به گزارش صدای حوزه، دکتر رفیع الدین اسماعیلی در نشستی تخصصی که با موضوع زن و رسانه برگزار شده به بازنمایی نقش زنان در سینمای ایران پرداخته است که در ادامه می خوانیم:
موضوع زن، موضوعی نیست که متوقف بر یک زمان و وقت مشخص یا نسبت به یک فرد خاصی باشد؛ بلکه چون نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکیل میدهند، تقریباً همه مردم دنیا با این مسئله درگیر هستند. این مسئله در خارج از سینما اهمیت دارد، اما اهمیت آن در عرصه سینما بسیار بیشتر است. از زمانی که سینما بهوجود آمد، این موضوع بهعنوان یک مسئله جدی در سینما مطرح بوده است. با توجه به نوع نگاهی که در آن زمان وجود داشت، زنان حضور کمرنگتری در سینما داشتند. در کشور آمریکا تا سال ۱۹۳۰م، کارگردان زن وجود نداشت و تا این زمان موضوع زن در بحث سینمایشان جدی نیست. اما تقریباً از سال ۱۹۳۰م که فیلم ناطق بهوجود آمد، حضور زنان در سینما بحثها و چالشهایی را مطرح کرد که لازم بود اتفاق بیفتد. البته پس از فیلم ناطق بسیاری از شرکتها به دلیل اینکه ابزار این فیلم را نداشتند، ورشکست شدند. طبیعتاً بسیاری از زنان نیز بهدلیل اینکه بهصورت ثانویه و جنس دومی فعالیت میکردند، بیکار شدند. اگرچه که در بین آنان کارگردانان جدی وجود داشتند که توانستند نقش مؤثری داشته باشند.
از نظر من لازم است در حوزه سینما و زن بیشتر روی سینمای ایران تمرکز کنیم و ببینیم چه اتفاقی در سینمای کشورمان رخ داد و از دو منظر بحث را مورد بررسی قرار دهیم: یک منظر اینکه زنان تا چهاندازه توانستند در سینما نقش -کارگردان، بازیگر و…- جدی داشته باشند و تا چهاندازه به آنان بها داده شد. از منظر دیگر میتوانیم به این بپردازیم که زن بهعنوان سوژه در فیلمها چگونه بازنمایی میشود؟ آیا این بازنمایی با واقعیت و نگاههای آرمانی ما تطبیق دارد، یا خیر؟
نقش زن در سینمای ایران
در منظر اول باید گفت که سینمای ایران تقریباً از سال ۱۳۱۰ بهوجود آمد و پس از فیلم ناطق، اولین فیلم ایرانی دختر لُر بود که یک بازیگر زن در آن ایفای نقش کرد. سینمای قبل از انقلاب بهشکل جدی از بازیگر زن در فیلم ناطق بهوجود آمده است؛ اما هیچ زنی بهعنوان کارگردان یا یکی از عوامل اصلی وجود نداشته است. سینمای آن زمان ایران از سینمای هند منبعث و بهنوعی از سینمای این کشور الگوگیری شده بود. اتفاقاً شرکتهایی که این فیلم را ساختند، هندی بودند و ایران در واقع فضایی برای ساخت فیلمهای هندی بود.
تقریباً هیچ زنی تا سال ۱۳۳۳ در سینمای ایران کارگردان نبوده است. از این سال با ساخت فیلم مرجان توسط خانم شهلا ریاحی ورود زنان به عرصه کارگردانی شروع میشود. این اتفاق تلنگری به سینما بود که زن هم میتواند کارگردان باشد و فیلم بسازد. البته موضوع بحث من، بررسی فیلم نیست؛ فقط تاریخ و بهصورت مختصر نحوه ورود زنان به حوزه کارگردانی در سینمای ایران را توضیح دادم.
مدتی بعد، فروغ فرخزاد فیلم کوتاه خانه سیاه است را تولید کرد؛ لذا میتوان فرخزاد را بهعنوان دومین کارگردان زن ایرانی معرفی کرد. خانم کبری سعیدی هم در سال ۱۳۵۷ فیلم مریم و مانی را ساخت. بررسی سینمای قبل از انقلاب نشان میدهد همین سه خانم در عرصه کارگردانی حضور داشتند و توانستند فیلمهایی را با موضوع زنان بسازند. در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ سینما تقریباً در ایران تعطیل میشود؛ علتش این بود که متأسفانه آنقدر فساد و فحشا در سینمای ایران زیاد میشود که مردم این فیلمها را پس میزنند. در مورد اینکه زنان چقدر در سینما نقش داشتند، در ادامه توضیح میدهم..
