و ترس عمومی دامن بزند، نه تنها خلاف واقع‌بینی و انقلابی‌گری است، بلکه باید به‌عنوان یک «جرم» تلقی شده و با آن برخورد قانونی صورت گیرد.

۱۸ـ بازخوانی «کمک‌های سوریه به ایران» در جریان جنگ تحمیلی و تبیین جزئیات این کمک‌ها، یکی از بهترین پاسخ‌ها به کسانی است که با سوءاستفاده از جهل تاریخی مخاطب، با سوارشدن بر موج مشکلات اقتصادی، با پنهان‌شدن پشت شعار دفاع از منافع ملی و البته با عددسازی و گزافه‌گویی، حضور و عملکرد ایران در سوریه را زیر سؤال می‌برند.

۱۹ـ شناخت واقعیت «داعش» یکی از مهم‌ترین پیش‌نیازها برای ورود به عرصۀ تحلیل حوادث منطقه‌ای است. یعنی باید بدانیم که داعش، اولا علی‌رغم ظاهر دینی، هیچ نسبتی با دین و معنویت نداشت، ثانیا پروژۀ ناامن‌سازی منطقه را دنبال می‌کرد و ثالثا هدف اصلی و نهایی‌اش ایران بود، تا بتوانیم به درک درستی از عملکرد جمهوری اسلامی در مقابل این جریان فتنه‌خیز برسیم.

۲۰ـ آن چیزی که ایران را به مقابله با «داعش» در عراق و سوریه کشاند دو دغدغۀ اساسی بود: «دفاع از اعتاب مقدسه» و «پاسداری از امنیت کشور»؛ دو دغدغه‌ای که با توجه به تخریب حرم سامراء توسط داعش و همچنین اقدامات تروریستی این گروه در حادثۀ مجلس، شاهچراغ و کرمان، می‌توان به درست‌بودن و مهم‌بودن آن‌ها اطمینان یافت.

۲۱ـ دورکردن منطقۀ درگیری با دشمن از خانه، علاوه بر آن‌که یک راهبرد عقلانی است، مورد تأکید امیرالمؤمنین علیه السلام نیز قرار گرفته است. بر همین اساس حضور جمهوری اسلامی در عراق و سوریه برای مواجهه با داعش، هم «معقول» است و هم «مشروع».

۲۲ـ همان‌گونه که اصل حضور ایران در عراق و سوریه متکی به دلیل عقلی بود، کیفیت این حضور نیز چنین بوده است. یعنی با توجه به این‌که نه قواعد عقلائی و نه افکار عمومی، با اعزام گستردۀ نیروهای نظامی ما به این دو کشور مساعدت نمی‌کرد، گزینۀ «حضور مستشاری» انتخاب شد.

۲۳ـ مهم‌ترین رکن کار مستشاری ایران در عراق و سوریه عبارت بود از «سازماندهی، آموزش و تسلیح جوانان عراقی و سوری» برای مقابله با داعش.

۲۴ـ چقدر نقش «شهید عزیز ما» ـ سپهبد سلیمانی رضوان الله علیه ـ در موفقیت جبهۀ مقاومت، محوری بوده و چقدر ما از کار بزرگی که او کرد بی‌خبریم و چقدر دلمان برای او تنگ شده است.

۲۵ـ وقتی واقعیت جاری در میان «نیروهای نظامی کشور» ـ اعم از ارتش و سپاه ـ چیزی جز «ارادۀ جدی» و «تمهید کافی» برای کمک به سوریه و لبنان نبوده و نیست، قطعا باید به آنان مباهات کنیم، نه آن‌که با تکیه بر گمانه‌زنی‌ها و تحلیل‌های خام شخصی به مذمت آنان پرداخته و حرمت آنان در میان افکار عمومی کشور را بشکنیم. همچنان‌که وقتی می‌دانیم یکی از علت‌های اصلی سقوط دولت سوریه، اشتباهات دولتمردان آن کشور بوده است، باید از «مسئولان جمهوری اسلامی» عبرت‌گرفتن از این حادثه را مطالبه کرده و با حفظ همۀ حدود، آن‌ها را به پرهیز از غفلت در برابر تحرکات دشمن، کوچک‌انگاری دشمن و اعتماد به لبخند دشمن فرابخوانیم.

۲۶ـ شجاعت نیروهای نظامی کشور برای مقاومت در برابر دشمنان و جلوگیری از پیشروی آنان، یکی از مهم‌ترین برکات «انقلاب اسلامی» است؛ و الا در دوران حکومت پهلوی چنین شجاعت و مقاومتی وجود نداشت. به عبارت دیگر، ما حفظ تمامیت ارضی کشور را هم مدیون انقلاب اسلامی و فرزندان آن هستیم.

