به گزارش صدای حوزه، نوروز سال گذشته و امسال به دلیل وجود شرایط خاص و رعایت پروتکلها اغلب افراد در خانه مانده و از دید و بازدیدهای مرسوم سالهای پیش خبری نیست. همین موضوع فرصتی فراهم میکند تا این رسانه برای مخاطبان ایام تعطیل، کتابهایی را برای مطالعه تحت عنوان «ریز مطالعه» پیشنهاد دهد.
در این مجال به کتاب «کاهن معبد جینجا» اثری از وحید یامینپور میپردازیم و برای نوروز ۱۴۰۰ پیشنهاد میکنیم، پس برای آشنایی ابتدایی، کتاب را معرفی میکنیم.
معرفی کتاب
«کاهن معبد جینجا» داستان سفر کوتاه «وحید یامینپور» به ژاپن در گرامیداشت سالگرد بمباران هیروشیماست که با توجه به سابقه کاری او، از مرز سیر و سیاحت فراتر رفته و به تحلیل اتفاقاتی که مشاهده میکند، میپردازد.
ژاپن کشوری است که همواره در تمام برههها به دلایل ریز و درشتی زیر نورافکن بوده است؛ چه به خاطر فرهنگ و هنر، چه در جنگ و چه در پیشرفت صنعتی و اقتصادی، نام کشور آفتاب تابان به نحوی خودنمایی میکند. اما برای شناخت یک سرزمین، چه راهی بهتر از خود سفر کردن یا خواندن سفرنامهای خوب وجود دارد؟
«کاهن معبد جینجا» سفرنامهای است که گوشهای از واقعیتهای این کشور جذاب و شگفت انگیز را به تصویر کشیده و به شکل مفید و مختصر از تجربه سفر به آنجا میگوید.
«وحید یامینپور» برای نگارش «کاهن معبد جینجا» نثر صریح و کمحاشیهای را به کار گرفته است و مطالب کتاب کاملا روان و شفاف بیان شدهاند. او در طول سفر بارها به یادداشتبرداری پرداخته که این امر سبب شده جزییات قابل توجهی را ثبت کند.
با خواندن «کاهن معبد جینجا» حوصله مخاطب سر نمیرود، چرا که نویسنده تمام مسائل غیرضروری و جانبی را حذف کرده و هنگام مطالعه، مخاطب از خواندن چیزی رد نمیشود.
بخشی از مقدمه کتاب
ژاپن ناشناخته و جادویی قرنهاست به اصالت و افتخار شهره است و به خون سرخی که از خنجر شرافت سامورایی مغرور میچکد و به گلهای فریبنده نقش بسته بر کیمونو که تن تسلیم و نجیب زنانش را میپوشاند و به قلبهای مطیعی که بر خدایگان و وطن سجده میبَرد و به چشمان کشیده ظریفی که نمیتوان به عمق آن راه یافت و به سکون و آرامشی که در نوشیدن چای سبز لانه کرده است.
ژاپن گاه خشمگین و خونریز، گاه آرام و خندان، گاه سرد چون زمهریر قلّه فوجی و گاه میدانی قلب ژاپن چیست؟ شکوفه گرم و شاعرانه آنچنان که لافکادیو هرن آن را ستود. گیلاسی کوهی که عطرش را در آفتاب صبح میگستراند اصالت، شرف و افتخار، قرنها چون جواهری با خنجر جنگجویان در جان معابد جینجا محافظت شد. درست همان زمان که بالزاک در باباگوری و بر شرف و اصالت فرانسویاش گریست و تولستوی در مرگ ایوان ایلیچ ارزشهای روسیاش را به خاک سپرد.
ژاپن همچنان در شعر شاعرانِ شیفته آفتاب، رؤیای رومانتیک مردانِ ستبرسنگی بادشنهای در پهلو و زنان نازکتراش خاموش با بادبزنی پرنقش و نگار باقی بود؛ حتی پس از گشوده شدن دروازه جهنمِ غرب بر روی این باغ اصیل شرقی که آغاز تغییر بود. تغییر تدریجی زمین و زمان، انسان و سیاره، آنچنانکه نیکوس کازانتزاکیس مرثیهاش را بر این تغییر خوانده و و بر آن گریسته: همراه با مسیحیتشان، اروپاییان تفنگ و سفلیس و توتون و تجارت بردهشان را نیز بدین سرزمین بکر بردند. تمدن غربی ریشههای خود، بازرگانان بی انصاف، دزدان دریایی فرنگ، ربایندگان زنها و دائمالخمرها را همه جا گسترد.
قرنها بعد، من در جستجوی شرف و اصالت اسطورهای سرزمین آفتاب تابان، از ایران، از قلب کهن سرزمین عرفان، هنر و ادب ره سپردهام؛ با این آرزوی پنهان شده در تودرتوی خاطراتم که هرچه به شرق بروی، اشعه درخشانتری از خورشید بر جانت خواهد نشست.
«کاهن معبد جینجا» را انتشارات امیرکبیر در ۲۱۰ صفحه و با قیمت ۳۵ هزار تومان منتشر کرده است.