به گزارش صدای حوزه، اولین واکنش ما در مقابل سختیها، بیماری خود یا عزیزانمان و مصیبتِ از دست دادن نزدیکان چیست؟ خیلیهایمان وقتی در چنین موقعیتی قرار میگیریم، مدام با خود زمزمه میکنیم: «چرا من؟ مگر چه گناهی کرده بودم؟»… و در مرحله بعد، وقتی با خودمان خلوت میکنیم، حکم نهایی را هم صادر میکنیم: «آره، میدونم. چون اون گناه رو انجام داده بودم، حالا گرفتار این بیماری شدم. چون مرتکب اون خطا شده بودم، فرزندم دارد اینهمه درد میکشد. چون…»
نگاه قرآن اما با این نتیجهگیری عجیب ما فرسنگها فاصله دارد. خداوند در قرآن صراحتاً میفرماید: «حتماً و قطعاً شما را با رنجها و سختیهایی از قبیل فقر، ترس و بیماری آزمایش میکنیم…» اما بلافاصله بعدش میفرماید: «و به صابران مژده بده.» اگر به حساب و کتاب ما بود، قرآن باید در ادامه میفرمود: اینهمه سختی به شما میدهیم تا تنبیه شوید. اما برعکس، میفرماید: رنجها را سر راه شما قرار میدهیم تا به آنهایی که صبر میکنند، بشارت و پادش بدهیم…
گوینده این عبارات، یک پرستار خاص است که از چند سال قبل، با پیوند دانش پرستاری و آموزههای دین، سفیر «سلامت معنوی» در بیمارستانها شده. حجتالاسلام «احسان ایزدی پور» که بهعنوان «مراقب معنوی» و «روحانی بالینی» در کنار بیماران قرار میگیرد، حالا بعد از گذشت ۵ سال، نقلها دارد از تأثیر «معنویت» در بهبود سلامت جسمی و ارتقای روحیه بیماران. به اعتقاد این پرستار ۳۸ ساله مشهدی اما، آنچه در یک سال و نیم کرونایی بر مبحث سلامت معنوی در ایران گذشت، شبیه پیمودن ره چند ده ساله در یک شب بوده. آنقدر که پیشرفت حاصلشده در معرفی این مبحث و آشکار شدن اهمیت آن در سیستم درمانی کشور را میتوان در حد «جهش» تعبیر کرد. اگر علاقهمند شدهاید درباره مبحث سلامت و مراقبت معنوی و پیشرفتهای این حوزه در دوره کرونا بیشتر بدانید، با گفتوگوی ما با این مراقب معنوی همراه باشید.
حجت الاسلام «احسان ایزدی پور»، پرستار، مراقب معنوی و روحانی بالینی
*گرچه امروز مبحث سلامت معنوی دیگر یک واژه نامأنوس برای جامعه محسوب نمیشود، اما بیمناسبت نیست در شروع این گفتوگو برای آشنایی بیشتر مخاطبان، بفرمایید وقتی از سلامت و مراقبت معنوی صحبت میکنیم، دقیقاً چه نوع سلامت و مراقبتی مدنظر است؟
– از زمانی که سازمان بهداشت جهانی در تعریف سلامتی به «بیمار نبودن» یا «نداشتن نقص عضو» بسنده میکرد، چند دهه گذشته است. حالا صاحبنظران این عرصه اتفاق نظر دارند که سلامتی انسان یک موضوع چندبُعدی است. به همین دلیل است که سالها قبل، WHO تعریف جدیدی از سلامتی ارائه داد و اعلام کرد: «سلامتی، فقط نبود بیماری نیست بلکه یک حالت دینامیک از رفاه کامل جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است.» یعنی کمکم متخصصان طب مدرن به این نتیجه رسیدند که مراقبتهای پزشکی بهتنهایی نمیتواند سلامتی کامل انسان را تأمین کند بلکه به نوع دیگری از مراقبت هم نیاز است که رسالتش، بالا بردن کیفیت زندگی بیمار باشد. اینجا بود که بحث مراقبت معنوی مطرح شد.
