به گزارش صدای حوزه، نشست مجازی «نقش و کارکرد رسانه در توسعه فرهنگ قرآنی» از مجموعه نشستهای نخستین نمایشگاه مجازی قرآن کریم با حضور حجتالاسلام وحید شاهآبادی، رئیس هیئت مدیره مجمع ناشران دیجیتال اسلامی و حجتالاسلام علیرضا محمدلو، سردبیر پایگاه تحلیلی خبری صدای حوزه در استودیو مبین خبرگزاری ایکنا برگزار شد.
حجتالاسلام شاهآبادی بیش از ۲۰ سال است در حوزه تولید محتوای علوم اسلامی و کودک فعالیت داشته و عموماً فعالیتهای خود را در قالب تهیه نرمافزار و فیلم در حوزه رسانههای دیجیتال در اختیار عموم مردم قرار میدهد. در ادامه نظر شما را به گفتگویی که با موضوع نقش رسانه در توسعه فرهنگ قرآنی انجام شده است جلب می نماییم:
رسانههای جدید در کنار منبر به عنوان رسانه سنتی ترویج دین، چه نقشی در توسعه فرهنگ قرآنی دارند؟
شاهآبادی ـ رسانههای جدید مکمل منبر هستند؛ جایگاه منبر و وعظ هیچگاه برای عموم مردم کم ارزش نبوده و رسانههای جدید که اثرگذاری خود را در همه عرصههای فرهنگی و اجتماعی برای همه اقشار نشان دادهاند، میتوانند مکمل نقص ارتباطی فضای حوزه و دانشگاه و فرهیختگان با عموم جامعه و جوانانی باشند که کمتر به سمت منبر آمدهاند.
با توجه به جایگاهی که اکنون رسانهها در تمام شئون زندگی و روابط اجتماعی ما دارند، اگر از این ابزار برای رساندن مفاهیم دینی و قرآنی به عموم مردم استفاده کنیم، بهترین فرصتها و امکانات را در اختیار خودمان قرار دادهایم.
آیا باید دقیقاً منبر را با همان محتوا وارد رسانه کرد؟
شاهآبادی ـ خیر؛ رسانه باید به زبان روز و زبان مخاطب تولید محتوا کند. اگر محتوایی از وعظ و منبر میخواهیم به مخاطب رسانهای خودمان منتقل کنیم باید به زبان رسانه و زبانی که با آن ارتباط دارد تبدیل کنیم. اگر قرار باشد منبر را به صورت منبر سنتی در رسانه پخش کنیم فقط گستردگی مخاطب خواهد داشت اما کارکرد رسانه فقط این نیست. با تبدیل محتوای وعظ و منبر به محتوایی که از آن برداشت مناسبتری صورت میگیرد و با انتقال مفاهیم به زبان قصه، داستان، بازی، هنر و … باید اثرگذاری منبر را افزایش دهیم.
حجتالاسلام علیرضا محمدلو بیشتر در حوزه سواد رسانهای فعالیت داشته و سردبیر سابق خبرگزاری رسا، دبیر تحریریه راسخون و اکنون سردبیر پایگاه تحلیلی خبری صدای حوزه است و فعالیت گستردهای در تحلیل، خبر و نقد فیلم و … داشته است.
آیا رسانههای داخلی توانستهاند محتوای دینی منبر را متناسب با رسانههای جدید و مخاطب جدید تولید و منتقل کنند؟
حجتالاسلام محمدلو ـ نقل قولی از آیتالله جوادی آملی در دیدار با یکی از کارگردانهای مطرح کشور مطرح شده که اگر امروز پیامبری بخواهد مبعوث شود بیراه نیست اگر بگوییم به زبان هنر، رسانه و سینما مفاهیم دینی را عرضه کند. امام موسیصدر نیز در مورد مطبوعات این دیدگاه را داشتند که مطبوعات محراب عبادت است. اگر با این چشمانداز به رسانه نگاه کنیم، سیر تطورات بسترسازی برای انتقال مفاهیم دینی را دچار چالشهای جدی میبینیم.
