به گزارش صدای حوزه، دفاع مقدس گنجینهای از ایستادگی، استقامت و ایثار و از خودگذشتگی مردان و زنان غیرتمند و متعهد ایران در برابر حمله ناجوانمردانه دشمن به این مرز و بوم است. همزمان با هفته دفاع مقدس ، مهمترین وقایع سالهای دفاع و حماسه را روایت خواهیم کرد. بخش اول این روایت را بخوانید:
روایتی از سالهای دفاع و حماسه
۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵۹ انتشار خبر حملهى هوایى رژیم بعث عراق به برخى تأسیسات، نیروگاهها و مراکز نظامى و حساس کشور، مردم ایران را در بهت و نگرانی فرو برد.صداى انفجارهاى مهیب و مخوف با صداى ممتد آژیرهاى خطر از رادیو همنوایى مىکرد. تنها مدت زمان کوتاهى به طول انجامید که همگان منبع این انفجارها را بیابند. عملیات هوایى رژیم بعث عراق در انفجار فرودگاه بینالمللى [وقت] مهرآباد تهران.
حالا دیگر گمانهزنىها در خصوص اقدام نظامى عراق علیه ایران و جمهورى اسلامى نوپای ایران تبدیل به یقین شدهاست. صدام حسین رئیس جمهوری وقت عراق با پارهکردن قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر توافقنامهى مرزى ایران و عراق و تیراندازى نمادین به سمت خرمشهر در برابر دوربینهای تلویزیونی، از حمله نظامی به ایران خبر داد. مروری بر تاریخ طولانیترین جنگ میان ۲ کشور در قرن بیستم نشان میدهد که چگونه ایران در برابر بیش از ۸۰ کشور همپیمان و حامی دولت متجاوز عراق ایستادگی کرده است.
وقایع جنگ در سال ۱۳۵۹
تنش در مرزهاى غربى ایران از آغازین روزهاى سال ۱۳۵۹ در جمع معادلات سیاسى و نظامى دوران بعد از انقلاب اسلامى قرار گرفت. وجود اختلافات مرزى که پیش از آن در سال ۱۹۷۵ میلادی یعنى ۴ سال پیش از پیروزى انقلاب اسلامى با امضاى تفاهمنامهی میان ایران و عراق در الجزایر به آن پایان داده شده بود، بهانهاى براى صدام و رژیم بعث عراق بود تا با حمایتهاى استکبار جهانى و عرب مرتجع، نبردى را علیه ایران آغاز کند.
شلیک خمپارههاى توپخانهى ارتش بعث عراق از فروردین ۱۳۵۹ به طور متناوب شهر مهران و حومهی آن را ملتهب ساخت. گمانهزنىها از اختلافات مرزى بین ٢ کشور حکایت از آن داشت که به زودى و با مذاکرات و احیاناً میانجىگرىهاى دولتهاى منطقه به اتمام خواهد رسید. تا اینکه صدام حسین در مصاحبه با خبرگزارىها تنها یک روز پیش از قطع روابط ایران با آمریکا با اشاره به وجود اوضاع جنگى مرزهاى شرقى خود با ایران، اتمام این شرایط را منوط به اجراى پیششرطهایى از سوى جمهورى اسلامى ایران دانست:
۱) خروج بدون قید و شرط ایران از جزایر تنب بزرگ و کوچک و جزیرهی ابوموسى
٢) بازگرداندن دنبالهی شطالعرب به شرایط پیش از قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر
۳) به رسمیت شناختن عربى بودن عربستان که منظور همان استان خوزستان در جنوب ایران است.
با ادامهی آتش قرار گرفتن شهر مرزى مهران و تنها یک ماه پس از آن، این شهر تخلیهى تدریجى شد. با استقرار نیروهاى ارتش تیپ اسلامآباد، امنیت و آرامش به شهر بازگشت و شهروندان باز هم در این شهر ساکن شدند.
