به گزارش صدای حوزه، «کال سنتر» یا مرکز پاسخگویی تلفن بهترین فرصت برای اشتغال معلولان است .این حرف ما نیست. مصداق این ادعا «مرکز پیام رعد الغدیر» است که روی انگشت معلولان میچرخد و بعد از چند سال تجربه به یکی از قویترین مراکز پیام تبدیل شده است. اعتماد شرکتها و واگذاری پروژههای تلفنی به این مرکز یعنی اشتغال صدها معلول و حسن ختامی بر مثنوی هفتاد من کاغذ مشکلاتشان.
اندر مصائب اشتغال معلولان
آگهی متقاضی منشی یا پاسخگویی تلفنی نبود که با آن تماس نگرفته باشد، شال و کلاه میکرد و به نشانی میرفت وقتی چشم کارفرما به انگشتان دستش میخورد که یکی در میان تا شده بودند بدون آنکه سؤال دیگری بپرسد از توانمندیهای او و تحصیلاتش و … با یک نگاه عاقل اندر سفیه عذرش را میخواست…
کارفرمایان یکی پس از دیگری گاهی با پوزخندی بر لب جوایش میکردند و اصلاً نمیپرسیدند چه توانمندی داری؟ کجای این روزگاری؟ چون قدش کوتاه بود، انگار نانیسم انگی بود که بر پیشانیاش حک کرده بودند، خسته از نگاههای تمسخرآمیز مردم در کوچه و خیابان، ناامید از پیدا کردن شغل به گوشه خانه خزیده بود…
این تنها دو مصداق از زندگی معلولان و شرایط خاص شغلی آنهاست که بسیاری از آنها را خانه نشین کرده است. اما همیشه در روی یک پاشنه نمیچرخد. قرار است یک روز گرم تابستانی را با معلولانی همراه شویم که در سایه امن مسئولیت اجتماعی چند جوان خوش فکر دورترین رویاهای ذهنیشان تعبیر شده است، در مرکزی به نام کال سنتر یا مرکز پیام صاحب شغل شدند و حالا ۵ سالن کال سنتر روی انگشت ۱۸۰ نفر از آنها میچرخد؛ ۱۸۰ پاسخگوی تلفنی خاص.
اولین ساعتهای صبح است که به مرکز رعد الغدیر در یافت آباد تهران میرسیم. ماشینها هم یکی یکی از راه میرسند، سرویس ویژه معلولان مقابل مرکز توقف میکند. این ۱۷۰ معلول تا همین چند سال قبل به هر دری میزدند که فقط شغلی داشته باشند اما حالا صاحب شغل شدهاند که هیچ، سرویس رفت و برگشت هم دارند و اینجا قرار نیست آب در دل معلولان تکان بخورد. سرویس ویژه معلولان جلوی مرکز توقف میکند، معلولان با کمک رانندههای سرویس از ماشین پیاده میشوند و با دوست همیشگیشان؛ ویلچر وارد مرکز میشوند.
وارد مرکز پیام میشویم. همهمهای در سالن به پا است و تلفنی نیست که بی جواب بماند. مردان و زنان توان یاب با حوصله به تک تک سؤالات تماس گیرندگان پاسخ میدهند. در سالن اول تا چشم کار میکند ویلچرهایی را میبینی که جا به جا کنار هم ردیف شده است. در سالن دوم و سوم و چهارم و پنجم هم همین طور. معلولان مرکز پیام رعد الغدیر هم شغل دارند هم حال خوب هم اعتماد به نفس. جمعشان حسابی جمع است و از نگاههای ترحم آمیزی که معلولان همیشه از آن گلایه دارند خبری نیست.
پاسخگوی شماره ۱۲۰ بفرمایید!
تا به حال با سامانه رسیدگی به درخواست حمایت معیشتی و یارانه نقدی تماس گرفتهاید؟ میدانید یکی از اپراتورهایی که با صبر و حوصله پاسخ شما را میدهد، این خانم مهربان است!«سعیده شهریاری»؛ نانیسم دوستداشتنی از اپراتورهای قدیمی مرکز رعد الغدیر است و سابقه حضورش در کال سنتر به ۴ سال میرسد. مشغول پاسخ به معترضان یارانه است و چند لحظهای کنارش میایستیم. پاهایش از روی صندلی به زمین نمیرسد. از چهره خندانش نگفته پیداست که اینجا چقدر حال دلش خوب است. تازگیها متأهل شده است و حالا در گیرودار تهیه جهیزیه برای بار دوم است. چند ماه قبل دزد به خانه نوعروس زد و همه جهیزیهاش را برد. خنده از روی صورتش محو نمیشود حتی همین ماجرای دزدی و خرید جهیزیه برای بار دوم و قسطهایی که باید برای جهیزیه دزدیدهشده پرداخت کند را هم با خنده میگوید.
