به گزارش صدای حوزه، دکتر احمد اولیائی، پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی و استاد دانشگاه باقرالعلوم (ع)، در یادداشتی به بررسی مسئله سلبریتیسم و کنشگری سیاسی اجتماعی پرداخته است که متن کامل آن را در ادامه میخوانیم:
سلبریتیسم و سلبریتی اگرچه در تاریخ ما دارای صبغه تاریخی و نظری مشخصی است اما از حیث مختصات کلی آن، یک مقوله نوین در حوزه جامعهشناسی و فرهنگشناسی امروز محسوب میشود؛ چه از یک منظر کلان، جامعه مدرن، جامعهای است که پدیدههای فرهنگی-اجتماعی متعدد و متعارضی را در درون خودش میپرورد و ما هر لحظه با ماهیت پیچیده و منحصر به فرد جهانی مواجهیم که در آن پدیدهای خاص فرهنگی-اجتماعی با ابعادی ناآشنا و تازه رخ میدهد و در این شرایط آنچه بسیار اهمیت دارد تبیین چرایی و ترسیم چگونگی مواجهه با آن، آن هم در تمامت ابعاد و ماهیت پیچیدهاش است.
بحث سلبریتیسم و سلبریتی هم یکی از همان بحثهای چندلایه و اثرگذاری است که در جامعه امروز وجود دارد و با بسط مفهوم مدرنیته و ظهور و بروز هرچه گستردهتر تکنولوژیهای نوین ارتباطی و شبکههای اجتماعی، پرداختن به آن و بررسی ابعاد پیدا و پنهانش ضرورتی مضاعف یافته است.
ماهیت واژه «سلبریتی»
اولین نکته این است که ما بین سلبریتیسم و سلبریتی تفاوت بگذاریم، چون این دو تفاوت ماهوی دارند که گاهی خلط میان این دو ما را به این سمت میبرد که تقابل و مواجهه بدی با تمام سلبریتیها داشته باشیم؛ درحالیکه ممکن است مزایا و فوایدی بر اصل موضوع سلبریتی بار شود که بتوانیم در جامعه از آن استفاده کنیم و ما در ادامه بحث بیشتر به آن میپردازیم.
سلبریتی (Celebrity) همان طور که از عنوانش پیداست، فردی است که دارای شهرت اجتماعی باشد. به عبارت دیگر، سلبریتی به شخصی اطلاق میشود که معمولاً در زمینههای هنر، جنگ، علم، ورزش، رسانه، مدل، سیاست، ادبیات، مذهبی و نظایر آن در جامعه یا فرهنگ عامه دارای نوعی سرشناسی و معروفیت خاص باشد. چنین شخصی به راحتی از طریق مردم، به ویژه قشر جوان قابل شناسایی است و مورد اقبال عمومی جامعه قرار گرفته است. البته در اینجا جامعه به آن معنای دقیق علمی منظور ما نیست؛ بلکه مراد این است که بخش قابل توجهی از مردم، نوع زندگی و نوع کنشهای او را دنبال میکنند.
باید توجه داشت که سلبریتی، لزوما سلبریتی منفی یا مثبت نیست؛ بلکه هر دو را شامل میشود، حتی قاتل زنجیرهای هم میتواند سلبریتی باشد و بسیاری از آحاد جامعه او را دنبال کنند البته نه به معنای فالوی اصطلاحی در شبکههای اجتماعی، بلکه به این معنا که اخبار این فرد برای آنها مهم است.
اگرچه بازیگرها، ورزشکارها و تمام چهرههایی که بیشتر در این دو حوزه میشناسیم، سلبریتیاند، ولی شما میبینید که مثلاً در شبکه اجتماعی اینستاگرام فردی که شغلش تیستر (taster) است و به رستورانها میرود و غذاها را تست میکند، میتواند تبلور مفهوم سلبریتی باشد.
مفهوم پدیده سلبریتیسم
سلبریتیسم یک پدیده است، یک جریان است، یک اتفاق است، مفهومی است که فقط قائم به شخص نیست؛ بلکه اتفاقاتی حول محور فرد سلبریتی رخ میدهد که ما را با پدیده سلبریتیسم روبهرو میکند. پدیده سلبریتیسم، پدیدهای اجتماعی-فرهنگی است و از آنجایی آغاز میشود که سلبریتیها غیر از آن حیطهای که در آن مهارت دارند و در زمینه آن به شهرت رسیدهاند، وارد کنشگریهای دیگر میشوند. به عنوان مثال، یک بازیگر مادامی که بازیگر است و در حوزه تخصصی خودش حرف میزند یا مینویسد، اساساً هنوز وارد پدیده سلبریتیسم نشدیم. مثلاً سلبریتی معروفی است که در پیج خودش و در اکانت خودش در شبکههای اجتماعی روشهای بازیگری موفق را تبلیغ میکند؛ مثل پزشکی که عمل جراحی خودش را در شبکهای اجتماعی بازنمایی میکند.