با برقرارى آرامش نسبى، از سوى ارتش تیپ ٨۴ خرمآباد، در مدت زمان کوتاهى جایگزین تیپ اسلامآباد شد. همزمان با این تغییرات آتش دشمن دوباره گشوده و به آتش دوطرفه تبدیل شد. این جسارت صدام حسین البته با حمایت دشمنان قسمخوردهى انقلاب اسلامى ایران اتفاق افتاد؛ چه اینکه برژینسکى، نظریهپرداز سیاست خارجى آمریکا، پس از حملهى فاجعهآور و خفتبار ارتش آمریکا در حملهى نظامى به طبس، به طور رسمى اعلام کرده بود که؛ «آمریکا قادر است تمام کوششهاى لازم را به عمل آورد و تمام وسایل لازم را در اختیار دارد تا ایران را به قبول نظریات آمریکا وادار سازد.» (منبع: کیهان، ۱۸/۲/۱۳۵۹)
این سخن یک مقام رسمى آمریکا به خوبى نمایان مىسازد که آغاز تحولات مرزى دوبارهى عراق علیه ایران، با حمایت دولت آمریکا صورت گرفته است. حمایتى که به مدت کوتاهى گستردهتر شد و به دولت عراق اجازه داد که با ترویج عقاید پانعربیسم، به اختلافات قوى در جنوب ایران بپردازد که نتیجهى حاصل از آن، بمبگذارىها و خرابکارىها در شهرهاى مرزى جنوب ایران به ویژه خرمشهر بود.
تحلیلهاى رسانههاى غربى، از آغاز جنگ عراق علیه ایران خبر مىداد که البته بیشتر این تحلیلها به صورت یکطرفه و یکسویه، پیروزى ارتش مجهز و تا بن دندان مسلح عراق را به ارتش ایران پیشبینى مىکردند.
آمریکا مشوق اصلی صدام برای جنگ
آغاز اقدامات نظامی رژیم بعث با آغاز کودتای نظامی نقاب و در ٢۲ منطقهی مرزی تلاقی پیدا کرد. طبق اسناد به جا مانده از اعترافات عناصر کودتا، دولت آمریکا طراح اصلی کودتا و مشوق همیشگی صدام برای جنگ با جمهوری اسلامی بوده است.
«بحث بود که بین جنگ و کودتا، ابتدا کدام یک شروع شود. در صورت شکست کودتا به جو حاکم بر ارتش و بیاعتمادی و غیره، زمینهی خوبی جهت ایجاد جنگ فراهم میکرد.» (سیری در جنگ ایران و عراق ـ ۱ / خونین شهر تا خرمشهر/ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ/ محمد درودیان/ صفحهی ٢٢)
با هوشیاری پاسداران انقلاب اسلامی و شکست عملیات [کودتای] نقاب، صدام حسین، رییس جمهور بعثی عراق اکنون برای بازپسگیری سه جزیرهی واقع در خلیج [فارس] سخنرانی دیگری را بر ضد ایران ایراد کرد: «اکنون برای بازپسگیری سه جزیرهی واقع در خلیج [فارس] که توسط شاه [محمدرضا پهلوی] اشغال شده است، توانایی لازم نظامی را داریم. هرگز از زمان اشغال این سه جزیره، ساکت ننشستهایم و پیوسته از نظر نظامی و اقتصادی برای بازپسگیری سه جزیره مذکور [تنبهای کوچک و بزرگ و ابوموسی] آمادگی داشتهایم.» (واشنگتن پست، ژوئن ۱۹۸۰)
ادعاهای طارق عزیز معاون صدام
درهم پیچیدگی ظاهری دولت مرکزی ایران به واسطهی ظهور انقلاب اسلامی و باقی ماندن برخی عناصر وفادار به رژیم شاهنشاهی و خیانتهایی که به نظام اسلامی انجام میدادند، از جمله طراحی و اقدام برای انجام کودتای نظامی نقاب، حزب بعث را به پذیرش تحلیلهایی واداشت که در آن زمینه برای حمله به ایران آماده است.
