به گزارش صدای حوزه، در سالی که گذشت و همه آن را با نام «سال کرونایی» میشناسند، حوزه علوم انسانی هم مثل همه حوزههای دیگر تحت تاثیر این پاندمی قرار گرفت و بسیاری از همایشهای بین المللی و بزرگی که برای این سال تدارک دیده شده بود کنسل شد ضمن اینکه رکودی که در کل جهان حاکم بود در این عرصه هم حاکم شد و اتفاق ویژه اندیشهای جز برگزاری نشستهای مجازی و گفتگوی چند اندیشمند با یکدیگر رخ نداد. همین تعطیلیها باعث شد تا افراد و اندیشمندان حوزه علوم انسانی کمتر با یکدیگر تعامل داشته باشند و خلاصه بحث یا به اصطلاح جریان سازی خاصی اتفاق نیفتاد، اگرچه نشستهای علمی دانشگاهها، اندیشکده ها و موسسات به صورت آنلاین برگزار شد اما خروجی که از این نشستها به دست میآمد قابل مقایسه با نشستها و مناظرات حضوری نبود. البته این اتفاق، منحصر به ایران و جامعه ایرانی نبود و در همه کشورهای دنیا اعم از توسعه یافته و توسعه نیافته، شیوه برگزاری همه برنامهها به صورت آنلاین بود.
با این وجود باز هم چندین اتفاق در حوزه اندیشه وعلوم انسانی رخ داد که در گزارش پیش رو مروری بر این اتفاقات خواهیم داشت.
برگزاری نشستها و همایشهایی با حال و هوای کرونا
بنظر میرسد اصلی ترین اتفاق اندیشهای سال ۱۳۹۹، برگزاری نشستها و همایشهای ملی و بین المللی با موضوع «کرونا» بود که توسط پژوهشگاهها، دانشگاهها و اندیشکده های مختلف و متعددی برگزار شد. در این میان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات کمی پرکارتر از بقیه پژوهشگاهها بودند و به صورت مرتب میزبان برنامهها و همایشهای آنلاین مختلفی با موضوع کرونا و علوم انسانی بودند. همایش «بحران کرونا و چالش فلسفه سیاسی_اجتماعی غرب»، همایش بینالمللی «پیامدهای فرهنگی و اجتماعی کرونا بر حوزههای میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع فرهنگی خلاق و هنرهای سنتی»، کنفرانس بین المللی «بحران کرونا و مسئولیتهای حقوقی و اخلاقی مربوط به رعایت سلامت همگانی» و سلسله وبینارهای تخصصی «مدیریت در عصر کرونا و پساکرونا» از جمله وبینارهای مطرح در سال ۱۳۹۹ بود.
همچنین، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات طرحهای پژوهشی و نظرسنجیهای مختلف فرهنگی و اجتماعی با موضوعات متنوعی اجرا و نتایجش را از طریق سایت پژوهشگاه منتشر کرد.
اتفاق مهم اندیشهای دیگر، اظهار نظر اندیشمندان مختلف درباره کرونا بود که در ابتدای سال که تب این بیماری خیلی داغ بود و ناشناختهتر خیلی رونق داشت و تعداد زیادی از اندیشمندان شروع به نوشتن درباره جهان تازه درگیر با کرونا کردند ولی با گذشت زمان وعادی شدن شرایط، کم کم از تعداد این یادداشتها کم شد و تنها چند نفر از اندیشمندان کار یادداشت نوشتن خود را به قوت قبل ادامه دادند. یکی از این اندیشمندان رضا داوری اردکانی فرئیس فرهنگستان علوم بود که از همان ابتدای شیوع کرونا تاکنون به صورت مرتب یادداشتهایی با موضوعات مختلف در خصوص جهان جدید و کرونا نوشت و در ماههای پایانی سال، کتاب مجموعه یادداشتهای وی با عنوان «کرونا؛ بلایی طبیعی یا تاریخی» منتشر شد.
از دیگر اتفاقات اندیشهای سال ۱۳۹۹ میتوان به بحث و جدل و مناظره میان چند اندیشمند حوزه علوم انسانی اشاره کرد.