حال برگردیم به اینکه اساساً نگاه دین و مسئولیت رسانه و نسبت این دو مقوله به هم چیست و ما در چه موقعیتی نسبت به این دو قرار داریم؟ به نظر میرسد ما نتوانستهایم آنطور که باید و شاید مِنبَرها را با مِنبِرها گره بزنیم. مِنبَرهایی که داشتیم به لحاظ جایگاهی سکویی برای انتقال مفاهیم دینی هستند که بالادست قرار میگیرند و اشراف اطلاعاتی و آگاهی دارند اما این منبرها با کانالهای موازی، سکوهای جدید و منبرهای مجازی دچار چالش شدهاند. سطحیترین برخورد در شرایط حال حاضر این است که همان منبر با همان فرم و قالب فقط در یک قاب جدید(رسانه) دیده و انعکاس داده شود.
چرا نتوانستیم مِنبَرها را با مِمبِرها گره بزنیم؟
این حداقل استفاده از فضای دیجیتال و تصویر است. آنچه که ما را بر آن میدارد که فرمهای جدید تولید و با زبان جدید مفاهیم دینی را منتقل کنیم این است که یک آنالیز جدی از مسئولیت و جایگاه رسانه داشته باشیم.
رسانه در یک دیدگاه سه محور اصلی را به عنوان مسئولیت خود میبیند؛ اولین مسئولیت انگارهسازی و تصویرسازی است. مسئولیت دوم ذائقهسازی است که در آن از مرحله انگارهسازی به سطوح خاصی با مخاطب خاص به ذائقه سازی میرسد که این دو مرحله را به عنوان مهندسی ذهن و ذائقه میتوان تعبیر کرد. در مرحله سوم نیز به مدیریت رفتار میرسیم که رسانه کنشهای مخاطب را مدیریت میکند. رسانه اکنون به جایگاه پیامبری رسیده و میتواند با یک محتوا و جایگاه بشر را از یک موقعیت به موقعیت دیگری منتقل کند؛ یعنی عملیات تغییر را رقم میزند و با این نگاه باید ببینیم نسبت آن با دین چیست.
عموم کارشناسان معتقدند باید به زبان رسانههای جدید مباحث دینی منتقل شود اما آیا به این نیاز پاسخ درستی داده شده است؟
حجتالاسلام شاهآبادی ـ در این حوزه کم کاریهای زیادی داشتهایم. عدم شناخت فرهیختگان ما از رسانه و به روز شدن در این حوزه میتواند مؤثرترین نکتهای باشد که ما محتوای دین را با زبان مخاطب امروزی همه جا و در همه عرصهها نتوانستهایم بیان کنیم و تطبیق دهیم. البته دلایل دیگری هم در این کم کاری مؤثر بوده است.
در زمانی که سریال امام علی(ع) پخش میشد گزارشی را از دانشآموزان و نوجوانان گرفته بودند که نشان میداد شناختی که بیشتر آنها از حضرت داشتند آن چیزی بود که از سریال برداشت کرده بودند. وقتی ما این فرصت و امکان را برای انتقال مفاهیم دینی داریم اگر صرفاً به منبر بسنده کنیم جامعه زیادی از مخاطبان را از دست خواهیم داد.
آیا باید یک نهاد را مسئول این مسئله بدانیم یا هنرمندان عرصه سینما و تلویزیون هر کدام باید به صورت شخصی به دنبال انجام وظیفه خود باشند؟
حجتالاسلام شاهآبادی ـ باید برای هنرمندان، فرهیختگان و عالمان دین بسترسازی کنیم تا این انتقال را به نحو احسن انجام دهند. مسلماً هیچ نهاد دولتی نمیتواند نقش کاملی را در این حوزه ایفا کند باید یک نهاد و NGO شکل گیرد که بتواند هم بسترسازی لازم برای ارتباط با نهادهای دولتی را ایجاد کند و هم دانش لازم را برای فرهیختگان به وجود بیاورد.