حالا دیگر تمام دنیا روی این موضوع اتفاقنظر دارند که انسان علاوهبر ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی، یک بُعد چهارم هم دارد به نام ماورا یا معنویت. البته با توجه به تعاریف متفاوتی که از معنویت در جوامع مختلف وجود دارد، تعیین مصادیق ماورا و معنویت و همچنین مدل این مراقبت معنوی هم متفاوت است. برای مثال، جامعهای که به معنویت توحیدی اعتقاد دارد، مراقبت معنویاش هم از جنس توحیدی خواهد بود.
*آیا همه بیماران به مراقبت معنوی نیاز دارند؟
– بحث بالا بردن کیفیت زندگی بیماران در ابتدا بیشتر معطوف به پایان حیات و مربوط به بیماران صعبالعلاجی بود که دیگر درمان برای آنها جواب نمیدهد. به همین دلیل، بحث مراقبت معنوی و تسکینی از بخش بیماران مبتلا به سرطان شروع شد اما اتفاقی که در ادامه افتاد، این بود که متخصصان دیدند اساساً تمام بیماران به این مدل از مراقبت نیاز دارند. شاید بپرسید چرا؟ وقتی ما با بیماران صحبت میکنیم، میبینیم وقتی انسان دچار بیماری میشود، این فقط جسمش نیست که آسیب میبیند بلکه تمام ابعاد وجودیاش ازجمله روحش هم دچار آسیب میشود. ما در کرونا دیدیم بیمارانی که به لحاظ روحی روانی حمایت شدند، سیستم ایمنی بدنشان مقاومت بهتری در برابر ویروس نشان داد و این تقویت روحی حتی کمک کرد به لحاظ جسمی زودتر سلامتیشان را به دست بیاورند.
اجازه بدهید یک نکته مهمتر را مطرح کنم. در سلامت معنوی بحث بر سر این نیست که ما در زمینه حمایت روحی و معنوی از بیمار اقدام میکنیم تا بیماری جسمیاش خوب شود. البته این هم مد نظر است اما آنچه اینجا مهم است، خود روح بیمار است. یعنی حتی به فرض اگر اقدامات برای بهبود جسمی بیمار طبق روال مطلوب در حال انجام باشد هم، آن آسیب روحی که دارد میبیند، مهم است. اینجاست که بحث «معنا درمانی» هم مطرح میشود.
*درباره معنا درمانی بیشتر برایمان بگویید.
«ویکتور فرانکل» در کتاب معروفش، «لوگو تراپی»(معنا درمانی) میگوید: «انسان وقتی روی تخت بیمارستان قرار میگیرد، دچار یک خلأ وجودی میشود. به خودش میگوید: من برای چه خلق شدهام؟ اصلاً به کجا دارم میروم؟ معنای زندگی من چه بود؟…» یعنی وقتی بیماری باعث میشود از آن سیکل تکراری و روزمره زندگی جدا شود، انگار جریان زندگیاش دچار وقفه میشود. اینجاست که سئوالاتی برایش ایجاد میشود. اینکه داشته چه میکرده؟ معنای زندگیاش چه بوده؟… فرد در دوره بیماری آنقدر در معرض آسیب است و خودش را به مرگ نزدیک میبیند که مدام سئوالاتی از این دست درباره هدف و معنای زندگی برایش ایجاد میشود. این مباحث در دنیا تحت عناوین لوگو تراپی (معنا درمانی) یا روانشناسی اگزیستانسیالیستی مورد توجه قرار میگیرد.
*با این تعریف، معنا درمانی هم جزئی از فرآیند مراقبت معنوی خواهد بود؟
– ما در مراقبت معنوی، همینها را قرار است بگوییم. میخواهیم به بالین بیمار و ابعاد دیگر وجود انسان توجه شود. اینگونه مراقبتهای معنوی نهفقط در سلامت انسان بلکه در سعادت و خوشبختیاش و حتی حال خوبش هم مؤثر است. یک وقتهایی میبینیم بیمار بعد از طی یک دوره بیماری سخت، نمیتواند بهصورت عادی به زندگی طبیعیاش برگردد. دچار سئوالاتی شده که اگر به آن سئوالات جواب داده نشود، شاید دچار افسردگی شود. حتماً شنیدهاید بعضی از بانوان بعد از به دنیا آوردن فرزندشان دچار افسردگی پس از زایمان میشوند. چرا این اتفاق میافتد؟ چون در رنج و سختیهایی که در دوره بارداری داشتهاند، حمایت روحی و روانی خوبی نشدهاند. تمام تلاش ما در بحث مراقبتهای معنوی این است که چنین اتفاقاتی نیفتد و بالاتر از آن، بیمار در جریان رنج و سختی که میبیند، رشد کند.