اظهار نظر سروش، کفر همکارانش را درآورد
عبدالکریم سروش، پژوهشگر و نواندیش دینی جزو افرادی است که در اغلب مواقع سخنان و اظهار نظراتش جنجال به پا میکند. وی در دی ماه سال ۱۳۹۹ در یکی از سلسله نشستهای «سرای گفتوگو»، درسگفتاری با عنوان دین و قدرت ارائه داد که سخنان وی با انتقاد گستردهای از اندیشمندان مواجه شد.
سروش در این درسگفتار پیامبر (ص) را اقتداگرا معرفی کرد و گفت: قرآن کتاب خوف و خشیت است و در اسلام ما نقصان محبت داریم.
پس از ایراد این سخنرانی دانشگاهیان و حوزویان متعددی به این اظهارات واکنش نشان دادند. حجت الاسلام فاضل میبدی، حسن عبدی پور، قاسم پورحسن، قاسم اخوان نبوی، رمضان علی تبار، حجت الاسلام عرب صالحی، حمیدرضا آیت اللهی، حجت الاسلام مرتضی جوادی آملی و حجت الاسلام قاسم ترخان تعدادی این افراد بودند.
اولین کسی که به سخنان سروش واکنش نشان داد، حجت الاسلام فاضل میبدی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم بود که برای سروش نوشت: در این روزگاری که تیغ اسلام داعش و دشنه القاعده و طالبان بر فرق مسلمانان مظلوم فرود میآید، و اسلام هراسی همواره رواج پیدا میکند، این سخنان به زعم بعضی آن نوع قرائت از اسلام را تئوریزه میکند. با گفتن اینکه نباید پی از استقرار شریعت کار پیغمبری کرد، مشکل را حل نمیکند. من همیشه در برخی از جلساتی که سر مسائل فکری به شما حمله میشد، از موضع ایمانی شما دفاع میکردم، چون عقیده داشتم، ولی با این سخنرانی کار را بر امثال من مشکل میکند. من وارد بحث محتوایی نمیشوم و ادعای بطلان تمام حرفهای شما را ندارم، اما در این روزگار چه لزومی دارد که این نوع دیدگاهها از اسلام مطرح شود، آن هم از کسی مانند دکتر سروش که فیالفور در رسانهها منتشر میشود.
سروش که معمولاً عادت ندارد به انتقاداتی که از او میشود واکنشی نشان دهد در یک پاراگراف جواب فاضل میبدی را داد و نوشت: من هرگز از خشونت سخن نگفتم. از قدرت سخن گفتم و از اینکه {حضرت} محمد (ص) سیاستمداری هدفدار و هوشمند و چالاک و کاردان و مقتدر بود و در مقابل کارشکنان کوتاه نمیآمد و از ابتدا هم گفت از سر بریدن و از جنگ پرهیز ندارد.
ولی فاضل میبدی در جواب او گفت: شما قرآن وپیامبر را از هر نوع عشق و محبت و..را جدا دانسته و تنها خشم و قدرت جویی او را مطرح کردی، شاید سخنان سرکار با برخی روایتها مطابق باشد، اما تأثیر سخنان شما در ذهن مخاطب همان تأثیری را میگذارد که امثال مصباح یزدی عملاً دنبال میکردند. کسانی هم که سخنان شما را مستمع بودند، و پرسشهایی که مطرح کردند، چنین برداشتهایی داشتند.
قاسم پورحسن، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی هم در این باره گفت: بسیاری از مباحثی که سروش مطرح کرده را در ذیل فهم مستشرقانه قرار میدهم یعنی همین آیاتی که بیان میکند پیشتر توسط مستشرقان و دیگران آمده و آنها همین دیدگاه را مطرح کرده و تلاش کردند پیامبر (ص) با خشونت و از طریق ایجاد جنگ، توانسته است به موفقیت برسد. فهم مستشرقان از دین برخاسته از فهم تاریخی است، سروش گرفتار فهم تاریخیانگارانه است که اجازه دیدن گوهر دین را نمیدهد.
در این مجال کوتاه، قصد اوردن تمام واکنشها را نداریم، اما اگر علاقمند مشروح این واکنشها هستید گزارش تجمیعی مهر با عنوان «پاسخ اساتید حوزه و دانشگاه به سروش / وقتی خشت اول را کج نهاد» مطالعه کنید.
