به گزارش صدای حوزه، بسیاری از چالشها و کاستیهای موجود در سطح جامعه در گرو ارتقای شاخصهای فرهنگی و دینی است. برای بالا بردن شاخصهای فرهنگی در جامعه باید به سمت ترویج هر چه بیشتر ارزشهای دینی، ارتقای هویت ملی، پیشرفت فرهنگ و اصلاح رفتارهای مردم مطابق با ارزشهای دینی قدم برداشت. امروزه شاخصهای فرهنگی کشور در جایگاه خوبی قرار ندارد و شاهد لجامگسیختگی در فضای مجازی هستیم که ماحصل سطحینگری و نگاه غیرانقلابی برخی مدیران و تصمیمگیران فرهنگی و دینی است.
در همین راستا حجتالاسلام والمسلمین علیرضا محمدلو، کارشناس سواد رسانه و سردبیر پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه طی گفتوگویی به تبیین مشکلات فرهنگی به ویژه در فضای مجازی پرداخت و گفت: بزرگترین کمبود کشور در زمینه فرهنگ و ناشی از حملات گسترده دشمنان انقلاب اسلامی به تار و پود فرهنگی کشور است. در ۳۰ سال گذشته ﺗﻬﺎﺟﻢ فرهنگی، ﺷﺒﻴﺨﻮن فرهنگی، ناتوی فرهنگی و … مفاهیمی بود ﻛﻪ در رسانهها ﺑﺮ ﺳﺮ زﺑﺎن اﻓﺘﺎد و به سرعت ﮔﺴﺘﺮش ﻳﺎﻓﺖ.
لجامگسیختگی فرهنگی در فضای مجازی چگونه شکل گرفت؟
وی با اشاره به اینکه ریشه مشکلات در فضای مجازی به عدم شناخت صورتمسئله برمیگردد، اظهار کرد: حضور در فضای مجازی و استفاده از اینترنت سبب شکلگیری و تقویت هویت مدرن در بین کاربران ایرانی شد و مسائل ویژه فرهنگی را به همراه داشت که پیشتر تجربه آن را نداشتیم. بخشی از مشکلات کشور در فضای مجازی به ذات تحولات ورودیهای جدید به جامعه برمیگردد که سبب دگرگونی در فضاهای فکری میشود لذا در این شرایط مدیران و تصمیمگیران جامعه نتوانستند خود را با شرایط جدید وفق دهند و مسائل جدید بر مدیریت مسئولان پیشی گرفت.
حجتالاسلام والمسلمین محمدلو تصریح کرد: وقتی مسائل از مدیریت پیشی گرفت، جامعه دچار دگرگونی میشود و در نهایت لجامگسیختگی فرهنگی شکل خواهد گرفت که منجر به تخریب فکر و اخلاق در این حوزه میشود. لجامگسیختگی فرهنگی و تخریب فکر و اخلاق در فضای مجازی بهیکباره اتفاق نیفتاده است و عدم آشنایی با پلتفرمهای موجود به این آسیب دامن زده است و امروز بعد از گذشت ۱۰ سال تازه میخواهیم در مورد آن تصمیمگیری کنیم.
ضرورت شناخت ماهیت فضای مجازی
سردبیر پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه افزود: امروز هنوز ماهیت و چیستی مسئله برای مسئولان امر روشن نیست و تصمیمگیران فرهنگی در مقوله چرایی مسئله ماندهاند و از اینطرف به چگونگیها میاندیشند! ما باید از چیستی به چرایی برسیم و بعد از آن به چگونگی مسئله بپردازیم لذا در مقوله فضای مجازی هم هنوز چرایی مسئله حل نشده است تا بخواهیم به چگونگی آن برسیم.
حجتالاسلام والمسلمین محمدلو در پاسخ به اینکه «حال که فرآیند شناسایی فضای مجازی به شکل صحیح طی نشده چه باید کرد؟» گفت: برای شناسایی صحیح مسئله باید این سؤال را از خود پرسید که مشکل از کجا شروع شد؟ در چه تاریخی اتفاق افتاد؟ و سؤالات دیگری که باید برای آنها پاسخ قانعکنندهای پیدا کنیم و اگر گلوگاهها و نقاط حساسی که در آن ضربه خوردیم مشخص نشوند تمامی کارهایی که انجام میدهیم مانند تیر هوایی است که هیچ اثری به دنبال ندارد و راهبردها و تاکتیکهایی که اتخاذ میشود همه هیجانزده، مُسکنوار و نوسانمحور هستند و نتیجه آن لجامگسیختگی فرهنگی در فضای مجازی میشود.
