• امروز : شنبه - ۲۹ شهریور - ۱۴۰۴
  • برابر با : Saturday - 20 September - 2025
کل اخبار 6566

صدای حوزه امروز

جایگاه روحانیت در حال و آینده نظام مرجعیت جامعه ایران/ روحانیت تقاص مسئولیت‌پذیری را می‌دهد! جای خالی علمای بزرگ مسجدی در شهر مقدس قم! تأملی در سیستم مدیریتی رسانه گریز، نظارت گریز و غیرشفاف حوزه! نشست خبری همایش بین المللی علوم انسانی اسلامی و روز بزرگداشت علامه مصباح یزدی(ره) برگزار گردید راه بازکن های خیره‌سر و سازمان‌های فرهنگی بی‌ثمر! پاسخ مرکز خدمات به برخی سوالات درباره بیمه تکمیلی بعد از پایان مهلت ثبت نام! دو ویژگی اساسی روحانیت موفق / تمجید از برپایی درس‌های اخلاق در مساجد قم آیا روحانیت توانسته با تحولات جامعه همگام شود؟ آیا سرمایه اجتماعی روحانیت رو به افول است؟ لزوم اتخاذ رویکرد کیفی در گزارش های تبلیغی / کار خودجوش شما در صدای حوزه بسیار باارزش است! پاسخگویی به روش مرکز خدمات! شروع فعالیت های فرهنگی با دختران اغتشاشگر/ یک سال در مسجد ممنوع‌المنبر شدم موسیقی عرفانی یا عرفان موسیقی؛ مسأله اینست! پاسخ انجمن اساتید انقلابی سطوح عالی حوزه علمیه قم به بیانیه تسلیم جبهه اصلاحات

0
حجت الاسلام پیروزمند طی گفتگویی مطرح کرد؛

جایگاه روحانیت در حال و آینده نظام مرجعیت جامعه ایران/ روحانیت تقاص مسئولیت‌پذیری را می‌دهد!

  • کد خبر : 47345
  • 29 شهریور 1404 - 22:22
جایگاه روحانیت در حال و آینده نظام مرجعیت جامعه ایران/ روحانیت تقاص مسئولیت‌پذیری را می‌دهد!
روحانیت علاوه بر فهمیدن و فهماندن دین، وظیفه اقامه قسط نیز دارد. روحانیت صرفاً مبلغ نیست، بلکه باید دین را نیز محقق کند. وقتی موضوع تحقق مطرح می‌شود، دیگر نمی‌توان خرده گرفت که چرا در صحنه عینیت ظاهر می‌شوید؛ زیرا به‌عنوان وارث انبیا، خود مسئول است.

به گزارش صدای حوزه، روحانیت، سیاست و مردم، سه ضلع مثلثی هستند که در سال‌های اخیر، روابط میان آن‌ها دستخوش تغییراتی شده است. آیا ورود روحانیت به عرصه سیاست، بهای سنگینی برای جایگاه اجتماعی این نهاد داشته است؟ آیا «دین‌داری منهای روحانیت» به یک گرایش غالب تبدیل شده است؟ آیا می‌توان به بازسازی اعتماد و ترمیم روابط میان این سه ضلع امیدوار بود؟ آینده روحانیت در مواجهه با تحولات پرشتابی همچون گسترش هوش مصنوعی چگونه رقم خواهد خورد؟ در بخش پیشین گفتگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر علیرضا پیروزمند – مسئول مرکز تحقیقات فرهنگستان علوم اسلامی و عضو هیئت‌علمی دانشگاه عالی دفاع ملی – تلاش شد تا دورنمایی از وضعیت روحانیت در جامعه ارائه شود. ما در این بخش تلاش داریم تا تمرکز بیشتری بر ابعاد این مسئله داشته و تصویر دقیق‌تری عرضه کنیم.