البته، پیش از این سخنرانی هم سروش در اوایل سال ۱۳۹۹ با یک رسانه درباره موضوع «پاندمی کرونا و طرح «مسئله شر»» مصاحبه کرده بود و در آنجا این اظهار نظر را کرده بود: «آن خدای دین معیشتاندیش که خلأهای زندگیشان را پر میکرد، آن خدا اکنون غایب است. آن خدا هیچوقت حاضر نبوده است. فکر میکردند حاضر است. فقط در خیال آنها حاضر بوده است و هراتفاقی که میافتاد میگفتند خداوند کرده است. میگفت خدا به من یک دختر داده، خدا جان من را حفظ کرده».
وی در این مصاحبه در پاسخ به این پرسش که بر اساس دیدگاه شما خدا به چه دردی میخورد، پاسخ داد: «خدا به هر دردی نمیخورد. به درد تنهاییهای روح میخورد. به درد عاشقی میخورد. به درد پرستش و ستایش میخورد و همه ما عمیقاً به این نقشها احتیاج داریم. خداوند العیاذبالله کارگر خانه نیست که اگر لوله آب ترکید تعمیر بکند. ما چون از خداوند این انتظارات را داریم، بعد میگوییم چرا آن کارگر نیامد. خوب این اشتباه است.»
این سخنان هم با واکنش و اظهار نظر چند نفر از اساتید دانشگاهی مثل محمد محمدرضایی، استاد فلسفه دانشگاه تهران مواجه شد. محمدرضایی گفت: «این مدعیات بر خلاف دلایل عقلی و نقلی معتبر است، زیرا ما سوی الله که موجوداتی ضعیف و فقیرند هم در لحظه حدوث و هم در لحظه بقا به خداوند احتیاج دارند. این گونه نیست که مخلوقات فقط در لحظه حدوث به خداوند نیاز داشته باشند. بلکه در هر لحظه از عمر و بقا خود به قوت و نورانیت الهی موجودند. از این رو در هر حادثهای، باید پای خدا را به میان کشید. البته علت حقیقی بودن خدا در هر حالتی منافاتی با افعال اختیاری انسان ندارد و اینک دلایل قرآنی و روایی که علت حقیقی هر حادثهای خداوند است و در هر حادثهای، باید پای خدا را به میان کشید.»
ادامه مناظرات دیرینه یک استاد و شاگرد
از ماجراها و سخنرانیهای سروش که بگذریم، به بحث و مناظره دیرینه سید جواد طباطبائی و مرحوم فیرحی پیرامون نظریه ایرانشهری می رسیم که در چند سال اخیر تبدیل به یک بحث ادامه دار شده است و آخرین پاسخی که مرحوم فیرحی در دوران حیاتش خطاب به سید جواد طباطبائی نوشت، یک مقاله پژوهشی بود که در فصلنامه «دولتپژوهی «منتشر شد.
فیرحی در بخشی از این مقاله در نقد نظریه ایرانشهری طباطبائی و کتاب «ملت، دولت و حکومت قانون» وی، آورده است: «ایرانشهری و مساله ایران مهمترین دغدغه استاد سید جواد طباطبایی است که محور همه آثار پژوهشی اوست. اما آخرین اثر استاد که با عنوان «ملت، دولت و حکومت قانون» در اسفند ۱۳۹۸ منتشر شده است، اهمیت زیادی دارد؛ ضمن صورتبندی از ایده ایرانشهری، برخی جوانب و مشکلات آن را نیز برجسته میکند و مفردات جدید، بر دستگاه مفاهیم ایرانشهری میافزاید. خاصبودگی و تفاوت ایران، تفکیک فکر ایرانی و فکر اسلامی، اندیشه دین ملی، ایده جدید در قدیم، باستانگرایی و تفکیک ایرانشهری از ناسیونالیسم، از جمله مفردات آشنا در ایده ایرانشهری است که همچنان تداوم دارد. اما، تأکید بر نص و سنت، تلقی مجلس اول مشروطه به مثابه نص جدید، تفسیر ایرانشهری از مشروطه، تفکیک بین شاهی و شاهنشاهی و سرانجام «بنیاد شهودی ایرانشهری» مفردات جدیدی است که استاد طباطبایی برای تبیین دیدگاه خود بدانها خطر کرده است. این آوردهها البته مهماند و پرتویی بر برخی وجوه ناپیدای ایرانشهری میاندازند، اما در عین حال، پاشنه آشیل آن نیز هستند. زیرا هرقدر مفاهیم و مفردات یک اندیشه بیشتر و ملموستر باشد، البته محسناتی دارد، و لیکن، پیچیدگی آن هم بیشتر میشود و بدینسان، هم تصویر موضوع و هم تدارک ادله اثباتی را با چالشهای جدی مواجه میکند.»
