به گزارش خبرنگار صدای حوزه، فیلمی که اخیرا شبکه معلوم الحال و معاند من و تو در رابطه با سرودخوانی یک روحانی در مجلس عروسی پخش کرد، تامل برانگیز بود و واکنش های متعددی را در فضای اینستاگرام به دنبال داشت.
عده ای قائل بودند که در شان روحانیت نیست که حضوری چنین در مجالسی تحت عنوان عروسی داشته باشد. خلاف مروت و عدالت دانستن سرودخوانی روحانیت در مجالس عروسی یک نگاه فقهی بود که البته می توان در رابطه با اصل موضوع و فروعاتش مباحث متعددی را مطرح کرد. از سرودی که انتخاب شده بود تا زبان بدن آقای روحانی، نکته منفی خاصی نداشت و نه سبک بود نه جلف.
از دیگر واکنش هایی که طرفداران چشم گیری داشت، نقش آفرینی طلاب و روحانیت در چنین مجالسی را توسعه در سطح کنشگری این صنف دانسته و نوعی جابجایی هویتی و اشغال نقش دیگری تلقی شده بود. از نظر چنین مخاطبانی روحانیت نبایستی در مجالسی از این سنخ حاضر شود و اگر هم قرار بر حضور و کنشگری طلاب باشد، بایستی حداقلی و در حد دعای عاقبت بخیری آخر سفره و شیرینی مجلس خلاصه شود.
اقلیتی هم قائل بودند که با حفظ شوون و خطوط قرمز می توان در مجالس سخت تر و پیچیده تر از این هم نقش آفرین و اثرگذار بود. مثل طلابی که با حضور در لب ساحل شمال یا جنوب، در کنار مردم بودند و با ترتیب دادن برنامه های تفریحی و ورزشی متناسب با اقتضای دریا و ساحل نشینی، فرم و استایل همراهی با مردم را اتخاد کرده بودند و آثار و برکات خاطره انگیز تبلیغی را به ارمغان آوردند.
پلتفرم های محتواهای تبلیغی
در واقع یک نوع کشمکش میان فرم و محتوا را شاهد هستیم که روحانیت در چه ظرف و به اصطلاح امروزی چه پلتفرم هایی را می تواند در اختیار محتوای تبلیغی خود قرار دهد؟ در همین رابطه اگر بخواهیم بحثی فنی در نسبت فرم و محتوا داشته باشیم اشاره به مباحث چالشی در این زمینه خالی از لطف نخواهد بود. سینما یکی از نهادهایی است چالش فرم و محتوا را سپری کرده است و همچنان هم در طرفین ماجرا، قائلینی دارد.
طبق اجماع نظریهپردازان سینما محتوا، همان داستان، قصه یا معنایی است که فیلمساز با روایت سینمایی (رسانه)، قصد انتقال آن را دارد. فرم هم شیوه روایت یا روش انتقال محتوا یا داستان است که بروز یک داستان در یک رسانه را از بروز همان داستان در رسانه دیگر متفاوت میکند.
برای تبیین مسئله باید به نظریه فیلم کلاسیک رجوع کنیم، جایی که تقابل نظریه فیلم فرمالیستی و نظریه فیلم رئالیستی به بحثهای زیادی انجامید. سرگئی آیزنشتاین در مقام نظریهپرداز فیلم فرمالیستی به دنبال کسب استقلال و اعتبار برای این هنر بود و توجه به امکانات سینمایی و شیوههای تأثیرگذاری بر مخاطب را رسالت فیلمساز برای بیرون کشیدن سینما از زیر سایه عکاسی و تئاتر میدانست. در مباحث نظری داخل کشور هم تقابل فرم و محتوا کم جدل و گفتوگو به وجود نیاورده است.