*چطور میشود انتظار داشت بیمار نهتنها در اثر رنج و سختی و بیماری، دچار آسیب روحی نشود بلکه در این مسیر، رشد روحی و معنوی را هم تجربه کند؟
– درد و رنج و بیماری، فقط افسردگی و بههمریختگی با خود به همراه ندارد. مبحثی در روانشناسی داریم که میگوید بعضیها بعد از تحمل یک دوره رنج و سختی، به یک رشد میرسند. به این شرایط، «رشد پس از سانحه» گفته میشود. یعنی در مقابل افسردگی پس از سانحه، رشد پس از سانحه هم داریم. ما در حال حاضر، یک پژوهش در همین زمینه داریم که آن را در بخش نوزادان نارس اجرا میکنیم. میخواهیم این موضوع را درخصوص مادرانی که نوزادان نارس به دنیا میآورند بررسی کنیم و ببینیم نقش حمایتها و مراقبتهای معنوی بر این مادران چگونه است.
مادرانی که به دلیل شرایط خاص نوزادشان، دچار افت روحی و روانی شدهاند و مدام از خودشان میپرسند: چرا باید نوزاد چند روزه ما در چنین وضعیتی قرار بگیرد؟ چرا باید اینطور رنج بکشد؟ چرا… اینجا میخواهیم ببینیم با صحبتهایی که میکنیم، علاوهبراینکه کمک میکنیم این مادران به پاسخهای درستی برای این سئوالات برسند و به لحاظ روحی برای مواجهه با این سختیها قویتر شوند، آیا میتوانیم یک قدم جلوتربرویم و شرایطی فراهم کنیم که آنها را از دل این درد و رنج به یک رشد برسانیم؟ اینجا حرف اصلی این است که درد و رنج میتواند یک فرصت باشد. یعنی ما میتوانیم با مداخلات معنوی، فرد را از دلِ همین درد و رنج به رشد برسانیم. یعنی با مداخله معنوی، به رنج او معنا میبخشیم. به سئوالات او جواب میدهیم و برایش میگوییم اصلاً چرا این رنج برایش به وجودآمده. بهاینترتیب خودش متوجه میشود اصلاً قرار بوده با متحمل شدن این رنج، به رشد برسد. ما با مراقبت معنوی در مسیر رسیدن به این رشد به او کمک میکنیم.
*حتماً مخاطبان این گفتوگو هم مثل من مشتاقند بدانند وقتی برای مراقبت معنوی بر بالین بیمار حاضر میشوید، چه چیزهایی به او میگویید و برای کمک به تقویت روحی روانی او از چه زاویهای وارد میشوید. برای مثال، وقتی به سراغ مادران نوزادان نارس میروید، چطور به آنها کمک میکنید به آرامش برسند؟
– ببینید، یکی از چالشهای اصلی که مادران نوزادان نارس با آن دست به گریبان هستند، این است که مدام میپرسند: «چرا بچه من باید اینهمه رنج بکشد؟ آخه یک نوزاد تازه متولدشده مگر چه گناهی دارد؟ خود من مگر چه خطایی کردهام؟…» و در خلال همین پرسشها، خودشان نتیجهگیری هم میکنند که: «آره، میدونم به خاطر فلان گناه که من انجام دادم، بچهم الان در این وضعیت قرار گرفته!» یعنی ذهنشان مدام به این سمت میرود که شرایط فرزندشان، تاوان یک خطا در گذشته خودشان است. بنابراین اولین کار ما این است که این ذهنیت را اصلاح کنیم.