طارق عزیز، از معاونان بلندپایهی وقت صدام، اوضاع ایران را در سایهی حاکمان فعلی آن اینچنین میدانست:
۱) تشتت نیروهای نظامی
۲) وجود مراکز متعدد تصمیمگیری و وجود اختلاف میان رهبران سیاسی و مذهبی که یکدیگر را در خصوص مواضع مختلف متهم میکنند.
۳) هرج و مرج و ناامنی داخلی
۴) توقف تولید ملی، تنزل اقتصاد، رشد بیکاری و مشکلات تأمین غذا
۵) آشفتگی در روابط بینالمللی ایران با کشورهای منطقه و بینالمللی
همین تحلیلها و اعتماد به نفس کاذب و بسیار صدام حسین و رهبران حزب بعث و حمایتهای بیدریغ استکبار جهانی و مرتجعین عرب سبب شد تا جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به صورت رسمی و در تاریخ ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ (۱۷ سپتامبر ۱۹۸۰)از زمین، دریا و آسمان آغاز شود.
– عراق برای حملهی زمینی و هوایی به ایران از امکانات و نیروهای قابل توجهی بهره میبرد. ۵ لشکر پیاده، ۵ لشکر زرهی، ٢ لشکر مکانیزه، ۱۰ تیپ پیاده، ۱ تیپ زرهی، ۱ تیپ مکانیزه، ۳ تیپ نیروی مخصوص، تیپ ۱۰ گارد ریاست جمهوری و ٢۰ تیپ مرزی، تمام نیروهای ۳٨ یگان مسلح به ٨۰۰ قبضه توپ، ۵۴۰ دستگاه تانک و نفربر، ۴۰۰ قبضه توپ ضدهوایی، ۳۶۶ فروند هواپیما، ۴۰۰ فروند هلی کوپتر و … در حمله به ایران مشارکت داشتند.-
تصرف خوزستان به خاطر موقعیت ژئوپلیتیک خاص
نوک پیکان حملهی عراق، استان خوزستان را در بر میگرفت. چرا که صدام، در مصاحبهی معروف خود، یکی از دلایل حملهی خود را آزادسازی [؟!] عربستان [استان خوزستان] از چنگ ایران اعلام کرده بود. البته همگان میدانند که خوزستان به خاطر موقعیت ژئوپلیتیک خاص و حساس این استان، دل از رژیم بعث برده بود. با الحاق فرضی خوزستان به عراق، دسترسی این کشور به آبهای خلیج فارس بسیار میشد و میدانهای نفتی غنی و پرشمار این منطقه نیز میتوانست سود سرشاری به عراق برساند. به همین خاطر ارتش بعثی با استفاده از عملیات سریع و برقآسای قاطع، حملات گستردهای را به سمت خوزستان آغاز کرد که در میان بهت و غافلگیری ارتش ایران، توانست موفقیتهایی نیز کسب کند.
دشمن برای اشغال خوزستان و جنوب غرب ایران اقدامات مختلفی را در مناطق مختلف از خرمشهر تا دهلران انجام داد. لشکر ۱۰ زرهی عراق در محور ترهانی ـ عین خوش ـ امامزاده عباس در حد فاصل اهواز تا دزفول، توفیقاتی کسب کرد؛ ولی نتوانست به سرعت شروع، حرکت و پیشروی خود را ادامه دهد که به خاطر حضور تیپ ٢ زرهی از لشکر ۹۲ زرهی اهواز، نیروهای سپاه پاسداران شوش و دزفول و همچنین تیپ ۳۷ زرهی ارتش جمهوری اسلامی بود.
البته با اشغال عین خوش توسط نیروهای بعثی، نیروهای خودی نیز تا کرانههای شرق کرخه عقبنشینی کردند. برنامهریزیهای دشمن به دلیل وجود جغرافیای استراتژیک خاص منطقه، وجود رودخانهی کرخه و عدم الحاق لشکرهای مکانیزه و ۱۰ زرهی عراق به بنبست خورد و نتوانست پیشروی خود را به سرعت پیشین ادامه دهد.