سیاسی‌شدن روحانیت، ضرورتی برای رسالت روحانی

* ناظر به بحث روحانیت و سیاست، در بخش پیشین به‌درستی اشاره کردید که روحانیت با حضور در عرصه سیاست، توانست جامعه را هشیار کرده، استکبار و استبداد را به‌صورت توأمان از کشور بیرون کند. طبیعتاً همین موضوع نیز منجر به افزایش حساسیت‌های استکبار علیه آنان می‌شود. این موضوع درستی است؛ اما برخی از این منظر انتقاد می‌کنند که روحانیت علی‌رغم نقش عالی و منحصربه‌فردی که در اخراج شاه و آمریکا داشت، بعد از پیروزی انقلاب دیگر نباید در مسئولیت‌های حاکمیتی ورود می‌کرد و این قضیه را به دیگران می‌سپرد. یا حداقل باید صرفاً نقش نظارتی را برای خود تعریف می‌کرد. جملاتی نیز از حضرت امام خمینی (ره) برای مسئله عدم ورود روحانیت در سیاست به استناد می‌آورند. تأکید این افراد بر آن است که روحانیت باید آن وجهه مدنی بودن خود را حفظ می‌کرد. یعنی باید با مردم می‌بود و خواسته‌های آنان را مطالبه می‌کرد. می‌خواهم به‌عنوان پرسش نخست در این بخش، نظر خود را راجع به این موضوع بفرمایید.

حجت الاسلام پیروزمند: چند جنبه در سؤال شما وجود دارد که به‌صورت جداگانه توضیح می‌دهم. نخست، استناد به فرمایش امام خمینی (ره) است. استناد به این فرمایش امام خمینی (ره) درست نیست. نه اینکه ایشان این جمله را نفرمودند؛ بلکه من در این خصوص، یک مصاحبه مستقل و مفصل در تلویزیون داشتم و آنجا مستنداتی از فرمایشات خود امام خمینی (ره) را بیان کردم که نگاه ایشان چیست و به کسانی که این نگاه را به روحانیت دارند و می‌خواهند روحانیت را از صحنه سیاسی خارج کنند، تعابیر تندی دارند. حتی ایشان می‌فرمایند: «احمق‌ها این را متوجه نیستند.» بنابراین باید هم فرمایشات امام را کامل دید و هم سیره عملی و رفتار خود امام خمینی (ره) را نسبت به خود، شاگردان و اطرافیانشان موردتوجه قرار داد و نحوه سلوک ایشان را تا آخر عمر بررسی کرد. امام همان موقع نیز فرمودند که «ابتدا تصور می‌کردم بدون حضور روحانیت می‌شود، اما بعداً دریافتم که نمی‌شود» و لذا ایشان در سیاست حضور پیدا کردند. طبیعتاً اگر حضرت امام خمینی (ره) با حضور روحانیون در سیاست مخالف بودند، باید نه خودشان در سیاست حاضر می‌شدند و نه حکمی به دیگر روحانیون برای حضور در سیاست می‌دادند. پس تکلیف این موضوع روشن است.

اما صرف‌نظر از اندیشه و منش حضرت امام خمینی (ره)، نکته این است که اگر وظیفه روحانیت را به فهمیدن و ابلاغ دین محدود کنیم، این شائبه ایجاد می‌شود که چرا در صحنه مدیریت کشور و سیاست ظاهر شده‌اید؟ اما اگر بپذیریم که بر اساس آیه شریفه قرآن که می‌فرماید «انبیا را مبعوث کردیم تا با همراهی مردم اقامه قسط کنند»، اقامه قسط را وظیفه انبیا با همکاری مردم بدانیم و نیز باتوجه‌به فرموده حضرات معصومین علیهماالسلام که «العلماء ورثه الانبیاء»، این وارث بودن انبیا مصداق و مفهوم مهمی می‌یابد که عبارت است از موضوع اقامه قسط.

روحانیت علاوه بر فهمیدن و فهماندن دین، وظیفه اقامه قسط نیز دارد. روحانیت صرفاً مبلغ نیست، بلکه باید دین را نیز محقق کند. وقتی موضوع تحقق مطرح می‌شود، دیگر نمی‌توان خرده گرفت که چرا در صحنه عینیت ظاهر می‌شوید؛ زیرا به‌عنوان وارث انبیا، خود مسئول است.

نکته سوم آنکه از ابتدای انقلاب، این موضوع مطرح بود و هر چه جلوتر آمدیم بیشتر شد که وقتی از روحانیت سخن می‌گوییم، در درون روحانیت اندیشه‌های مختلفی وجود دارد. اگر تجربه چند دهه گذشته را مرور کنیم، می‌بینیم که طیفی از روحانیت در قدرت بوده و طیفی از روحانیت از خود روحانیت انتقاد می‌کرده است. با تغییر آرای مردم، آرایش دیگری پیدا شده است؛ گروهی از صحنه دولت خارج شده‌اند و گروه دیگری آمده‌اند. آنها که در قدرت بودند، منتقد کسانی شده‌اند که در دور جدید قدرت را به دست گرفته‌اند.

