• امروز : شنبه - ۱۵ شهریور - ۱۴۰۴
  • برابر با : Saturday - 6 September - 2025
کل اخبار 6552

صدای حوزه امروز

آیا روحانیت توانسته با تحولات جامعه همگام شود؟ آیا سرمایه اجتماعی روحانیت رو به افول است؟ لزوم اتخاذ رویکرد کیفی در گزارش های تبلیغی / کار خودجوش شما در صدای حوزه بسیار باارزش است! پاسخگویی به روش مرکز خدمات! شروع فعالیت های فرهنگی با دختران اغتشاشگر/ یک سال در مسجد ممنوع‌المنبر شدم موسیقی عرفانی یا عرفان موسیقی؛ مسأله اینست! پاسخ انجمن اساتید انقلابی سطوح عالی حوزه علمیه قم به بیانیه تسلیم جبهه اصلاحات نقدی بر نقد بی پرده خانم اسماعیل زاده به صحبت های استاد پناهیان در باب امر به معروف و نهی از منکر طلبه خبرنگاری که شیفته آموختن بود / روزت مبارک محمد جان! عدالت آموزشی و چالش‌های ساختاری در حوزه علمیه از منظر استاد وکیلی آیا انبیای الهی مشاهده این همه رنج و مصیبت مردم مظلوم غزه را تحمل می کردند؟ کانون‌های عظیم تبلیغی؛ مأموریت‌های سه‌گانه و واقعیت امروز خطر جایگزینی اجتماعی در کمین روحانیت حوزه علمیه و تابلوی ایست پست‌مدرنیسم

0
یادداشتی در رابطه با تاثیر داشتن بمب اتم برای کشور ها؛

جنگ، پایان بخش استراتژی هسته‌ای موفق ایران

  • کد خبر : 47240
  • 15 شهریور 1404 - 12:46
جنگ، پایان بخش استراتژی هسته‌ای موفق ایران
بر خلاف تهران، پیونگ‌یانگ از تأخیر در تسلیحاتی‌کردن برنامه خود اجتناب کرد؛ پیوسته به سمت دستیابی به بمب پیش رفت، با مشارکت‌های مقطعی اراده آمریکا را در خصوص توافق‌های احتمالی آزمود، مرتب به مانور و وقت‌کشی متوسل شد و فشار‌های دیپلماتیک و اقتصادی شدید را تاب آورد. وقتی دیپلماسی شکست خورد، کره شمالی با سرعت برنامه‌اش را پیش برد تا رژیم کیم بتواند هرگونه تعامل آتی را از موضعی قوی‌تر دنبال کند.

به گزارش صدای حوزه، ویپین نارنگ استاد امنیت هسته‌ای و علوم سیاسی و مدیر «مرکز سیاست امنیت هسته‌ای» در مؤسسه فناوری ماساچوست (MIT) که بین سال‌های ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴ معاون اصلی و سپس سرپرست معاون وزیر دفاع آمریکا در سیاست‌های فضایی بود به همراه پرنای وادی پژوهشگر ارشد هسته‌ای در مرکز سیاست امنیت هسته‌ای MIT که از ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۵ مدیر ارشد کنترل تسلیحات، خلع سلاح و عدم اشاعه در شورای امنیت ملی ایالات متحده بوده یادداشت مهمی در فارن افرز منتشر کرده‌اند.

جنگ، پایان بخش استراتژی هسته‌ای موفق ایران

بر اساس این یادداشت، در ماه‌های پس از جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و ایالات متحده با ایران در ژوئن، تحلیلگران و نهاد‌های اطلاعاتی به‌شدت درباره میزان خسارت واردشده به برنامه هسته‌ای ایران و حکومت آن بحث کرده‌اند. هنوز روشن نیست چه میزان از زیرساخت‌های هسته‌ای ایران باقی مانده و این کشور تا چه حد و با چه سرعتی می‌تواند آنها را بازسازی کند. با این حال، در سطح راهبردی، اثر جنگ انکارناپذیر است: این جنگ پایان‌بخش استراتژی هسته‌ای‌ای بود که جمهوری اسلامی از دهه ۱۹۸۰ پیگیری می‌کرد و اغلب در آن موفق بود.