از سویی دیگر لشکر ۹ زرهی ارتش عراق مأمور تصرف و اشغال شهر اهواز، پس از سپری کردن از شهرهای بستان، سوسنگرد و حمیدیه، بود. این لشکر برای رسیدن به اهداف خود با لشکر یک مکانیزه الحاق شد و تنها یک هفته پس از آغاز جنگ، هرچند دفاع نیروهای مردمی را مقابل خود میدید، توانست اهواز را مورد تهدید قرار دهد.
حمله بسیجیان با دستهای خالی
نهمین روز از ماه مهر سال ۵۹، تاریخی است که در آن یکی از رشادتها و ایثارگریهای جان برکفان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به نمایش گذاشته شد. شهید غیور اصلی، که جزو نیروهای سپاهی اهواز به شمار میرفت، فرماندهی گروهی ۲۸ نفره از بسیجیان دلاور را به عهده داشت که تنها چند قبضه آرپی جی ۷، تمامی داشتههای سلاحی آنها بود. این گروه در نخستین ساعات بامداد، به طور هماهنگ اقدام به شلیک کردن به سمت تانکهای عراقی که پیش از آن هیچ مقاومتی ندیده بودند، کردند.
عراقیها هراسان و ترسان اقدام به عقبنشینی کردند؛ در حالی که تعدادی از تانکهای آنها منهدم شد و برخی دیگر نیز در زمینهای اطراف حمیدیه به گل نشست و از آمار ارتش عراق خارج شد.
بسیجیان اهواز، انتظار حضرت امام (ره) نسبت به خود را، عامل انگیزشی اصلی برای مقابله با لشکر ۹ زرهی و لشکر یک مکانیزه عراق عنوان کردهاند. هنگامی که خبر عبور بعثیها از حمیدیه و اشراف به شهر اهواز خدمت امام (ره) رسید، ایشان فرمودند: «مگر جوانان اهواز مردهاند؟» همین جمله کافی بود تا سپاهیان و بسیجیان اهواز به اقدامات شجاعانه و جان برکفانه دست بزنند که نتیجهی حاصل از آن، نجات شهر حساس و استراتژیک اهواز از سقوط بود. سند شمارهی ۷۸۵۲۸ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
بوی خیانت از دفتر بنیصدر
در همین اثنا، یعنی روزهای آغازین جنگ تحمیلی که دفتر ریاست جمهوری میزبان فرماندهان ارتش بود و به ریاست بنیصدر، رییس جمهور و فرمانده کل قوای وقت تشکیل جلسه میداد، ارتش عراق همچنان به پیشروی خود برای اشغال و تصرف بیشتر خاک ایران اقدام میکرد. بعثیها محورهای حساس استان خوزستان مانند محور فکه ـ دوسلک ـ پل نادری ـ دزفول، محور ترهانی ـ عین خوش ـ پل نادری ـ دزفول، جادهی اهواز به اندیشمک، محور چزابه ـ سوسنگرد ـ اهواز، محور نشوه ـ چفیر ـ اهواز، محور شلمچه ـ خرمشهر ـ آبادان و … را زیر آماج حملات و تکهای سنگین خود قرار میدادند و آن چه از دفتر فرمانده کل قوای وقت ـ بنیصدر ـ گفته و شنیده میشد، به نظر بوی خیانت میداد.
بیکفایتیها در هدایت نیروهای نظامی سبب شد تا خرمشهر که ماههای پیش از آغاز جنگ تحمیلی دستخوش بحرانهای سیاسی و نزاعهای قومیتی برخاسته از افکار پانعربیسم باشد، سقوط کند.
درگیریهای مرزی در خرمشهر، در واپسین روزهای سال ۱۳۵۸ و به ویژه ماههای نخست سال ۱۳۵۹ آغاز شده بود. با هجوم سراسری و همهجانبهی ارتش بعث عراق، در شهریور همان سال، مأموریت اشغال و تصرف خرمشهر به لشکر ۳ زرهی عراق واگذار شد تا تنها پس از ۱۰ روز از آغاز درگیریها با استفاده از تیپ ۳۳ نیروی مخصوص خود درصدد نفوذ به خرمشهر برآید.
