سؤالی که امروز مطرح میکنند این است که شما وقتی میگویید امام(ره) احیاگر تفکر دینی در جهان مدرن امروز است، آیا میتوانید به این سؤال پاسخ دهید که دینداری در رژیم پیشین میان مردم بیشتر رواج داشته است یا در انقلاب اسلامی و در زیر سایۀ ولایتفقیه؟
در جواب باید بگوییم اولاً دینداری یعنی چه؟ آیا دینداری یعنی عمل به شریعت؟ بله، قطعاً عمل به شریعت، دینداری است ولی دین، باطنی دارد و ظاهری. باطنِ دین، ولایت حقه است و باطن دینداری هم استقامت بر ولایت حقه است و شریعت، ظاهر آن است و بهاندازۀ ظاهر اهمیت دارد، اما اهمیت آن بهاندازه ولایت حقه نیست.
اگر دینداری را با مقیاس خُرد یعنی شریعت بسنجید، ممکن است انسان فریب بخورد و بگوید سطح دینداری کاهش یافته، اما اگر دینداری را با مقیاس کلان بسنجیم، لازم است یک شاخصه برای مطالعه معرفی کنیم؛ یک جمعیتی بهنام ملت ایران، حکومتی دینی در دوره غلبۀ لیبرالدموکراسی تشکیل داده است. در چنین شرایطی که غرب به اوج حکومت خود رسیده و با شکست سوسیالیسم، جهان تکقطبی تشکیل داده است، ملتی دیگر، مدل متفاوتی از زندگی را در برابر تکصدایی در جهان عرضه کرده و گفته که ما میتوانیم از مسیر انبیاء به سعادت برسیم؛ سپس انقلابی کرده و مدلی جدید ارائه داده است. حالا این مدل از مرزهای خود عبور کرده و تبدیل به یک موج جهانی شده که موازنه بینالملل را تغییر داده است.
امروز علیرغم همۀ مشکلات و بعد چند دهه، قدرت جمهوری اسلامی روزبهروز افزایش مییابد. سؤال این است چه کسی انقلاب را پیش میبرد؟ دست خدا و ولایت امام زمان، محترم و اصل است، اما بار این مبارزه بر دوش چه کسانی است؟ این مردم گرسنگی نکشیدند؟ جنگ را تحمل نکردند؟ ولی هنوز هم بهپای این انقلاب ایستادگی میکنند. چه کسی پرچم حکومت دینی را در مقابل لیبرال دموکراسی بر دوش خود نگه داشته است؟ جز همین مردم؟
ما نباید دین و دینداری را غلط معنا کنیم. سنی و شیعه نقل کردهاند که نبی اکرم (ص) فرمودند اگر کسی بین رکن و مقام بهاندازه عمر حضرت نوح عبادت کند، بدون ولایت علی در جهنم است. اگر ولایت این همه اهمیت دارد پس شما چگونه دین را تنها به شریعت معنا میکنید؟. بر اساس احادیث، ولایت، عمود خیمه دین است. سرپا نگه داشتن این عمود، امروز اصلی است که مردم ایران به آن پایبندند. عقیده من این است که ملت ایران پای «مصلحت اسلام» پایداری میکند و این بالاترین مرحله دینداری است.»