به گزارش صدای حوزه، محمد محمدی سیرت، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق در یادداشتی تحت عنوان «کدیور و ابتذال در تاریخ نویسی» نوشت:
الف) جمهوری اسلامی را مخالفینی است متنوع و متعدد. هرکدام نقشی دارند و از منظری عداوت را ابراز میدارند. یکی همچون سازمان منافقین ابزار ترور و خشونت برمیدارد و دیگری ابزار فکر و اندیشه را.
ب) از ابتدای انقلاب، تاریخ سیاسی و روایت حوادث بسیار مورد توجه مخالفان ج.ا قرار گرفته و میگیرد. ضریب نفوذ گسترده و همه فهم بودن به نسبت شبهات نظری، کم کاری و کم سوادی تاریخی ما، از دلایل پرداختن به شبهات تاریخی است. بعد از فتنه ۸۸ تمرکز بر تاریخ بیشتر شده و در قالبهای مختلف شبهه تولید میشود. در واقع تاریخ برای کسانی است که آن را روایت میکنند، جنگ روایتهاست!
ج) نقش محسن کدیور در این کارزار، نقد اسلام سیاسی، فقه حکومتی، فقهای معتقد به حکومت دینی و در نهایت تخریب نظری و تاریخی ولایت فقیه است. در این مسیر تلاشهای بسیاری کرده است و آثار بسیاری در تخریب این شخصیت ها نوشته است: حضرات آیات اراکی، بهجت، یزدی، مصباح یزدی و حسنزاده و … . اما خصومت نظری و مصداقی او با ولایت فقیه و ولی فقیه بیش از دیگران است! آثار نظری همچون «حکومت ولایی» و آثاری تاریخی همچون «ابتذال مرجعیت». آخرین آن هم اتهام جعل نامه عذرخواهی آیت الله آذری قمی در کتاب «روشن بینی امام» است.
د) اما سبک او: مغلق و مطول نویسی در آثار نظری که نوعی باسوادی را القاء میکند و بهره گیری از دادههای درست و غلط تاریخی متعدد که تلاش میکند مخاطب کم اطلاع را مبهوت و در نهایت مغلوب کند!
ه) مثال از دروغهای تاریخی:
۱. نقلی کرده بود از علامه طباطبایی که بعد از شنیدن خبر شهادت آیت الله قدوسی(داماد علامه)، گفته بودند که اسلام در انقلاب شهید شد! در حالی که دختر علامه میگوید: «بعد از شهادت، علامه اصلا به حال خود نبودند و ایشان در بیمارستان قلب بستری بود و ما به ایشان نگفته بودیم!»
۲. در کتاب ابتذال مرجعیت ادعا میکند، نواری از آیت الله باقری کنی در دانشگاه امام صادق(ع) است که به مرجعیت رهبری انقلاب اعتراض میکند و میگوید این آقای خامنهای مکاسب را از رو نمیتواند بخواند، چطور مرجع شده؟!
یکی از اساتید دانشگاه میگفت صحت این ادعا را از آیت الله باقری کنی پرسیدم، ایشان چند دقیقهای از حلال خوری طلبهها در گذشته گفتند! مجدد سوالم را تکرار کردم چند دقیقهای از دقت امام و رهبری در حلال بودن اموال و داراییهایشان گفتند. باز هم سوال را تکرار کردم، گفتند: اگر حرام لقمهای بگوید حرام زاده ای، او را پاسخ میدهی؟!
و بسیاری مثال دیگر که در این مجال نیاید…