• امروز : پنج شنبه - ۱ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 21 November - 2024
کل اخبار 6317اخبار امروز 0
8
در گفت‌وگوی اختصاصی صدای حوزه با حبیب‌الله بابایی مدیر گروه مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی مطرح شد؛

حوزه علمیه نیاز به ریبرندینگ دارد/ تحصیل در خارج، مزیت مواجهه دور از توهم غربزدگی و غرب ستیزی را دارد/نباید اجازه داد که حوزه علمیه علوم انسانی جدید را از غرب بگیرد

  • کد خبر : 37399
  • 09 بهمن 1400 - 18:46
حوزه علمیه نیاز به ریبرندینگ دارد/ تحصیل در خارج، مزیت مواجهه دور از توهم غربزدگی و غرب ستیزی را دارد/نباید اجازه داد که حوزه علمیه علوم انسانی جدید را از غرب بگیرد
دانشگاه‌های مختلف، حوزه علوم انسانی را از دنیای غرب یاد گرفته‌اند و نباید اجازه داد که حوزه علمیه علوم انسانی جدید را از غرب بگیرد. باید زبان‌های جهان اسلام از جمله عربی، اردو در حوزه مجهز باشد و حوزویان، اندیشمندان جهان اسلام را بشناسند و آثارشان را بخوانند تا بتوانند یک نرم‌افزار جدیدی از علوم انسانی را بسازند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه، این روزها افرادی هستند که جهت تحصیل به خارج از کشور سفر می کنند که برخی از آنان پس از فارغ‌التحصیل شدن به ایران بازگشته و با فیگور روشنفکری و پز اپوزیسیونی، تجربیات و دیدگاه های غربزده خود را در داخل کشور بازتولید می‌کنند. اما در این میان، برخی طلاب هم هستند با وجود اینکه در کشور آمریکا فارغ‌التحصیل شده‌اند اما نه تنها روحیات آنور آبی نداشته بلکه مخالف تفکر ترجمه ای و غربزده هستند و در واقع اقامت در کشورهای غربی، زمینه را برای تربیت طلبه‌ای فاضل فراهم کرده است که درهمین باب، گفت‌وگویی با حجت الاسلام دکتر حبیب‌الله بابایی مدیر گروه مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی داشته‌ایم که از تجربیات خود برای ما روایت می کند؛

صدای حوزه؛ با سلام و عرض خیر مقدم و تشکر بابت قبول این دعوت، لطفا خودتان را معرفی کرده و از تحصیلات و دوره‌هایی که در خارج از کشور گذرانده‌اید، توضیح دهید.

حبیب‌الله بابایی هستم، در سال ۱۳۵۱ در استان اردبیل شهرستان خلخال دیده به جهان گشودم و در سال ۷۱ با توجه به علاقه وافری که به علوم دینی داشتم وارد حوزه شده و در طی تحصیل از اساتید به نامی همچون آیت الله لاریجانی و یزدان پناه و … کسب فیض نمودم و علاوه بر طی دروس خارج، دارای مدرک کارشناسی ارشد الهیات و معارف اسلامی از موسسه امام خمینی ره با موضوع پایان نامه ” تأویل در عرفان” هستم.
در سال ۸۱ پس از فارغ‌التحصیل شدن بلافاصله وارد پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات و گروه مطالعات اسلام‌ و غرب شدم که گروه مطالعات اسلام‌ و غرب را تبدیل به مطالعات تمدنی کرده و راه‌اندازی کردیم و در سال ۸۶ تا سال ۸۸ در فرصت مطالعاتی بودم و بعد از آن به پژوهشگاه علوم فرهنگ اسلامی برگشته و مطالعات تمدنی را ادامه دادم. سال ۹۰ تا ۹۱ برای گذراندن دوره‌ای دکتری وارد دانشگاه تهران شدم و در سال ۹۵ فارغ‌التحصیل شدم.

