به گزارش صدای حوزه، چگونگی ارتباط اسلام و جمهوریت و جایگاه مردم در نظام اسلامی، مسألهای است که از قبل انقلاب تا به حال نقل محافل علمی و سیاسی است. در این راستا بر آن شدیم تا با حجتالاسلام علی ذوعلم عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گپی بزنیم که در ادامه بخشهایی از آن را خواهید خواند.
عقلانیت و سیاست مداری در نظام سیاسی اسلام
حجتالاسلام ذوعلم در ابتدا گفت: در وهله اول آنچه که برای ما مهم است، این است که در نظام سیاسی اسلام یک نوع عقلانیت و سیاستمداری مطرح است که احکام اسلامی را به وسیله فقه سیاسی در جامعه مطرح و اجرا میکند و مبنای این رویکرد همان انسانشناسی اسلامی است.
این عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: انسان آزاد است و حق انتخاب دارد؛ روش انبیای الهی نیز بر فهم درست مسائل و انتخاب صحیح است. انسان بایدها و نبایدها را باید بفهمد و با توجه به بایستگیهای ارزشی بشر زیست کند.
در آیات قرآن نیز به همین موضوعات اشاره شده است. ارسال انبیا برای قیام به قسط، شناخت نیکی و بدی، شناخت خود و رابطه انسان با جهان و… نمونههایی است که در قرآن نیز به آن اشاره شده است.
وی افزود: وقتی مبنای اسلام این است که حتی بشر را در انتخاب دین آزاد گذاشته است، به تعبیر علامه طباطبایی «حریه الفکر والعقیده»؛ این حریت و آزادی بشر برای انتخاب عقیده درست وجود دارد. این نگاه آزاد محوری در زندگی مسلمین خیلی کمتر بروز و ظهور داشته است؛ علت هم این بود که جامعه اسلامی از ابتدا مبتلا به بنیامیه و بنیعباس شد و نظامهای سلطنتی یکی پس از دیگری به وجود آمد.
بازگرداندن اصالت آزادی به فرد مسلمان
ذوعلم تصریح کرد: انقلاب اسلامی اساساً این نوع نگاه به اسلام را هم تصحیح کرد و اصالت آزادی را به فرد مسلمان بازگرداند و به تعبیر رهبری یکی از اقدامات امام هم همین اصلاح نگرش جامعه نسبت به دین و امر دینی بود.
در همین راستا تشکیل نظام سیاسی اسلام هم منوط به انتخاب مردم است و اقبال مردم به اصل نظام اسلامی، یکی از پایههای تشکیل حکومت سیاسی اسلام است.
قرآن میفرماید قبول حکومت کفار و فاسقین جایز نیست، اما همین مردم در سوی دیگر هم باید فهم کنند تا به سمت حکومت اسلامی روی بیاوردند، همانطور که اسلام را به عنوان یک دین انتخاب میکنند. بنابراین یک ارتباط گستردهای بین مردم و نظام اسلامی برای استقرار این مدل حکومتی وجود دارد. جمهوریت به گفته رهبری در دل اسلام نهفته شده و نمیتوان این جمهوریت و اراده مردم را جدای از اسلام دانست.
گم شدن اصل اراده مردم و جمهوریت
وی افزود: اینکه بعضی از نحلههای دینی به حکومت و نظام استبدادی روی آوردهاند، حاصل انحرافی است که در طول تاریخ نصیبشان شد. این روند موجب شده بود اصل اراده مردم و جمهوریت گم شود و به معنای حقیقی امام خمینی احیاگر و زندهکننده این نگرش صحیح است و گوهر ناب اسلام سیاسی را کشف و در ساحت اجتماع عملی کرد.
ذوعلم گفت: در نظام اسلامی رابطه مردم و حاکم در هندسه امت و امامت شکل میگیرد. به این معنی که امام جامعه پیشتاز و پیشرو در پایبندی به ارزشهای اسلامی در سطح اجتماع و سیاست است و امت هم مکلف به تبعیت از امام، آن هم در پس یک وظیفه دینی هستند.
نکته مهمی است که امام و امت هر دو پیش از هرچیز خود را ملتزم به اصول شریعت ببینند بنابراین در این معرفت سیاسی، برتریای برای حاکمان وجود ندارد چرا که در تفکری که همه مکلف به انجام تکلیف الهی هستند، برتری داشتن معنا ندارد و امام و امت در این امر کاملاً برابر است، حضرت امام هم در کتاب ولایت فقیه تصریح کردند که حاکمیت در اسلام نه حاکمیت شخص حاکم بلکه حکومت و زمامداری قانون است.
بیشتر بخوانید:
مردم؛ پرکاربردترین کلمه بعد از “اسلام” در ادبیات امام خمینی