برای دهه‌ها، ایران نمونه بارز یک «قدرت هسته‌ای آستانه‌ای» بود. به دنبال کسب دانش و فناوری لازم برای تسلیحاتی‌کردن برنامه هسته‌ای خود بود، اما به دلایل سیاسی از انجام آن خودداری می‌کرد. این راهبرد آستانه‌ای دست‌کم برای مدتی موفقیت‌آمیز بود. هرچند اسرائیل و ایالات متحده تلاش کردند با خرابکاری و ترور‌های هدفمند، این برنامه را مدام به تأخیر بیندازند، اما هیچ‌یک به‌طور آشکار تأسیسات هسته‌ای ایران را هدف قرار ندادند. سپس در سال ۲۰۱۵، با امضای «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام)، به نظر می‌رسید این قمار جمهوری اسلامی جواب داده است: ایران در ازای پذیرش محدودیت‌هایی بر برنامه خود، از لغو تحریم‌ها بهره‌مند شد. تهدید ناشی از راهبرد آستانه‌ای ایران، همراه با تمایل دولت دوم اوباما برای یافتن یک راه‌حل جامع دیپلماتیک، به موفقیت در مذاکرات این توافق تاریخی منجر شد که برنامه ایران را به‌مراتب از بمب دورتر کرد.

این یادداشت می‌گوید از زمان جنگ ۱۲ روزه، آن راهبرد از هم پاشیده است. حملات هوایی آمریکا و اسرائیل به تأسیسات کلیدی نطنز، فردو و اصفهان خسارت سنگینی وارد کرد. ایران اراده واشنگتن برای حمایت از اقدام نظامی اسرائیل و مشارکت مستقیم در این کارزار را دست‌کم گرفت. امروز ایران خود را در برابر حملات سرزمینی موجودیتی و تلاش‌ها برای تغییر رژیم می‌بیند؛ با بمبی که به‌احتمال زیاد دست‌یافتنی نیست و موقعیت چانه‌زنی‌اش با غرب ضعیف‌تر از همیشه است.

استراتژی برنده؛ کره شمالی

فارن افرز می‌گوید: شکست ایران به‌عنوان یک قدرت هسته‌ای آستانه‌ای، صحت راهبرد یکی دیگر از دشمنان آمریکا را تأیید می‌کند: کره شمالی. بر خلاف تهران، پیونگ‌یانگ از تأخیر در تسلیحاتی‌کردن برنامه خود اجتناب کرد؛ پیوسته به سمت دستیابی به بمب پیش رفت، با مشارکت‌های مقطعی اراده آمریکا را در خصوص توافق‌های احتمالی آزمود، مرتب به مانور و وقت‌کشی متوسل شد و فشار‌های دیپلماتیک و اقتصادی شدید را تاب آورد. وقتی دیپلماسی شکست خورد، کره شمالی با سرعت برنامه‌اش را پیش برد تا رژیم کیم بتواند هرگونه تعامل آتی را از موضعی قوی‌تر دنبال کند. در حالی که ایران تلاش می‌کند دوباره سرپا شود، کیم جونگ‌اون رهبر کره شمالی، (با یکی از سریع‌ترین زرادخانه‌های در حال رشد و متنوع در جهان و با شرکای راهبردی در پکن و مسکو)، به‌عنوان نمونه‌ای از آنچه می‌توانست باشد، قد علم کرده است.

برای کشور‌هایی که به دنبال گسترش توان هسته‌ای هستند، درس‌های جنگ ۱۲ روزه به‌طور خطرناکی روشن‌اند: برای دستیابی به بمب تعلل نکنید، فرض کنید قدرت‌های بزرگ حمله خواهند کرد، و باور نکنید که دیپلماسی در دسترس است.