حساس بودن تولید اثر در حوزه دین چه قدر به فعالیت هنرمندان در این عرصه صدمه زده است؟
حجتالاسلام محمدلو: برای اینکه بتوانیم ریل درستی برای انتقال مفاهیم دینی داشته باشیم باید در سه مرحله دست به اقدام بزنیم. تا زمانی که ما وارد عرصه شبکهسازی نشویم و بعد از آن وارد جریانسازی نشده و سپس گفتمانسازی نکنیم اتفاقاتی که در عرصه رسانه رخ میدهد چه با دغدغه دین و چه بدون دغدغه دین به سر منزل مقصود نمیرسیم.
باید احتیاط کرد
زبان دین زبان اجتهاد است و سالیان سال برای آن زحمت کشیده شده و بدون تغییرات در کلیات به ما رسیده است. ما در سطح مفاهیم دینی انسجام داریم. وقتی شرایط، محتوا و متن مقدس است نمیشود با آن برخوردی شبیه با برخوردی که کاتولیکها و پروتستانها با مقوله مسیحیت دارند، انجام داد.
برای مثال مارتین اسکورسیزی، کارگردان معروفی است که فیلم آخرین وسوسه مسیح را ساخته که در آن انگارهای مبتذل از حضرت مسیح منتقل میکند. دو و نیم میلیارد نفر در جهان معتقد به مسیحیت هستند. وقتی این انگاره به مخاطبی که با تاریخ خود بیگانه است منتقل میشود آن مخاطب با زبان اسکورسیزی با مسیحیت مواجه میشود. وقتی من به عنوان یک روحانی در حوزه دین با عنایت به مسائل رسانهای میخواهم کار کارشناسانه انجام دهم و چنین مسئلهای را میبینم این احتیاط را خواهم داشت که ما (مسلمانان) دچار آن انحراف نشویم.
۱۴۰۰ سال زحمت کشیده شده و مفاهیم دینی به ما منتقل شده است و حالا اگر بخواهیم با عنایت به حساسیتهای مباحث رسانهای و با زبان جدید، ترجمان بهتر و تفسیر بهتری از مفاهیم دینی داشته باشیم قطعاً باید احتیاط کنیم اما از سوی دیگر نباید این احتیاطها باعث شود جسارت انتقال مفاهیم را از دست داده و در مقوله انتقال مفاهیم دینی دچار احتیاط کاذب شویم.
کارگردانان بارها نزد مراجع تقلید رفتهاند و در مورد نشان دادن چهره ائمه(ع) سؤال کردهاند؛ عدم نمایش چهره در فیلم از مسائلی است که مانع جذاب شدن داستان میشود و مراجع با روشنفکری کامل فرمودهاند که اگر ضوابط رعایت شود (از جمله آیتالله جوادی آملی) و کارگردان متعهد باشد و ضوابط را رعایت کند هیچ اشکالی ندارد و میشود چهره ائمه هم در یک قالب صحیح و مشخص نمایش داده شود.
ما جایی دچار مشکل میشویم که کارگردان بدون عنایت به مبانی دینی، تصویری از ائمه(ع) نشان میدهد که ما تا سالیان سال نمیتوانیم آن انگاره را از ذهنیت بچههای خودمان و نسلمان بیرون کنیم. برای مثال اکنون تصویری که از مالک اشتر داریم تصویر مشخصی است که محترم هم هست یا در مورد شخصیت مختار تصویری داریم؛ قبلاً که کربلا میرفتیم مقبره ایشان اصلاً مورد توجه زوار نبود اما بعد از سریال مختار و تصویری که در ذهن مردم کشورهای مختلف ایجاد شد به مقبره ایشان توجه شد و حتی پوسترهای آن بازیگر را در مراسم مذهبی میبینیم.