سینما و انقلاب
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همه تصور میکردند که باید سینما تعطیل شود. بسیاری از کارگردانانی -اعم از زن و مرد- که احساس میکردند سینمایی در کشور وجود نخواهد داشت، ایران را ترک و به کشورهای اروپایی مهاجرت کردند. البته نظر برخی از انقلابیها این بود که سینما باید تعطیل شود؛ چراکه معتقد بودند سینما پر از فساد و فحشاست و البته که همینطور هم بود. در دهه آخر قبل از انقلاب و با ورود «فیلمفارسی»، سینما به مرکز فحشا تبدیل شده بود. در فیلمهای این دوران به حدی رقص و آواز زنان اهمیت داشت، که اگر در فیلمی صحنههای رقص زنان وجود نداشت، در بین پخش فیلم در سینما یک عده زن میرقصیدند و بَعد ادامه فیلم پخش میشد. چنین فضایی بر سینمای ایران حاکم بود. اما نکته اصلی و مهم این است که سینمای ایران به این نقطه رسیده بود و باید نجات داده میشد.
بسیاری با توجه به شرایط سینما تصور میکردند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سینما تعطیل میشود؛ اگر هم تعطیل نشود، عده خاصی در آن فعالیت میکنند. اما امام خمینی (ره) در جریان سخنرانی مهمشان در بهشت زهرا (س) در مورد سینما صحبت کردند. هیچکسی تصور نمیکرد که امام در آن سخنرانی که مهمترین سخنرانی ایشان در ایران است، بگویند: «ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم».[۱] در حقیقت حضرت امام، سینما را از فحشایی که در سینمای پیش از انقلاب وجود داشت، جدا کردند.
به بحث اصلی برگردیم. تا چند سال پس از انقلاب، طبیعاً سینما هنوز سر و شکل نگرفته بود. جالب این است که به محض جدیشدن سینما در کشور، زنان بروز و ظهور خودشان را نشان میدهند. اولین فیلم به کارگردانی یک زن، فیلم رابطه بود که خانم پوران درخشنده در سال ۱۳۶۵ آن را ساختند. برخلاف اینکه بسیاری میگفتند انقلاب با سینما مخالف است، نه تنها مخالفتی صورت نگرفت، بلکه زنان در بالاترین سطح سینمای ایران فیلم ساختند. همچنین، برخی از زنانی که در این سالها در سینما فعالیت میکردند، سابقه فعالیت بهعنوان مجری در تلویزیون را داشتند و سپس وارد عرصه سینما شدند.
بنابراین، پوران درخشنده آغازگر فعالیت جدی زنان در سینما شد. بعد از ایشان، خانم رخشان بنیاعتماد به همراه همسرش -جهانگیر کوثری- فعالیت خود را در سینما بهشکل جدی شروع کرد و فیلم خارج از محدوده را در سال ۱۳۶۶ ساخت و به یکی از فیلمسازان مهم ایران تبدیل شد که الان هم مشغول ساخت فیلم هستند. ایشان در جشنواره فجر برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه شدند. بنابراین دومین خانمی که بهصورت جدی وارد عرصه سینما شد، رخشان بنیاعتماد بود.
سومین خانمی که بسیار جدی وارد سینما شد، تهمینه میلانی بود که با نگاهی متفاوت، در اولین قدم فیلم بچههای طلاق را ساخت. خانم میلانی کارگردان فعالی بود که در دهه ۶۰ فیلمهایی را تولید کرد. خانم مرضیه برومند هم اثر مشهور مدرسه موشها را ساخت که متولدین دهه ۶۰ همچنان با این اثر خاطره دارند. البته نسخه سینمایی مدرس موشها هم ساخته شد. هنوز بحث دهه ۶۰ را تمام نکردهام، اما چند سینماگر مشهور خانم را نام بردم که -فارغ از نقدهای محتوایی که به آثارشان وارد است- فیلمهای مهمی را ساختند. این نشان میدهد که انقلاب اسلامی تا چه اندازه به زنان در عرصه سینما اهمیت داد. البته این را هم بگویم که بهترین دوره حضور زنان در سینمای ایران، در همان دهه۶۰ بود. اگرچه بعد از این دهه از نظر کمّی، تعداد سینماگران زن افزایش پیدا کرد و افراد مختلفی نظیر خانم نیکی کریمی فیلم ساختند، اما فارغ از آن، بهنظرم بهترین حضور زنان در سینمای کشورمان از نظر کیفی و کارهای جدی در دهه ۶۰ بود. این را هم در پرانتز بگویم که به نظر من بهترین سینمای ما در دهه ۶۰ بود.