اینجا هنوز وارد پدیده سلبریتیسم نشدیم، ولی وقتی فردی سلبریتی در حیطهای غیر از حیطه تخصصی خودش کنشگری انجام بدهد -اظهارنظر کند، موافقت کند، مخالفت کند، تأیید کند، تکذیب کند، بازنمایی کند و هر چیزی دیگری- با پدیده سلبریتیسم روبهرو میشویم. فرض کنید که بازیگر یا فوتبالیستی در مورد سیاست اظهار نظر کند یا زندگی شخصیاش را به بیننده نشان بدهد، چون کار ویژه تخصصی آن فرد نبوده است. بازیگر قرار بوده در مورد بازیگری برای ما حرف بزند یا نهایتاً تجربههای بازیگری خودش را برای ما نشان بدهد، ولی وقتی زندگی شخصیاش را بازنمایی میکند، اینجا آغاز پدیده سلبریتیسم است. اینجاست که باید نسبت به خود این پدیده و آثار و فواید و مفاهیم هممرز و همسوی آن نگران باشیم. اینجا جایی است که جامعه واکنش نشان میدهد؛ اعم از واکنش مطلوب یا نامطلوب و درست و صحیح.
جایگاه رسانه ملی در دامن زدن به سلبریتیسم
کالاییشدن و فردگرایی، تغییر ماهیت اوقات فراغت و مسائل دیگری مانند حمایت رسانه به ظهور سلبریتیسم کمک شایانی میکند. سیستم رسانهای کشور و حتی رسانه ملی به پدیده سلبریتیسم دامن میزند. چه لزومی دارد که من، کنار خانواده در برنامه تلویزیونی با این مطلب آشنا شوم که سلبریتی صبحانه چه میخورد یا خاطرات شخصی سلبریتی را چرا باید در برنامه زنده بشنوم؟ چرا رسانه ملی به پدیده سلبریتیسم دامن میزند؟ چرا کارشناس دیگری نباید در مورد آن موضوع اظهار نظر کند که در آن حیطه کار کرده است.
شما میبینید که سلبریتیها نسبت به مسائل جاری کشور اعم از سیاسی و اجتماعی و اقتصادی اظهارنظر میکنند، درحالیکه هر کدام از این مسائل در جای خودش مسئلهای بسیار تخصصی است. پس در تمام تغییرات دنیای مدرن که عرض کردیم، حمایت و پشتیبانی ساختار رسانهای کشور اعم از رسانه ملی، سینما، تلویزیون، شبکههای اجتماعی و شبکههای خانگی به سلبریتیسم دامن میزدند و اجازه میدهد که سلبریتیها پدیده سلبریتیسم را آغاز کنند و وارد مقولههایی مانند مسائل غیرکارشناسی خودشان شوند.
همین مسئله را در قرآن هم داریم که در آیه ۲۴ سوره مؤمنون که از کلمه ملأ استفاده کرده است: «الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا» که بعضی تعبیر به اشراف قوم کردند و بعضی همان معنایی که سلبریتی ما الان معنا میدهد. در تفسیر المیزان و مجمع البیان آمده اینها افرادیاند که اصطلاحاً در قومی چشمپرکناند و هیبتی دارند که مردم از آن هیبت خوششان میآید و این هیبت جذاب اجازه نمیدهد که مردم خلاف نظر آنها نظر بدهند. آنجا هم این افراد تحطئه میشوند و توبیخ میشوند که شما چرا اجازه میدهید و خودتان را به گروههای مرجع و رفرنسگروپها تبدیل میکنید و نوجوانان و جوانان و گروههایی که نیاز به گروه مرجع دارند، از شما حمایت کنند.
پیش از این، معلمها، روحانیون و پدر و مادر، گروههای مرجع اصلی ما بودند، یعنی من اگر سؤالی برایم پیش میآمد، اول از پدرم میپرسیدم، بعد مادرم، بعد معلم مدرسه، بعد امام جماعت محل، ولی الان گروههای مرجع، سلبریتیها شدند؛ یعنی من نگاه میکنم ببینم که مثلاً فلان سلبریتی در مورد انتخابات چه موضعگیری کرده است. من فاقد هویت اصیل شدم و هویتم را دارم در پیروی از سلبریتی جستجو میکنم.
