به گزارش خبرنگار صدای حوزه، حجت الاسلام علیرضا محمدلو سردبیر پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه؛ همزمان با انتخاب آیت الله سیدابراهیم رئیسی به عنوان هشتمین رئیس جمهور ایران اسلامی طی یادداشتی به بررسی استراتژیهای جنگ روانی آمریکا-اروپایی به منظور بایکوت رسانه ای آیت الله رئیسی پرداخته است که در ادامه می خوانیم:
این روزها در جامعه ایران، همه منتظر تغییرات جدید هستند.ملت پای صندوق های رای آمدند و منتخب خود را به پست ریاست جمهوری فرستادند. شاید که نقطه عطفی برای شروع گام دوم انقلاب بوده و آغاز حرکتی جهشی برای تحولات مثبت اقتصادی و اجتماعی برای ایران اسلامی باشد. مردم ایران از نوسانات و ناکارآمدی و غافلگیری طی این هشت سال خسته شده اند و امیدوارانه پای صندق رای آمدند تا اعلام کنند که از دست خستگی و تنبلی و کم رونقی دولت به ستوه آمده اند و خواستار تغییر در شان و لیاقت مردم باشعور و باوفای ایران اسلامی هستند.
اما آنچه که در آغاز راه توجه رسانه ها و سیاستمداران را به خود جلب کرده، پیام تبریکی است که برخی کشورهای اروپایی به تبع همدیگر و به تاسی از آمریکا برای منتخب ملت ایران، هنوز دریغ کرده اند. این تاخیر و تانی برخی را نگران کرده که مبادا در فضای بین الملل اتفاقی رقم بخورد یا جوسازی های رسانه ای غربی ها، کشور را دچار چالش کند. اما نباید زیاد نگران بود چرا که از این به بعد و با روی کار آمدن دولت انقلابی دیگر وزیر امور خارجه ما شخصی چون محمدجواد ظریف نخواهد بود که نشان داده تند و تیزترین پیامش به دنیا در شرایط خیلی خاص تر از این، نگاشت و بارگزاری یک توییت بوده است. یادمان هست که مدت ها در سازمان ملل نماینده ایران را تعلیق کردند و راه ندادند، مدت ها خود جناب ظریف در آمریکا تحریم بود و در یک محدوده شش در چهار فقط امکان رفت و آمد در سرزمین مجسمه آزادی داشت اما باز فقط توییت می زد!
علی رغم همه سر خم کردن ها در برابر تحریم های ظالمانه، تهدید شدیم، ترور شدیم و به تاسیسات هسته ای مان تجاوز شد ولی دیپلماسی جناب ظریف، پوزیشن توییتری اش را از کف نداد. انتظاری از حسن روحانی هم نداریم که حتی توان اجرای یک انتخابات کم دردسر و کم حاشیه را هم از خود نشان نداد و هنوز که هنوز است، ادبیات صبح جمعه ای و نظرسنجی های توماشینی و چشمی اش، در گوش ما طنین انداز است.
بگذریم از کارشکنی های داخلی اما آنچه که پیداست و قابل گفتن باشد این است که کشورهایی که رسانه های فارسی زبانشان بیش از یکسال است که علیه انتخابات ایران روزانه ساعت ها برنامه اجرا می کنند و مستند می سازند و بسته خبری ارائه می دهند و گوش فلک را از مشارکت بیست یا نهایتا سی درصدی کر کرده بودند، طبیعی است که خفه شوند. روزی شش ساعت و این اواخر دوازده ساعت و در برخی شبکه ها بیست و چهار ساعته علیه انتخابات ایران، شانتاژ کردند، عملیات رسانه ای و جنگ روانی وحشتناک راه انداختند و در آخر با رای قریب به پنجاه درصدی مردم که اختلاف بسیار قابل توجهی با پیش بینی هایشان از مشارکت داشت مواجه شدند. طبیعی است که بهم بریزند و سرگیجه بگیرند و نتوانند نسبت به نتیجه انتخابات ایران به جمع بندی نائل شوند. این سرگیجه باعث می شود که حتی ابتدایی ترین قواعد دیپلماتیک را هم رعایت نکنند و فاز نهایی جنگ روانی را به بایکوت خبری و رسانه ای آیت الله رئیسی اختصاص دهند.
تلاش دیکتاتورهای آمریکایی و همدستان اروپایی شان برای منزوی کردن ایران و کوچک کردن منتخب ملت، به ثمر نخواهد نشست و این بی ادبی و پررویی نجومی که ردپای دولت برجامی نیز در آن به وضوح دیده می شود، به مرور رام خواهد شد و این گرد و خاک رسانه ای اروپایی_آمریکایی با عملکرد انقلابی دولت ان شالله به آسمانی صاف و پر امید بدل خواهد شد. خیر بزرگی هم که رئیسی در کنفرانس مطبوعاتی اخیرش در باب مذاکره با بایدن گفت، یک نه بزرگ به همه جوسازی و شانتاژهایی که سعی دارند تا مسیر دولت قبلی را به منتخب ملت تحمیل کنند. بایکوت دیپلماتیک و دیکتاتوری رسانه ای هم دیگر جوابگو نیست و با چنین فضایی که غربی ها رقم زده اند، آرایش سیاسی و تجاری آینده ایران را نیز روشن تر از قبل نمودند. با رشد شاخص های اقتصادی و جهش تولید با حمایت از تولید کننده و بازگشت اعتماد به بازار و امید به مصرف کننده، دیپلماسی مقتدر جای دیپلماسی منتظر و منفعل را خواهد گرفت. همسایه ها و بازار منطقه، پیمان های راهبردی با شرکای رهبردی و حتی حیات خلوت آمریکا همچون ونزوئلا و چپ های سیاسی در جهان، مثال هایی برای ریل گذاری یک دیپلماسی فعال و در حین حال انقلابی هستند. البته هوشمندی در نوع پرداختن به حواشی در کنار اتخاذ تدابیر اقتصادی نو با بستن یک کابینه قوی، همراه و بی تعارف، گره گشای وضع موجود خواهد بود.
همراهی پنج علاوه یک با ایران با هزینه معطل نگهداشتن اقتصاد و گروگان گرفتن معیشت مردم، اصلا هنر نیست. رویکرد انقلابی در پی تحول اقتصادی است و دشمنان ملت ایران نشان داده اند که از تغییرات مثبت در ایران استقبال نمی کنند. هزینه نگاه تحول خواه، تقابل با جریاناتی است که بدخواه عزت ایرانی هستند و مفری از ناراحتی و نگرانی و مانع تراشی های آنها در فضای دیپلماتیک نیست. جوسازی و تخریب و شانتاژ ادامه خواهد داشت. رئیسی هراسی و ساختن چهره رادیکال و قصاب از ایشان و یا اخبار فیک و دروغ های چهره خراب کن که همین امروز با عنوان هدیه امیر قطر در رسانه ها و افکار عمومی پیچید، نشان از این دارد که تیم جدید بایستی یک جبهه رسانه ای قوی داشته باشد تا در حین پروژه دولت سازی، از ذهنیت سازی های رسانه ای و برساخته های اجتماعی غافل نشده و اسیر بازی بدون توپ اپوزیسیون و رقیب صاحب تریبون و رسانه نشود.