صدای حوزه؛ آیا تحصیلات خارج از کشور نیز داشته‌اید؟
بله، برای فرصت مطالعاتی و پژوهش تحقیقاتی عازم کشور آمریکا شدم و با توجه به اینکه پایان‌نامه ارشدم در خصوص تأویل در دستگاه فکری علامه طباطبایی بود سال اول حضورم در دانشگاه ویرجینیا به مقایسه بین نظریه تأویل علامه طباطبایی با اسطوره‌زدایی بولتمان از مفسرین انجیل پرداختم.
ماحصل کار خود را در مرکز مطالعات پیشرفته در دانشگاه ویرجینیا ارائه دادم و قرار بود که یکسال در دانشگاه حضور داشته باشم که طرح دومی در خصوص آلام و مصائب مختلف در ادیان پیشنهاد دادند که بنده آن را ارائه داده و پذیرفته شدم .بنابراین اقامتم برای سال دوم در آمریکا تمدید شد که دستاورد این طرح را در کتابی به نام رنج عرفانی و شور اجتماعی گردآوری کرده و منتشر کردم. در این کتاب به دنبال موضوعی در خصوص مصائب آالام متعالی در ادیان و آنچه که ما در شیعه در خصوص امام حسین (ع) داریم بودم که محفلی قرار داده شود که برای گفت‌وگوی بین ادیان، همزیستی بین ادیان و تعامل بیشتری که به جهات مختلف می‌توان بین بین‌الادیان ایجاد کرد که همه این موارد اقدامات و برنامه‌های ادیانی بوده که البته برای بهتر شناختن فضا و آشنایی با متدهای مختلف در کلاس‌های متنوع شرکت می‌کردم.

صدای حوزه؛ با توجه به اینکه جنابعالی در آمریکا تحصیل کرده‌اید نه تنها دجار غرب‌زدگی نشده‌اید، بلکه کشور غربی از شما طلبه‌ای فاصل و نمونه ساخته است، بنابراین سوالاتی و دیدگاه‌های در این رابطه وجود دارد که یکی از دیدگاه‌های منفی این است که دوستانی که در خارج از کشور به خصوص آمریکا و اروپا زندگی می‌کنند، این افراد خواسته یا ناخواسته یک روحیات سکولاری، لیبرالیستی در آنان نهادینه می‌شود و پس از برگشتن به ایران آن را بازتولید می‌کنند. آیا شخصی چنین دیدگاهی به شما داشته است؟ آیا شما لیبرالیزه شده‌اید؟ آیا قضاوت و داوری دیگران تاثیری در رفتار شما پس از بازگشت از آمریکا داشت؟
طلبه‌هایی که وارد فضای علوم انسانی و یا حوزه‌ و دانشگاه می‌شوند و با ادبیات روشنفکری ارتباط می‌گیرند همواره در معرض این تهمت یا دگردیسی قرار می‌گیرند و این موضوعات کاملا طبیعی است.

