به گزارش صدای حوزه، یک مسئول اول باید بداند اصلا جمهوری اسلامی یعنی چی؟ پاسخ این پرسش در کلام رهبر انقلاب روشن است: «وقتی ما مردمیبودن را و محور بودن مردم را با اسلام همراه میکنیم، ترکیب آن میشود جمهوری اسلامی؛ جمهوری اسلامی یعنی این؛ مردم محورند، مقاصد برای مردم است، هدفها متعلق به مردم است، منافع مال و مِلک مردم است، اختیار در دست مردم است».
اولین درسی را هم که یک مسئول در جمهوری اسلامی باید همیشه یادش باشد را رهبر انقلاب بسیار صریح و موجز فرمودهاند: «ارزشهایی که ما در انقلاب برای آنها میخواهیم تلاش کنیم و کارمان برای آنهاست، دو مبنا و پایه دارد: مکتب و مردم. مکتب بدون مردم متصور نیست؛
چون مکتب ما مکتبی نیست که از مردم جدا بشود. اصلاً این یک فریب است که ما بیاییم اسلام را از نفع و خیل مردم جدا کنیم و بگوییم مردم و سرنوشت آنها را رها کنید و به دین و خدا و اسلام بچسبید! این، همان اسلامِ تحریفشده است. این، همان چیزی است که امام (ره) از اول شروع مبارزه با آن جنگید… تفکر اسلامی، از خیل مردم و برای مردم بودن جدا نیست».
تکلیف روش شد. حالا ۱۰ فرمان رهبر انقلاب را بخوانیم درباره مردمیبودن مسئولان که این روزها که دولت جدید در راه است ملاک و معیار است برای برگزیدن مدیران و رفتار مسئولان و البته چراغ راه است برای همه.
۱ـ عدالت، با من بمیرم، تو بمیری درست نمیشود؛ عدالت، با تعارف درست نمیشود؛ اولاً قاطعیت میخواهد، ثانیاً ارتباط با مردم میخواهد، ثالثاً سادهزیستی و مردمیبودن لازم دارد و بالاتر از همه، خودسازی و تهذیب میخواهد؛ این هم جزو پیششرطها و پیشنیازهای اجرای عدالت است. اول، باید خودمان را درست کنیم و یک دستی به سر و صورت خودمان بکشیم، تا بتوانیم عدالت را اجرا کنیم.
۲ـ اینکه ما این قدر میگوییم و میشنویم که باید مردمی باشیم، یعنی این. مردمیبودن به ادعاکردن نیست. با مردم، با زندگیِ مردم کنار بیاییم، مثل مردم زندگی کنیم، با طبقات مختلف مردم انس بگیریم. این، معنای مردمیبودن است.
۳ـ رفتارتان باید مردمی، عادلانه و متواضعانه باشد. آقایان! با مردم گرم بگیرید؛ در مقابل مردم تواضع کنید، به میان مردم بروید، در موارد مقتضی به خانههای مردم سر بزنید.
۴ـ مردمی بودن شقوقی دارد، مصادیقی دارد؛ یک جنبهی مردمی بودن این است که… نگاه، از بالا نباشد؛ گاهی نگاههای ما به مردم ممکن است [جوری باشد] کأنّه از بالا نگاه میکنیم به مردم؛ نخیر، ما جزو مردمیم، بین مردمیم، خیلی از این مردم از ما بالاتر هم هستند و بنابراین اینکه کسی از موضع بالا به آحاد مردم نگاه کند غلط است.
۵ـ آنچه ما بهعنوان دولت اسلامی و حکومت اسلامی بایستی بهطور دائم در نظر داشته باشیم این است که باید حکومت علوی را معیار خودمان قرار بدهیم، خودمان را با حکومت علوی بسنجیم؛ هر مقداری که بین ما و آن حکومت فاصله است، آن را عقبماندگی بهحساب بیاوریم… شاخص عمده در حکومت علوی، یکی عدالت است، یکی پارسایی و پاکدامنی است، یکی مردمیبودن و با مردم بودن است؛ حکومت علوی اینها است دیگر.
۶ـ شما میروید فلان کارخانه را افتتاح میکنید، این کافی نیست. این که شما بروید فرض کنید حالا فلان کارخانه را در فلان نقطه کشور، یک نواری را مثلاً قیچی کنید این کافی نیست. اگر چنانچه واقعاً یک کار خوب و کارستانی انجام گرفته بهعنوان این کارخانه بروید در دل کار، مردم ببینند و این را منعکس بکنند. بروید با کارگر تماس بگیرید، بروید پای کوره، بروید نمیدانم محصول را تماشا کنید، بروید… انبارها را ببینید، بروید با کارگرها، مجموع کارگرها حرف بزنید، وارد کار بشوید.