میگوییم: نظر قرآن با آنچه شما میگویید، یکسان نیست. خداوند در آیه ۱۵۵ سوره مبارکه بقره میفرماید: «و ما قطعاً همه شما را با رنجها و شدائدی مانند ترس، گرسنگی، زیانهای مالی و جانی و کاهش محصولات میآزماییم و ای پیامبر! به صابران بشارت ده.» خداوند در ابتدای این آیه، ۳ بار تاکید میکند و میفرماید: «حتماً حتماً حتماً ما شما را مبتلا میکنیم.» چه کسانی را؟ آدمهای خوب را. مومنان را. به چه چیزی؟ به انواع و اقسام سختیها مثل فقر و بیماری. خب، اگر ما درست فکر کرده بودیم که این اتفاقات و رنجها به دلیل گناهان خودمان است، خداوند باید در ادامه آیه میفرمود: همه این سختیها به این خاطر است که شما تنبیه شوید، به خودتان بیایید و…
اما پایانبندی آیه، کاملاً متفاوت است. بعد از همه آن تاکیدها برای آزمایش مومنان به انواع سختیها، بلافاصله میفرماید: «و بشّر الصابرین». یعنی کاملاً ذهنیت را تغییر میدهد. یعنی ما تمام این سختیها را سر راه شما قرار میدهیم برای اینکه به شما بشارت بدهیم. اما به این شرط که صبر کنید. بنابراین در قدم اول، با کمک گرفتن از این آیه تلاش میکنیم ذهنیت این مادران را تغییر دهیم که بدانند اگر فرزندشان در این شرایط است، به این دلیل نبوده که خداوند بخواهد به دلیل خطاهای آنها تنبیهشان کند… وقتی به برکت قرآن، این مادر کمی به آرامش رسید، یک قدم جلوتر میرویم و به صورت مصداقی با او صحبت میکنیم.
*به نظر میرسد در بیان مصادیق هم، به تناسب وضعیت بیمار و خانواده او، از آیات قرآن و روایات و سرمایههای اعتقادی کمک میگیرید. درست است؟
– بله. من همین امروز که در بخش نوزادان نارس حضور داشتم، حرفهایم را با بیان آیه ۳۵ سوره مبارکه آل عمران برای یکی از مادران مطرح کردم. این مادر وقتی معنی و تفسیر آیه را شنید، بیاختیار اشکهایش جاری شد. انگار با داستان آیه، همزادپنداری میکرد. آیه میفرماید: «(بیاد آور) هنگامی که همسر عمران گفت: پروردگارا! من نذر کردهام آنچه را در رحم دارم، برای تو آزاد باشد (و هیچگونه مسئولیتی به او نسپارم تا تمام وقت خود را صرف خدمت در بیتالمقدّس کند). پس از من قبول فرما، که براستی تو شنوای دانایی.»
وقتی به تفاسیر مراجعه میکنیم، شأن نزول این آیه اینطور بیان شده: «دو خواهر به نامهای «حَنّه» و «اشیاع»، که اوّلی همسر «عمران» از شخصیتهای برجسته بنیاسرائیل و دومی همسر زکریای پیامبر بود، بچّهدار نمیشدند. روزی «حَنّه» زیر درختی نشسته بود، پرندهای را دید که به جوجههایش غذا میدهد. محبّت مادرانه، آتش عشقِ به فرزند را در وجود او شعلهور کرد. در همان حال با دل شکسته از خدا طلب فرزند کرد و دعایش مستجاب شد. از سوی دیگر به شوهرش الهام شد که فرزندش از اولیای خدا خواهد بود و بیماران را شفا داده و مردگان را زنده خواهد کرد. وقتی «حَنّه» باردار شد، تصوّر کرد آن فرزندی که قرار است کارهای خارقالعاده انجام دهد، پسر خواهد بود. بنابراین فرزندش را برای خدا نذر کرد؛ به این ترتیب که فرزندش خادم تماموقت بیتالمقدّس شود. امّا وقتی نوزاد به دنیا آمد، دیدند دختر است… (اصول کافی، ج ۱، ص ۵۳۵/ تفسیر نور، ج ۱، ص ۵۰۳)
حجتالاسلام «احسان ایزدی پور»، پرستار، مراقب معنوی و روحانی بالینی
*سیر داستان آیه به نحوی است که عمران و همسرش مدام در معرض آزمایش قرار میگیرند و متحمل رنج و غم و اندوه میشوند. همین ویژگی، باعث همزادپنداری این مادران رنجدیده میشود؟