بنده یقینا نمی‌توانم در خصوص خودم قضاوت کنم؛ این دیگران هستند که باید در خصوص بنده داوری کنند و البته شنیده‌‌ام که گفته‌اند فلانی در آمریکا اقامت داشته است و شاید دچار غرب‌زدگی شده است اما باید توجه داشت که در جاهایی ممکن است حرف‌هایی گفته شود که این خود شخص است که باید از خودش مراقبت کند که حداقل در دام سکولاریسم و لیبرالیسم نیوفتد. هر چند فکر می‌کنم گاها مشاهده شده که سخنانی در خصوص طلبه‌هایی گفته شده و طلاب متاثر شده‌اند.
البته ناگفته نماند که برخی‌ها افراد اصلا هیچ اقامتی در خارج از کشور نداشته‌اند و بند و بساط و بار روشن‌فکری را در داخل کشور راه انداخته‌اند که به نظر بنده بیشتر در معرض لیبرالیسم هستند و چشم بر روی عیب‌ها بسته‌اند.این اشخاص نسبت به فضای دنیای مدرن غیرتی‌تر می‌شوند که باید گفت گاها حتی یک آمریکایی نسبت به آمریکایی دیگر اینچنین غیرت ندارد! لذا تصور بنده این است که این سفر رفتن و گفت‌وگو کردن باعث می‌شود از برخی توهماتی که غرب‌زده‌‌ها و غرب‌ستیزها دارند خارج شده و با غرب رئال و واقعی روبرو شوید.
گاهی اوقات صحنه‌هایی که در غرب با چشم انتقادی می‌بینیم و اگر بخواهیم در داخل کشور آن موضوع را به شخصی بازگو کنیم، باور نمی‌کند و همچنین گاهی اوقات نقاط قوتی را در غرب مشاهد می‌کنیم و وقتی آن موضوع را تعریف می‌کنیم پیش آمده است که آن را به این راحتی باور نمی‌کنند.
نکته‌ جالبی که وجود دارد این است که برخی افراد حوزوی و یا دانشگاهی که تحصیلات خود را چه در خارج و یا چه داخل کشور گذرانده‌اند حتی به اندازه دو و یا یک واحد غرب‌شناسی نخوانده‌اند فلذا آگاهی لازم از تاریخ و تمدن غرب ندارند.
همچنین برخی دانشجویان که از هوش بالایی برخوردار بودند و از دانشگاه‌های درجه یک فارغ‌التحصیل شدند چون عقبه لازم را به جهت فکری و هویتی نداشتند در طول مدت یک ماه دچار خلا هویت می‌شدند؛ لذا این افراد هیچ اطلاعی از هویت خود و همچنین هویت اسلامی و ماهیت شرقی خود نداشتند، چه برسد به ماهیت غربی که از ماهیت غربی نیز چیزی نمی‌دانستند.
این افراد که از ماهیت خودشان خبری ندارند، احساس می‌کنند که از یک گیت وارد شده‌اند، نمی‌دانند که شاید حجم و اندازه گیت به اندازه دیوار یا درب است، دربی که شما را از یک مناسبات فرهنگی به مناسبات فرهنگی کاملا متفاوت وارد می‌کند که حالا این مکان ممکن است شرق آسیا و یا آمریکا و اروپا و باشد.
وقتی می‌خواهید وارد یک سرزمین متفاوت شوید با قوانین، مناسبات انسانی و ارزش‌های مختلفی که در آن مکان حاکم است روبرو می‌شوید ولی چون با ذهنیت ایرانی وارد غرب می‌شویم پدیده‌های غربی را با ذهنیت ایرانی تفسیر می‌کنیم که اولین مغالطه ما در مواجهه با فهم پدیده‌های دنیای جدید است.
اشخاصی که با خورجینی از خاطرات و یادداشت‌‌ها برمی‌گردند وقتی این موضوع را لحاظ نمی‌کنند و نمی‌دانند که باید #غرب را در کانتکست غرب و بستر فرهنگی خاص آن تحلیل و بازگو کنند باعث می‌شود که درکشان از دنیای غرب ضعیف تر باشد.

صدای حوزه؛ برخی‌ از این افراد پس از برگشت از خارج، کتاب‌هایی را منتشر می‌کنند که تعریف و تمجید از غرب است، لطفا در این خصوص نیز توضیحاتی را ارائه دهید.
مهمتر از کتاب‌ها، بدنه فرهنگی جامعه است و در واقع کتاب‌هایی که در خصوص غرب نوشته می‌شود و ترجمه‌هایی که می‌شود به کنار، متاسفانه من و شما در حوزه اطلاعی از آن نداریم که پک ترجمه کتاب‌ها در ایران و جهان اسلام به چه سمت و سویی می‌‌رود. دانش و معرفتی که ما از ترجمه‌ها درست می‌کنیم باید ببینیم به جهت فرهنگی، تمدنی و سلوک اخلاقی، ما انسان‌ها را به چه سمتی و به کجا می‌برد.

صدای حوزه؛ آیا بیشترین تاثیرات فرهنگ غربی بر روی جامعه و مردم، کتاب‌هایی هستند که نوشته می‌شوند؟
فضای فرهنگی کشور بخشی از تاثیرات فرهنگ غربی که در بدنه علوم جامعه رخنه پیدا کرده را رواج داده است بنابراین این امکان وجود دارد که فردی اصلا در طول مدت یکسال هیچ کتابی را نخوانده باشد اما از طریق صدا سیما و فضای مجازی که به جامعه پمپاژ می‌شود از فضای غربی و عرفی شدن و مصرفی شدن اطلاع پیدا می کند و دچار می شود وگرنه با کتاب‌ نوشتن و توصیه شخصی کسی غرب‌زده نمی‌شود و قاعدتا باید در یک مکانیسم فرهنگی چاره‌اندیشی شود.