اینجا هم شاغل شدم هم عاشق
در همان سالن اول خوشوبش دو نفر از اپراتورها توجهمان را جلب میکند. اول صبح است و تعداد تماسها زیاد نیست و بهترین فرصت برای خوردن یک چاشت و گپ و گفت دوستانه. «میلاد حسینی» از معلولان نانیسم است که در مرکز پیام رعد الغدیر مشغول به کارشده و همان اول صحبت، همسرش را که او هم از معلولان نانیسم است معرفی میکند و میگوید اینجا هم صاحب شغل شدم. هم شریک زندگیام را پیدا کردم. حالا چند وقتی از ازدواج این زوج عاشق میگذرد و هر دو در مرکز پیام مشغول به کارند. بماند که برای پیدا کردن شغل چه بر آنها گذشته است. بعد از کمی خوشوبش «فاطمه عبدالملکی» بحث را جدیتر میکند و از مصائب گرفتن کد معلولیتش میگوید؛ «در خصوص نانیسم ها یا کوتاهقامتها حرف زیاد است. خواهش میکنم شما صدای ما را به مسئولان برسانید. مسئولان گفتند اگر قد خیلی کوتاه نانیسم ها باعث شود که در مسائل اصلی زندگی اعم از اشتغال و ازدواج و مهارتها دچار مشکل شوند میتوانند کد معلولیت دریافت کنند، اما من برای گرفتن کد معلولیتم مدتها دوندگی کردم.
از اینها گذشته من و همسرم که اینجا مشغول به کار شدیم و باکار و تلاش زندگیمان را میسازیم ولی ایکاش مسئولان بقیه افراد نانیسم را دریابند. مشکل اشتغال یکی از مهمترین دغدغههایی است که کوتاهقامتان با آن درگیر هستند. ما کوتاهقامتیم اما دیوار بیکاری برایمان بلندبلند است. از این گذشته نگاه مردم به کوتاهقامتان یکی از سختترین و آزاردهندهترین نگاهها هست. البته اینجا خبری از این نگاههای معنیدار نیست. در سالنهای کال سنتر همه شبیه هم هستیم، هرکدام از بچهها یک نوع از معلولیت را دارند و کسی نگاه تمسخرآمیز و یا حتی نگاه همراه با ترحم به بغلدستیاش ندارد».
پروژههای تلفنیتان را به ما بدهید
این تصویر نیازی به توضیح ندارد و یک دنیا حرف دارد، دختری معلول سوار بر ویلچر با انگشتانی مشت شده. سرجمع میشود چند درصد معلولیت؟ ۵۰؟ ۷۰؟ با همین درجه از معلولیت یکی از بهترین اپراتورهای مرکز رعد الغدیر است. قبل از آنکه در مرکز پیام رعد الغدیر مشغول به کار شود به چند شرکت و موسسه سر زده باشد خوب است؟ چند فرم استخدام پرکرده و جواب رد شنیده باشد خوب است؟ خودش میگوید حسابوکتاب دفعاتی که جواب منفی شنیده است را ندارد اما اینجا جدی گرفته شد. توانمندیهایش دیده شد. از حال و هوای مرکز و نوع کارش که میپرسیم میگوید: «بچهها به نسبت پروژههایی که داریم، در قالب نوبتهای مختلف سرکار حاضر میشوند. برای مثال قبلاً یکی از قراردادهای ما با فرودگاه امام خمینی (ره) و اطلاعات پرواز بود و نیاز بود که بچهها در سه نوبتکاری جوابگوی تلفنها باشند. کال سنترها یا همان مرکز پیام بهترین شرایط برای اشتغال معلولان هستند. ما بعد از چند سال آزمونوخطاها را پشت سر گذاشتیم. اعتماد شرکتها به مرکز پیام رعد یعنی اشتغال معلولان دیگری که آلان کنج خانه هستند و شرایط اشتغال در هر نوع شغلی را ندارند».
میهمانی زوج معلول اپراتور
دریکی دیگر از سالنهای مرکز پیام، مهمان زوج دیگری میشویم. هر دو معلول جسمی حرکتی هستند با درصدی از نابینایی. صبح به صبح با کمک هم حاضر میشوند و به مرکز میآیند. یکیشان در پروژه خدمات پس از فروش محصول کار میکند و آنیکی در پروژه سامانه تلفنی درخواستهای یارانه معیشتی. دعوتشان میکنیم به یک عکس دو نفره «مرضیه علیزاده» تماسگیرنده دارد، سر صحبت را با همسرش «علی حسینی» باز میکنیم و از چندوچون پروژههای تلفنی میپرسیم که گردانندگان آن معلولان یا توان یابان هستند. حسینی میگوید: «ما اینجا چند نوع خدمات تلفنی داریم. یک مدل از بیرون تماس گرفتهشده و بچهها اطلاعات را در اختیار مشتری قرار میدهند. توان یابانی که در مرکز پیام مشغول به کار هستند، در هر زمینهای یک سری آموزش میبینند. بخشی از آموزشها مربوط به نحوه صحبت و راهنمایی تماسگیرندگان و کار با کامپیوتر است و بخشی دیگر به نوع قراردادهای مرکز پیام بر میگردد. بعد از هر قراردادی که با شرکتهای مختلف بسته میشود، یک کارشناس از آن شرکت به اینجا میآید و اطلاعات موردنظر را در اختیار تعدادی از بچهها قرار میدهد و آنها را نسبت به مواردی که باید پاسخگو باشند، آموزش میدهد».