– بله. و قرآن، در این سیر، همراه مادر مریم (س)، این مادران را هم به آرامش میرساند. آیه بعدی (آیه ۳۶ سوره آل عمران) عبارت زیبایی دارد که خدا هم همین را قاب میکند و نشان ما میدهد تا بگوید چطور باید عمل کنیم. حرف زیبای این آیه چیست؟ مادر انتظار داشت فرزندش پسر باشد تا بتواند خدمتکار بیتالمقدّس شود. به همین دلیل وقتی نوزاد دختر به دنیا آمد، با حسرت گفت: حالا چگونه به نذرم عمل کنم؟ امّا خداوند برای تسلّی خاطر این مادر میفرماید: آن پسری که انتظارش را داشتی، به خوبی این دختر نیست چون این دختر دارای کمالاتی است و مادرِ پسری میشود که او هم مایه برکت خواهد بود. پس بهره تو از نسل مبارک، چندین برابر خواهد شد. (تفسیر نور، ج ۱، ص ۵۰۳)
عبارت «وَاللَّهُ أَعْلَمُ»، همان نکته درخشان این آیه است. یعنی خدا بهتر میداند چه چیزی درست و صلاح است. کافی است ما تسلیم خواست خدا باشیم…
*پیام این آیه و داستان زیبایش برای مادران خسته و غمگین در بخش نوزادان نارس چیست و چطور میتواند نگاهشان را به سختیها تغییر دهد؟
– ما به مادران میگوییم خداوند میتوانست مثل بسیاری از بندگانش، به عمران و همسرش هم بدون سختی فرزند عطا کند. اما بعد از سالها محرومیت و انتظار، وقتی دل حنّه شکست و از ته دل دعا کرد، خدا به آنها فرزند عطا کرد. اما چه فرزندی؟ دختری که مادر پیامبر بزرگ خدا شد. به مادران میگوییم این سختیهایی که شما در زندگی متحمل میشوید و باعث دلشکستگی شما میشود، درواقع مقدمهای است برای نزدیکی بیشتر شما به خدا. دعایی که شما با این دل شکسته میکنید، بسیار به اجابت نزدیک است.
آیه، یک پیام دیگر هم برای این مادران دارد. به آنها میگوییم: شما هم بیایید الگو بگیرید از همسر عمران که فرزندش را نذر خدا کرد. وقتی هم دید برخلاف نذرش، فرزندش دختر شده، او را طوری پرورش داد که از او پیامبری متولد شد که منجی انسانها شد. به مادران نوزادان نارس میگوییم: شما هم فرزندتان را نذر خدا کنید. نذر کنید وقتی بهبودی کامل پیدا کرد، او را در مسیر خدا قرار دهید. این درواقع یکجور قول و قرار است. متعهد شوید فرزندتان را با تربیت زیبای اسلامی و الهی پرورش دهید… شاید باور نکنید این صحبتها چقدر تأثیر خوبی بر روحیه مادران دارد. انگار درد و رنجشان معنا پیدا میکند و به لحاظ روحی و معنوی به رشد میرسند.
*با این توضیحات به نظر میرسد بعد از خط شکنی شما در ارائه مراقبت معنوی در بخش سرطان و بخش کرونا در بیمارستانهای مشهد، حالا این موضوع بیشتر به جامعه درمانی مشهد معرفی شده و اهمیت ارائه این مدل مراقبت در تمام بخشهای بیمارستان مشخص شده است. برایمان بگویید در یک سال و نیم کرونایی گذشته، چه پیشرفتهایی در این زمینه حاصل شد و دستاوردهای شما در بحث مراقبت معنوی چه بود؟
– اینطور میتوانم بگویم که تهدید کرونا، فرصتی بود که مراقبتهای معنوی اهمیت خودش را نشان دهد. وقتی کرونا شروع شد، همان ریاست بیمارستان ما که با تمام لطفش به من برای اجرای مراقبت معنوی در بخش سرطان، باز هم آنچنان که ایدهآلم بود با این موضوع همراهی نداشت، خودش با من تماس گرفت و گفت: «اینجا جایی است که شما و تیمت باید ورود کنید.» چرا؟ چون در آن شرایط گنگ و ترسناک اوایل شیوع کرونا، مشکلات روحی و افسردگی بیماران و نیازهای روحی و روانی پرسنل بیمارستان را دیده بود و خلأ موجود در مواجهه با این شرایط را حس کرده بود. قبل از شیوع کرونا فقط من بهتنهایی بهعنوان مراقب معنوی در بیمارستان حضور پیدا میکردم اما در دوره کرونا، تبدیل به یک تیم شدیم. از طرف دیگر، مطالبه برای حضور مراقبان معنوی در تعداد بیشتری از بیمارستانها شکل گرفت و همین اتفاق باعث شد زمینه برای آموزش افراد بیشتری در این زمینه فراهم شود.