وی افزود: مشکل مدیران فرهنگی کشور این است که شناختی از راهبردها و فضای مجازی و رسانه نداشته و توان و انگیزه لازم برای حل مسائل این حوزه را ندارند. برخی از مدیران فرهنگی کشور نگاههای کوتاهمدت و موضعی نسبت به مقولات فرهنگی و دینی دارند. امروز رسانههای جمعی، مطبوعات، صداوسیما و شبکههای خانگی همگی مسئله آفرین شدند. مسئله یک امر درونی است و چالش یک امر بیرونی؛ ما مسئله را آنقدر رها میکنیم تا تبدیل به چالش شود. مضاف بر این شبکههای صداوسیما بهجای اینکه باری از دوش جامعه بردارند، خود مسئله آفرین میشوند. برای مثال مجری، کارشناس و یا اصل مضمون برنامه، فرهنگی به جامعه القا میکند که از لحاظ محتوای ایدئولوژیک با اهداف نظام و خواستگاه انقلاب تعارض دارد. باید بررسی کنیم در زیرمجموعههای رسانهای کشور چه میگذرد و رد پای چه تصمیماتی با چه افکار و اندیشههایی در این رسانهها وجود دارد؟ متأسفانه پشت جریانات رسانهای کشور تفکر لیبرالی قرار دارد و این تفکر توانسته برنامهای در تعارض با ماهیت انقلاب اسلامی تولید کند که اثرات مخربش را در نسل نوجوان و جوان بهوضوح مشاهده میکنیم.
این فعال رسانهای در ادامه به تبیین راهکارهای فرهنگسازی در فضای مجازی پرداخت و گفت: در مورد راهبردهای فرهنگسازی در فضای مجازی باید زمینبازی و نقشه راه جدید داشته باشیم، بدون نقشه راه در زمین حریف بازی کردن یک نوع جنگ نامتقارن محسوب میشود یعنی امروز در شبکههای اجتماعی مانند توییتر، اینستاگرام و … که ساخته دست بیگانگان است اگر بخواهیم کنشگری داشته باشیم نتیجه آن هر چه که باشد و امتیازی هم اگر عاید ما شود به نفع بیگانگان خواهد بود و بهنوعی بازتولید زمینبازی حریف نیز هست و بهنوعی باعث گسترش امپراتوری رسانهای غرب میشود.
عدم ساختارسازی؛ نقطهضعف مشترک تمام مسائل کشور
حجتالاسلام والمسلمین محمدلو تصریح کرد: نقطهضعف واحد مسائل کشور ساختارسازی است. یعنی برخی از ساختارهای رسمی کشور کارایی لازم را ندارند لذا بر همین اساس ساختارهای غیررسمی و موازی شکلگرفته که با هویت انقلاب گره خورده است. ساختارهای غیررسمی توانستند فرهنگ انقلاب اسلامی را از سمت نخبگان به سمت تودهها سرازیر کنند و از حالت کتابی و مکتوب درآورده و تبدیل به امر بین اذهانی کنند اما متأسفانه این امر در حوزه ساختارهای رسمی رخ نداده است. متأسفانه ساختارهای رسمی مأموریت محوله خود را بهدرستی انجام نداند و چه بسا برخی مواقع در دورههای مدیریتی و دولتی یک عقبگرد جدی و اساسی از مفاهیم دینی و فرهنگی کشور داشتیم و با تعابیر و روایتهای اشتباه از امر تولید، توزیع و مصرف فرهنگ مواجه شدیم که عملاً دستوبال ساختارهای غیررسمی را بست.
وی در ادامه به ترور شخصیتی ساختارهای غیر رسمی کشور توسط برخی از انقلابیون اشاره کرد و گفت: با جمله یکی از مدیران ارشد نظام که گفته بود ما مردم را با اجبار نباید به سمت بهشت ببریم؛ دستوبال من نوعی که بهصورت خودجوش کار فرهنگی میکنم و میخواهم جامعه را به سمت اهداف انقلاب سوق دهم بسته شد. چرا؟ چون ترور شخصیتی شدم به دلیل اینکه اسم من را گروه فشار گذاشتند و برچسبی به من زدند که اینها گروه فشار هستند و مردم را میخواهند اجباری به سمت بهشت ببرند. این پروپاگاندای رسانهای حاصل سهلانگاری در ادبیات و روایت سازی از طرف یکی از مدیران ارشد نظام است.
