به گزارش صدای حوزه، روز جهانی زن که در هشتم مارس جشن گرفته میشود، بهعنوان یک مناسبت بینالمللی وظیفه دارد به تغییر نگرش نسبت به زنان کمک کرده و از مردم میخواهد دنیایی عاری از تبعیض، تعصب و نگرش منفی نسبت به زنان و دختران ایجاد کنند.
بااینحال آسیبپذیری جامعه زنان همچنان باقی است. تجربههای بشری گواه بر آن است که هرگاه انسانها برای رسیدن به یک هدف صرفا از عقل جمعی بهره بردند، نتیجه مطلوب به دست نیامده و یا دستکم، زمانبر بوده است.
اما تعالیم وحیانی اسلام در پرتو باورهای شیعی این خلأ مهم در جامعه را به نیکی پاسخ گفته است؛ گرچه برای نادیده گرفتن آنها بسیار تلاش میشود. غرب هرگز نمیتواند با مناسبتهای نمادین و شعارهای فمینیستی معضل ریشهای ظلم به زن را حل کند و برای این منظور باید به سراغ مبادی و مکاتب اساسی خود برود.
تعامل جنسیتی در برابر تعامل انسانی
در یونان باستان، زنان را انسان به شمار نمیآوردند و آنها فاقد هرگونه جایگاه و منزلتى بودند. نگاه مردم به زن در این دوره، بهعنوان یک موجود حقیر بود و مردان خود را مجاز میدانستند که با او هرگونه رفتارى انجام دهند. زنها نیز همچون بردگان از حق رأی محروم بودند و اجازه شرکت در گفتوگوهای اندیشهورزانه در آتن را نداشتهاند.
حیرتآور آنکه حتی مقوله عشق در یونان باستان، خیلی اوقات معطوف به زن نبوده و چیزی بین مردان تلقی میشده. این عشق مردانه دقیقا منطبق بر مفهوم همجنسگرایی در دنیای امروز نیست، بلکه بر نوعی رفاقت احساسی دلالت میکنند که آن را با عنوان «عشق افلاطونی» نیز میشناسند. یعنی نقش زن تا این حد در یونان باستان حاشیهای است که او حتی سوژه عشق زمینی هم به شمار نمیآید. میدانیم که یونان یکی از پایههای تمدن غرب است؛ غربی که در رنسانس به سنتهای یونانی و رومی بازگشت.
علاوه بر غرب در فرهنگ عرب نیز پیش از ظهور اسلام، زن مانند کالایى در شمار ثروت پدر یا شوهر یا پسر بود و او پس از مرگ همانند دیگر داراییها یکی از میراث بود که به ارث مىبردند. او نمیتوانست در جنگهای قبیله از قبیله خود دفاع کند یا شکار کند و برای عرب بادیهنشین که «بدو» نامیده میشد، تنها یک نانخور اضافه بود.
زندهبهگور کردن دختران، یکی از بدترین عادتهای تاریخ بشریت پیش از ظهور اسلام به شمار میآمد که قرآن نیز آن را به شکلی تکاندهنده نکوهش کرده است: «بأی ذنبٍ قتلت»؟ تردیدها نسبت به انسان بودن یا دستکم فاقد ارزشهای انسانی بودن زن در اروپا تا قرن ۱۶ میلادی نیز ادامه داشته است.
اما دین اسلام بهصراحت کرامت انسانی زن و یکسان بودن ریشه و اساس او با مرد را اعلام کرد و فرمود: «فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى؛ پس از نطفه، دو جنس نر و ماده را قرار داد.» تمام احکام و دستورات دین مبین در مورد زنان در حفاظت و حراست از همین انسانیت است.
دین میخواهد همانگونه که مردان سالم با یکدیگر فارغ از هرگونه قصد غرض شهوتآلود تعامل دارند، با زنان نیز بهصورت «عادی» تعامل داشته باشند. این تعامل عادی نیازمند پوشاندن جذابیتهای روحی و جسمیای است که خداوند به زن عطا کرده تا با آن جذابیتها همچون خورشید نهاد خانواده و بهتبع آن جامعه را به گرد خود بچرخاند.