صدای حوزه؛ اخیرا یکی از موضوعاتی که مطرح شد این است که برخی افراد بر این باور هستند و تاکید دارند که حقوق اساتید در آکسفورد با حقوق مثلا راننده اتوبوس همان دانشگاه،۲۰ درصد فرق دارد، مسائلی که در ایران آزاردهنده شده و شما به عنوان طلبه‌ای محقق، عدالت در نظام‌ پرداخت حقوق در دانشگاه های آمریکا را تأیید می کنید؟
فاصله حقوق دریافتی یک استاد دانشگاه با راننده اتوبوس تا این حد نمی‌تواند نزدیک باشد، یکی از معضلات بزرگ نظام سرمایه‌داری مسئله عدالت است که حداقل اساتیدی که در حد استادیار باشند در طول سال دریافت حقوق سالیانه آنان حدود بالای ۷۰ هزار دلار می‌شود ولی یک کارگر ساعتی بین هشت تا ۱۴ دلار دریافت می‌‌گیرد که حقوق دریافتی کارگر در این کشورها، تقریبا سه‌ چهار هزار دلار است که با این حقوق می‌توان یک زندگی معمولی داشت.
اگر یک استاد پایه یک را در نظر بگیریم، سالانه ۳۰۰ هزار دلار دریافتی دارد اما نکته‌ای که مدنظر است این است که کسی که ۳۰۰ هزار دلار دریافت می‌کند ۱۵۰ هزار دلار مالیات پرداخت می‌کند و بیشترین درآمد این استاد به بدنه اقتصادی کشور تزریق می‌شود و در جامعه ما دریافت مازاد تبدیل به زمین و خانه و در نهایت منتج به تورم می‌شود که این تفاوت‌ها وجود دارد که در ایران برای دریافت مالیات سخت‌گیری نشده است و راه‌هایی برای فرار از مالیات‌ وجود دارد که باید در خصوص پرداخت مالیات تجدید نظر شود.
البته ناگفته نماند که پرداخت مالیات در فضای اداری و سیاسی در کشورهای غربی متفاوت‌تر از مالیاتی است که بازاریان پرداخت می‌کنند، بازاریان و کسانی که کمپانی‌های بزرگ دارند مالیات زیادی را پرداخت می‌کنند.

صدای حوزه؛ حس می شود و اینطور روایت می شود که خودباختگی فرهنگی در ایرانی ها زیاد است، نظر شما در این خصوص چیست؟
چه برای ایرانی‌هایی که داخل کشور زندگی می‌کنند و چه ایرانی‌هایی که در خارج زندگی می‌کنند، این قاعده، قاعده درستی نیست و ما خیلی از نسل‌های فرهیخته ایرانی در غرب داریم که به جهت نخبگی، اصالت و حفظ هویت افرادی طراز هستند که این موضوعات دیدگاه بنده نیست بلکه خود آمریکایی‌ها این موارد را اذعان می‌کنند.

