به گزارش صدای حوزه، آغاز قرن بیستم میلادی در تاریخ ایران، با اتفاقات بزرگ و تأثیرگذاری همراه شد؛ انقلاب مشروطیت که پایههای آن از مدتها قبل شکل گرفتهبود، بهپیروزی رسید و برای نخستین بار، ایرانیان بهشکلی گسترده با مفاهیم و ساختارهای سیاست و اقتصاد جهانی آشنا شدند؛ این آشنایی البته هزینه سنگینی داشت، ایران تا مرز تبدیلشدن به مستعمره انگلیس پیش رفت و شرایط کشور بهورطه خطرناکی افتاد.
باآغاز جنگ جهانی اول، بیگانگان ایران را بهعرصه تاختوتاز و میدان جنگ خود تبدیل کردند و حکومت مرکزی بهدلیل ضعف مفرط سیاسی، نظامی و اقتصادی، قادربه نشاندادن واکنش مناسب و درخور نبود. بااینحال، در آن بین، گاه فریادهایی بلند میشد که طنین آنها، امیدبهآینده را در دل مردم ما روشن میکرد و معنا و مفهوم استقلالطلبی و وطندوستی را در فکر و جان ایرانیان مینشاند.
آیتالله حاجآقا نورالله اصفهانی یکی از کسانی بود که با فریادش در آن عصر تاریک، الهامبخش خیلیها شد؛ او که امروز سالروز شهادت مظلومانهاش بهدستور رضاشاه در سال ۱۳۰۶شمسی است، نه فقط برای حفظ استقلال سیاسی ایران به حمایت از مشروطهخواهی و تأسیس حکومت مردمی مقتدر در کشور برخاست، بلکه باپشتیبانی و نیز سرمایهگذاری در نخستین شرکت سهامی تاریخ ایران، نقش مهمی در ترویج خودکفایی و ارجنهادنبه جایگاه تولیدات داخلی ایفا کرد.
تولد در خاندان مبارز
حاجآقا نورالله در سال ۱۲۴۰ه.ش در شهر اصفهان به دنیا آمد؛ در خاندانی اهل علم که در مکتب شیخ انصاری و محمدحسن نجفی(صاحب جواهر) پرورش یافته بودند. خودِ او هم، تحصیلات علوم دینی را در حوزه اصفهان و نجف گذرانده و از محضر علمایی همچون میرزاحبیبالله رشتی علم آموخته بود.
برنامه حمایت از خودکفایی و کمک به اقتصاد کشور
حاجآقا نورالله پس از بازگشت از عتبات و استقرار در اصفهان و آغاز رسیدگی به امور مؤمنین، دریافت که اقتصاد ایران با چالشی بزرگ به نام نفوذ استعمارگران و دخالت اجنبی روبهرو است و اگر فکری برای این مسئله نشود، طولی نخواهد کشید صنعت و تولیدات ایرانی به تاریخ خواهد پیوست و از آنها، چیزی باقی نخواهد ماند. ملت یکسره وابسته بیگانه خواهد شد و باید برای کمترین احتیاجاتِ خود، دست بهسوی استعمارگران دراز کند.
چنین بود که با حمایت و سرمایهگذاری حاجآقانورالله، نخستین شرکت سهامی در تاریخ ایران، بهنام «شرکت اسلامیه» در فروردین ۱۲۷۸ بنیانگذاری شد.
شرکتی که در شهرهای مختلف ایران و خاورمیانه نماینده داشت و رسالت خود را اولاً، توزیع و فروش منسوجات ایرانی و ثانیاً، فروش دیگر اقلام تولید داخل میدانست. نمایندگی شرکت را در مشهد الرضا(ع)، حاجرضا ملکالتجار و عبدالکریم کاشانی برعهده داشتند.
روشن نگه داشتن چراغ آزادیخواهی
شرکت اسلامیه، تأثیری گسترده برنهضت خودکفایی در ایران گذاشت و اگر دخالتهای بیگانگان و خیانت برخی عوامل وابستهبه انگلیس که در نهایت آن را به تعطیلی کشاند، نبود، میتوانست مقدمات نجات اقتصاد ایران را از وابستگی فراهم آورد.