لزوم مدیریت بحث سلبریتیسم و بهرهگیری از جنبههای مثبت آن
همان طور که پیشتر هم اشاره کردم، میتوانیم پدیده سلبریتیسم را مدیریت کنیم. من معتقدم سلبریتیسم هنوز به مرحله بحران نرسیده است. مسئله مهمی است و مسئلهبودگی آن واضح است، اما هنوز بحرانی نشده است، به دلیل اینکه ما میتوانیم از آن استفادههای بهینه کنیم و از همین صنعت و از این پدیده به نفع آن چیزی که برای جامعه ما مفید است، استفاده کنیم. سلبریتیها نقش مؤثری در انسجام اجتماعی یا نظم عمومی یا بسیج عمومی دارند.
شما در مواردی مانند زلزله و سیل در ایران مشاهده میکنید که بد عمل نکردند. البته صحبتهایی در اخبار بوده که فلان سلبریتی شماره حساب اعلام کرد و معلوم نشد پولها چه شد، ولی عموماً برخی از سلبریتیها توانستند افرادی را به سمت کمک به زلزلهزدگان سوق بدهند یا از تبلیغات برای این کار استفاده کنند. این استفاده مفیدی از پدیده سلبریتیسم است، اما به هر حال به خاطر اینکه افرادی که سلبریتی شدند، فاقد مهارت در زمینههای متفاوتاند، کل پدیده سلبریتیسم پدیده بسیار خطرناک و نگرانکنندهای است.
باید حتما جلوی اظهارنظر غیرکارشناسی سلبریتی گرفته شود. شما در انتخاباتهای گذشته شاهد این مسئله بودید که سلبریتی از نامزد انتخاباتی حمایت میکرد و به واسطه شهرت و محبوبیتی که داشت، میتوانست آرای زیادی را به سمت آن نامزد ببرد، اما در طول ۴ یا ۸ سال ریاست جمهوری آن فرد هیچگونه مسئولیتپذیری اجتماعی نمیپذیرفت و هیچگونه پاسخگوی اجتماعی نداشت. باید بین حق و تکلیف رابطه دوسویه برقرار باشد. اگر سلبریتی حق دارد در مسائل غیرتخصصی خودش اظهار نظر کند، از آن طرف، تکلیف دارد در مسائلی که اظهارنظر کرده است، پاسخگو باشد و آثار مسئلهای که گفته را تحمل کند و به این سادگی فکر نکند که پستی اینستاگرامی گذاشته و رد شده است.
بحث سلبریتیسم با نکات زیادی مرز همسو دارد. مثلاً حریم خصوصی بحثی بسیار پیچیده در فقه و فضای مجازی و حقوق ماست که مسائل بسیار غامضی دارد. این سؤال مهمی است که آیا سلبریتی حق دارد بگوید من حریم خصوصی دارم یا حق ندارد؟ آیا پست اینستاگرامی که سلبریتی منتشر میکند، در حریم خصوصی او اتفاق میافتد یا چون دارد افکار عمومی را به چالش میکشاند، در حریم عمومی اتفاق میافتد؟
حریم خصوصی در بحث ما جایی است که شما هر اقدامی کنید، به افکار عمومی لطمهای وارد نمیکند، اصلاً افکار عمومی را درگیر- چه درگیری خوب و چه درگیری بد- نمیکند. شما در خانه خودتان نماز نمیخوانید، در خانه خودتان فرش پهن نمیکنید یا در خانه خودتان فلان رفتار را میکنید یا ناهنجاری دارید، میگویید حریم خصوصی من است. اصلاً کسی متوجه نمیشود.
در فضای مجازی به محض انتشار پست، شما به افکار عمومی مخاطب ورود پیدا کردید. پس آنجا حریم خصوصی معنا ندارد. باید مفهوم حریم خصوصی و حق و تکلیف متقابل را به سلبریتی تفهیم کنیم. باید ارگان یا نهاد حقوقی یا نظارتی وارد عرصه شود و کنشگریهای سلبریتیها را رصد کند تا سلبریتی مسئول انتشار پیامهای رسانهای خودش باشد.
اگر بتوانیم اینها را مدیریت کنیم، فواید زیادی از پدیده سلبریتیسم میتوانیم به دست بیاوریم. انسجام اجتماعی، نظم عمومی، نظم اجتماعی، بسیج عمومی، مشارکت بالا در عرصههای سیاسی اجتماعی اقتصادی و … همه میتواند حاصل تلاش سلبریتیهایی باشد که مسئولیتپذیرند و برای هرگونه اظهارنظر خودشان موظفند که پشتوانه کارشناسی ارائه بدهند. اگر این اتفاق بیفتد، ما میتوانیم علاوه بر اینکه جلوی ظهور و بروز سلبریتیهای مختلف را نگیریم، حمایت کنیم؛ به شرطی که آن سلبریتی خودش را دارای تکلیف بداند و بداند بر همه حقوقی که دارد (حق اظهارنظر و اظهاربیان و آزادی بیان) تکلیفی هم بار میشود.