با توجه به‌سفرهایی که به خارج از کشور داشته‌ام بسیار مشاهده کردم که کشورهای غربی، نخبگان ایرانی را با نخبگان خیلی جاها و مثلا عربستانی مقایسه نمی‌کنند و اساسا وزن تمدنی بالای ایرانی ها را از زبان دیگران که دشمن ما نیز هستند شنیده‌ام .
نکته بعدی این است که درصدی از افراد ایران تصورات غلط و اشتباهی از غرب دارند این اشخاص همان غرب‌زده‌هایی هستند که اصلا به کشورهای غربی نرفته‌ و به دلیل ناآگاهی و به جهت شناخت حبابی که از غرب دارند و غرب را تنها در هالیوود و فیلم‌ها و شایعات دیده‌اند و قبول کرده و تایید می‌کنند.
برخی از افراد که در کشورهای غربی تا جای خوبی را پیدا می‌کنند به آسانی دچار غرب‌زدگی می‌شوند در واقع این اشخاص یک حس ابتذالی به آنان دست می‌دهد.
در عین‌ حال غرب‌زدگی را در بین مردمان دبی و ترکیه، بیشتر می‌بینید کسانی که در حقیقت بیشتر برای تورهای تفریحی می‌روند و بیشتر آنان جزو نخبگان علمی نیستند. اما به جرات می‌توان گفت که در سطح نخبگانی، فضای وزن نخبگان ایرانی را در خارج از کشور متفاوت دیده‌ام.
بخشی از غرب‌زدگی به خاطر خلاء آگاهی است که وقتی یک غربی وارد ایران می‌شود قبل ورود به ایران در خصوص جغرافیای ایران و در خصوص ایران، اطلاعات پسینی و پیشینی این کشور مطالعاتی داشته است و بعد با اعتماد به نفس کذایی وارد ایران می‌شود که نسبت به مدرن بودن و آمریکایی بودنش سخن به میان می‌آورد.
وقتی برخی افراد نظریات عقب‌ماندگی در ایران را می‌نویسند تلاش این افراد در راستای تهی کردن یک ایرانی از خود ایرانی است، یعنی ما با همان نظریات، داریم عقب ماندگی خودمان را به چوب حراج می‌زنیم و داشته‌هایمان را خیلی ناچیز جلوه می‌دهیم. لذا جوانی که در مدرسه تیزهوشان درس می‌خواند به صورت طبیعی احساس می‌کند که پیشرفت در خارج از کشور بیشتر از ایران است این موضوع حاصل فرآیندی است که اساسا ادبیات شرق‌شناسی برای ما از من ایرانی را در دپارتمان های شرق شناسی، یک روایت غربی کرده است.
نکته دوم این است که ادبیات شرق‌شناسی و شرق‌شناسان از من ایرانی برای نخبگان ایرانی هم یک فضا و روایت نادرستی از خود ایرانی اش به وجود آورده است.
اگر بنده بخواهم از یک ایرانی بدانم به کتاب عصر زرین فرهنگ ایرانیان ریچارد فراید مراجعه می‌کنم. این فرد در قدم نخست فرهنگ و زبان ایرانی را مطالعه و در کتابی جمع‌‌آوری کرده است، در حال حاضر بنده نیز برای اینکه بدانم من چه کسی هستم باید از فراید گدایی کنم که بدانم من چه کسی هستم، این ادبیات، ادبیات همانند فراید است که می‌خواهد من را نسبت به خودم تهی کند و از خودم دور کند، ریچارد فراید افرادی را به وجود آورده که پز روشنفکری دارند و در خصوص عقب‌ماندگی ما نیز قلم می‌زنند و قلم‌های آنان قلم‌های دلسوزانه نیست و  تحقیرآمیز می باشد. 
بنابراین در خصوص مهاجرت باید بگویم که اکنون چند درصد افراد از کشور مهاجرت کرده‌اند و در خارج زندگی می‌‌کنند؟ برخی افراد داخل کشور زندگی می‌کنند اما ذهن و روح آنها مهاجرت کرده است، بنابراین این فرد به دلیل فرآیند فرهنگی، تعلق‌خاطر به این آب و خاک پیدا نمی‌کند و نسبت به خود و داشته‌هایش عملا بی‌اعتماد می شود.

لذا ما در جامعه دیدیم یاس و ناامیدی تبدیل به پُز روشنفکری شده است. اگر شما بخواهید ژست روشنفکری به خودتان بگیرید باید بهانه‌جویی کنید و نق بزنید ولی اگر شما از امید صحبتی به میان بیاورید نوعا در حاشیه قرار می‌گیرید در حالی که اساسا یکی از حلقه‌ها و هسته‌های مرکزی مدرنیته در دنیای غرب مسئله امید است که هم در الهیات، هم در فلسفه و فرهنگ وی شکل گرفته است. در انتخابات آمریکا مشاهده می‌کنیم که همه شعارها، شعارهای انرژیک و ایجاد امید است که متاسفانه ما این موضوعات را یاد نمی‌گیریم.


صدای حوزه؛ شما حوزه علمیه امروز را آماده مواجهه با فرهنگ غرب می‌دانید؟
به نظر بنده حوزه علمیه هم نقاط مثبت زیادی دارد و هم نقاط ضعف قابل توجهی، اما نقاط مثبت حوزه در دنیای مدرن طلبه‌های جوانی هستند که با انگیزه ایمان، حرکت‌هایی جهادی در سطح ملی، منطقه‌ای و در سطح جهانی می‌کنند. وقتی یک طلبه به تصمیمی می‌رسد منتظر امکانات، موسسه و ساختار و قانون نمی‌ماند البته نه بر خلاف قانون بلکه بر اساس قوانین مربوطه منتظر این موضوعات نمی‌ماند بلافاصله کار خود را عملی می‌کند که ممکن است این موارد را در فضاهای عمومی مشاهده نکنید،