جهانی امن برای جنایتکاران

از همان دهه ۱۹۷۰، تهران جاه‌طلبی و تخصص لازم برای گسترش برنامه انرژی هسته‌ای خود با اهداف احتمالی نظامی را داشت. این برنامه دو دهه پیش‌تر، در زمان محمدرضا شاه پهلوی آغاز شده بود و ایران در سال ۱۹۷۰ به معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) پیوست. در جریان جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰، جمهوری اسلامی به‌طور مخفیانه به بررسی فناوری‌های حساس‌تر، مانند غنی‌سازی اورانیوم، پرداخت و با کمک برخی کشور‌های ثالث بر دانش خود افزود. از سال ۱۹۸۹ ایران طرح موسوم به «آماد» را تدوین کرد که نقشه راهی برای کار‌های نظری و مهندسی لازم جهت تسلیحاتی‌کردن، پس از دستیابی کشور به مقدار کافی اورانیوم غنی‌شده برای یک بمب، فراهم می‌ساخت.

فارن افرز می‌گوید: ایران از آستانه تسلیحاتی‌کردن عبور نکرد. دلیل این تصمیم بیشتر سیاسی بود تا فنی: پس از آنکه فعالیت‌های هسته‌ای مخفی ایران در ابتدای قرن بیست‌ویکم افشا شد، رهبران کشور طرح آماد را متوقف کردند و ترجیح دادند در ازای امتیازات اقتصادی و دیپلماتیک، از پیگیری بمب صرف‌نظر کنند. آنان همچنان به این نتیجه می‌رسیدند که عبور از آستانه، در حالی که ایران عضو NPT و با حضور گسترده نظامی آمریکا در خاورمیانه مواجه است، در راستای منافع امنیتی و راهبردی کشور نیست. با این وجود، ایران با صرف هزینه‌های بسیار سنگین، دانش فنی، سازمان‌های بوروکراتیک و زیرساخت‌های صنعتی لازم را حفظ کرد تا تحقیقات هسته‌ای غیرنظامی، تولید ایزوتوپ‌های پزشکی و برق را پیش ببرد و در صورت نیاز برای مصارف نظامی بازاستفاده کند.

ایران دست به یک قمار زده بود و تصور می‌کرد برنامه آستانه‌ای سه هدف ژئوپلیتیکی را محقق می‌کند: توانایی توسعه سریع بمب در صورت بروز تهدید موجودیتی، ازدارندگی از حمله نظامی اسرائیل یا آمریکا با نگه‌داشتن هر دو کشور در ابهام نسبت به فاصله تهران تا بمب و استفاده از محدودیت‌های برنامه به‌عنوان اهرم چانه‌زنی برای لغو تحریم‌های سنگین اقتصادی.

برای نزدیک به دو دهه پس از توقف طرح آماد، ایران عمداً از عبور از خط تسلیحاتی‌کردن خودداری کرد. رهبران سیاسی کشور مردد بودند که هدف اصلی برنامه دستیابی به زرادخانه‌ای هسته‌ای است یا معامله بخشی از آن برای امتیازات اقتصادی و سیاسی. با این حال، آنها عموماً متقاعد شده بودند که باقی‌ماندن در آستانه می‌تواند کشور را از حمله موجودیتی محافظت کند. پس از سال‌ها بازی مرزی با دولت جورج بوش و دولت نخست اوباما، این برداشت با برجام تقویت شد؛ توافقی که به تهران اجازه داد بخشی از برنامه را معامله کند تا اعتبار و اقتصاد ایران را بهبود بخشد.

اما برجام دولت‌های آینده آمریکا را ملزم به پایبندی نکرد و در دوره نخست ترامپ، ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ از توافق خارج شد. پس از این خیانت تلقی‌شده، ایران شروع به انباشت مقادیر زیادی اورانیوم غنی‌شده کرد، از جمله در سطح خلوصی بسیار نزدیک‌تر به آنچه برای یک بمب لازم است. این اقدامات برای ایران هم اهرم مذاکره‌ای برای توافقی احتمالی در آینده فراهم کرد و هم بیمه‌نامه‌ای بالقوه در برابر دولت غیرقابل پیش‌بینی ترامپ و اسرائیل، که تمایل خود به حمله به ایران را پنهان نمی‌کرد. ترور هدفمند سردار قاسم سلیمانی توسط ایالات متحده در سال ۲۰۲۰ احتمالاً این نگرانی‌ها را در ذهن رهبران ایران تثبیت کرد.

