به گزارش صدای حوزه، «مصلحت» جزو معدود فیلمهای گفتمانساز در جشنواره امسال است و با پیش کشیدن یک مفهوم مهم و دوگانه عدالت – مصلحت، فضا را به سوی گفتوگو درباره این مسأله مهم اجتماعی میبرد.
بیش و پیش از آن که بخواهیم درباره فرم و کارگردانی روان فیلم و روایت جسورانهاش سخن بگوییم، این گفتمانساز بودن را باید مهم بدانیم، آن هم در این جشنواره که خالی از فیلمهای مهم و جریانساز است.
با این همه اما مصلحت برای حسین دارابی که نخستین تجربه کارگردانی سینماییاش را تجربه میکرد، یک موفقیت به حساب میآید و هرچند با اثری طرف هستیم که درباره مفاهیمی حساس سخن میگوید و نظرات متفاوتی درباره نگاهش به موضوع وجود دارد، اما به هرحال محصول مشترک حوزه هنری و سازمان اوج، اثری قابل دفاع است و یک نقد درون گفتمان جدی به حساب میآید.
مساله دوگانه عدالت – مصلحت
خبرنگار روزنامه جام جم به بهانه اکران این فیلم با حسین دارابی، کارگردان آن به گفتوگو نشسته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
در نخستین فیلم سینماییتان سراغ مفهومی رفتهاید که بسیار مهم است و البته بسیار حساس. نگران نبودید که به تصویر کشیدن این مسأله در نخستین تجربه کارگردانی بلند و دور ماندن از محافظه کاری و کلیشههای رایج، کارتان را سخت کند؟
مسأله دوگانه عدالت – مصلحت از مفاهیمی است که همواره در تاریخ، محل گفتوگو و نظرات مختلف بوده و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم ماجرا در سطحی بالاتر وجود داشته و همواره هم درباره آن صحبت شده است.
خیلی وقتها اتفاقاتی افتاده که تلقیهای نادرستی از مصلحت رخ داده که بیشتر منفعت طلبانه و برای انتفاع و سود شخصی به کار گرفته شده است.
از طرفی هم قرائتهایی که از عدالت وجود داشته، مورد مناقشه اندیشمندان و مردم بوده است.
خب من هم در همین جامعه زیست میکنم و این مسألهها را به چشم میبینم. و سالهاست که این موضوع دغدغه من هم بوده و به خصوص در سالهای اخیر که کمی هم شرایط جامعه، مردم را بیشتر متوجه چنین مفاهیمی میکند، تصمیم گرفتم که سراغ چنین ایدهای برای فیلم اول خودم بروم و تلاش کردم مصلحت طوری از آب دربیاید که مردم با تماشای فیلم به برداشتی درست از این موضوع برسند و اجازه سوء برداشت از این موضوع را هم به حداقل برسانیم.
خیلی وقتها آثاری که میخواهد حرف جدی بزند، از مسأله فرم غافل میشود و همین موضوع هم باعث میشود که مخاطب عام رغبتی به تماشای این نوع کارها نداشته باشد.
اما در مصلحت ما می بینیم که تکنیک و فرم کاملا قابل دفاع بوده و کار سر و شکل سینمایی جدی دارد.
نسبت فرم و محتوا در مصلحت
آنچنان که برای یک کارگردان کار اولی، کاملا موفقیت آمیز به حساب میآید. نسبت فرم و محتوا در مصلحت برای تان چطور بود؟
هر چند محتوای فیلم برای من و گروه سازنده بسیار حائز اهمیت بود اما از ابتدا هم تمام تمرکزمان را بر این گذاشتیم که در وهله نخست یک «فیلم سینمایی» بسازیم که داستان استانداردی داشته باشد، درام قابل قبولی داشته باشد، قابهای خوبی به مخاطب نشان بدهد و بازیهای استانداردی هم به تصویر بکشد. البته طبیعتا با محدودیتهایی هم مواجه بودیم.
دغدغه اول من این بود که به یک فرم استاندارد دست پیدا کنیم که اولا سینما باشد و بعد هم به مفهوم مورد نظر خود به طور درست اشاره کند.
ببینید کلا اگر کسی دقت کافی به مسأله فرم نداشته باشد، اشتباه مهلکی کرده، حال میخواهد مسئولی باشد که با ساختن چنین کارهایی موافقت میکند، یا هنرمندی که میخواهد ترکیب عوامل را بچیند.
اگر فرم سینمایی اثر فدای محتوا شود، هر دوی این مسائل لطمه میبینند، دوره حرفهای گل درشت، بدون رعایت استانداردهای سینمایی گذشته و باید به طور جدی فرم و استاندارد سینما را در کارهای مان لحاظ کنیم. ما هم تلاشمان را کردهایم که امیدواریم خوب از آب درآمده باشد.