تشبیه خورشید به زن، صرفا یک آرایه ادبی نیست و اشاره به نقش محوری زن در خانواده دارد. تعامل انسانی با زن در مقابل تعامل جنسیتی و ابزاری و بهرهجویانه با اوست. دین نمیخواهد ویژگیهای جنسیتی زن را از او بستاند و او را از زنانگی ساقط کند؛ این خلاف حکمت خداوند است؛ بلکه میخواهد شأن انسانی او را در ارتباط با نامحرم نگاه دارد.
مالکیت زن بر اموال خویش
دیدگاه منفی نسبت به مالکیت زن، وجه اشتراک دورههای تاریخی پیش از اسلام تا قرن ۲۰ میلادی میباشد. زن در باورهای غیر اسلامی محجور بوده و مالک هیچچیز نمیشد. هرچند در قرن ۲۰ میلادی قانون استقلال اقتصادی زن در نهادهای غربی به تصویب رسید اما هدف از این قانون، بهرهکشی از نیروی کار زنان بود.
همچنین محرومیت زنان از ارث بهعنوان یکی از حقوق مالی، در بسیاری از جوامع بشری کاملا رواج داشته و بهطور نمونه در شبهقاره هند تا قرن ۱۹ میلادی، تنها زنان مسلمان از حق ارث برخوردار بودند و دیگر هندیها چنین حقی را برای زنان خود به رسمیت نمیشناختند.
قرآن کریم زنان را همپای مردان دارای حقوق مالی دانسته: «لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ؛ مردان را از کار و کسب خود نصیبى است، و زنان را از کار و کسب خود نصیبى.»
در نگاه اسلام، زن میتواند بدون نگرانی در اموال خویش تصرف کند. حضرت خاتمالانبیا صلیالله علیه و آله فرمودند: «إِنَّ النَّاسَ مُسَلَّطُونَ عَلَى أَمْوَالِهِم؛ تمام انسانها اعم از زن و مرد در بهرهبردارى از سرمایه و مالکیت بر اموالشان آزاد هستند.» حق مهریه و مالکیت زن بر آن، از مهمترین امتیازات زنان در چارچوب شریعت اسلامی میباشد.
آینده تاریک زنان در غرب
دنیای لیبرالی غرب که خود را پیشرفته معرفی میکنند، در طول یک قرن برای بهبود بخشیدن به قوانین و برابری جنسیتی تلاشهای بسیاری کرده اما طبق برخی آمار، بهطور شگفتانگیزی تنها ۱۰ کشور در جهان ۱۰۰ درصد حقوق برابر برای زن و مرد ارائه میدهند.
کمتر از ۳۰ درصد زنان و مردان بر این باورند که برابری جنسیتی محقق شده است. حتی در بیشتر نقاط جهان، زنان نسبت بهاحتمال دستیابی به برابری جنسیتی کمتر از مردان خوشبین هستند.
بر اساس آمار سازمان ملل، ۳۵ درصد از زنان در سطح جهان خشونت جسمی و یا جنسی را تجربه کردهاند و در برخی ۵ برابر افزایشیافته است.
در انگلیس، آلمان و دانمارک حدود نیمی از زنان گفتند که آنها توسط مردان مورد آزار و اذیت جنسی قرارگرفتهاند و در سوئد این نسبت بیشتر است. اینها تنها بخشی از آمار میباشد و واقعیتها در جوامع غربی بدتر و تأسفبارتر از آمارهای موجود میباشد.
رهیافت
به نظر میرسد بزرگداشت روز جهانی زن در راستای انحراف افکار عمومی از واقعیتهای موجود در جهان صورت میپذیرد که ریشه در ایدئولوژیک نادرست و نگاه یکسویه به زن در جامعه دارد. اما میتوان با ارائه محتوای صحیح و برگرفته از وحی الهی در قالب قوانین اسلامی، در نزدیک ساختن این روز مهم به هدف عالی آن قدم برداشت.
جای شکر دارد که به برکت ذوق و اندیشه امام راحل عظیمالشأن در ایران روزی بهعنوان روز زن بزرگ داشته میشود، که یک الگوی تمامعیار از زنانگی را ارائه میدهد و صرفا مبتنی بر شعار و آمال و آرزو نیست.