در سینمای دهه ۶۰، پنج سینماگر برجسته خانم فعالیت داشتند؛ در حالی که اگر سینمای فرانسه در این مدت مشابه را بررسی کنیم، به پنج سینماگر مهم خانم برخورد نمیکنیم. بنابراین انقلاب اسلامی توانست در عرصه حضور زنان در سینما موفق باشد و به زنان سینماگر بها داد. این اتفاق در دهه ۷۰ بهشکل جدی ادامه پیدا کرد و خانمهای زیادی وارد سینما شدند. البته در خارج از کشور نیز تعدادی از زنان ایرانی مثل سمیرا مخملباف -که بهکمک پدرش فیلمهایی را ساخت که برخی از آنها ضد دینی و ضد ایرانی بود و بعضی دیگر نیز تقریباً خنثی بودند- پا به حوزه سینما گذاشتند.
نکتهای میخواستم در مورد سینماگران زن خارج از ایران عرض کنم این است که اولین کسانی که فیلم ساختند و به ذهن سرویسهای امنیتی کشورهای دیگر انداختند که میتوانند در این عرصه هم کار کنند، همین افراد بودند. کارگردانان زن ایرانی خارج از کشور که این اتفاق را رقم زدند، سرویسهای امنیتی را به طمع انداختند که از سینماگران زن خارج از ایران برای تولید برخی فیلمها استفاده کنند. سرویسهای امنیتی کشورهای بیگانه البته موفق شدند تعدادی از بازیگران زن ایرانی را به خارج از کشور منتقل کنند و با مبانی فکری سرویسهای جاسوسی فعالیت کنند. بسیاری از زنان فعال در سینمای ایران هم سعی کردند کارگردانی کنند، اما موفق نشدند که آثار خوبی بسازند. در دوره اصلاحات، حضور زنان در عرصه بازیگری بسیار گسترش یافت، در صورتی که در عرصه کارگردانی اتفاق خاصی رخ نداد؛ اما حضور زنان از این جهت که به حوزه بازیگری و عوامل تولید فیلم -مانند منشی صحنه- پاگذاشتند، افزایش پیدا کرد.
تا به اینجای بحث عرض کردم که پیش از انقلاب اسلامی فقط سه زن در سینما موفق به فیلمسازی شدند؛ اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حضور زنان در سینمای ایران گسترش پیدا کرد. جمهوری اسلامی بعد از پیروزی انقلاب به زنان برای تولید فیلم و مطرحکردن تفکر و دیدگاهشان در سینما بها داد. حتی در مقایسه با بسیاری از کشورهای پیشرفته زنان ایرانی حضور پر رنگتری در سینما دارند. امروز هم کارگردانان زن بسیار خوبی در سینما فعال هستند که حتی در جشنوارههای خارجی حاضر میشوند و جوایزی را کسب میکنند. البته همه مطالبی که عرض کردم، فارغ از بحث محتوا بود. در مورد بحث محتوایی باید بررسی کنیم تا مشخص شود کدام آثار و سینماگران توانستند با نگاه نزدیک به گفتمان انقلاب اسلامی فعالیت کنند.