به نظر بنده سرمایه بزرگی است که طلبه‌ها به دیسیپلین جامعه‌شناختی در این مورد کمتر فکر می‌کنند و طلبه‌ای که با انگیزه‌های ایمانی خود زبان اسپانیایی یاد گرفته و در آمریکای جنوبی در حوزه کودکان کار می‌کند در واقع از ظرفیت‌های حوزه است و هنوز در حوزه‌های علمیه، افرادی هستند که استقلال و اعتماد به نفس خودشان را از دست نداده‌اند و هنوز حس مقاومت و ایمان به ایستادگی را دارند و فکر می‌کنند که دریچه‌های بازی وجود دارد که در حقیقت مشکلات خود را خودمان حل کنیم و برای تمدن اسلامی خیز بلندی برداریم و در نتیجه ادبیات آن را تولید می‌کنند که نشان از قابلیت‌های حوزه‌ علمیه دارد.
ما باید در حوزه علمیه شاکر حرکات حضرت امام (ره) باشیم، آنچه که حضرت امام (ره) برای حوزه فراهم آورد که حوزه علمیه امروز نه تنها با ۴۰ سال قبل بلکه با ۱۰ سال قبل هم قابل مقایسه نیست. لذا تحول و شتابی که در حوزه رخ داده است واقعا قابل تحسین می‌باشد.
به طور مثال، در دهه ۷۰ به سختی می‌توانستم زبان انگلیسی را یاد بگیرم اما در حال حاضر طلبه‌ها علاوه بر زبان انگلیسی، زبان اسپانیایی و چینی و آلمانی را نیز در حوزه علمیه یاد می‌گیرند و این پنانسیل‌های جدیدی است که در حوزه علمیه فعال شده است.
همچنین مجلات و نشریات مختلفی در خصوص علوم انسانی و اسلامی منتشر شده و شتاب گرفته است و حوزه‌های علمیه کنونی با حوزه علمیه سال‌های گذشته اصلا قابل قیاس نیست.

صدای حوزه؛ و در مورد نقاط ضعف حوزه چه می گویید؟
حوزه نیاز به ریبرندینگ دارد و خودش را معرفی نمی‌کند. هنوز در استان تهران شما را نمی‌شناسند چه برسد به خارج از کشور. ما حوزویان خودمان را تحریم می‌کنیم و خودتحریمی از خود حوزه نشات گرفته است. متاسفانه برخی از افراد بعضی از حرف‌ها و مطالب را قرق کرده‌اند و اجازه نمی‌دهد عملیات حوزه را در حقیقت گسترش دهیم و از طرفی دیگر فضای سکولار در جامعه ما را تحریم می‌کند. مثلا برخی از افرادی که در فاز روشنفکری سکولار هستند از فضلای حوزه خوششان نمی‌آید بنابراین نمی‌تواند زبان آنان را بفهمد و جواب دهد و طلبه ها در این شرایط و در وضعیت تحریم به سر می برند و این باعث می‌شود که حوزه نتواند داشته‌های خود را رونمایی کند و با توجه به‌ اینکه در حوزه علمیه به رغم اینکه ظرفیت‌هایی بسیار زیادی ایجاد شده، نباید در دام تجربه روشنفکری در دانشگاه‌ها بیوفتد.
منظور بنده این است که دانشگاه‌های مختلف، حوزه علوم انسانی را از دنیای غرب یاد گرفته‌اند و نباید اجازه داد که حوزه علمیه علوم انسانی جدید را از غرب بگیرد. باید زبان‌های جهان اسلام از جمله عربی، اردو در حوزه رائج باشد و حوزویان، اندیشمندان جهان اسلام را بشناسند و آثارشان را بخوانند تا بتوانند یک نرم‌افزار جدیدی از علوم انسانی را بسازند و این می‌تواند در پژوهشگاه علوم، یک امتیاز بزرگ باشد. بنده به عنوان هیات علمی یک نهاد روشنفکری حوزه مثل دفتز تبلیغات خودم متهم به این قصه می باشم.