می‌خواهم عرض کنم که این دادوستد و تطاول دُوَل در تجربه چند دهه گذشته اتفاق افتاده و در بین خود روحانیت نیز این نوع مواجهه وجود داشته است. گروهی در اصل قدرت و عده‌ای در حاشیه قرار گرفته‌اند و این نقد و گفتگو اتفاق افتاده است. یکی از ثمرات آن – نه علت تامه – همین بوده که مردم نیز نظاره‌گر حضور روحانیون در صحنه یا حاشیه بوده‌اند. گاهی کسانی که حاشیه بودند را به متن برده و گاهی کسانی که در متن بوده‌اند را به حاشیه برده‌اند. این نشان می‌دهد که روحانیت یکپارچه در قدرت حضور ندارد و نگاه انتقادی خود را حذف نکرده است.

ضمن اینکه نمی‌توان گفت هر طیف از روحانیت که وارد قدرت شده از مردم فاصله گرفته است. این مطلب شدت و ضعف دارد و نمی‌توان به طور مطلق از آن سخن گفت. اگر به طور نسبی ارزیابی کنیم، من ادعا می‌کنم که هر طیف از روحانیت، دغدغه مردم را بیش از گروه‌های دیگر داشته است. روحانیت احساس مسئولیت برای کاهش بار مردم و خدمات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به مردم را با انگیزه و دغدغه بیش از بسیاری اصناف دیگر داشته و به همین سبب زیر بار مسئولیت رفته است. انتقادهای کنونی به این دلیل است که روحانیت احساس مسئولیت داشته، وگرنه اگر از ابتدا کنار می‌رفت و می‌گفت به من مربوط نیست، کسی به او نمی‌گفت «چرا چنین یا چنان کردی.» او اکنون تقاص مسئولیت‌پذیری را می‌دهد. اکنون که تجربه گذشته را پشت سر گذاشته‌ایم، باید ضعف‌هایمان و عوامل عدم تفاهم را بشناسیم و میدان‌هایی را که اولویت بیشتر یا کمتری برای حضور ما دارند، درک کنیم. طبیعتاً زمان به ما درس می‌دهد و ما باید از تجربه گذشته درس بگیریم و آینده مطمئن‌تری را رقم بزنیم.

تأملی در حساسیت‌های روحانیت

* شما در بیان خود به درستی نسبت به مسئله نقش دشمن و تصویرسازی‌های او پیرامون روحانیت اشاره کردید. اما برخی معتقدند که حواله‌دادن امور به یک عامل بیرونی نظیر دشمن که البته به‌طورقطع ما هم قصد انکار آن را نداریم، نباید منجر به نادیده‌انگاشتن عوامل درونی شود. یکی از عواملی درونی که ذکر می‌کنند، تفاوت در نظام حساسیت‌های روحانیت با جامعه است. من این مطلب را ذیل یک مثال عرض می‌کنم. چندی پیش شاهد بودیم که در جریان جشنواره فجر، یک آقا و بانوی پیشکسوت بازیگر، بر روی صحنه با یکدیگر دست دادند. به دنبال این قضیه، اعتراضات زیادی از حوزه علمیه به‌درستی شنیده شد. از طرف دیگر در همان ایام شاهد بودیم که ارز ترجیحی دارو حذف شده و به دنبال آن قیمت دارو در داروخانه‌ها به‌شدت بالا رفت و بالطبع، بیش از همه، اقشار آسیب‌پذیر که شاید هیچ بیمه‌ای نیز نداشته باشند از این موضوع متضرر شدند. در اینجا هیچ صدایی از کسی بلند نشد. این مصداق، مثالی از مشت نمونه خروار است. مردم شاهد این هستند که روحانیت در نقاطی که به واسطه تصمیم سیاست‌مداران متضرر می‌شوند، هیچ مداخله‌ای انجام نمی‌دهد. به‌عبارت‌دیگر، آنجایی که ناشی از سیاست‌های تعدیل اقتصادی و سیاست‌های نئولیبرالی سفره مردم کوچک‌تر می‌شود، روحانیت کفن‌پوش نمی‌شود اما هنگامی که اثرات فرهنگی همان سیاست‌ها در سطح جامعه خود را عیان می‌سازد، این موارد به مسئله یک روحانیت تبدیل می‌شود. همین امر، منجر شده تا برخی چنین بگویند که نظام حساسیت روحانیت با مردم فاصله بسیار زیادی دارد. نظر شما در این خصوص چیست؟