سوژه زن در سینمای ایران
در مرحله دوم از بحث قصد دارم حضور زنان در سینمای ایران را بهصورت محتوایی و مضمونی بررسی کنم. مکتب فمینیسم پس از شکلگیری توانست تقریباً به تمام جهان نفوذ پیدا کند؛ بهدلیل اینکه فضایی نسبت به این موضوعات در جوامع وجود داشت. ضمن اینکه جریان مذکور توانست خود را با تمامی امور فرهنگی و اجتماعی مرتبط کند. در تمامی بحثهای هنری مثل تئاتر، گرافیک و سینما هم خود را مرتبط کرد. اندیشمندان فمینیسم هم نظریات مختلفی را نسبت به بحثهای فمینیستی مطرح کردند. در بین فمینیستها این بحثها مطرح میشود که دوربین در سینما میتواند نگاه مردسالارانه یا زنسالارانه داشته باشد. لورا مالوی از نظریهپردازان این موضوع بود که «چگونه میتوان دوربین را قرارداد که نگاه مردسالارانه نباشد». یعنی فمینیسم به این قضیه که فرم چگونه میتواند نگاه مردسالارانه یا زنسالارانه را نشان دهد، وارد شد. من نمیخواهم موجهای مختلف فمینیسم در دنیا و جهان غرب توضیح دهم، اما باید به این نکته اشاره کنم که فمینیسم توانست در کشورهای مختلف ازجمله ایران نفوذ کند. این نفوذ هم به دهه ۳۰ و ۴۰ برمیگردد. با توجه به اتفاقاتی که در آن دوران در جامعه ایران رخ داد، مثل نفوذ سبکزندگی غربی در ایران، کشف حجاب زنان و نحوه حضور زنان در اجتماع، در سینما نیز بازتاب پیدا کرد و لذا فمینیسم موفق شد در این عرصه ظهور کند.
بحثی که قصد دارم در خصوص آن توضیح دهم این است که سوژه زنان در سینمای پیش از انقلاب اسلامی چطور بود؟ بررسی این مقوله نشان میدهد نگاه «درجه دومی» به زنان وجود داشت. یعنی یا زنان پرستار و کنیز بودند، یا از آنان به عنوان ابزاری برای رقص و آواز و معشوقه استفاده میکردند و چنین بازنمایی از زن ایرانی در سینما داشتند. این تصور درستی از زنان نیست. در سینمای آن دوران، زنانی را بهتصویر میکشیدند که قوه عاقله ندارند و اسیر احساساتشان هستند و هر آن تصمیم میگیرند که چه اتفاقی برایشان رقم بخورد. بحث فیزیکال و جنسیتی زن بسیار مطرح شد؛ بهدلیل اینکه سینمای فیلمفارسی در آن دوران بهدنبال چنین قصههایی بود و تمام تلاشش را بهکار میگرفت تا بهعنوان یک ابزار از زن استفاده کند. البته در برخی از فیلمها، چهره مادری و یا زن خانهدار را نشان میدادند که خیلی منفی نبود؛ اما اکثر فیلمها در جریان فیلمفارسی به این سمت و سو رفته بود و این اصلاً برای جامعه ایرانی خوب نبود که زنان به این شکل نمایش داده شوند. سینمای روشنفکری تا حدی توانست زن را از فضای احساسات و ملعبه بودن خارج کند؛ اما آن هم دچار تفریط شد و بر اساس نفوذ تفکرات غربی که در ایران صورت گرفت، فیلمها بهسمت روشنفکری زنان رفتند.
بعد از پیروزی انقلاب این روند تغییر میکند. در دهه ۶۰ فیلمها بهتر مضمون زنان را نمایش میدهند؛ اما بازهم سینمای روشنفکری، سوژهها و موضوعات زنان را در دست خود دارد. خانم بنیاعتماد و درخشنده بخشی از این کار بودند. بخش دیگری از کار در اختیار آقای داریوش مهرجویی بود که سهگانه معروفشان -سارا، پری و لیلا- را ساختند که رویکرد آنان موضوع و سوژه زن بود و بهصورت جدی قصد داشت بُعد فلسفی بحث زنان را در این سهگانهای که ساخت، مطرح کند. سایر فیلمهایی که ساخت نیز تقریباً در این فضا بودند و تلاش میکرد این اتفاق را رقم بزند.
البته کارگردانهایی که در فضای انقلاب بهتازگی رشده کرده بودند، کوشیدند تا چهره درستی از زن را نمایش دهند. برخی مواقع قرار نیست موضوع اصلی داستان، زن باشد؛ این کارگردانان -مثلاً- در کنار پرداختن به موضوع جنگ، زن را بهخوبی بهتصویر میکشیدند؛ مثلاً فداکاری زنانی که فرزندان و همسران آنها از جبهه برگشتهاند و صمیمیت بین آنها بهخوبی بازنمایی میشد. این روند در دهه ۷۰ و ۸۰ ادامه پیدا کرد.