متاسفانه این آخرین بحثی بود که میان طباطبائی و فیرحی صورت گرفت و چند ماه پس از انتشار این مقاله، این استاد علوم سیاسی براثر ابتلا به کرونا درگذشت و سید جواد طباطبائی هم از شنیدن این خبر خیلی متاثر شد چون علی رغم نقدهای علمی که به فیرحی داشت ستایشکننده منش و سلوک او در رفتار انسانی نیز بود.
صحبتهای زاویه دار «زاویه» دردسر درست کرد
برنامه «زاویه» که عنوان فرعی آن مجله علوم انسانی است، یکی از برنامههای جدی و پرمخاطب اهالی علوم انسانی و اندیشه است که چندین سال است از شبکه چهار پخش میشود. اساس این برنامه، بر پایه گفتگو میان دونفر از اهالی علوم انسانی در خصوص یکی از موضوعات روز حوزه علوم انسانی است. در فصلهای مختلف این برنامه، اتفاقات و چالشهای متعددی پیش میآمد و عوامل اجرا و سردبیری آن تغییر میکردند. اما در فصل پانزدهم این برنامه در سال ۱۳۹۹ که سردبیر و مجری آن حبیب رحیم پور ازغدی، برادر حسن رحیم پور ازغدی بود، چند اتفاق چالشی و پرحاشیه اتفاق افتاد و در نهایت منجر به حذف حبیب رحیم پور ازغدی و سرکار آمدن عطالله بیگدلی شد.
رحیم پور ازغدی در فصل پانزدهم زاویه به بررسی موضوعات مختلف حوزه علوم انسانی مثل وضعیت علوم انسانی در ایران، رشد اقتصاد ایران در تحریم، دولت مدرن و هتک امر مقدس، مناسبات حجاب و سیاست در ایران، مردم و موازنه قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی، کرونا و سیاستگذاری اجتماعی سلامت و موضوعات دیگری از این قبیل پرداخت.
اولین قسمت از فصل جدید برنامه زاویه در سال ۱۳۹۹ با یک مناظره جنجالی درباره حجاب میان مهدی نصیری، مدیر مسئول کیهان و حسین سوزنچی دانشیار دانشگاه باقرالعلوم (ع) برگزار شد که حواشی فراوانی را به وجود آورد و افراد بسیاری نسبت به اظهار نظرهای نصیری مبنی براینکه الزام حجاب تابهحال نتیجهی عکس داشته است واکنش نشان دادند. حسین کچویان از جمله این افراد بود که بعد از پخش برنامه نوشت: اشکال جدی و پایهای به مناظراتی که ترتیب داده میشود، دو تاست. اشکال اول این است که به شهرت اکتفا کرده و تخصص و قابلیتهای علمی افراد لحاظ نمیگردد، در نتیجه افرادی درگیر بحث میشوند که ادعاهای گزافه و بیمبنا میکنند که انگیزه آن یا کسب شهرت یا حبّ و بغض و نظیر آن است. اما اشکال دوم این است که افراد تکلیفشان معلوم نیست و این بسیار خطرناک است که کسی از موضع دین سخن بگوید اما ادله یا دلایل وی عمدتاً دنیاگرایانه و تجددی است.
