به گزارش صدای حوزه، کتاب «ستارهها چیدنی نیستند»، اثر جدید محمدعلی حبیباللهیان توسط دفتر نشر معارف راهی کتابفروشیها شد. این اثر در واقع یک مقالهرمان و تلفیقی است از داستان و واقعیت؛ از چند شخصیت حقیقی همچون افراد آمریکانشین تا شخصیت اصلی داستان یعنی «سارا» و… .
نجات زنان با چاشنی تبلیغ علیه اسلام!
کتاب با روایت جلسات و فعالیتها یک مؤسسهای آمریکایی بهاصطلاح مدافع حقوق زنان، آغاز میشود. مؤسسهای که زیرنظر وزارت امورخارجه این کشور، تعدادی از مخالفان حجاب را گرد هم آورده تا با تخریب چهره اسلام و سیاهنمایی علیه نگاه و رویکرد جمهوری اسلامی نسبت به زن، بهزعم خودش زنان مسلمان را نجات دهد. سارا ولی در لابلای فعالیتهایش در این مؤسسه، گرفتار تعارضات فکری و سؤالات هویتی میشود و ذهن جستجوگرش، پای او را به مرکز مطالعات اسلامی نیویورک میکشاند؛ مرکزی که در بدو ورودش، او را متوجه عکسنوشتهای از آیتالله بهجت میکند با این مضمون که: «ما بهاین دنیا آمدهایم تا قیمت پیدا کنیم، نهاینکه بههر قیمتی زندگی کنیم».
حجابی که زبان بدن را لال کرده است!
«سارا» که شخصیت اصلی این کتاب است، در ادامه خانمی چادری را میبیند که به اذعان دوستش، «حجابش زبان بدنش را لال کرده است». سارا با این تعارضات فکری و سؤالات هویتی و… بههمراه دوستش «ماشا» وارد سلسله نشستهای«برای همه خانمهای دنیا» میشود که در این مرکز تدارک دیده شده است.
سخنران در اولین جلسه نشست، از نگاه سیاه به زن میگوید. نگاهی که از قبلاز مسیحیت آغاز شده و تا قرون وسطی و عصر صنعتی و هماکنون، بیمحابا ادامه دارد. او سپس از نگاه سفیدی میگوید که آن هم بهقدمت نگاه سیاه، اما کمرمقتر از آن، ادامه داشته است؛ لیکن در عصر پس از ظهور اسلام، از آن مهجوریت خارج شده و حالا در عصر انقلاب اسلامی، با مشی تهاجمی بهتقابل با نگاه سیاه برخواسته است.
خانم دکتر مجیدیِ سخنران، در این جلسه و جلسات بعدی، مستند به نظرات فیلسوفان، علما و اندیشمندان کشورهای مختلفِ شرق و غرب و مسیحی و مسلمان و… از زوایای مختلف، مقوله پوشش و حجاب را بررسی و تبیین میکند. او حتی از مشارکت مدعوین جلسه نیز بهره میبرد؛ مثل پروفسور ادیب که نتیجه بررسیاش در مورد پوشش و حجاب در اشعار و ادبیات فارسی را برای شرکتکنندگان با بیانی گیرا و مهیج مطرح میکند.
یک داستان عشقیِ پاک هم در این بین شکل میگیرد که خواننده مشتاق فهمیدن عاقبت آن است.
دو سوال مهم
کتاب «ستارهها چیدنی نیستند» تلاش دارد مقوله حجاب را از دو منظر مورد بررسی قرار دهد؛ اینکه آیا حجاب، آزادی را از زنان میگیرد یا به آنها عزت بیشتری میبخشد، دو پرسش اساسی است که در این کتاب مطرح میشود. در کنار این، نویسنده کوشیده با نگاهی تاریخی به این مسئله و همچنین چرایی وجود نگاه سیاه و فرودستانه به زنان در طول تاریخ، بسیاری از پرسشهای ذهن مخاطب خود را پاسخ دهد.
طی سالهای اخیر هرچند حجاب یکی از موضوعات اجتماعی در کشور بوده است، اما کمتر کتاب یا کار هنری را میتوان یافت که در این حوزه کار کرده باشد یا تلاش کند از این منظر، به دغدغههای جوانان نگاهی بیندازد. از این جهت کتاب «ستارهها چیدنی نیستند» فرصتی است مغتنم برای همه آنهایی که امروزه به دنبال پاسخی برای دغدغههای ذهنی خود هستند.