ابراهیم حاتمیکیا در فیلم آژانس شیشهای همسر را بهگونهای نشان میدهد که همراه با همسرش هست و او را درک میکند و در کنارش حضور دارد؛ اینها از لوازم داستانی است که نشان میدهد پس از انقلاب رقم خورده است؛ مخصوصاً بخش مربوط به فداکاری و فهمکردن همدیگر. فیلمهای دیگری هم، چنین مفاهیمی را داشتهاند. برای مثال، خانم نرگس آبیار در فیلم شیار ۱۴۳ در مورد مادر یک اسیر یا یک شهید فیلم میسازد و در این اثر فداکاریها و غصههای آن مادر را بهتصویر میکشد. متأسفانه تعداد اینگونه فیلمها زیاد نبوده؛ اما در این اثر درک مادران خیلی خوب بهتصویر کشیده شده است.
فارغ از تعداد فیلمهایی که با این مفاهیم ساخته شدهاند، این مضمون و محتوا در گفتمان انقلاب اسلامی بسیاری جدی است و بهپیش میرود. از طرف دیگر، جریان فمینیستی در دهه ۶۰ دچار اُفت میشود، اما در دهه ۷۰ مجدداً اوج میگیرد. مخصوصاً در دوران اصلاحات که اوجگیری فمینیسم شدت پیدا میکند و تِمی تحتعنوان تِم «دختر-پسری» در فیلمها بهوجود میآید. کار بهجایی میرسد که اگر در فیلمی رابطه عاشقانه دختر و پسری وجود نداشته باشد، آن اثر، فیلم نیست! امروز ما این موضوع را بهراحتی مطرح میکنیم؛ اما اگر به سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۷ که این تِم در فیلمها اعمال میشد برگردیم، میبینیم که این اتفاق شوکهکنندهای برای جامعه بود که چرا این روند در همه فیلمها رخ میدهد. حتی بسیاری از خانوادهها نسبت به این مسأله اعتراض داشتند؛ اما در دهه ۷۰ این اتفاق بهشکل جدی رخ داد. در فیلم رؤیای خیس این سوژه مطرح بود که دختر و پسری نوجوان عاشق همدیگر بودند.
اوج گیری جریان فمینیسم
جریان فمینیسم در دهه ۷۰ بسیار اوج گرفت و علاوهبر مسائل سیاسی به عرصه هنری ایران نیز ورود پیدا کرد. متأسفانه یکی از اتفاقات در این دهه بروز و ظهور دانشگاهی ما بود که نتایج رشتههای جامعهشناسی و روانشناسی که بر اساس مبانی فکری غربی شکل گرفته بود، خودش را نشان داد. مطالبی که دانشجویان در دانشگاهها بر اساس مبانی فکری غربی خواندند، اثر خودش را با حاکمیت نگاه فمینیسم در فیلمها نشان داد و این بسیار جدیتر شد و اتفاقات عجیبی را رقم زد.
در روند جریان فمینیستی برخی از کارگردانان ایرانی، اگرچه با نگاه فمینیستی فیلم میساختند، اما از نظر فیلمی میتوانیم بگوییم آثار خوبی را از نظر فرمی، داستانی و روایی، نه محتوایی، تولید میکردند. مثلاً بهرام بیضایی فیلم باشو، غریبهی کوچک، مسافران و سگکشی را میسازد که سوژه زن در آنها وجود دارد. داریوش مهرجویی هم در آثارش بحثهای فلسفی را مطرح میکند. خانم میلانی هم در خصوص فمینیسم بهصورت کاملاً مشخص در آثار بحث میکند و مباحثی مثل فمینیسم لیبرال و برابری حق زن و مرد را مورد توجه قرار میدهد. افرادی مثل رامبد جوان هم با نگاهی رویین و نه اندیشهای بحثهایی مثل طلاق را در آثارش -مثل ورود آقایان ممنوع- بهتصویر میکشد. آقای کاظم راستگفتار هم فیلم عروس خوشقدم و زنان ونوسی، مردان مریخی را ساخت. اینها فیلمهایی هستند که فضای اندیشهای بر آنها حاکم نیست و بحثهای جنسی، خودنمایی زنان و بحثهای وابسته به حجاب و بیحیایی در آنها پر رنگتر است.
