به گزارش خبرنگار صدای حوزه روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی به بررسی بودجه نهادهای فرهنگی و مذهبی بخصوص حوزه های علمیه پرداخته است و به نظر می رسد ناخواسته از بودجه حوزه های علمیه دفاع کرده است!
یادداشت حجت الاسلام حمید برزگار، مدیر پایگاه خبری صدای حوزه را در این مورد مشاهده می کنید:
سرمقاله این روزنامه در ابتدا از اصل وجود چنین بودجه هایی انتقاد می کند و آورده است:
“اعتراضها عموماً بر این محورها متمرکز هستند که در شرایط دشوار اقتصادی کشور چرا به این نهادها بودجه تعلق میگیرد و یا چرا چنین مبالغ زیادی برای آنها پیشنهاد شده است؟ محور دیگر اعتراض نیز اینست که این نهادها تأثیر ملموسی بر زندگی مردم ندارند و به همین دلیل تخصیص چنین بودجههائی به آنها منطقی نیست./طبق آنچه در فهرست منتشرشده آمده، جمع مبلغ پیشنهادی برای نهادهای فرهنگی و مذهبی ۶۷۰ هزار میلیارد ریال است که البته رقم قابل توجهی است.”
این اظهارت در حالی مطرح می شود که هر ساله به وقت بودجه نویسی چنین هجمه هایی علیه بودجه های فرهنگی شروع می شود؛ در عین اینکه ما هم نسبت به کارایی بسیاری از این بودجه های فرهنگی معترض هستیم و می دانیم که بخش قابل توجهی از این بودجه ها خرج فرهنگ به معنای واقعی کلمه نمی شود اما رد و لغو دانستن کلی بودجه ای فرهنگی را ناروا می دانیم و معتقدیم برای فرهنگ و سبک زندگی باید هزینه کرد؛ سنگین هم باید هزینه کرد اما به نحوی کارآمد و با بهره وری بالا و فرهنگ را زیربنای تمامی ساحت های دیگر نظیر اقتصاد و سیاست می دانیم.
نویسنده در ادامه به درستی یه بودجه قابل توجه حرم امام خمینی ره اشاره می کند و می نویسد: “در مورد حرم امام خمینی نیز همانطور که در سالهای گذشته بارها تذکر دادیم اصولاً اینهمه توسعه و خرجتراشی خلاف مشی خود امام است.”
این سرمقاله در ادامه سراغ بودجه حوزه های علمیه می رود و از دو زاویه به این مسأله انتقاد می کند:
اول اینکه این بودجه دادن های دولتی مانع استقلال حوزه های علمیه می باشد.
دوم با پذیرش وضعیت مالی بسیار بد غالب روحانیون و طلاب می گوید اولا این بودجه که به دست این طلاب نمی رسد و خرج بروکراسی حوزوی می شود و عملا تصویب چنین بودجه هایی بی فایده هست و دوم اینکه همین که طلاب مثل مردم عادی تحت فشار اقتصادی زندگی کنند باعث می شود مردم روحانیت را از خود بدانند و دارایی خود را با آنها تقسیم کنند تا روحانیت بماند و مدافع حقوق آنان باشد!
در بخش هایی از ین سرمقاله می خوانیم:
“میدانیم بسیاری از طلاب و فضلای حوزههای علمیه و حتی علمای شهرستانها با فقر و ناداری دست و پنجه نرم میکنند و تعداد زیادی از آنها بخش قابل توجهی از وقت خود را به کارهای خدماتی از قبیل پیک موتوری، مسافرکشی و تمیز کردن خانهها و شرکتها مشغولند تا بتوانند از عهده حداقل هزینه زندگی برآیند. با اینحال به دلایل متعدد معتقدیم روحانیت نباید از بودجه دولتی ارتزاق کند.”
نویسنده دست آخر ضمن توصیه طلاب به تحمل فقر می نویسد:
” افتخار روحانیت در طول تاریخ این بود که مانند ضعیفترین اقشار جامعه زندگی میکرد و به همین دلیل، خودش محبوب و کلامش نافذ بود. حالا هم باید مانند مردم عادی زندگی کند تا مردم پذیرایش باشند. مردم وقتی استقلال روحانیت را ببینند و احساس کنند که حامی آنها و زبان گویای آنهاست، حاضرند هرچه دارند را با روحانیت تقسیم کنند تا این نهاد باقی بماند و بتواند در مقاطع حساس در برابر ظلم و ناروا بایستد.”
مسئولیت های سنگین یک طلبه بی بضاعت!
در پاسخ باید گفت اولا اگر می دانید که طلاب در چنین سختی هایی زندگی می کنند چطور از آنها انتظار دارید در عین دست و پنجه نرم کردن با مصائب زندگی فقیرانه به عنوان لیدر و راهبر فرهنگی ایفای نقش کنند و هر مسأله فرهنگی که پیش می آید انگشت اتهام به سمت روحانیت دراز می کنید؟
این طلبه چطور می خواهد همزمان امورات شرعی مردم را حل و فصل کند، امام محله باشد، با سبک زندگی خود و گفتارش باعث ترغیب اقشار مختلف مردم به سمت دین و دیانت شود، بهروز و پاسخگو باشد، از سوی دیگر همسر و پدری وظیفه شناس باشد، همزمان فرزندی حامی و تیه گاه برای والدین خود باشد و در عین استقلال، حامی حقوق مردم و گره گشای زندگی آنان نیز باشد؟!