تفسیر غلط از آتش به اختیار شدن
حجتالاسلام والمسلمین محمدلو در ادامه به بیانات ارزشمند مقام معظم رهبری درباره آتش به اختیار شدن فعالان فرهنگی کشور اشاره کرد و گفت: رسانههای معاند سریع مطلب آتش به اختیار شدن را گرفتند و تا قبل از اینکه مدیران اصلی بتوانند این کلمه را درست استفاده کنند، تحریفی از آن ارائه دادند. آنها گفتند که رهبر انقلاب با یک نگاه دیکتاتوری دعوت به آنارشیسم، هرجومرج و آتش به اختیار کرده و بر اساس معنی ظاهری و بیرونی آن تحریفی از بیانات مقام معظم رهبری داشتند، در حالی که معنی آتش به اختیار در فضای جنگ نرم این میشود که وقتی ساختار رسمی مأموریت خود را بهدرستی انجام نمیدهد، ساختار غیررسمی(کسی که گوشبهفرمان فرمانده اصلی است) برای جبران قصور ساختار رسمی وارد میدان میشود و تمامی بار فرهنگی جامعه را به تنهایی به دوش میکشد. در شرایطی که ساختار غیررسمی باید توزیعکننده تولیدات فرهنگی باشد به خاطر بیملاحظگی ساختار رسمی کشور، امر تولید را نیز به گردن میگیرد و از تولید و تا مصرف را انجام میدهد تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کند.
سردبیر پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه افزود: غرب توانسته در زمینه دین، تولیدات متنوعی داشته باشد برای مثال جمعیت مسیحیان دنیا چند برابر جمعیت مسلمانان جهان است. غربیها میگویند که این جمعیت نتیجه کار رسانهای است؛ وقتی شرکتی مانند هالیوود پشتوانه فرهنگی یک کشور میشود، طبیعتاً مسیحیت پروتستان در دنیا بیشترین جمعیت را به خود اختصاص میدهد. در همه جای دنیا حتی در کشور ما کلیساها در روزهای یکشنبه ۲۴ ساعته باز هستند و تمامی تبلیغ دین خود را در یکشنبه خلاصه کردند و به سکولاریسم مذهبی پایبند هستند. در فضای فرهنگی و دینی خودمان چقدر توانستیم احکام، اعتقادات، باورها، اخلاق دینی و ایدئولوژی به سمت فرهنگ جامعه سوق دهیم؟ متأسفانه در زمینه تولید محتوای فرهنگی و دینی مشکلات اساسی داریم.
پلورالیزم دینی برای غرب است نه ایران
حجتالاسلام والمسلمین محمدلو اظهار کرد: پلورالیزم دینی در غرب زمانی مطرح شد که میخواستند ادیان در کنار هم زندگی مسالمتآمیزی داشته باشند، اما در جامعه ما که ۸۰ – ۹۰ درصد شیعه و مسلمان هستند و انسجام مذهبی دینی و فرهنگی وجود دارد، چرا باید پلورالیزم مطرح شود؟ متأسفانه ما پلورالیزم یا همان شبههای که در غرب بود را بدون آنالیز و بررسی در کشورمان وارد کردیم و این مقوله در دانشگاههای ما پخش و توزیع شد و تبدیل به یکی از بنیانهای فکری جامعه شد. این موضوع باید مورد بررسی قرار میگرفت و جالب اینجاست که بزرگان دینی ما در زمینه پلورالیزم کتاب نوشتند و سخنرانی کردند، اما توسط معاندان نظام ترور شخصیتی شدند. مرحوم آیتالله مصباح یزدی یک مورد آن بود که مجاهدانه در برابر این شبهات ایستاد، اما ترور شخصیتی شد. این موضوع نشان میدهد که ما در این حوزه دیدهبانی خوبی نداشتیم تا بتوانیم مسائل و شبهات را رصد کنیم.
