به گزارش صدای حوزه، اخلال در زنجیره تامین جهانی آنقدر در کالارسانی در سطح بین الملل آزاردهنده شده که شاید به زودی پارادایم اقتصادی دنیا مبنی بر جهانی شدن اقتصاد تغییر کند. اگر تا دو سال گذشته عضویت در زنجیره تامین جهانی به عنوان یک فرصت شناخته می شد.
رقابت جهانی از سطح بنگاهی به سطح زنجیره تأمین ارتقا یافته بود و برنده در رقابتهای اقتصادی زنجیره تامینی بود که میتوانست کاراتر و بهره ورتر از سایر زنجیرهها عمل کند اما بروز پاندمی کرونا و وقفه در توزیع کالا در سطح بین الملل به دلیل نارسایی عملکرد زنجیره تامین ها باعث شد که ایده جهانی شدن اقتصاد و تولید در مقیاس جهانی از سکه بیفتد و روش های نوینی برای تامین کالا جایگزین شود.
سوال اصلی این است که چه شد پیش از سه دهه کوبیدن به طبل ایجاد دهکده جهانی و تولید در مقیاس بین المللی آهسته آهسته این ایده از تفکر غالب جهانی رنگ باخته و رویکرد به سمت منطقه گرایی اقتصادی حرکت می کند.
۱- زنجیره تامین جهانی ، اقتصاد بین الملل را شبیه ظروف مرتبط کرده است که همه چیز به طور موزون با هم در ارتباط بوده ، پاندمی کرونا طی دو سال گذشته رفتارها را هم در طرف عرضه و هم طرف تقاضا تغییر داد و در عمل بین عرضه و تقاضای جهانی شکافی قابل توجه ایجاد کرد. از یکسو محدودیت های کرونایی در آسیای شرقی و جنوب شرقی اخلال جدی در تولید کالا پدید آورد و بعضاً با بسته شدن برخی کارخانه ها و یا کاهش تولید بدلیل شیفتی شدن فعالیت کارگران عملاً عرضه کالا را با نقصان روبهرو کرد و از سوی دیگر تغییر سبک زندگی جامعه جهانی به خصوص کشورهای اروپایی و آمریکایی در راستای خرید آنلاین و پرداخت یارانه های معیشتی به منظور پوشش حمایتی آسیبدیدگان از کرونا باعث شد تا تقاضای جهانی به طور قابل توجهی افزایش یابد.
حتی بنا بر گزارشات منتشر شده از سوی نهادهای اقتصادی در آمریکا با وجود این که حدود ۱۳۰۰ دلار یارانه در اثر پاندمی کرونا برای هر فرد آمریکایی بصورت ماهانه پرداخت شد اما میزان افزایش تقاضای آنها به طور قابل توجهی بیشتر از این میزان رشد کرد که نهایتاً میزان تقاضای جهانی از عرضه فزونی یافت. تحلیلگران معتقدند این روند تا پایان سال ۲۰۲۲ ادامه می یابد و عملاً اقتصاد جهانی از طرفی با کمبود و از طرف دیگر با افزایش قیمتهای جهانی روبرو خواهد شد. موضوعی که در علم اقتصاد به آن رکود تورمی می گویند.
۲- آثار ناترازی عرضه و تقاضا که نشأت گرفته از ایده زنجیره تأمین جهانی بود در حمل و نقل بین الملل اعم از دریا و خشکی خود را نشان داد و هزینه حمل و نقل ظرف یکسال بیش از ۵۰۰ درصد بالا رفت. براساس گزارشات منتشر شده یک کانتینر که تا یک سال پیش بین ۲ تا ۳ هزار دلار کرایه آن بود اکنون حدود ۸ هزار دلار افزایش یافته و بعضاً پیشبینیها آن است که کرایه هر کانتینر تا سقف ۱۰ هزار دلار نیز رشد یابد.
تمام گرانی کانتینر و حمل و نقل بین المللی بدان خاطر است که ترافیک در بنادر مقصد که بیشتر بنادر کشورهای اروپایی و آمریکایی است به شدت بالا رفته است . از آنجا که پاندمی کرونا هم فرایند تخلیه و بارگیری کالا را کند کرده و بنادر مقصد نیز، باری برای بازگشت ندارند، کشتی ها منتظر می مانند وعملاً زنجیره حمل و نقل و به تبع آن زنجیره جهانی با مشکلات جدی روبرو شده است .
اخلال در کالا رسانی هم اکنون به یک معضل جدی برای اقتصاد جهانی تبدیل شده است. یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که معمولاً اولویت کشورهای تولیدی ، بازارهای اروپایی و آمریکایی است و لذا تامین کالا برای کشورهای آسیای و آفریقای درطول یکسال آینده سختتر هم می شود.