حساسیت در انتخاب عوامل
این که کار اول تان بود، حساسیت های شما را در انتخاب عوامل بیشتر نکرد؟
به هرحال کار اول، حساسیتهای خاص خودش را دارد و من هم نگران عواملی بودم که قرار است جلوی دوربین و پشت دوربین در کنار هم قرار بگیرند.
اما حضور گروه بازیگرانی که سابقههای جدید در تئاتر داشتند و علاوه بر توانمندی، پر از انگیزه و انرژی بودند، واقعا حال مان را خوب میکرد و الان هم که فیلم به طور کامل ساخته شده، فکر میکنم بسیار به کمک فیلم آمدهاند.
در کنار آنها کسی مثل روزبه رایگا که قابهای درجه یکی در فیلم بست و البته بازیگرانی که قدری باتجربهتر بودند مثل خانم فراهانی، آقای قائمیان و… به نظرم خیلی خوب ظاهر شدهاند.
به پایانبندی فیلم برسیم که کمی هم محافظه کارانه بود. به نظر میرسد میشد به شکلهای دیگری هم برای این فیلم پایانبندی متصور بود.
ما ساعتها درباره پایان بندی فیلم با آدمهای مختلف حرف زدیم و مدلهای مختلف پایان بندی را هم بررسی کردیم.
صادقانه میگویم پایانبندی مدنظر ما در مصلحت هرچند به قول شما محافظه کارانه به حساب میآید و دست ما برای پایان باز و روشنفکرانه فیلم کاملا باز بود،
اما دلم میخواهد مخاطبی که به تماشای فیلم مینشیند، آن را دوست داشته باشد و با حال خوب از سینما بیرون برود.
میخواهم بگویم که در دوگانه رعایت جنبه هنری و منتقد پسند و جنبه مردمی و مخاطب پسند من دومی را انتخاب کردم و از این انتخاب هم خوشحال هستم.
پیوند دو ارگان مهم هنر انقلاب اسلامی
نقطه آغاز مسیر هنری شما در باشگاه فیلم سوره رقم خورده و آثار کوتاهی مانند علمک و دایو که جوایز بسیاری هم کسب کرده اند. در کنار شما کسانی مثل محمدرضا خردمندان، امیرعباس ربیعی و… هم از این مجموعه سینمایی معرفی شدهاند. درست است؟
من خودم را جزو باشگاه فیلم سوره میدانم و به این موضوع افتخار میکنم. و گمان من این است که این مجموعه سینمایی با تمام محدودیتها توانست باری را از روی زمین بلند کند که تقریبا هیچ شخصی نتوانسته اقدامی مشابه آن انجام دهد.
باشگاه فیلم سوره فیلمساز تربیت میکند و این فرآیند تربیتی به قدری پیچیده است که سال ها برای ثمر دادن نیاز به صبر و حوصله دارد.
در کنار هم قرار گرفتن حوزه هنری و سازمان هنری- رسانهای اوج یک اتفاق مبارک
همین مجموعه تا امروز دهها اثر کوتاه با جوایز متعدد داخلی و خارجی و چهار پنج کارگردان هنرمند جوان در فضای سینما و تلویزیون کشور تربیت کرده و این بار هم مصلحت که اساساً در باشگاه فیلم سوره متولد شده، تبدیل به اتفاقی شد که به نخستین همکاری مشترک با حوزه هنری و سازمان اوج بدل گردید.
به نکته درستی اشاره کردید، این فیلم پیوند دو ارگان مهم هنر انقلاب اسلامی هم هست.
نفس در کنار هم قرار گرفتن حوزه هنری و سازمان هنری- رسانهای اوج یک اتفاق مبارک است.
خیلی وقتها ما از وحدت و همکاری های مشترک در کشور حرف میزنیم، اما این که این اتفاق با تمام مشکلات مختلف فرامتنیاش محقق شود، پیچیدگیهای عظیمی دارد که شاید خیلی به چشم نیاید.
ما خوشحالم که این اتفاق درباره فیلم مصلحت افتاد و این دو ارگان هنرمند انقلابی در کنار هم درباره یک گفتمان جدی عدالتخواهانه قرار گرفتند.
در موضوع عدالت، نظرات مختلفی وجود داشته و در سالهای اخیر هم نگاههای تازه و بعضً رادیکالی در این فضا به وجود آمده است. شما نسبت به این نگاههای تازه چه نظری دارید و نسبت عدالتخواهی فیلمتان با عدالتخواهان این روزها چیست؟
راستش این است که خیلی شناختی به قشری که مدنظر شماست، ندارم و اساسا در فضای مجازی حضور پررنگی ندارم که بخواهم نظرات آنها را دنبال کنم. اما تلاش کردم در فیلم همه حرفم را بزنم و راه درست مطالبه و عدالتخواهی را به تصویر بکشم.
مأموریت هنر متعهد
به نظرم خود شما میتوانید میزان شباهت یا افتراق میان راه و روش فیلم و عدالتخواهان را بررسی کنید. اما اجازه بدهید این نکته را بگویم که حرف اصلی مصلحت درباره عدالت است.