اما مشکلات موجود نباید باعث شود که جسارت ساختن آثار هنری در حوزه دین از بین برود و مانع تولید محصولات دینی شود. اگر محصولات هنری با عنایت به ضوابط و اجتهاد باشد یعنی کارشناس دینی با کارشناس رسانهای گره بخورد، نتیجه کار قطعاً انگارهای نزدیک به مفاهیم دینی خواهد بود.
رسانههای جدید محل انتشار شبهات بسیار زیاد علیه دین شدهاند، آیا ورود درستی به پاسخگویی به این شبهات داشتهایم؟
حجتالاسلام شاهآبادی ـ باید ابتدا برای این مسیر و هدف یک راهبرد داشته باشیم تا شبهات در ابتدا نتوانند به این راحتی تولید شوند و تأثیرگذار باشند و از سوی دیگر پاسخگویی لازم نیز صورت گیرد. یک اقدام برای رسیدن به این اهداف، آموزش فرهیختگان در این مسیر است تا بتوانند در مسیر پاسخگویی قدم بگذارند. البته متأسفانه بسیار کم در این حوزه قدم برداشته شده است و اقدامات صورت گرفته نیز تأثیرات قوی نداشته است. البته برای شبهات مطرح شده پاسخ وجود دارد و این پاسخها مطرح نیز شده است اما مهم این است که این پاسخها چه قدر توانسته فراگیر و مؤثر باشد؟
باید راهبرد پاسخگویی رسانهای مشخص شود و نهادهایی که انگیزه مسائل دینی را دارند جمعی را فراهم کنند تا فرهیختگان در این حوزه پاسخگویی لازم را داشته باشند.
توسعه فرهنگ قرآنی چقدر نیازمند آموزش سواد رسانهای به مردم است؟
حجتالاسلام محمدلو ـ قبل از اینکه وارد بحث آموزش شویم باید یک رصد صحیح از جبهه مقابل داشته باشیم. ما قرار است با کدام جبهه مواجه شویم؟ آنچه مغفول واقع شده این است که راهبرد بر چه اساسی باید نوشته شود؟ سواد رسانهای یکی از مباحث مرتبط با این موضوع است. به خصوص اینکه ما سه محور شبکهسازی، جریانسازی و در نهایت گفتمانسازی داریم. اگر این سه مرحله به معنای واقعی و صحیح شکل گیرد که در ابتدای همه اینها یک اتاق فکر و گروه رصدی باید ایجاد شود و تمام اتفاقهای رسانهای روز که در حوزه دین فعالیت میکند را رصد کند اما کمتر دیده میشود سریالهایی که در رابطه با مقوله دین کار کردهاند مثل سریال ۲۴ به درستی رصد و نقد شوند. در این سریال مقوله دین و تروریسم به هم گره خورده و صحنههای آن به نحوی به تصویر کشیده شده که عواطف انسان حتی نسبت به کشته شدن یک کودک مسلمان هم جریحهدار نمیشود. قهرمان و منجی داستان در این سریال انگارهای تولید و این حس را ایجاد میکند که آن کودک حقش بود. تأثیر این سریال در آینده این است که تمام جنایات صورت گرفته در یمن احساسات انسانها را جریحهدار نمیکند.
اما در خصوص شُبهاتی که در رسانهها مدام مطرح است، این شبهات باید در بسته رصدی قرار گیرد، فهرست و اولویتبندی شود و بعد کارگروههای متعددی در راستای شکل دادن به بحث شبکهای ساخته شود که کار ویژه آنها تحلیل محتواهای رصد شده و تولید محتوا برای پاسخ به آن شبهات باشد.
از طرف تیمهای مسئول(که میتواند حاکمیتی، خودجوش یا مردم نهاد باشد) نیز باید محتوای خوب تولید شود تا در سبد انتخابهای مردم، انتخابهای خوب نیز داشته باشیم. باید این نکته را نیز متذکر شد که سواد رسانهای به این عنوان که فقط دروازهبانی محتوا به مخاطب آموزش دهیم خلاصه نمیشود؛ سواد رسانهای در بستر منفی فقط یک بازی باخت باخت است. ما هر کاری کنیم وقتی مخاطب با ۲۰۰ کانال مخالف مواجه است لاجرم بازی را باخته است.