فارن افرز نوشت: پس از مذاکرات غیرمستقیم بی‌نتیجه در دوران بایدن و اقدامات نظامی روزافزون اسرائیل در منطقه پس از حملات آشکار ۷ اکتبر حماس، ایران طبق برخی برآورد‌ها تنها چند روز با توانایی غنی‌سازی کافی برای یک بمب فاصله داشت. در نهایت، با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در سال ۲۰۲۵، امکان حمله آمریکا با حمایت اسرائیل به ایران ناگهان به واقعیت تبدیل شد و کاستی‌های استراتژی آستانه‌ای آشکار گردید.

این رسانه میگوید: در ژوئن، ایالات متحده برای نخستین بار در عصر هسته‌ای، تأسیسات هسته‌ای کشور دیگری را بمباران کرد. اگر ایران در سال ۲۰۰۳ بمب اتم ساخته بود، احتمالاً ایالات متحده از چنین رویارویی مستقیم اجتناب می‌کرد، چرا که حمله به یک دشمن مسلح به سلاح هسته‌ای خطرات بسیار بیشتری در پی داشت.

ستاره شمالی

فارن افرز می‌گوید نمونه کره شمالی برعکس ایران آموزنده است. در دهه ۱۹۶۰، پیونگ‌یانگ که با برتری متعارف کره جنوبیِ متحد آمریکا در مرز خود روبه‌رو بود، برنامه‌ای برای انرژی هسته‌ای آغاز کرد و در دوران جنگ سرد از شوروی و چین برای دستیابی به سلاح کمک خواست.

اوایل دهه ۱۹۹۰ با نپذیرفتن همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، بحران ایجاد کرد و آمریکا حتی طرح‌هایی برای بمباران رآکتور «یونگ‌بیون» ریخت. اما دولت کلینتون برای جلوگیری از جنگ گسترده‌تر به راه‌حل دیپلماتیک روی آورد و «چارچوب توافقی ۱۹۹۴» امضا شد: کره شمالی ساخت رآکتور‌های مشکوک را متوقف کند و فعالیت‌های پلوتونیوم تحت بازرسی IAEA قرار گیرد، در مقابل آمریکا و شرکا سوخت و رآکتور‌های غیرنظامی در اختیارش بگذارند.

با این حال، کره شمالی از همان ابتدا توافق را صادقانه دنبال نکرد و از آن برای وقت‌کشی استفاده کرد. خاندان کیم اولویت را به ساخت سلاح دادند و منابع فراوان صرف این کار کردند. برخلاف ایران، پیونگ‌یانگ علاقه‌ای به معامله بخش‌های مهم برنامه‌اش برای لغو تحریم‌ها پیش از دستیابی به بمب نداشت. هر بار فعالیت مخفیانه‌ای افشا می‌شد، با آزمایش موشکی یا تحریک کره جنوبی فشار می‌آورد. در برابر تهدید حمله آمریکا نیز موقتاً به دیپلماسی رو می‌آورد، اما همزمان زیرساخت‌ها و برنامه‌های هسته‌ای و موشکی‌اش را پیوسته پیش می‌برد.

امروز کیم جونگ‌اون یکی از سریع‌ترین زرادخانه‌های هسته‌ای در حال رشد جهان را در اختیار دارد؛ با چنین زرادخانه‌ای، رهبر کره شمالی اعتماد بیشتری به توانایی خود در بازدارندگی از حمله آمریکا یا کره جنوبی و جلوگیری از تلاش برای تغییر رژیم پیدا کرده است.

وضعیت ایران کاملاً متفاوت است. با فروپاشی دست‌کم موقت برنامه‌های نظامی و هسته‌ای، رهبران ایران بهای نداشتن «بیمه هسته‌ای» را پرداخته‌اند.

چرا تجربه ایران خطرناک بود؟

فارن افرز نوشته: تجربه ایران نشان داد که راهبرد «اشاعه در آستانه» نه‌تنها برای بازداشتن مخالفانِ اشاعه کافی نیست، بلکه ممکن است برعکس، میل آنان برای حمله پیش‌دستانه به برنامه را افزایش دهد؛ زیرا در بی‌خبری از وضعیت واقعی تسلیحاتی شدن، تمایل بیشتری به اقدام سریع پیدا می‌کنند.