اما حواشی و جنجالهای برنامههای زاویه به همین یک قسمت محدود نشد. این برنامه در اوایل بهمن ماه سال ۱۳۹۹ مناظره زندهای با حضور عماد افروغ و حجت الاسلام احمد جهان بزرگی پخش کرد که در آن، جهانبزرگی ادبیات سخیفی راجع به رئیس جمهور به کار برد. پس از این اظهارات، خیلی زود فیلم سخنان وی در شبکههای اجتماعی دست به دست شد و پای مدیران سازمان به میان آمد. با وجود عذرخواهی رسمی علی عسکری رئیس سازمان صدا وسیما و توضیحات عوامل برنامه «زاویه»، سردبیر و مجری برنامه طی یک هفته حذف شدند و با وجود گمانه زنیهای مختلفی که در خصوص ادامه دادن یا ندادن برنامه وجود داشت، برنامه زاویه کار خود را با یک مجری جدید ادامه داد. در حال حاضر اجرای برنامه به عهده عطالله بیگدلی، محقق و پژوهشگر علوم انسانی و استاد دانشگاه در رشته حقوق است.
برنامه «زاویه» پیش از اجرای حبیب رحیم پور ازغدی هم بالا وپائین ها و تغییر و تحولات بسیاری داشته و عوامل آن در طول این سالها خیلی دستخوش تغییر شده اند. امیدواریم در سری جدید برنامه، کمی ثبات به این برنامه تخصصی حوزه علوم انسانی و اندیشه برگردد و براساس یک خط مشی و سیاستگذاری درست و دقیق به کار خود ادامه دهد.
کوچ جلسات نقد و رونمایی کتاب از سالنها به فضای مجازی
در حوزه نشر علوم انسانی در سال ۱۳۹۹ هم اتفاقات خوبی افتاد و کتابهای تالیفی و ترجمهای بسیاری منتشر شد. در این سال، کتابهای بسیاری با موضوعاتی که به نوعی با فضای فعلی جهان و ویروس کرونا ارتباط داشتند تالیف و ترجمه شدند. جدای از این آثار، کتابهایی با موضوعات غیرکرونایی در حوزه علوم انسانی هم منتشر و جلسات نقد وبررسی برای برخی از آنها برگزار شد.
جلسات متفاوتی برای نقد و بررسی کتاب «زندگی سراسر فهم مسئله است» نعمت الله فاضلی و «عصر حیرت» مهدی نصیری برگزار واز جلد اول «مجموعه منتخبات فلسفه در ایران» به سرویراستاری سید حسین نصر و مهدی امین رضوی هم رونمایی شد.
مهدی نصیری که یکبار دیگر هم در سال ۱۳۹۹ به واسطه حضورش در برنامه زوایه خبرساز شده بود با انتشار کتاب «عصر حیرت» واکنش بسیاری از منتقدان را برانگیخت. یکی از این منتقدین، حجت الاسلام پیروزمند استاد حوزه و دانشگاه بود که در یادداشت دقیق و طویلی نوشت: «این کتاب دربردارندۀ پارهای مدعیات است که محل وفاق جامعه تشیع به ویژه فقه باوران است و تکرار مکرر این موارد افزودهای به دانش پیشین ندارد همچون: عدم اتمام حجت یقینی در نظر و عمل به واسطه عدم حضور یا حتی بسط ید معصوم (ع)؛ یقینی نبودن فتاوای فقها؛ امکان اجرای نسبی معارف اسلامیِ مورد پذیرش و قابل فهم؛ مانعیّت مدرنیته؛ مانعیت ضعف مدیریت حاکمان یا ابهام در نقشه راه تمدن سازی اسلامی… در کنار این قبیل موانع و ادعاهای سلبی، ادعاهای ایجابی مورد توافق هم کم نیست، همچون: وظیفه تبعیت از فقها و رافع تکلیف بودن برای مکلفین؛ مشروعیت قیام قبل از ظهور؛ اثر مثبت انقلاب اسلامی در حفظ کیان اسلام؛ تکلیف به تلاش و قیام جمعی بر علیه ظلم و ظالم؛ پذیرش نظریه ولایت مطلقه فقیه… این همه میتواند زمینه تفاهم مناسبی فراهم آورد.»
حجت الاسلام رضا غلامی هم در یک نشست انتقاداتی را نسبت به این کتاب مطرح کرد.
به طور یقین، اتفاقات جنجالی و حواشی دیگری در حوزه اندیشه در سال ۱۳۹۹ وجود داشته که در این گزارش از قلم افتاده ولی ما تنها مروری بر مهمترین اتفاقات این حوزه انجام دادیم و انتخاب موضوعات براساس میزان دربرگیری مباحث بود.