وی با بیان این مطلب که در کشور ما سیاست بر فرهنگ پیشی گرفته، افزود: باید به شعار تولید دانش و علم دینی برگردیم؛ مبحثی که مقام معظم رهبری بهدرستی آن را مطرح کرد و در شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بررسی قرار گرفت، اما همانجا تحت تأثیر فضای سیاسی قرار گرفت و بایکوت شد. در گذشته خیل عظیمی از دانشجویان را داشتیم که از دانشگاه با عشق و علم به این مطلب که ما میخواهیم علوم تجربی اسلامی داشته باشیم به سمت حوزه سرازیر شدند اما چرا این اتفاق محقق نشد؟ دلیل این بود که سیاست بر فرهنگ پیشی گرفت و هیجانات لحظهای بر فضای عقلانیت غلبه کرد؛ حوزههای علمیه مأموریتی که داشتند را آنچنانکه باید بهدرستی انجام نداده و ساختارسازی مناسبی برای آن نکردند. به هر ترتیب برای عبور از مسائل احتمالی باید اتاق فکری داشته باشیم که تمام مسائل را قبل از آشکار شدن بررسی کند تا بتوانیم راهحل مناسب اتخاذ کنیم.
جدیتی برای تولید محتوای دینی در جامعه وجود ندارد
این کارشناس حوزه رسانه گفت: متأسفانه جدیتی برای تولید محتوای دینی در جامعه ما وجود ندارد؛ برای مثال عرفانهای کاذب در کشور بهراحتی تمام حرفهایشان را میزنند و با جوانان ما ارتباط برقرار میکنند، چه کسی پاسخگوست؟ کدام مؤسسه فرهنگی مأموریت رصد محتوای نادرست از عرفان ساختگی را بر عهده دارد که پاسخگو باشد؟! برنامهریزی معاندان بر این است که تمامی عناصر تأثیرگذار فرهنگی ما را ترور شخصیتی و یا جانی کنند تا محتوای مدنظر خود را به جوانانمان القا کنند. زمانی که حاج قاسم سلیمانی را به شهادت رساندند، معاندان به جشن و پایکوبی پرداختند، اما ما چهکار کردیم؟ چه قدمی در زمینه فرهنگسازی برای تکریم جایگاه سردار دلها برداشتیم؟ امروز جوانان و نوجوانانی را مشاهده میکنیم که از هویت اصیل دینی فاصله گرفتند؛ این امر برای یک شب و دو روز نبوده، بلکه حاصل عدم برنامهریزی ۲۰ ساله در حوزه فرهنگ و رسانه است.
وی در ادامه از انزوای تولید محتوای دینی و فرهنگی در فضای مجازی سخن به میان آورد و گفت: رسانههای ما فقط در حال پمپاژ محتواهای نادرست در جامعه هستند و کدام مؤسسه مأموریت دارد که بهصورت جدی و قانونی با محتوای نادرست برخورد کند؟ هنوز تعریف صحیحی از برخورد قانونی با روایتهای نادرست نداریم و به همین دلیل تولید محتوای دینی در تنگنا و انزواست. آسیبهای اجتماعی موجود نتیجه ۲۰ سال برنامهریزی نادرست مسئولان فرهنگی و برنامهریزی حسابشده معاندان نظام است.
لزوم بازگشت دین به سطح رسانه
حجتالاسلام والمسلمین محمدلو در پایان گفت: برای تولید فرهنگ مسیحیت، غرب با پیوست رسانهای توانست جمعیت سازی برای خود انجام دهد و سیاستهای خود را از طریق فرهنگ و رسانه منتقل کرد و توانست این سیاستها را تبدیل به امری اپیدمیک کند. باید پیوست رسانهای داشته باشیم و در مورد تولید محتواهای دینی به نیازهای فرهنگی و دینی خودمان بها دهیم. باید به نویسندگان و کارگردانانی که میخواهند در مورد نیازهای دینی ما تولید اثر داشته باشند یا به محتواهایی که در قالبهای هنری و غیرمستقیم در سطح داخلی و خارجی میخواهند فعالیت داشته باشند بها داد. از طرف دیگر باید در مقام سیاستگذاری ردیف بودجهای برای ساختارهای غیررسمی در نظر گرفت چراکه افکار عمومی با این ساختارها مأنوس است. باید مؤسسات فرهنگی که با دست و جیب خالی بهصورت پارتیزانی فعالیت میکنند را حمایت کنیم. باید جریان آتش به اختیار را در سطوح مختلف فرهنگی هدایت کنیم تا بتوانند در بین الاذهان شدن تولیدات فرهنگی و دینی مثمرثمر واقع شوند. اگر این ریل به شکل صحیح شکل گیرد، شاهد بازگشت دین به سطح رسانه خواهیم بود و درنهایت میتوانیم در فضای رسانه الگوی صحیحی برای نوجوان و جوان معرفی کرده تا با قهرمان دینی آشنا شوند و فرهنگ دینی را بپذیرند.