آیا حواستان هست که در مورد یک موجود طبیعی و عادی صحبت می کنید نه در مورد آدم هایی خاص و استثنا؟!
واقعا چند درصد از طلابی که اسنپ کار می کنند همزمان توانایی راهبری فرهنگی و عملکرد بالا در کسوت روحانیت را دارند؟!
بیایید روی زمین زندگی حرف بزنیم نه روی کاغذ روزنامه!
وقتی می گوییم باید به وضعیت معیشتی طلاب رسیدگی شود مراد مهیا کردن یک زندگی سطح بالا نیست که باعث کنده شدن روحانیت از سطح زندگی مردم شود و یک طبقه اقتصادی جدید درست شود تا چنین نقدهایی روانه حوزه شود؛ مراد همان تأمین حداقل های زندگی است تا روحانی ما بتواند با توان بیشتر در جامعه خود ایفای نقش کند و دچار استعدادسوزی بی جهت نشویم. وقتی همه می دانیم اجاره بهای مسکن این روزها از ۵ میلیون تومان شروع می شود و غالب طلاب شهریه ای زیر این رقم دریافت می کنند تو خود باید حدیث مفصل از این مجمل بخوانی!
استقلال در عین حمایت حاکمیت
درباره استقلال حوزه باید بگوییم وقتی خود این سرمقاله نویس معتقد است این بودجه های دولتی دست طلاب نمی رسد و به قول او خرج پشت میزنشین های حوزوی می شود خب پس چطور می تواند به استقلال طلبه و روحانی در میدان صدمه بزند؟!
بگذریم که اساسا استقلال حوزه از حاکمیت در دوران طاغوت معنای اتم دارد و در دوران حکومت اسلامی، حاکمیت موظف به پشتیبانی از حوزه (بدون دخالت) و حوزه موظف به تربیت نیروهای کارآمد و تولید نظریات کاربردی می باشد.
رهبر معظم انقلاب در این مورد نکات صریحی دارند از جمله:
” استقلال حوزهها به معنای عدم حمایت نظام از حوزه و حوزه از نظام تلقی نشود؛ یک عدهای این را میخواهند. بعضیها میخواهند به عنوان استقلال و به نام استقلال، رابطهی حوزه را با نظام قطع کنند؛ این نمیشود. وابستگی غیر از حمایت است، غیر از همکاری است. نظام به حوزه مدیون است؛ باید به حوزهها کمک کند. البته معیشت طلاب به صورت سنت معمول و بسیار پرمعنا و پررمز و راز باید به وسیلهی مردم اداره شود؛ مردم بیایند وجوهات شرعیشان را بدهند؛ این اعتقاد من است./ در حوزهها هزینههائی وجود دارد که جز با کمک بیتالمال مسلمین و کمک دولتها امکان ندارد آن هزینهها تحقق پیدا کند. دولتها موظفند این هزینهها را بدهند، دخالتی هم نباید بکنند”
همانطور که مشخص است نظر رهبر معظم انقلاب بر این مبناست که معیشت طلاب باید توسط مردم و وجوهات شرعی تأمین شود اما نظام اسلامی موظف به حمایت از حوزه های علمیه در مواردی دیگر نظیر مسائل عمرانی، بین المللی و سلامت و … می باشد.
چرا حوزه پاسخ نمی دهد؟!
این سرمقاله با این پاراگراف به پایان می رسد که : “بودجههای دریافتی حوزهها بیش از آنکه صرف طلاب نیازمند شود به پشتمیزنشینانی میرسد که حوزههای علمیه بدون آن میزها هم میتوانند ادامه حیات بدهند و چه بسا حیات بهتر. با توجه به این واقعیتها آیا بهتر نیست روحانیت خودش پیشقدم شود و از گرفتن بودجه دولتی خودداری کند؟”
به نظر می رسد در چنین مواردی جای سخنگوی مرکز مدیریت حوزه علمیه خالیست تا بگوید این بودجه اگر دست طلاب نمی رسد که طبق نگاه رهبر انقلاب نباید هم مستقیم دست عموم طلاب برسد دقیقا کجاها هزینه می شود!
براستی چرا مرکز مدیریت حوزه یا سخنگو ندارد یا اگر دارد (که در مقطعی در همین اواخر داشت) خالی از هر نوع فایده محسوس است!
براستی چه کسی باید پاسخ دقیق این قبیل هجمه ها را بدهد؟ رسانه حوزه چرا ساکت است؟
براستی مرکز مدیریت حوزه حتی برای دفاع از خودش هم برنامه، ساختار و یا روش ندارد؟
چرا ما رقم دقیق بودجه های تخصیص یافته و نه مصوب را نباید بدانیم و بفهمیم اینها علی الاجمال کجا هزینه شدند؟
آیا بودجه های دولتی که در اختیار مرکز خدمات و شورای عالی حوزه های علمیه قرار می گیرند گردش شفافی دارند تا اعلام شده و باب حرف و حدیث ها را ببندند؟!