در صورتی که بخواهیم یک گروه رصد تشکیل دهیم و پس از اولویتبندی به دنبال پاسخ باشیم، آیا این پاسخدهی طولانی نشده و پاسخ اثرگذاری خود را از دست نمیدهد؟
حجتالاسلام محمدلو ـ ما با جنگ روایتها مواجه هستیم که دو فاکتور اصلی دارد؛ اول سرعت و دوم جذابیت. باید گروهها تاکنون شکل گرفته باشند تا قبل از وارد شدن هر شبههای به مسئول حاکم مسئله را هشدار دهد؛ نه اینکه سریال، فیلم و … وارد شود و پس از تأثیرگذاری عمیق تازه به دنبال پاسخگویی باشیم.
شهید مطهری میفرمودند که شبهه قبل از اینکه وارد مرزهای فکری ما شود باید دفع شود. این راهبرد پیشینی است. مخاطب عام ما باید به کمک سواد رسانهای از حالت انفعال خارج شود تا برخورد و مواجهه فعال با محتوای رسانه داشته باشد. برنامههای کودک ما بدون حضور والدین یا با والدین آفلاین در حال پیگیری و مشاهده از سوی کودکان است. یعنی کودکان آنلاین و والدین آفلاین داریم. اکنون کودکان ما درگیر محتوای مجازی هستند. بحث سواد رسانهای هم بحث تولید محتواست و هم مسلح کردن مخاطب به تفکر انتقادی و فعال. اگر سازمانهای مردم نهاد، مسئولان، مردم و هر کسی که خود را در این جبهه و سنگر میداند در این راستا بتواند راهبردهایی تعریف کند و به صورت محلهای گروههایی کوچک تشکیل دهند میتوانیم از این مسیر به سلامت عبور کنیم.
در جمعبندی از مطالب مطرح شده چگونه کارکرد رسانه در توسعه فرهنگ دینی را ارتقا دهیم؟
حجتالاسلام شاهآبادی ـ تا زمانی که مطالبهگری عمومی شکل نگیرد و عموم دغدغهمندان این حوزه وارد میدان فعالیت نشوند و هر بخش از این مبحث زمین مانده و عقب افتاده از نیاز جامعه را بلند نکنند، اتفاق ویژهای آن هم با سرعت بالای فضای مجازی و رسانههای نوین رخ نخواهد داد. اگر با سرعت پیشرفت فضای مجازی و تأثیر بر تمام شئون زندگی هماهنگ نشویم غافله را باختهایم.
باید رسانههایی مانند رسانه ملی به اهمیت موضوع بپردازند و برای آن برنامه و مناظره داشته باشند و این مسئله دغدغه تک تک والدین و افرادی شود که نسبت به تأثیر منفی برخی از برنامهها، بازدیدها و محتواهای فضای مجازی بر فرزندانمان نگران هستند.
وقتی دغدغه و مطالبهگری جدی و عمومی ایجاد شود مسئولان مربوطه نیز نمیتوانند به این راحتی از مسئله عبور کنند و اجازه دهند هر پلتفرمی با هر پیشینه و مالکیتی وارد زندگی فرزندان ما شود. خانوادهها هم این توجه را پیدا میکنند که قبل از وارد شدن اثر منفی در اثر محتوای رسانهای به بچههایشان آنها را توانمند و پاسخگو تربیت کنند.
