اشاره؛
قهرمانی، شهرت، سلامتی و شادابی از عوامل اصلی جذب جوانان به سمت رشتههای مختلف ورزشی است. بیتردید حضور روحانیت در جامعه ورزشی علاوه بر سلامتی جسم، میتواند سلامتی روح را نیز به جوانان هدیه دهد.
اعتمادسازی میان قشر جوان و روحانیت در برطرف شدن بسیاری از موانع و مشکلات اخلاقی و همچنین جلوگیری از ارتکاب به ناهنجاریهای اجتماعی نقش ویژهای ایفا میکند.
حجت الاسلام علی کریمی، روحانی اهل شهرستان خوی در آذربایجان غربی است.
علیرغم وجود مشکلات مادی بسیار؛ شور و اشتیاق پرواز کردن، این روحانی جوان را به یک خلبان حرفهای پاراگلایدر تبدیل کرده است. محل قرار ما اتاق اساتید حوزه علمیه امام خمینی (ره) شهرستان خوی بود. شهر آفتابگردان و با طبیعتی ناب و معروف به دارالمومنین. آقای کریمی در اینستاگرامش (@paraglider_khoy) کم و بیش از پروازهایش بدون دیده شدن خودش پست هایی می گذارد اما حالا قبول کرد تا با این مصاحبه کمی بیشتر رخصت دیده شدن داده باشد.
خبرنگار صدای حوزه در رابطه با اثرگذاری حضور روحانیت در ورزش و همچنین بازخوردهای عمومی این حضور، به گفتوگوی صمیمی با حجتالاسلام علی کریمی، رئیس هیئت انجمنهای ورزشی شهرستان خوی، پرداخته است که در ادامه اهم این گفتوگو را میخوانید.
صدای حوزه – لطفا خلاصهای از زندگی خود را بیان بفرمایید. آیا در خانواده متمولی به دنیا آمدهاید که توانستهاید مخارج ورزش پر هزینهای همچون پاراگلایدر را پرداخت کنید؟
در شهرستان چالدران استان آذربایجان غربی و در خانوادهای نسبتاً فقیری به دنیا آمدهام که پدرم کشاورز و دامدار و مادرم خانهدار بود. پس از تحصیل در مقطع ابتدایی، به خاطر نبود امکانات تحصیل در چالدران، پدرم من را برای ادامه تحصیل روانه شهرستان خوی کرد.
عمویم در این شهر سکونت داشت. از این رو در دو سال ابتدایی ایشان از من نگهداری میکرد اما پدرم به سبب اطلاع از جایگاه و اهمیت علم و دانش، خانه و دامهای خود در چالدران را فروخت و به شهرستان خوی مهاجرت کرد تا محیط بهتری برای ادامه تحصیلم فراهم سازد.
دانشجوی دانشگاه مهندسی شیمی در شهرستان خوی بودم که به حوزه علمیه علاقهمند شده و برای حضور در حوزه، دانشگاه را رها کردم. برای تحصیل در حوزه علمیه، این بار همراه با خانواده به پایتخت مهاجرت کردیم و من در مدرسه علمیه آیتالله حسینی بهشهری مازندرانی به تحصیل علوم دینی پرداختم و همزمان با آن در مؤسسه حقوق و قضای اسلامی شهرری نیز تحصیل میکردم.
آن پرواز انگیزهام برای پرواز کردن را دو چندان کرد
صدای حوزه – علاقه شما به پرواز از کجا آغاز شد؟ لطفا در این رابطه توضیحاتی بفرمایید.
در وهله نخست به ساخت هواپیما علاقهمند بودم. در این زمینه نیز مطالعات فراوانی داشتم اما به خاطر فقر و تنگدستی و نبود حامی مالی، این آرزو را رها کردم اما شوق و علاقهام به پرواز همچنان وجود داشت.
در تهران ۴ سایت پرواز با پاراگلایدر وجود دارد. از این رو در اوقات فراغتم به سایت همت در غرب تهران میرفتم و خلبانان پاراگلایدر را میدیدم. ابتدا فکر میکردم استفاده از امکانات پرواز سایت، صرفا برای نیروهای مسلح است. اما پس از آن که متوجه شدم عموم مردم نیز میتوانند از این امکانات استفاده کنند. بلافاصله تصمیمگرفتم پرواز کردن با پاراگلایدر را تجربه کنم.
شخصی به نام امیدعلی در سایت همت برای آموزش به هنرجویان پروازهای دو نفره انجام میداد. علیرغم هزینه زیادی که پرواز با پاراگلایدر داشت، همان روز به کمک استاد امیدعلی در ارتفاع ۸۵۰ متری پایتخت پرواز کردیم. این پرواز برایم به قدری لذت بخش بود که انگیزه ام برای پرواز کردن را دو چندان کرد. بنابراین تصمیمگرفتم این رشته ورزشی را به صورت کامل بیاموزم.
