به گزارش خبرنگار فضای مجازی صدای حوزه، احمد حسین شریفی، یادداشت کوتاهی حکایتی از زندگانی پربرکت امام حسن مجتبی با محوریت حلم ایشان نگاشته است که در ادامه مطالعه می نمایید:
علی بن عثمان هجویری از صوفیان بزرگ قرن قرن پنجم، در کتاب کشف المحجوب میگوید: «و اندر حکایات یافتم که اعرابیی از بادیه درآمد. او بر در سرای حسن ابن علی نشسته بود اندر کوفه. اعرابی وی را دشنام داد و مادر و پدرش را. وی برخاست و گفت: «یا اعرابی، اگر گرسنهای تا نانت آرند و یا تشنهای تا آبت آرند، یا ترا چه رسیده است؟»
و وی میگفت: «تو چنین، و مادر و پدرت چنین.»
حسن رضیاللهعنه فرمود تا یک بدرهٔ دینار بیرون آوردند و بدو دادند.
و گفت: «یا اعرابی، معذور دار، که اندر خانهٔ ما بیش از این نمانده است والّا از تو دریغ نداریمی.»
چون اعرابی این سخن بشنید، گفت: «أَشهد أَنّکَ ابنُ رسول اللّه…»
و این صفت محقّقان مشایخ باشد –رضوانالله علیهم– که مدح و ذمّ خلایق به نزدیک ایشان یکسان شده باشد و به جفا متغیّر نشوند.»