به گزارش صدای حوزه، چند روز پیش شش اسیر فلسطینی موفق شدند با کندن تونلی از زیر زندان خود فرار کنند ولی طی دوسه روز اخیر چهار نفر از آنها بازداشت شدند.
طبق گزارش های منتشر شده در رسانه ها محل مخفی شدن هر چهار نفر هم توسط برخی فلسطینی های حامل شناسنامه اسرائیلی لو رفته.
مساله مرا به یاد حمله اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ انداخت.
در آن زمان من در بیروت بودم و زمین بایری کنار خانه ما بود که معمولا ما برای فوتبال بازی کردن با دیگر بچه ها همیشه آنجا جمع می شدیم.
در حین جنگ اسرائیلی ها آنجا را بمباران کرده بودند و دیگر امکان بازی کردن در آن نبود.
با بچه های دیگر تو کوچه ایستاده بودیم که به یکباره دیدیم یک جیپ اسرائیلی و چند کامیون پر سرباز آمدند و محله را قرق کردند.
به یکباره فرمانده آنها از جیپ پیاده شد و به جایی در آن خرابه اشاره کرد که دربی بود و زیر آن درب تونلی بود که راه به پناهگاهی داشت که تعداد زیادی مبارز فلسطینی در آنجا پنهان شده بودند.
ما که بچه های آن محل بودیم و آنجا محل بازی ما بود نمی دانستیم چنین دربی در کنج خرابه وجود دارد.
به هر حال همه رزمندگانی که آنجا پناه گرفته بودند بازداشت شدند.
با دقت به فرمانده اسرائیلی ها نگاه کردم، دیدم ای بابا اینکه فرمانده فلسطینی ها در منطقه ما بود.
نگو خود فرمانده سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) در منطقه ما عامل اسرائیلی ها بود.
فردی که شبانه روز به اسرائیل و یهودی ها فحش می داد و حتی تعدادی از یهودی هایی که در محله ما از قدیم زندگی می کردند را وادار کرده بود فرار کنند و به محله مسیحی ها و یا دیگر کشورها کوچ کنند.
یکی از آنها را می شناختم دکتر یهودی پیری بود که جدا در جد در لبنان زندگی می کردند و بر عکس بسیاری از پزشک های دیگر رفتن به مطب اش تعرفه نداشت، همه از او تعریف می کردند و بسیاری از آنهایی که پول نداشتند وقتی مریض می شدند پیش او می رفتند، مطب اش یک اتاق از خانه اش بود و همه مراجعه کنندگان را شبه رایگان درمان می کرد، گفته بود جایی برای رفتن ندارد و اگر این فرمانده فلسطینی می خواهد او را بکشد مشکلی ندارد چون حاضر نیست لبنان را ترک کند.
و خوب چون میان مردم محبوب بود همه باور داشتند که فلسطینی ها جرئت نمی کنند او را بکشند.
پس از حمله اسرائیل به لبنان به یکباره ناپدید شد، و شایعاتی مبنی بر اینکه مرده یا ترور شده منتشر شده بود.
بعدها شنیدیم که او هم یک افسر اسرائیلی و مامور جذب جاسوس برای موساد اسرائیل بود و به اسرائیل رفته، چند سال بعد در مصاحبه ای با یکی از رسانه ها صدایش را شنیدم، می گفت مشکل ارتش اسرائیل با نیروهای مقاومت اسلامی در لبنان این است که نیروهای مسلح معمولا از احساس ترس طرف مقابل از مرگ بهره می برند، این در حالی است که نیروهای حزب الله به دنبال شهادت هستند و خوب ترس از مرگ ندارند و تا وقتی که این مساله ایدئولوژی شهادت را نتوان از بین برد دست اسرائیل بسته است.
آن زمان بود که فهمیدم جاسوس ها می توانند به رنگها و چهره های مختلفی در بیایند چون ماموریت آنها نفوذ در میان جامعه هدف است.
وقتی که حزب الله لبنان تشکیل شد به یاد دارم فقط افرادی عضو حزب الله می شدند که توسط دیگر اعضا شناخته شده بودند.
اکثرا همدیگر را از بچه گی می شناختند و جدا در جد یکدیگر را می شناختند.
شرایط تشکیل حزب الله امکان نفوذ جاسوسان اسرائیلی را به حد اقل می رساند، نمی توانم بگویم صفر، و همین مساله منجر به آن شد که در نهایت حزب الله در جنگ ها و عملیات دست بالاتر را نسبت به اسرائیلی ها داشته باشد.