۲۷ـ یکی از آفت‌های جدی در تحلیل حوادث منطقه و نوع مواجهه با آن‌ها، آفت دوری از «اتمسفر انقلاب اسلامی» و ورود بی‌ضابطه به فضای «تطبیق‌های آخرالزمانی» است که به‌طور قهری نتیجه‌ای جز «وادادگی و بی‌عملی» ندارد. این‌که مثلا فتنه‌های امروز سوریه را با قاطعیت به ماجرای سفیانی ربط داده و آن را سرآغاز بدبختی‌های دومینووار مردم منطقه بدانیم کجا و این‌که با قاطعیت از گسترش جبهه مقاومت و آزادی سوریه به دست جوانان غیور سوری خبر بدهیم کجا.

۲۸ـ دولت سوریه سقوط کرد، چون: نیروهای مردمی سازماندهی‌شده توسط ایران با تصمیم مسئولان نظامی سوریه از صحنۀ ادارۀ کشور حذف شدند، هشدارهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی دربارۀ اقدامات و تحرکات تروریست‌ها نادیده گرفته شد، انگیزه و روحیۀ مقاومت در نظامیان سوریه از بین رفته بود به همین خاطر از میدان جنگ با دشمن فرار کردند و دولت سوریه نیز درخواستی برای کمک‌رسانی جمهوری اسلامی نداشت. حضور نظامیان ایران در سوریه و جنگیدن آنان به‌جای نظامیان این کشور نیز کار معقول و مقبولی نبود. به‌علاوه آن‌که آمریکا و اسرائیل هم با شدت تمام جلوی ورود نیروهای ایران به سوریه را گرفتند. البته با همه این اوصاف، جمهوری اسلامی تا آخرین لحظه در صحنه حضور داشت و با شجاعت تمام به ارسال نیرو و امکانات برای کمک به بخش‌های خاصی مثل زینبیه مبادرت ورزید.

۲۹ـ آن‌چه به‌عنوان یک «آیندۀ قطعی» پیش روی ماست از این قرار است: رواج اندیشۀ مقاومت و تشدید طرفداری از آرمان فلسطین در میان ملت‌های دنیا، گسترش جبهۀ مقاومت، آزادی سوریه و اقتدار روزافزون ایران؛ البته به‌شرط فهم درست مختصات صحنه، بهره‌مندی از یک تحلیل صحیح و کامل، فراموش‌نکردن دشمنان اصلی ـ یعنی آمریکا و اسرائیل ـ ، شناخت مکتب مقاومت و ترویج آن، دوری از انفعال و غرور، مقابله با هجمه‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای دشمن، حفظ روحیۀ مردم، خودداری از تضعیف ارکان جمهوری اسلامی، عبرت‌گرفتن از آن‌چه در سوریه رخ داد، خام‌نشدن با لبخند دشمن، تنفس در اتمسفر انقلاب اسلامی، باور به سنت‌های الهی و تقویت عقلانیت انقلابی. همچنین می‌توان از ایجاد شعبه جدید جبهۀ مقاومت در سوریه با محوریت جوانان غیور سوری و آغاز مسیر احتمالا سخت و طولانی مبارزه برای آزادی سوریه با الگوگیری از جوانان عراقی نیز به‌عنوان یکی از مهم‌ترین اجزاء دستورکار منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران یاد کرد.

۳۰ـ برای موفقیت در برابر دشمن، هم باید به خدا «توکل» کرد و به وعده‌های او «ایمان» داشت، هم باید اهل «شجاعت» و «مقاومت» بود و هم باید از «امکانات خداداد» به بهترین و عاقلانه‌ترین شکل ممکن بهره گرفت. همچنین باید توجه داشت که بدون بهره‌مندی از نور «توحید»، نه می‌توان به فهم درستی از واقعیت‌های موجود رسید، نه می‌توان پیش‌بینی درستی از آینده داشت و نه می‌توان به‌سمت وضع مطلوب حرکت کرد. به همین خاطر «ان شاء الله»، «به حول و قوۀ الهی» و «باذن الله تعالی» هیچ‌گاه از ذهن و زبان مؤمن موحد مجاهد نمی‌افتد.

لینک کوتاه : https://v-o-h.ir/?p=45634
  • نویسنده : حجت الاسلام سید محمدحسین دعائی

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.