آیا در این حوزه سانسور شبکههای اجتماعی تأثیرگذار است؟
حجتالاسلام محمدلو ـ بحث سطح حکمرانی مجازی یک بحث کاملاً جدی است. اکنون کشورها دغدغه شبکه ملی اطلاعات و فضای مجازی دارند. فضای مجازی به عنوان مرزهای جدی حکومتی و حاکمیتی ما مطرح است. یعنی اکنون باید به فضای مجازی به عنوان یک سرزمین نگاه کنیم که فاکتورها و قوانین خاص خود را دارد. اکنون کشوری مثل امریکا را داریم که علاوه بر اینکه اینترنت دنیا را در دست دارد یک شبکه ملی اطلاعات مجزا نیز دارد. اتحادیه اروپا، چین و روسیه هم همگی قائل به شبکه ملی اطلاعات هستند اما متأسفانه علیرغم تأکید مقام معظم رهبری در این حوزه دچار غفلت شدیم و مسئولان مربوطه به حد لازم به این موضوع نپرداختهاند.
در حوزه رسانه ملی نیز دچار واکنشهای انفعالی هستیم. یعنی در اتفاقات سیاسی، نظامی، امنیتی و … لحظهای که شبهه وارد میشود تا چندین روز سردرگم هستند که پاسخ چه خواهد بود! بارها و بارها اتفاق افتاده که مشخص نشده که بالاخره موضع رسمی رسانه چیست؟ این موضوع نیاز به اتاق فکر فعال دارد که بتواند در لحظه تصمیم بگیرد. افکار عمومی نباید به سمت رسانهها و رقیبهای مجازی سوق داده شوند. وظیفه رسانه ملی است که در قبال دین و مفاهیم دینی و مباحث استراتژیک بتواند سریعترین تصمیم ممکن را بگیرد.
این درست است که تاحدودی نمیتوان رسانهها را سانسور کرد حتی محتوایی که در داخل کشور تولید میشود هم نیاز به تفکر انتقادی دارد. سریالهایی که در کشور ما ساخته میشود نیاز به دروازهبانی دارد، باید ذهن مخاطب آماده غربال آنها باشد. امیدواریم بتوانیم با تقویت حوزه سواد رسانهای و فعال شدن در فضای مجازی و رسانه ملی بتوانیم این مسئله را حل و فصل کنیم.
در اسلام گفته شده که همه مطالب را بشنوید و بهترین را انتخاب کنید اما این مسئله از حاکم جامعه سلب مسئولیت نمیکند. حاکم باید شیب جامعه را به سمت بهشت ببرد نه به سمتی که فضا را باز بگذارد و خودتان انتخاب کنید. بالاخره ما هم مسئولیتی داریم تمام دنیا به این مسئولیت رسیدهاند که مردم را رها نکنند بلکه آزادی بستری باید داشته باشد و ریلگذاری شود که نتیجه آن بهترین انتخابها برای مردم شود. مردم و مسئولان یکی با انتخاب صحیح و دیگری با حکمرانی صحیح میتوانند از این مسیر عبور و به سعادت برسند.
حجتالاسلام شاهآبادی ـ متأسفانه در این چندین سال که رسانه اینگونه شئون زندگی ما را در برگرفته مسئولان نتوانستهاند خودشان را همگام با وظایفشان همراه کنند و به نحو احسن وظایف خود را انجام دهند و مجموعهای که بیشترین لطمه را در این ناهمگامی و رخوت دیده، ما و فرزندانمان بودهایم. بنابراین این توجه را باید به خانوادهها بیشتر از مسئولان داد چون امید به تغییر با رخوتی که در سیستمهای دولتی وجود دارد ضعیف است.
توجه بیشتر را باید به خانوادهها داد که ما و فرزندان ما بیشترین لطمه را میبینند بنابراین باید خودمان را به سواد رسانهای و بصیرت در این حوزه مسلح کنیم و اجازه ورود هر چیزی را به خانه ندهیم. بزرگان باید همه چیز را ببینند و بهترین را انتخاب کنند اما این ضرورت برای فرزندان ما وجود ندارد که همه چیز را در اختیار آنها قرار دهیم تا خود انتخاب کنند چراکه قدرت انتخاب قوی ندارند.