«مسعود فراستی» یکی از طرفداران فرم است که آن را مقدم بر محتوا میداند و معتقد است معنا از پس فرم میآید. (فراستی فرم را هماهنگی، انسجام و تمامیت اثر و زیبایی تعریف میکند)؛ البته فراستی بهدرستی فرم را از تکنیک جدا میکند و تکنیک را مقدمه فرم میداند. ردپای واژه فرم را در گفتهها یا نوشتههای فراستی بهوضوح میتوان دید.
حال و با توجه به اینکه در عصر رسانه که مصرف فکری و ایدئولوژیک مردم غالبا در بستر رسانه شکل می گیرد، چگونه و با چه راهبردی می توان از اقتضائات فرمالیسم در خدمت رئالیسم محتوا بهره برداری کرد؟ آیا هنوز وقت آن نرسیده که منبرهای جدیدی را متناسب با محتواهای ناب تبلیغی طلاب گزینش کنیم و از فرصت حضور و تنفس مردم در میدان های مجازی و حقیقی امروزی به نفع افزایش دینداری جامعه استفاده کنیم؟
آیا نمی توان در مهندسی محتوای تبلیغی، نسبت به فرم عنایت بیشتری داشته باشیم و با حفظ خطوط قرمز و مراقبت از گرفتار نشدن در تله های آفساید رسانه ای و اجتماعی، با قدر دانستن میدان، هبیتاس جامعه و ذهنیت افکار عمومی را در خدمت افق های مقدس در آوریم؟
بنظر می رسد که تجربه موفق طلاب در تبلیغ برای کودکان و پاتوق های تبلیغی در اماکن عمومی مثل پارک ها و تبلیغ چهره به چهره در دانشگاه ها و مدارس و پادگان ها و شکستن کلیشه منبرنشینی صرف و خالی از عمق ارتباطات اجتماعی، موید این مساله باشد که بایستی به سمت تعریف جدیدی از منبر و مدل متفاوت تری از تبلیغ باشیم و بازخوانی جدی نسبت به امر تبلیغ با تاکید بر پلتفرم های نوین داشته باشیم.
نرم افزار اداره جامعه در ساحت زیربنایی و تئوریک، نسبت حوزه علمیه با علوم انسانی و تولید دانش را مشخص می کند و لایه دیگر نرم افزاری جامعه، میدان و ذهنیت اجتماعی است که در ساحت منبر و تبلیغ دین برای مردم، قابل تبیین و تعریف خواهد بود.
همانگونه که مقام معظم رهبری تولید دانش و نهضت نرم افزاری را چالش بزرگ انقلاب در دهه های اخیر خوانده اند و عدم تحقق و پیگیری آن را تعبیر به قتلگاه انقلاب نمودند، بنظر می رسد که ساحت دوم نرم افزاری جامعه که مرتبط با امر تبلیغ بوده و اتصال مردم به نهاد دین و نظام اسلامی را رقم می زند، از همین شان و منزلت برخوردار باشد و در صورت فقدان ایده و تئوری منسجم در این زمینه، بیگانگی با جامعه و زبان مردم را در پی خواهد داشت.
الغرض که حوزه علمیه و مسئولان امر تبلیغ بایستی بازتعریف منبر را امر راهبردی تلقی کنند و هشدارهایی که از حضورهای انفرادی و کم محتوای برخی طلاب اهل دغدغه در سطح اجتماعی و فضای مجازی رصد می شود را جدی بگیرند تا از طرفی خطر بلاگر شدن و فقر محتوایی و غلتیدن در دامن فرمالیسم افراطی، فضای تبلیغ را فانتزی و نمایشی و جلف نکند و از طرفی دیگر با کم رمق شدن هنر و افول مخاطبین منبرها در سطح خرد، تجربه تلخ قطع اتصال با جامعه را به جان نخرد.
سلام هیچ اشکالی ندارد کار این روحانی عزیز به نظر من باید به عنوان مردمی ترین چهره هم معرفی شوند.
سلام هیچ اشکالی ندارد کار این روحانی عزیز به نظر من باید به عنوان مردمی ترین چهره هم معرفی شوند.