انتشار اخبار مبنی بر نداشتن طرح خاصی از مسئولان نظامی وقت ایران تحت فرماندهی بنیصدر، ارتش عراق را دچار این توهم کرد که تصرف و پاکسازی شهر ظرف مدت کمتر از یک روز انجام خواهد شد. اما نخستین مقاومتهای غیرتمندانه مردمی شروع شده بود که بدون پشتیبانی از دولت مرکزی و با استفاده از سلاحهای عموماً عشایری و خانگی و مهماتهای ابتکاری مانند کوکتلمولوتف و تحت فرماندهان سپاهی دوره دیده و ارتشیان وفادار به ملت و نظام جمهوری اسلامی، سد نفوذناپذیری مقابل ارتش تا بن دندان مسلح عراق ایجاد کرده بودند. این نیروهای مقاوم مردمی، مقابله با ارتش متجاوزان در ۳ ناحیه ساماندهی دادند:
۱) شرق پل نو واقع در جادهی شلمچه
۲) داخل بندر خرمشهر
۳) شمال شهر خرمشهر و در شمال ساختمانهای پیشساخته و روی سیل بند خرمشهر
ماجرای ورود دشمن بعثی به خرمشهر
روز ۱۰ مهر، روز دلاوری بسیجیان در خرمشهر بود. دشمن که برای ورود به خرمشهر با مقاومت مردم مواجه شده بود، توانست وارد شهر شود. اما آن طور که از اسناد برمیآید، نیروهای مردمی خود عقب ننشستند تا دشمن وارد شهر شود و در محلهایی مانند کشتارگاه، کوی طالقانی و میدان راهآهن، اقدام به مقابله با رژیم بعث بپردازند که نتیجهی آن انهدام تعداد بیشماری تانک و نفربر زرهی، به هلاکت رساندن شمار زیادی سرباز ارتش بعثی و به اسارت گرفتن تعدادی از نیروهای دشمن بود.
ارتش عراق نیز پس از دادن این تلفات به تقویت نیروها و ابزارهای نظامی خود پرداخت و حملهی دیگر خود را در روز ۱۳ مهر برای تصرف خرمشهر سامان داد. اما باز نتوانست از سد نیروهای مدافع خرمشهر گذر کند.
با حضور فرماندهان بلندپایهی ارتش عراق برای بازدید از یگانهای مأمور تصرف خرمشهر، به ایجاد طرح نظامی دیگری منجر شد که نتیجهی آن حملهی گسترده به خرمشهر در تاریخ ۱۶/۷/۱۳۵۹ و گستراندن آتش عظیم در شهر و تصرف بخشی از شهر از جمله خانههای پیشساخته بود.
با پیشروی دشمن، نیروهای تکاور ارتش جمهوری اسلامی و نیروهای مردمی به مقابله پرداختند، اما نتوانستند مقابل آتش گستردهی دشمن مقاومت کنند و مجبور به عقبنشینی شدند. ۳ روز بعد، ارتش عراق با تصرف نقاط حساس شهر و قطع جادهی خرمشهر ـ اهواز و پیشروی به سمت کارون (قطع جادهی اهواز آبادان) توانست شمال خرمشهر را به محاصره خود دربیاورد.
نبود پشتیبانی لازم از مقاومتهای مردمی و دلیران ارتش در خرمشهر سبب شد تا در ۱۹ مهرماه، رسانههای بینالمللی اقدام به انتشار بیانیهی ارتش عراق مبنی بر عبور از کارون به عنوان مهمترین و حساسترین بخش از عملیات تصرف خرمشهر مخابره کنند.
دو روز بعد از آن نیز کوی طالقانی به اشغال بعثیها درآمد تا به گفتهی یکی از فرماندهان ارتش عراق، نقطهی تحول در روند عملیات آنها محسوب شود. (سند شمارهی ۵۱۰۹۶ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ص ۱۸)