همه اینگونه فیلمها در سینمای ایران تولید شدهاند. اما نکتهای که میخواهم مطرح کنم این است که راهی طولانی در پیش داریم. متأسفانه شخصیت زنی که حضرت امام خمینی (ره) در سخنرانیهایشان بهتصویر کشیدند و بهعنوان الگوی زن انقلابی مطرح کردیم، و به عبارت دیگر تصویری از زن بر اساس مبانی فکری انقلاب اسلامی در سینمای کشورمان بسیار کم تولید شده است و هنوز نتوانستهایم این زن را بهتصویر بکشیم. متأسفانه دختران چادری که در فیلمها بهتصویر کشیده میشوند، غالباً یا مشکل دارند، یا مریض هستند و یا نمیتوانند ارتباط خوبی با اطرافیانشان برقرار کنند و منزوی هستند؛ و یا دختران بهشکلی نمایش داده میشوند که احترامی برای بقیه افراد قائل نیستند. البته من نمیخواهم بگویم چادر ملاک دینداری است، اما بالاخره چادر نماد یک فرد مذهبی میتواند باشد.
فیلم احضار که در ایام ماه مبارک رمضان از تلویزیون پخش میشد، فارغ از بحثهای مربوط به جن و شیطان که نسبت به آنها نقدهای جدی دارم، در حوزه دختر چادری موفق عمل کرد. در این فیلم یک دختر چادری نمایش داده شده که ارتباط بسیار خوبی با خانوادهاش دارد، مستقل است، قدرت تصمیمگیری و فکر خوبی دارد و میتواند بهخوبی با دیگران ارتباط برقرار کند و خانوادهاش هم به او اعتماد دارند. بهنظر من، از این جهت فیلم احضار موفق بود و میتوانم به این کارگردان تبریک بگویم. البته بحث من در مورد سریالهای تلویزیونی نبود، اما متأسفانه در سریالها هم، چنین بازنمایی از دختران چادری را خیلی کم میبینیم. اما این سریال میتواند برای سایر آثار الگوی خوبی باشد که قرار نیست دختر چادی همیشه آدمِ بد داستان باشد؛ بلکه میتواند الگویی برای همه دختران و بچههای این کشور باشد تا این سریالها را تماشا کنند.
بحثهای موضوعی و مضمونی بسیار زیادی در حوزه زنان مطرح است. مثلاً خشونت علیه زنان در سینما یکی از این موضوعات است که در سینمای ما پر رنگ شده و به بحث و بررسی نیاز دارد. مسأله حجاب و عفاف، حیا و ارتباط زن و مرد از جمله مسائلی هستند که لازم است بهصورت جدی مورد بررسی قرار گیرند. موضوع دخترانگی در سینمای ما هم میتواند با حضور کارشناسهای مختلف بررسی شود. متأسفانه فیلمهای بدی با این موضوعات در سینمای کشورمان ساخته میشود. اگرچه که در برخی از آثار، این موضوعات با نگاه خوبی بهتصویر کشیده شدهاند.
جریان انقلابی و فمینیستی-روشنفکری آثار مختلفی را باتوجه به رویکرد خاص خود تولید کردهاند؛ اما هنوز تا نمایش ویژگیها و شخصیت زن، همسر و مادر مطلوب گفتمان انقلاب اسلامی در سینما فاصله داریم. در این زمینه فرصتهای بسیاری برای تولید آثار خوب و مؤثر وجود دارد و باید سینمای ما به این حوزه بیشتر و جدیتر بپردازد. بهتصویر کشیدن مادران و همسران در جریان دفاع مقدس، نیازمند تولید آثار بسیاری است تا از خود گذشتگی این زنان برجسته بهتصویر کشیده شود. احساس میکنم از این جهت به زنان کشور ما ظلم شده؛ چراکه زنان فداکاری در کشور ما وجود دارند، اما سینمای ما نمیتواند این ازخودگذشتگیها را نمایش دهد. من ترس از این دارم که آینده، نسبت به زنان کشورمان خوب قضاوت نکند. چهبسا در آینده، زمانه ما را بر اساس سینمای ما قضاوت کنند. در جامعه ما تعداد زیادی از زنان با ایمان و فداکار وجود دارند که بهصورت جدی در عرصه اجتماع فعالیت میکنند و کنشگریهای جدی انجام میدهند و تأثیر جدی در استمرار انقلاب داشتند، اما سینمای ما نسبت به این مباحث ساکت است. انشاءالله که بتوانیم تمامی این عرصهها را در تولیدات پوشش دهیم و بتوانیم سینمایی مطلوب از منظر گفتمان انقلاب اسلامی داشته باشیم.