عدالت هم موضوعی است که این روزها بسیار در میان مردم درباره آن صحبت میشود و حتی رهبر انقلاب هم مکرر فرمودهاند که در حوزه عدالت اجتماعی نیاز به تلاش بیشتر داشتهایم.
حالا خوب است که درباره این موضوع که مسأله روز مردم و حرف دل تودههای جامعه است، حرفی نزنیم؟ خب اگر درباره مشکلات مردم روی پرده سینما سخن گفته نشود، پس فایده سینما چیست؟
بله میشود هیچ حرف مهمی نزد، یک کار معمولی بیدغدغه ساخت و فشارهای فرامتنی را تحمل نکرد، ولی این مأموریت هنر متعهد نیست.
قرار است ما فرم را به استخدام محتوای متعالی در آوریم و هرچند که کار سختی است، ولی باید از پس آن برآییم. چیزی که هنر را ماندگار میکند، این است که درباره بنیانها سخن بگوید.
درباره فطرتهای انسانی صحبت کند و هر چقدر بتواند مفاهیم متعالی چون عدالت را دور از مصداقها بیان کند و به خود این مفهوم به عنوان یکی از متعالیترین ارزشهای اجتماعی بپردازد، میتواند ماندگارتر شود و تاریخ مصرف نداشته باشد.
برای همین هم به سهم خودمان تلاش کردیم که ورود مصداقی نداشته باشیم و خودمان برای فیلم تاریخ مصرف قرار ندهیم.
عدالت مسألهای نیست که تاریخ مصرف داشته، ولی ورود به مصادیق میتوانست چنین آسیبی داشته باشد.
انتقاد ما مرز روشنی با انتقادات بیانصافانه و اپوزیسیونیستی بعضیها دارد
اصل نقدتان در مصلحت به کدام قشر است؟
در وهله نخست مسئولان
از نقد مسئولان نترسیدید؟
نقد متفاوت از تحقیر و تخریب است. نقطه افتراق مصلحت با بسیاری از آثار سالهای اخیر سینما هم همین جاست.
ما کژی و مشکل را نشان دادیم. بیپروا هم نشان دادیم. اما در مجموع فیلم، دیدیم که آینده روشن است و این اشکالات قابل اصلاح هستند. انتقاد ما مرز روشنی با انتقادات بیانصافانه و اپوزیسیونیستی بعضیها دارد.
آخر خیلی وقتها تاب و تحمل نقد در میان برخی مسئولان هم کم شده است.
متأسفانه نکته شما درست است. شما میبینید گاهی اوقات نقل قولهایی از بزرگان انقلاب اسلامی مانند شهید بهشتی میشنویم که اگر صدای ایشان یا نام ایشان را نبینیم، باور نمیکنیم که یکی از مسئولان ارشد جمهوری اسلامی ایران و یکی از چهرههای مهم پیروزی انقلاب چنین سخنانی گفته باشد. اما برخی از مسئولان حتی همین صحبتها را هم تاب نمیآورند و به مصلحت نمیدانند. واقعا عجیب نیست؟
اتفاقا ما از این قشر هم در فیلم شما میبینیم!
کسانی انقلاب را نردبان میبینند
ما در فیلم از کسانی حرف میزنیم که انقلاب را یک نردبان میبینند و باور قلبی به ارزشهای انقلاب اسلامی ندارند. این مدل آدم ها مگر تاریخ مصرف دارند؟ زمان امیر مؤمنان و پیامبر اکرم هم بودند، ۴۰ سال پیش هم بودند، امروز هم هستند.
کمی هم درباره فرم فیلم صحبت کنیم. بعضیها کارگردانی شما را نسبت به فیلمنامه جلوتر میدانند اما با توجه به این که فیلمتان مربوط به ۴۰ سال قبل است، بعضی قابها و کلیشههایی در فیلم میبینیم که انگار در استفاده از آنها تعمد داشتهاید.
من از برخی کلیشههای رایج در سینما اصلا بدم نمیآید و تصور میکنم که اتفاقاً به جذابیتهای فیلم کمک بسیاری میکند.
برای همین هم پلانهایی در فیلم هست که منطبق بر همین کلیشهها است.
مثلا جایی از فیلم برای تغییر صدا از دستمال در دهان استفاده میکنند که کاملا کلیشهای است یا در اواخر فیلم ما با دوربینی که از پایین به بالا نگاه میکند، متوجه قهرمان داستان میشویم. این هم کلیشهای است.
اما من این کلیشهها را دوست دارم و فکر می کنم خیلی وقت ها چنین تصویر هایی برای مردم هم جذابیت دارد.
فکر میکنم بعضی استانداردهای ذهنی ما با سینمای رئالی که در سالهای اخیر بیشتر از قبل دیده می شود، منطبق شده، در حالی که در سینمای دنیا هم هنوز سینماهایی که اغراق و قابهای مردم پسند داشته باشند کاملا پرمخاطب هستند و استفاده از این چنین کارهایی لزوما غیرسینمایی نیست.