به عبارت بهتر، آنچه در دوره کرونا برای بحث سلامت و مراقبت معنوی اتفاق افتاد، یک جهش بود. من داشتم موضوع مراقبت معنوی را در سطح دانشگاه خودمان دنبال میکردم و انتظارم این بود که طی ۱۰ سال آینده به یک نقطه مطلوب برسم. اما کرونا باعث شد این اتفاق نه در سطح دانشگاه علوم پزشکی مشهد بلکه در سطح کشور و نه در ۱۰ سال بلکه در یک سال محقق شود.
*این اتفاق خوب در سطح کشور، چطور رقم خورد؟ چطور این جهش به وجود آمد؟
– بعد از شروع طرح مراقبت معنوی در بیمارستانهای مشهد، من هرچند وقت یکبار برای سخنرانی به وبینارهای مختلف دعوت میشدم. در یکی از این وبینارها که از طرف مرکز تحقیقات علوم قرآن، حدیث و طب دانشگاه علوم پزشکی تهران برگزار شده بود، وقتی تجرییات خودم را ارائه کردم، بسیار استقبال شد. البته این فقط یکی از اتفاقات خوب آن وبینار بود. در جریان آن رویداد، با اساتید و دغدغهمندانی در این حوزه آشنا شدم که در همه این سالها در گوشه و کنار کشور در دانشگاههای علوم پزشکی شیراز، اصفهان، یزد، کرمان، تهران، بقیه الله (عج)، ایران و… مثل ما و خیلی بهتر از ما در زمینه مراقبت معنوی کار و پژوهش کرده بودند. به مرور که هرکس درباره فعالیتهایش صحبت کرد، دیدیم چه کارهای بزرگ و باارزشی در این زمینه انجام شده. اما نقطه ضعفمان بود که هیچکدام از ما از دیگری و فعالیتهایش اطلاع نداشتیم و هرکس داشت جداگانه کار میکرد. سیاستها هم متاسفانه بهگونهای نبوده که از این فعالیتها حمایت شود.
آنجا من پیشنهاد دادم گروهی با حضور این اساتید و صاحبنظران تشکیل دهیم. گروه تشکیل شد و کمکم دیگر بزرگانی که در زمینه سلامت معنوی پژوهش و فعالیت کرده بودند هم به جمع ما ملحق شدند. همچنان که وبینارهای داخلی و حتی بینالمللی با موضوعات متنوع در حوزه سلامت معنوی برگزار میکردیم، در این گروه مجازی هم با اساتید و کارشناسان درباره دغدغههای مشترکمان در این حوزه گفتوگو میکردیم.
*دستاورد این دورهمی پژوهشگران و فعالان حوزه سلامت معنوی دقیقاً چه بوده و چه کمکی به گسترش این مبحث در سیستم درمانی کشور کرده است؟
– ماجرا به این شکل بود که هر کدام از این دوستان در مرکز درمانی خودشان در بحث مراقبت معنوی، مدل موردنظر خودش را ارائه میداد. اما به طور طبیعی، هرکدام از این مدلها، نقلط قوت و ضعفی دارد. اینطور بود که در همفکریهایمان به این نتیجه رسیدیم که باید در بحث مراقبت معنوی به یک مدل مشترک برسیم. قرار گذاشتیم در گفتوگوهایی که انجام میدهیم، هر مرکز از نقاط قوت مدل خودش بگوید و در تدوین مدل جامع مشترک، متکفل همان قسمتی شود که در آن قوی است. برای رسیدن به این هدف، به برگزاری وبینار بسنده نکردیم و تصمیم گرفتیم به صورت حضوری هم دیدار داشته باشیم. ماحصل این دیدارها برای بررسی نقاط قوت گروههای مختلف در اجرای بحث مراقبت معنوی که از مدتی قبل شروع شده، در نهایت به مرکزیت دانشگاه تهران جمعبندی خواهد شد و در یک جلسه به امضای اعضا خواهد رسید. در ادامه، این تفاهمنامه بهعنوان سند رسمی به وزارت بهداشت ارائه میشود و مبنای مطالبهگری ما از این دوستان خواهد بود. بدون شک این متن که اساتید برجسته زیر آن را امضا کرده باشند، قدرت اجرایی خوبی خواهد داشت.