این اگر شد، مردم میبینند بله، دارد کار انجام میگیرد… این که حالا به شکل خیلی رسمی و با تفنن و با فلان وارد بشود انسان یک جایی و بعد راهنمایی کنند ما را برویم با قیچی برداریم ما این نوار را مثلاً فرض کنید، این دل مردم را شاد نمیکند.
۷ـ شهید رجایی صریح گفت من طرفدار حزبالله هستم. بنده همان وقتیکه این حرف را از رجایی شنیدم ـکه در تلویزیون و رادیو داشت سخنرانی میکرد و من هم داشتم میشنیدمـ با خودم گفتم که این مرد، عقل و دین را با هم آمیخت؛ چون یقین است که… در آنِ واحد، دل همه مردم را نمیشود بهدست آورد؛ باید انتخاب کرد، و رجایی انتخاب کرد؛
همان چیزی که در آن فرمان معروف امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به مالک اشتر بود که به عامه مردم و به تودههای مردم رو بیاور و آنها را بطلب، آنها هستند که دلشان با خدا آشناتر و مأنوستر است، بیشتر در خدمت اهداف خداییاند، دنبال خواص مردم و گروهها و قشرهای ویژه نرو. عامه مردم هرجا هستند، آنجا اهداف الهی قابل پیادهشدن و تأمینشدن است و رهبران اسلامی این را همیشه به ما توصیه کردهاند.
۸ـ رفتن به خانه مردم، رفتن منزل شهدا… راهی برای تماسهای گوناگون مردم؛ اینها خیلی مهم است. این کارها روحیه مردمیبودن و شناخت مردم را در انسان حفظ میکند و نگهمیدارد. وقتی این نباشد، انسان از حال جامعه غافل میشود و همیشه نگاهش به کلیات [است]؛
مثل کسی که با هواپیما دارد از روی یک شهری عبور میکند؛ بله، کلیت شهر را انسان بهتر از کسی که پایین است میبیند، اما [اینکه] داخل این کوچهها، داخل این خیابانها چه خبر است، داخل خانهها چه خبر است، در مغازهها چه [خبر] است، مراجعهکنندگان چه کسانی هستند، اینها را آن کسی میفهمد که برود در این کوچهها راه برود.
۹ـ الگوی کشور اسلامی هم به معنای این نیست که در این کشور همه مردم فقط مشغول نماز و روزه و دعا و توسلاتند؛ نه، اینها هست، اینها معنویت است اما در کنار این معنویت، پیشرفت مادی هست، رشد علمی هست، توسعه عدالت هست، کم شدن فاصلههای طبقاتی هست، برداشته شدن نمونهها و قلههای اشرافیگری هست؛ خصوصیت جامعه اسلامی اینها است.
آنوقت در یک چنین جامعهای، مردم خوشبختند، احساس امنیت میکنند، احساس آرامش میکنند، به سمت اهداف عالیه خود پیشمیروند، خدا را عبادت هم میکنند، پیشرفت دنیوی هم نصیب آنها میشود؛ ملت ایران دنبال یک چنین جامعهای است؛ همه این را میخواهند؛ شیعه و سنی ندارد، کُرد و بلوچ و فارس و ترک ندارد، همه دنبال این هستند. خب، این میشود یک الگو؛ وقتی الگو شد، وقتی نمونهسازی شد، آنوقت ملتهای دیگر مسلمان [هم] راه را پیدا میکنند.
۱۰ـ اگر ما از اخلاق اسلامی دور شدیم، اگر عدالت را فراموش کردیم، شعار عدالت را به انزوا انداختیم، اگر مردمیبودنِ مسئولان کشور را دستکم گرفتیم، اگر مسئولین کشور هم مثل خیلی از مسئولین کشورهای دیگر به مسئولیت بهعنوان یک وسیله و یک مرکز ثروت و قدرت نگاه کنند، اگر مسئله خدمت و فداکاری برای مردم از ذهنیت و عمل مسئولین کشور حذف شود، اگر مردمیبودن، سادهزیستی، خود را در سطح توده مردم قرار دادن، از ذهنیت مسئولین کنار برود و حذف شود، پاک شود؛
اگر ایستادگی در مقابل تجاوزطلبیهای دشمن فراموش شود، اگر رودربایستیها، ضعفهای شخصی، ضعفهای شخصیتی بر روابط سیاسی و بینالمللی مسئولین کشور حاکم شود، اگر این مغزهای حقیقی و این بخشهای اصلىِ هویت واقعی جمهوری اسلامی از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهرىِ جمهوری اسلامی خیلی کمکی نمیکند؛ خیلی اثری نمیبخشد و پسوند «اسلامی» بعد از مجلس شورا، مجلس شورای اسلامی، دولت جمهوری اسلامی، به تنهایی کاری صورت نمیدهد.
اصل قضیه این است که مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید. این، اساس قضیه است.