به خاطر بالا بودن هزینه تجهیزات پاراگلایدر، ابتدا چتر پرواز را تهیه کردم و در ادامه به هر قیمتی که بود، تجهیزات دیگر پرواز اعم از صندلی، کمکی، بی سیم، کلاه، کفش و… را خریدم.
پس از خرید تجهیزات، در موجودی حسابم فقط یک میلیون تومان باقی مانده بود، در حالی که برای یک دوره آموزش پاراگلایدر در سایت همت چیزی در حدود سه میلیون تومان نیاز بود.
از آنجایی که چنین پولی نداشتم، تصمیمگرفتم در فضای مجازی به دنبال استادی بگردم که هزینه کمتری برای آموزش دریافت کند. پس از ساعتها جستجو، بالاخره استادی پیدا کردم.
استاد عمرانی در ارتش، مربی سقوط آزاد بود و حاضر شد با پول کمی که داشتم، پرواز با پاراگلایدر را به من آموزش دهد.
نسبت به ادامه این رشته ورزشی مردد شدم
صدای حوزه – شما که در حوزه علمیه و مؤسسه حقوق و قضای اسلامی مشغول به تحصیل بودین و وقت آزادی برای آموزش نداشتید، بنابراین چه زمانی این ورزش را آموزش دیدید؟
هر روز صبح تا ظهر در حوزه علمیه حضور داشتم و ظهر تا اذان مغرب نیز در مؤسسه مشغول به تحصیل بودم. به سبب مشکلات مادی که داشتم، شبها نیز چند ساعتی در یک تاکسی تلفنی کار میکردم. به همین علت، تقریبا پنج روز هفته وقت آزادی نداشتم. بنابراین با مربی صحبت کردم تا هر هفته بعد از ظهرهای پنجشنبه و جمعهها دوره آموزش برگزار شود.
صدای حوزه – واکنش حوزه و طلاب به نوع فعالیتهای ورزشی شما چه بود؟
عدهای از طلاب محل تحصیلم نسبت به فعالیتی که در این زمینه داشتم، مدام انتقاد میکردند و در مقابل عدهای نیز من را تحسین میکردند!
به سبب انتقادهایی که وجود داشت، نسبت به ادامه این رشته ورزشی مردد شدم. از این رو هنگامی که استاد اخلاق برجستهای از شهر مقدس قم به تهران آمده بود، برای مشاوره خدمت ایشان رسیده و ماجرا را تعریف کردم.
انتظار داشتم با مخالفت شدید استاد اخلاق روبرو شوم ولی به خاطر علاقهای که به پرواز داشتم، دل به دریا زدم تا شاید پاسخ مثبتی از ایشان بشنوم.
این استاد اخلاق با صبر و شکیبایی به سخنانم گوش داد و در پاسخ به سوالم گفت: «وقتی در آسمان پرواز میکنید، از زاویهای دیگر میتوانید به مخلوقات پروردگار نگاه کنید. شما در کنار این ورزش میتوانید به تبلیغ دین مبین اسلام نیز بپردازید.»
روزی نیز از مسئولان مرکز مدیریت قم، به تهران آمده بودند. وقتی متوجه شدند بنده خلبان پاراگلایدر هستم، بسیار تشویق کردند تا این فعالیت را ادامه دهم.
من طلبهام و رسالت طلبگیام اقتضا میکند به پرسشهای شرعی مردم پاسخ دهم
صدای حوزه – آیا پس از یادگیری این ورزش، آن را به دیگران نیز آموزش میدهید؟
بله . به صورت مجازی پرواز با پاراگلایدر را توضیح میدهم و اگر کسی درخواست آموزش داشت، با دریافت هزینهای کم، آن هم با لوازم شخصیام آموزش میدهم.
صدای حوزه – آیا آموزشهای شما صرفا برای قشر مذهبی شهر است؟
خیر. در شهر خوی جوانان با هر تیپ و ظاهری که فکرش را بکنید، برای آموزش درخواست میدهند. روزی به همراه یکی از دوستانم در حال آماده شدن برای پرواز با پاراموتور بودیم.
متوجه شدم که جوانی با تیپی عجیب به سمت ما میآید. کاپشن و شلوار خاصی پوشیده بود. سرش را کاملا تراشیده بود و در عین حال ریشهای بسیار بلندی داشت و یک تسبیح بزرگ در دست داشت.
وقتی به ما رسید، از کنجکاوی خود در رابطه با نوع فعالیتمان گفت و در مورد این رشته ورزشی سوالاتی پرسید. به تمام سخنانش گوش میدادم و تلاش میکردم به صورت کامل شرایط آموزش پرواز با پاراگلایدر را توضیح دهم.
در راه برگشت با انتقاد دوستم روبرو شدم که چرا وقت و زمان خود صرف گفتوگو با شخصی کردم که در شهر به اراذل بودن شهرت داشت.