۳- نکته بعدی آن است که نگاه ملی گرایی و توجه به تولید داخلی به خصوص حمایت از صنایع اشتغالزا در بین کشورها به ویژه امریکا و اروپا به صورت جدی پیگیری می شود. به خصوص آنکه گسترش روز به روز سهم بازار کالاهای چینی و کسب رتبه اول صادرات بین المللی این کشور همه را از جمله آمریکا نگران کرده است.
مطابق همین نگرانی کشورهای غربی با استفاده از ابزارهای تعرفه و یارانهای در تلاش هستند تا این غول جوان را مهار کنند. بنابراین با عدول از ایده جهانی شدن به فکر نجات اقتصاد خود هستند. مهم ترین نتیجه این مبارزه آسیب دیدن زنجیره تامین جهانی است و در محاق رفتن آن در چند سال آینده. بر همین اساس دیگر تشکیل زنجیره های تامین جهانی در اقتصاد مطلوب نیست و جهان در حال شکل دادن روشهای نوین و امن تامین کالا است که کمترین آسیب را در نحوه کالا رسانی کسب کند .
با این حال آنچه برای ما از این اتفاق جهانی به عنوان فرصت محسوب می شود آن است که نقشه تجارت جهانی در حال تغییر و مزیت های اقتصادی جدیدی در حال شکل گیری است . اگر این فرصت ها را نادیده بگیریم بی تردید یکی از بزرگترین فرصتهای کلیدی در جهان امروز را از دست دادهایم و یکی از مهمترین مزیت ها که اتفاقاً ما در آن توانایی ایفای نقش کلیدی داریم و خلق مزیت برای کشور ماست نادیده انگاشتیم.
موقعیت جغرافیایی و استراتژیک کشور ما در منطقه خاورمیانه که پل ارتباطی بین غرب و شرق است ثروت نهفته اقتصاد ماست. تا چند سال آینده نفت از مزیت خواهد افتاد و این لجستیک است که می تواند برای ما جایگزین مناسب نفت باشد.
پنج کریدور از منطقه ایران عبور می کند و می تواند مسیر پایداری برای عبور کالا باشد اما این موضوع زمانی اهمیت دارد که بتوان از این فرصت استفاده کرد. این که ما صبر کنیم ،کشور های منطقه بیکار نمینشینند و به طور جدی در حال پر کردن جای خالی ایران هستند. چین با سرمایه گذاری ۳٫۵ میلیارد دلاری در بندر گوادر پاکستان در حال جایگزینی مسیرکریدور شمال جنوب که از ایران عبور میکند است.
امارات هم بر همین اساس در بندر گوادر ۱٫۲ میلیارد دلار سرمایه گذاری جدید انجام داده و بندر جبل علی را مکمل این بندر اعلام کرده است. از شمال نیز جنگ آذربایجان و ارمنستان یک جنگ لجستیکی -تجاری بود تا مسیر حمل و نقل جاده ای تغییر یابد و آذربایجان دسترسی خود را به اروپا از طریق ترکیه انجام دهد و ترکیه نیز از همین مسیر به شرق دریای خزر و چین دست یابد.
تقریبا تمام کشورهای شمالی ما مدعی هاب لجستیکی هستند این درحالی است که این مهم بطور خدادادی در اختیار ماست. عراق نیز به این درک رسیده که باید در حوزه لجستیک سرمایه گذاری عظیم انجام دهد تا در نقشه جدید جهانی ایفای نقش کند این درحالیست که مسیر ایران به عنوان کشوری لجستیکی هم با صرفه و هم امن است. کافیست این درک حاصل شود که راه نجات اقتصاد ایران از بنبست، ایفای نقش در هاب لجستیکی در سطح بین المللی است زیرا مرگ دهکده جهانی فرا رسیده و همکاریهای منطقهای در حال شکل گیری است .
ضرورت دارد در فضای جدید اقتصادی فعالانه عمل کردتا از فرصت تاریخی فراهم شده نهایت استفاده صورت پذیرد. گفته می شود تا پایان ۲۰۲۲ هر کشوری که توانست سوار قطار روشهای جدید کالارسانی به جهان شود برنده است وگرنه در سیاه چاله ای قرار می گیرد که معلوم نیست راه نجاتی برایش باشد.سوال این است که آیا می توانیم از این فرصت بهره ببریم و تجربیات گذشته را دوباره تکرار نکنیم؟ تصمیمات چند ماه اینده مسولین نظام پاسخ این سوال را مشخص می کند.