اپراتور نمونه با ۹۰ درصد معلولیت
دوست ندارد تصویرش را منتشر کنیم. پدر دو بچه است و مبتلا به یک بیماری صعبالعلاج که یکییکی عضلاتش را از کار می اندارد؛ بیماری بیرحمی به نام دیستروفی عضلانی. اول پاهایش بیجان شد، کمکم از کار افتاد و معلول شد و میهمان ابدی ویلچر شد، بعد نوبت دستها شد، بیجان شدند آنقدر که حالا آنها را هم بهسختی تکان میدهد اما شاید ده اپراتور سالم هم بهپای تسلطش در پاسخگویی به تماسها و صبر و حوصلهاش نرسد. با همین شرایط و ۹۰ درصد معلولیت به گفته مسئولان مرکز پیام رعد الغدیر یکی از بهترین اپراتورها است. خودش حرف برای گفتن زیاد دارد. میگوید: «من مدیون مرکز رعد الغدیر هستم اینجا خانه دوم من است، در ظاهر با این شرایط جسمی جای من کنج خانه بود و انتظار تلخ برای آنکه ازکارافتادن همین عضلات باقیمانده نیمبند! اما حال خوب امروز من محصول اعتماد است و من هم سعی کردم پاسخ این اعتماد را بهخوبی بدهم».
۵۰۰ معلول را مشغول به کارکنید
از چندوچون کار که میپرسم توضیحات دوستانش را تکمیل میکند و میگوید: «یک بخش دیگری از فعالیتهای مرکز پیام بررسی میزان رضایت از مشتریان یک شرکت یا نهاد است. مثلاً بعضی از شرکتها میخواهند که میزان رضایت مشتریانشان را بسنجند و خودشان وقت یا امکانات کافی برای انجام این کار را ندارند. به همین دلیل کار را به کاردان میسپارند. سؤالاتشان را در قالب پرسشنامه در اختیار مرکز پیام قرار داده و گروه توانیابان وارد عمل میشوند. ما تکبهتک به فهرست مشتریانی که شرکت در اختیارشان قرار داده زنگ میزنیم و پرسشنامه را تکمیل و درنهایت در اختیار شرکت مربوطه میگذاریم.
یک بخش دیگر، پاسخگویی به تبلیغات تلویزیونی است. حتماً در برنامههای تلویزیونی تبلیغاتی را دیدید که برای گرفتن اطلاعات یا خرید محصول میگویند عددی را به شمارهای خاص پیامک کنید. گاهی مسئولیت این کار نیز بر عهده اپراتورهای توان یاب مرکز پیام رعد الغدیر است و بچهها بعد از پیامک مشتری با شمارهاش تماس میگیرند و راجع به محصول موردنظر اطلاعاتی ازجمله کیفیت محصول، قیمت و تضمین در اختیار او قرار میدهند. درنهایت ایکاش مسئولان ما یادشان باشد که یک آدم عادی و سالم توان انجام هر کاری را دارد، اما من معلول نه، مدیر مرکز رعد الغدیر میگوید در این مرکز امکان اشتغال برای ۵۰۰ معلول هست چون زیرساختهای آن را فراهم کردیم. فقط باید سازمانها و شرکتها احساس مسئولیت اجتماعی کنند و پروژهها را به بچههای ما بدهند».
اندر مصائب قطعی برق
در روزهایی مهمان توان یابان مرکز رعدالغدیرشدیم که برق مناطق مختلف قطع میشد و چه رنج ها که بر معلولان نرفت. ساعت کار توان یابان به پایان رسیده بود و خسته از ۸ ساعت پاسخگویی به تلفنها قصد رفتن به خانه را کردند که برق قطع شد و ده ها معلول ماندند و ویلچرهایشان در طبقه دوم و سوم مرکز. یک ساعت و نیم زمان برد تا با کمک چند نفر ویلچر معلولان را به طبق همکف رساندند. نیاز به توضیح نبود که این شرایط چه به حال و روز معلولان میآورد اما یکی از آنها میگفت این فقط بخش کوچکی از مصیبتهای ما بعد از قطع برق است.
پایانش تلخ بود اما لبخند معلولان وقت خروج از مرکز پیام رعدالغدیر و حال خوبشان پس از یک روز کاری، مصایب قطعی برق را کمرنگ کرد.