در پاسخ به دوستم گفتم: من طلبهام و رسالت طلبگیام اقتضا میکند به پرسشهای شرعی مردم پاسخ دهم و از سوی دیگر موظف هستم به هر کسی که برای آموزش پاراگلایدر مراجعه کرد، به او کمک کنم. بنابراین ارتباط با چنین افرادی اتلاف وقت و زمان نیست، بلکه نوعی تبلیغ در راستای تقویت ایمان این جوانان است.
امروزه بزرگترین مشکل ما نبود مربی خانم است تا پرواز با پاراگلایدر را به هنرجویان خانم آموزش دهد. غیر از این مورد، به هر فردی که برای آموزش مراجعه کند، کمک میکنیم.
خداوند را شاکرم که حوزه را در مسیر زندگیام قرار داد
صدای حوزه – آیا در حین آموزش، به تبلیغ آموزههای دینی نیز میپردازید؟
بله. بیشتر اوقات، آموزش با وقت اذان مغرب همزمان میشود. در چنین حالتی به همراه هنرجویان در بالای کوه وضو گرفته و به اقامه نماز جماعت میپردازیم. جوانانی که شاید بسیاری از ما آنها را از روی ظاهرشان قضاوت کنیم.
صدای حوزه – آیا به واسطه آموزش پاراگلایدر درآمد خوبی کسب میکنید؟
همانطور که قبلا عرض کردم؛ فعالیت در عرصه تبلیغ رسالت ما طلبهها است. اگر من رشته دانشگاهی خودم را ادامه میدادم، چه بسا امروز درآمد خوبی میداشتم اما خداوند متعال را همواره شاکرم که حوزه را در مسیر زندگیام قرار داد تا با احکام و اصول دینم آشنا شده و هر آنچه را آموختم به دیگران نیز آموزش دهم. این افتخار بزرگی برای من است.
برای آموزش این ورزش هزینه بسیار کمی دریافت میکنم. به طوری که هنرجویان با پرداخت نیمی از هزینه آموزش، آن هم با تجهیزات خودم میتوانند این ورزش مفرح و هیجان انگیر را یاد بگیرند.
هر چند که درآمد ماهانهام بسیار اندک است. ولی با این حال از زندگی خود رضایت دارم. چرا که معتقدم غنی بودن جیب آدمی مهم نیست؛ مهم غنی بودن فکر است.
طلاب در هر عرصهای که نیاز به مبلغ دارد، وارد شوند
صدای حوزه – با تجربه ای که کسب کردهاید، به طلاب توصیه میکنید تا به این ورزش ورود کنند؟
کار طلاب تبلیغ آموزههای دینی به عموم مردم است و تفاوتی در مکان تبلیغ نیست. گاهی محیط تبلیغ در مسجد است، گاهی در مدارس، گاهی در خیابان و گاهی نیز توسط حضور در ورزشهای مختلف. از این رو توصیهای که به طلاب دارم، این است که در هر عرصهای که نیاز به مبلغ دارد، وارد شوند.
صدای حوزه – آیا به غیر از تبلیغ امور دینی و آموزش پاراگلایدر فعالیت دیگری دارید؟
گروهی وابسته به مرکز خدمات حوزه، در عرصه کمک و امدادرسانی به آسیبدیدگان حوادث طبیعی فعالیت میکنند. هر کدام از اعضای این گروه در شهرستانهای مختلفی زندگی میکنند. اما هر گاه حادثهای همچون سیل و زلزله رخ دهد، همه اعضا خود را به مناطق آسیبدیده رسانده و به صورت جهادی به امدادرسانی میپردازند.
همه اعضای این گروهِ امدادرسان طلبه هستند. من نیز به عنوان امدادرسان هوایی، در این گروه عضو شدهام.
در پایان این گفتوگوی صمیمی، یکی از هنرجویان حجت الاسلام علی کریمی گفت:
هنگامی که برای گذراندن دوره آموزشی مراجعه کردم، وقتی متوجه شدم مربیام یک روحانی است، خوشحال شدم. چرا که در کنار آموزش، میتوانستم از معلومات دینی ایشان نیز بهرهمند شوم.
متأسفانه مقداری خجالتی هستم. به همین علت در مواجهه با سوالات و شبهات دینی، نمیتوانستم از یک روحانی سوالی بپرسم. اما پس از آن که در کنار حجت الاسلام علی کریمی به آموزش پرداختم، رابطه دوستی عمیقی بینمان ایجاد شده است و علیرغم آن که چندین ماه از پایان دوره آموزشیام میگذرد، رابطهام با ایشان حفظ شده و هر زمان سوال یا شبههای در ذهنم ایجاد شود، با ایشان تماس میگیرم.
سلام
حاج علی از مردان نیک روزگار هستن .مدتی خوی در خدمت این مرد بزرگ بودیم. هر جا هستن سلامت باشند.(حیاتی)