یک اتفاق خوب دیگر هم که شاهد هستیم، این است که با تغییراتی که در وزارتخانه اتفاق افتاده، تمایل و حمایت نسبت به حوزه سلامت معنوی بیشتر شده است. میشود گفت در سالهای گذشته بحث سلامت معنوی، اولویت سیستم سلامت کشور نبود. البته همانطور که اشاره شد، نقص دیگر هم این بود که خود فعالان حوزه سلامت معنوی هم به یک حرف مشترک نرسیده بودند و مدل موفقی برای اجرای مراقبت معنوی در مراکز درمانی ارائه نکرده بودند. اما خوشبختانه در این دوره، هر دو نقص دارد برطرف میشود که قدم رو به جلوی بسیار بزرگی است.
* در صحبتهایتان به برگزاری وبینارهای بینالمللی در زمینه سلامت معنوی اشاره کردید. در این مراودات مجازی که با اساتید و متخصصان بینالمللی داشتید، سطح کشورمان در حوزه سلامت معنوی را نسبت به دیگر کشورها چطور دیدید؟
– البته من بیشتر در زمینه بالین کار کردهام و بهتر است اساتید برجستهای که مقالاتشان در سطح بینالمللی منتشر شده و حتی داور مقالات بینالمللی در حوزه سلامت معنوی بودهاند، در این زمینه صحبت کنند. اما براساس آنچه از این اساتید بزرگوار شنیدهام، ما به لحاظ چاپ مقالات حوزه سلامت معنوی، در دنیا حرف اول را میزنیم. اما با اینکه در بحث محتوا اول هستیم، در اجرای آن در مراکز درمانیمان، متاسفانه وضعیت مطلوبی نداریم. در مقابل، کشورهای دیگر توانستهاند مبحث مراقبت معنوی را در اکثر مراکز درمانیشان اجرا کنند. یعنی آنها با همان چیزی که در دست داشتهاند، در بحث سلامت معنوی به سراغ بالین رفتهاند و خیلی جلوتر از ما توانستهاند در این حوزه به بیمارانشان ارائه خدمت کنند.
حرف ما همین است که وقت آن رسیده که پژوهشهای زیادی که انجام شده و واقعاً هم پژوهشهای قوی و کاملی است را به بالین بیاوریم و آنها را به کارآزمایی بالینی بگذاریم. چون مجامع علمی دنیا فقط وقتی که محتوا و نظریه ارائهشده به کارآزمایی بالینی گذاشته شود و نتایجش روی بیماران سنجیده شود، درباره آن قضاوت میکند که چقدر مؤثر بوده. ما اگر بتوانیم در قالب چند دانشگاه به صورت پایلوت، به یک محتوا و مدل مشترک برسیم و بعد آن را به کارآزمایی بالینی بگذاریم و نتایجش را اعلام کنیم، در زمینه اجرا هم به پیشرفتهای بزرگی خواهیم رسید.
*… و صحبت پایانی؟
– همانطور که گفتم، دوره کرونا، فرصت جهش بحث سلامت معنوی بود. حتی حالا هم که کرونا کمکم دارد کنترل میشود، باز هم حضور مراقبان معنوی در بیمارستانها توجیه دارد. ما در چند بیمارستان مشهد توانستهایم این موضوع را تا حدی جا بیندازیم که همه بپذیرند بحث مراقبت معنوی میتواند جزو مراقبتهای همیشگی برای بیماران باشد. البته این موضوع هنوز جای کار دارد چون تا ما به آن الگوی مشترک ابلاغشده نرسیم، اجرای بحث مراقبت معنوی در بیمارستانها باز هم تحتتاثیر سلیقه افراد خواهد بود. ممکن است مسئول یا پزشک جدیدی که در بخش میآید، با این مبحث آشنا یا به آن معتقد نباشد و ما دوباره مجبور شویم همهچیز را از نقطه صفر شروع کنیم.
امیدوارم با همت فعالان حوزه سلامت معنوی و همکاری و حمایت مسئولان وزارت بهداشت، مدل مشترک و جامع مراقبت معنوی تصویب و ابلاغ شود و شاهد اجرای آن در تمام مراکز درمانی کشور باشیم.