حاجآقا نورالله از همان ابتدای بازگشت به زادگاهش، نشان داد که مخالف استبداد و استعمار است و با آغاز انقلاب مشروطه، به حمایت از آن پرداخت. او در جریان واقعه مهاجرت کبرای علمای تهران بهقم که به تعبیر حامد الگار، اعلام عمومی عدم مشروعیت حکومت استبدادی بود، در کنار آنها قرار گرفت و بعدها، نخستین انجمن ملی تاریخ ایران را در اصفهان تشکیل داد؛ انجمنی به نام «انجمن مقدس ملی اصفهان» که در آن، رجال سیاستمدار و روشنضمیری چون شهید مدرس حضور داشتند.
حاجآقا نورالله، پساز بهتوپ بستن مجلس شورای ملی بادستور محمدعلیشاه، چراغ آزادیخواهی را در اصفهان روشن نگه داشت و باهمکاری شهید مدرس، انجمن سری مشروطهخواهان را تأسیس کرد. کار بهجایی رسید که مستبدان، او را تحت تعقیب قرار دادند و حاجآقا نورالله، برای ارائه گزارش بهعلمای اعلام، شخصاً راهی نجف اشرف شد و زمینه را برای حمایت بیشتر از مشروطهخواهان فراهم کرد.
اعلام جنگ به انگلیسیها
باآغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۲۹۳شمسی، وضعیت کشور دچار هرجومرج شدیدی شد. حاجآقا نورالله که به اصفهان بازگشته بود، حمایت همهجانبه خود را از دولت مرکزی برای حفظ استقلال ایران اعلام کرد.
با حمایت او، ژاندارمری در اصفهان قدرت مضاعفی یافت و حاجآقا نورالله بهعنوان مجتهدی نامدار و مورد اعتماد عموم، به اشغالگران انگلیسی که بهبهانه مقابلهبا عثمانی تا نزدیکی اصفهان پیشروی کرده بودند، اعلام جنگ داد و حتی نیروهای تحت امر او، مراکز سیاسی و اقتصادی بریتانیا را در اصفهان تصرف کردند.
مبارزه با پهلوی و شهادت حاجآقانورالله
حاجآقا نورالله از مخالفان جدی و سرسخت رضاخان بود. احتمالاً گزارش اقدامات و تحرکات ضددینی رضاخان از طریق شهید مدرس، یار دیرین حاجآقانورالله، بهدست وی میرسید. با سقوط قاجاریه و آغاز سلطنت رضاشاه، شاه قلدر پهلوی دست بهتغییراتی برای افزایش قدرت خود زد؛ تغییراتی که عموماً با محدودکردن حوزههای علمیه و علمای مبارز همراه بود.
حاجآقانورالله بااین تغییرات بهمبارزه پرداخت. با تصویب قانون نظام اجباری در سال ۱۳۰۶شمسی، رضاشاه گام دیگری برای دخالت در امور حوزههای علمیه و از بین بردن استقلال آنها در برابر قدرت حاکم برداشت؛ قرار بر این بود که تشخیص طلبهبودن یک فرد برای دریافت معافیت از خدمت وظیفه، برعهده هیئتی منتخب از افراد مورد نظر حکومت باشد و حوزه، این جسارت و هجمه به استقلال خود را برنمیتابید.
سخنرانیهای حاجآقانورالله در این دوره، نقش مهمی در تشدید اعتراضات علیه پهلوی اول داشت. او بههمراه جمعی از علمای اصفهان و در اعتراض به این اقدام، راهی قم شد تا در حرم حضرت معصومه(س) متحصن شود. هیئت مهاجرین که توسط او هدایت میشد، بهصراحت بهمخالفت با اقدامات شاه میپرداخت و بیواهمه از او انتقاد میکرد. در همین زمان بود که حاجآقا نورالله دچار کسالت جسمی شد.
رضاشاه ظاهراً برای دلجویی، دکتر اعلمالدوله را نزد حاجآقانورالله فرستاد؛ اما پس از این عیادت، مجتهد نامدار اصفهان بهطور ناگهانی فوت کرد. این اتفاق زمانی افتاد که دکتر هنوز بر بالین او حاضر بود. بعدها فاش شد حاجآقانورالله را با تزریق آمپول هوا بهشهادت رساندهاند. این اتفاق در چهارم دیماه ۱۳۰۶ رخ داد. پیکر وی را بهنجف انتقال دادند و در حرم امیرالمؤمنین(ع) بهخاک سپردند.