حجت الاسلام پیروزمند: این موضوعاتی که مطرح کردید، طیف گسترده‌ای دارد. وقتی می‌گویید چرا روحانیت نسبت به یارانه دارو بی‌اعتنایی می‌کند و نسبت به حجاب حساس است، می‌توانیم به این سؤال برگردیم که روحانیت مسئول چیست؟ یعنی کجا باید انتظار داشت که روحانیت مسئولیت بپذیرد، واکنش نشان دهد و ورود کند یا نکند؟ آیا وقتی گوجه‌فرنگی گران می‌شود، باید روحانیت اعتراض کند؟

روحانیت علاوه بر فهمیدن و فهماندن دین، وظیفه اقامه قسط نیز دارد. روحانیت صرفاً مبلغ نیست، بلکه باید دین را نیز محقق کند.
گاهی می‌گویید هر شکلی که به مردم فشار بیاید، باید از طبقه ضعیف دفاع شود. این به‌عنوان یک قاعده کلی درست است، ولی وقتی درباره گران‌شدن موضوعی نمی‌دانیم به چه علت اتفاق افتاده – مثلاً خشکسالی شده یا دولت با محدودیت ارزی مواجه شده – نمی‌خواهم اکنون بحث کارشناسی کنم که کجا حق با دولت هست یا نیست و کجا می‌توانسته پیشگیری کند یا نمی‌توانسته، بلکه می‌خواهم بگویم منِ روحانی وقتی نسبت به موضوعی اشراف کامل ندارم که این اتفاق عامدانه بوده یا غیرعامدانه، می‌شود پیشگیری کرد یا نمی‌شود، یک بحث تخصصی دارد. موضوع، اطلاعات پیدا و پنهانی دارد که من نسبت به آن اشراف ندارم و فقط این بخش را می‌بینم که فشاری به مردم وارد می‌شود. در این صحنه می‌توانم فقط بگویم مراقب مردم باشید یا کاری کنید که فشار کمتری به مردم وارد شود. اما اینکه بخواهم نسبت به موردی خاص واکنش نشان دهم، باید ابعاد قضیه بسیار روشن یا آشکار باشد که بتوان درباره‌اش قضاوت کرد. لذا بعضی از عدم ورودها به واسطه همین مطلب است.

شما در خصوص قیمت دارو مثالی را ذکر کردید. چرا به سراغ موضوعات دورتر برویم؟ پدیده بدحجابی و بی‌حجابی که اکنون در مقابل دیدگان همه است و اتفاقاً موردی مذهبی بوده و بازگشت به دین دارد، قطعاً چه روحانیت سیاسی و چه روحانیت غیرسیاسی از این پدیده خشنود نیستند؛ ولی شما اعلام انزجار فراگیر و سازمان‌یافته‌ای را از مراجع تا سطوح پایین‌تر نمی‌بینید. چرا نمی‌بینید؟

* یعنی روحانیت آگاهانه اعلام انزجار فراگیر نمی‌کند؟ چراکه می‌داند جامعه کشش ندارد؟

حجت الاسلام پیروزمند: این مطلبی که می‌گویید، درست است. یعنی با گفتن روحانیت، مسئله حل نمی‌شود؛ اما علاوه بر این، اینکه چه اراده سیاسی پشت آن قرار دارد، مطلب دیگری است. اگر دولت اراده سیاسی برای ایستادن در میدان نداشته باشد، منِ روحانی وقتی این سخن را می‌گویم، او نیز سخن مرا نادیده می‌گیرد و با «نمی‌توانیم»، «نمی‌خواهیم» و «نمی‌کنیم» کار را متوقف می‌کند.

نمی‌خواهم بحث کارشناسی دقیقی درباره اینکه در این وضعیت وظیفه دارم سکوت کنم یا فریاد بزنم یا شیوه بیانمان چگونه باشد، انجام دهم. می‌خواهم بگویم حتی در این صحنه که کاملاً مذهبی است، ما با نوعی ابهام و سکوت به دلیل پیچیدگی موضوع مواجهیم. منِ روحانی می‌بینم که داستان پیچیدگی‌هایی دارد که فقط بحث بیان حکم شرعی نیست که بگویم حجاب واجب است و خلاف شرع اتفاق می‌افتد.