نه به خاطر اینکه مثلا حزب الله تسلیحات بهتری داشت یا تعداد نیروهایش بیشتر بودند، بلکه به دلیل اینکه نیروها همه به هدف خود ایمان داشتند و امکان خیانت در میان آنها بسیار پایین بود.
همین امر را می توان دلیل اصلی موفقیت حزب الله در شکست اسرائیل و وادار کردن آن به خروج از لبنان دانست.
حتی قبل تر از جنگ لبنان، بسیار معروف است که وقتی انور السادات به اسرائیل سفر کرد و بحث مصالحه با اسرائیل مطرح شد، حافظ الاسد به عنوان اصلی ترین متحد مصر در میان کشورهای عربی با انور السادات تماس گرفت و از او گله گی کرد که این چه کاری بود انجام دادی؟
انور السادات در پاسخ گفته بود چون با وجود خیانت کاران در میان کشورهای عربی امکان جنگ با اسرائیل برای ما میسر نیست، همه نقشه های ما قبل از اجرا توسط همین برادران عرب در اختیار اسرائیل قرار گرفته بوده و حتی مباحث محرمانه مطرح شده فیما بین رهبران کشورهای عربی توسط برخی رهبران دیگر کشورهای عربی ضبط شده و در اختیار اسرائیل و آمریکا بوده، با این به ظاهر برادران امکان جنگ با اسرائیل وجود ندارد.
امروزه هر روز چهره کریه خیانت در میان رهبران عرب بیش از قبل آشکارتر می شود.
حتی دیگر بسیاری نیاز نمی بینند که عامل اسرائیل بودن را مخفی کنند دیگر علنا این را مطرح می کنند.
البته همین مساله ای که انور السادات به حافظ الاسد گوشزد نمود منجر به آن شد که حافظ الاسد به فکر پیدا کردن متحدی جدید باشد و موجب آن شد که روابط سوریه با ایران استراتژیک شود.
از آن زمان بود که سوریه به متحد ایران در منطقه تبدیل شد و در جنگ عراق بر علیه ایران به ایران کمک کرد و معروف است که حافظ الاسد قبل از فوت به پسرش بشار الاسد وصیت کرده بود که به هر قیمتی شده رابطه استراتژیک خود با ایران را حفظ کند و بداند وقت مبادا فقط ایرانیها هستند که به داد او می رسند.
عملا هم بشار الاسد همین وصیت پدر را در وقت مبادا اجرا کرد و دید می تواند روی ایرانی ها حساب باز کند واکثر رهبران کشورهای عرب دیگر فقط عوامل سازمان های اطلاعاتی ای هستند که می خواهند ریشه کشورهای عربی و اسلامی را نابود کنند.
برخی تصور می کنند که آمریکایی ها و غربی ها فقط به این دلیل به اسرائیل کمک می کنند چون می خواهند از ملت یهود حمایت کنند.
البته یهودی ها هم همین تصور را دارند و فکر می کنند اینقدر برای آمریکایی ها واروپایی ها با ارزش هستند که همه نوع حمایت را از آنها انجام می دهند.
اشتباه در این است.
کارتل ها و سازمان ها و مجامع حاکمیتی پشت پرده کشورهای اروپایی و آمریکا صلاح می دانند که از یهودی ها بر علیه مسلمانان بهره کشی کنند.
با ایجاد اسرائیل آنها موفق شدند یهودی هایی که سالهای سال در اروپا در مقابل مسیحی ها دردسر درست کرده بودند را بیرون کنند و با استفاده از آنها کاری کنند که کشورهای عربی و اسلامی هیچ وقت آرامش و امنیت نداشته باشند، و در نهایت این مجامع حاکمیتی پشت پرده که ثروت جهان هم در اختیارشان است بهره ببرند.
برای رسیدن به این هدف هم آنها نیاز داشتند و دارند که در هر دو طرف مزدور داشته باشند.
تنها زمانی می توان امیدوار بود که مشکل فلسطینی ها و مشکل کل منطقه حل شود که مردم منطقه از شر این مزدوران خلاص شوند.
گویند مشت نمونه خروار، اتفاقی که برای این چند اسیر فلسطینی افتاد و تصور می کردند فلسطینی های اسرائیلی به آنها پناه خواهند داد، امروزه در اشل بزرگتر رخ می دهد و برخی تصور می کنند با پناه بردن به آنهایی که عامل آمریکا و اسرائیل هستند می توانند از اسارت خود نجات پیدا کنند