برخی حوزویان در حوزه‌های علمیه به اندازه‌ای که زبان انگلیسی می‌دانند زبان فرانسوی و سایر زبان ها را نمی‌دانند و درصدی از طلبه‌هایی که زبان‌های اروپایی می‌دانند به زبان‌های جهان اسلام آشنایی ندارند و این می‌تواند ما را در دام روشنفکری سکولار قرار دهد.
به نظر بنده زبان فقط مسئله حرف زدن نیست بلکه فرآیند معرفتی است. سوال اینجاست که ما منابع و پرسش‌ها را از کجا دریافت کنیم و در مورد چه مسئله‌هایی فکر می کنیم؟ آیا من به مسئله‌هایی که امروزه در دنیای غرب تبدیل به problem و مساله شده باید فکر کنم؟ یا من امروزه باید به مسئله‌های تهران، قاهره و بغداد و استانبول فکر کنم و یا به انسان معاصر فکر کنم؟
بنابراین اکنون حوزه به این خودآگاهی لازم نرسیده است و لذا اگر شما مطالعات جهان اسلام را سرچ کنید مشاهد خواهید کرد که چیزی به نام مطالعات جهان اسلام در دانشگاه و حوزه علمیه نداریم! حال وقتی که مطالعات جهان اسلام را ندارید، یعنی مطالعات خودشناسی را نیز در عرصه تمدن ندارید!

صدای حوزه؛ در مورد کاهش جایگاه اجتماعی روحانیون در جامعه ایرانی چه نظری دارید؟ گاه می بینیم مطالب و ویدئوهایی منتشر می‌شود که در آنها اهانت‌هایی به روحانیون می‌شود و …، چه پیشنهادی برای مرتفع شدن این معضل دارید؟
بنده در این زمینه تخصص کافی ندارم اما بر اساس تجربیاتی که دارم، بنده موضوعی را بیان می‌کنم که از تجربیاتم در تهران است که موقعی که در این شهر سکونت داشتم، با مترو رفت و آمد داشتم که به شوخی یکی از اساتید به بنده گفت شما با این لباس چگونه سوار مترو می‌شوید که در جواب گفتم ما روایتی داریم که اگر طلبه‌ای ملبس سوار مترو شود خارج نمی‌شود مگر اینکه گناهانش پاک شود!(به شوخی)
بنابراین ممکن است شما فشار زیادی را پس از سوار شدن به مترو متحمل بشوید و ممکن است حوادثی نیز رخ دهد و یک نفر از هزاران نفر جسارتی را نیز به شما بکند و این موضوع طبیعی است چرا که این لباس هزینه‌هایی دارد و باید طلبه‌هایی که در کف خیابان و میدان هستند هزینه‌های دیگر طلبه‌ها را نیز پرداخت کنند.
یک نکته قالب توجه این است که در شرایط کنونی اتفاقات ناهنجار صدایش بیشتر از اتفاقات بهتر است. طلبه‌هایی که در حوزه امدادگری، سلامت و کرونا با تلاش‌ها جهادگونه تا پای جان ماندند و جنگیدند‌. امام جمعه کهکیلویه و بویر احمد به مشکلات جامعه ورود پیدا می‌کند و آمار خودکشی را پایین آورده و طلبه‌هایی که در بخش اعدامی مشهد، از اعدامی‌ها حافظ قرآن می سازند و طلبه هایی که سالیان سال است که در حوزه ناشنوایان همکاری دارند و… اینها کمتر دیده می شوند.
ما طلبه‌ها، کنشگر اجتماعی هستیم؛ بنابرابن اگر جوانی دچار اشتباه شد به جای جار زدن خطایش باید از وی حمایت کنیم و جنبه داشته باشم و تحمل کنیم و  اگر بی‌احترامی کرد واکنش نشان ندهیم. پیامبری که ما در خصوص آن خوانده‌ایم این بود که اهانت‌هایی که به ایشان شده بود را با سعه صدر تحمل می کرد.

لینک کوتاه : https://v-o-h.ir/?p=37399

مطالب مرتبط

26شهریور
«امید معکوس» مصطفی ملکیان
18بهمن
شخصیت های کارتونی، میزبان پرهزینه مهمانی های خصوصی
10مهر
آنچه ما نمی‌خواهیم در مورد “ترجمه” بدانیم!
بخش هایی از یک مقاله بمناسبت روز ترجمه:

آنچه ما نمی‌خواهیم در مورد “ترجمه” بدانیم!

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.