چون پیش‌تر گفته‌ام و نتیجه نگرفته‌ام، اکنون این داستان پیچیدگی و ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، بین‌المللی و رسانه‌ای یافته است. این امر باعث شده نوع مواجهه نیز به همان تناسب پیچیده شود و وقتی به هر پیچیدگی اشراف ندارم، طبیعتاً در موضع‌گیری نسبت به آن احتیاط می‌کنم. یکی از عوامل در مجموعه عواملی که باعث بازدارندگی می‌شود یا در مواقعی که ابعاد مسئله روشن است، باعث اقدام می‌شود، همین عامل است.

هوش مصنوعی و آینده روحانیت

* در جمع‌بندی اگر مطلبی باقی مانده است بفرمایید.

حجت الاسلام پیروزمند: من در پایان دو نکته دیگر دارم که در میان می‌گذارم. نخست آنکه با همه این تفاسیر، مسئله تبلیغ که رهبر معظم انقلاب هم نسبت به آن اهتمام فراوانی ورزیدند و فرمودند «تبلیغ را باید جدی گرفت»، بسیار مهم است. یکی از آثار وضعی و طبیعی تبلیغ، تقویت جایگاه روحانیت است. با وجود آنکه تعداد روحانیت نسبت به سرانه جمعیت کشور کم است، اما هرچه بتوانیم با همین تعداد موجود، ارتباط مستقیممان را با مردم تقویت کنیم، علاوه بر آنکه محتوای ارائه‌شده به مردم می‌تواند کمک فرهنگی باشد و تعالی فرهنگی را به ارمغان آورد، ذهنیت مردم را نسبت به روحانیت نیز تصحیح و جنبه مثبتش را تقویت می‌کند.

نکته دوم پیرامون هوش مصنوعی و تأثیر آن در نظام مرجعیت‌ها از جمله روحانیت است. من درباره تأثیر رسانه در تغییر مرجعیت‌ها صحبت کردم، اما می‌خواهم در نکته پایانی به موضوعی توجه دهم که آسیب آن فقط برای روحانیت نیست و باید به‌صورت ملی مورد توجه قرار گیرد. اگر رسانه و افزایش ضریب نفوذ رسانه و شبکه‌های اجتماعی باعث شده‌اند که به همان میزان که ضریب نفوذ می‌یابند، قدرت مرجعیت‌سازی نیز پیدا کنند، این پدیده در حال ورود به نسل جدید و مرحله شتابنده‌تری است که از نظر ضریب نفوذ و گستردگی بسیار متفاوت است. هر اندازه تحول دوران جدید ناشی از ورود رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی را با گذشته مقایسه کنید، این اتفاقی که اکنون در حال وقوع است، نسبت به فضای مجازی حداقل به همان اندازه متفاوت است. به‌عبارت‌دیگر، همان‌گونه که ظهور رسانه‌های جدید، نقطه عطفی شده و زمانه را به پیش و پس از خود تقسیم کرد، هوش مصنوعی نیز همین کار را خواهد کرد. این مطلب درست است که هوش مصنوعی بر بستر فضای مجازی استوار می‌شود، ولی یکی از مستقیم‌ترین آثار هوش مصنوعی، به‌هم‌ریختن و تغییر نظام مرجعیت‌هاست؛ نه فقط روحانیت و دین، بلکه در همه امور و همه جا این اتفاق رقم خواهد خورد؛ زیرا هوش‌های تخصصی که اکنون آغاز شده و به‌سرعت گسترش خواهد یافت، برای موضوعات خاص مانند آشپزی، درمان، اختلافات خانوادگی، پاسخ به مسائل شرعی، پاسخ به سؤالات اعتقادی و موارد دیگر به‌سرعت در حال همه‌گیری است.

این موضوع باید به‌صورت ملی موردتوجه قرار گیرد؛ زیرا می‌تواند نظام مرجعیت‌ها را در همه زمینه‌ها به مخاطره اندازد؛ از جمله مسئله روحانیت و اموری که انتظار می‌رفته روحانیت نسبت به آن مرجعیت داشته باشد. البته اگر درست تدبیر شود و ما تأخیر زمانی مهلکی را تجربه نکنیم، می‌تواند این تهدید به فرصت نیز تبدیل شود و باید درباره این جهت نیز اندیشید و اقدام کرد. چون بحث مرجعیت روحانیت بود، باید انتظار داشته باشیم که این موج جدید، آثار جدیدی را به ارمغان آورد. هرچند دامنه تأثیرش فقط مسئله روحانیت و دین‌داری نیست، ولی قطعاً این بخش را نیز می‌تواند تحت‌تأثیر قرار دهد.

لینک کوتاه : https://v-o-h.ir/?p=47345
  • منبع : فرهنگ سدید

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.