حفظ زیرساخت فنی برای امکان ساخت سریع سلاح هسته‌ای (چیزی که استراتژیست‌های هسته‌ای آن را «ظرفیت بالقوه» یا latency می‌نامند)، هرگز به‌اندازه داشتن واقعی توانمندی هسته‌ای بازدارندگی ایجاد نمی‌کند.

جنگ ایران نشان داد یک کشور با برنامه هسته‌ای بالقوه، اما بدون بمب، هدفی آماده برای دشمنان و مخالفان اشاعه است که می‌خواهند مانع تسلیحاتی شدن شوند و ممکن است پیش از بسته شدن پنجره فرصت، اقدام کنند.

اسرائیل ااز همین فرصت در ژوئن استفاده کرد؛ برای قدرت‌های نوظهور هسته‌ای، درس روشن بود: نمایش و به رخ کشیدن یک برنامه هسته‌ای در برابر قدرت‌های نظامی بسیار قوی‌تر، بدون داشتن بمب برای بازدارندگی، بازی خطرناکی است.

کشور‌هایی که در آینده به دنبال این مسیر می‌روند، به احتمال زیاد اشتباه ایران را تکرار نخواهند کرد. افزون بر اینکه فرآیند تسلیحاتی شدن را آن‌قدر به تعویق نمی‌اندازند، کشور‌هایی مانند لهستان، عربستان سعودی، کره جنوبی، اوکراین و امارات متحده عربی احتمالاً امنیت عملیاتی بالاتری در اولویت قرار خواهند داد و تلاش می‌کنند برنامه‌های خود را مؤثرتر از ایران از دید مخالفان اشاعه پنهان سازند. به احتمال زیاد، این کشور‌ها در آینده به‌دنبال تسلیحاتی کردن برنامه‌های خود به‌سرعت و به‌صورت مخفیانه خواهند بود.

علاوه بر پایان دادن به استراتژی «آستانه هسته‌ای»، جنگ ۱۲ روزه احتمالاً یک پیامد مهم دیگر هم خواهد داشت: دیپلماسی با کشور‌هایی که در آینده در پی دستیابی به سلاح هسته‌ای باشند، بسیار دشوارتر خواهد شد.

این رسانه می‌گوید: در مورد ایران، تندرو‌ها ممکن است نفوذ بیشتری در ساختار داشته باشند. آنها می‌توانند به‌طور قانع‌کننده‌ای ایالات متحده و اسرائیل را (که درست در زمان گفت‌وگوی تهران با واشنگتن حمله کردند)، به‌عنوان بازیگرانی بی‌میل برای یافتن مسیر دیپلماتیک معرفی کنند.

سران ایران ممکن است اکنون به این نتیجه رسیده باشند که تنها «بیمه‌نامه‌ای» که دشمنان ایران به آن احترام خواهند گذاشت، یک سلاح هسته‌ای است.

ایالات متحده امروز تهدیدی برای تجربه ۸۰ ساله سیاست نسبتاً موفق عدم اشاعه است. این کشور امروز به متحدان و دشمنان انگیزه می‌دهد که به‌دنبال بیمه‌نامه هسته‌ای خود بروند.

جنگ ۱۲ روزه هیچ‌چیز از این انگیزه را کاهش نداده است. برای کشور‌هایی که در آینده ممکن است به‌دنبال بمب باشند، تکیه بر وعده‌های ایالات متحده (مانند توافق ۲۰۱۵ با ایران)، دیگر قمار پرخطری به نظر می‌رسد.

این رسانه در نهایت نوشته: با وجود این شکست سخت، پیشرفت‌های فنی ایران، دانش انباشته و مقدار قابل‌توجهی مواد هسته‌ای که پیش‌تر ذخیره کرده است، احتمالاً همچنان باقی مانده است. تهران ممکن است هنوز فرصتی برای بازسازی بیابد و اگر چنین شود، چه‌بسا مسیر کره شمالی را در پیش گیرد و تا دستیابی به بمب متوقف نشود. در این صورت، ایران ممکن است بیمه‌نامه‌ی خود را برای یک «عصر هسته‌ای آشفته جدید» پیدا کند. تناقض اینجاست که اقدام نظامی واشنگتن علیه برنامه هسته‌ای ایران، شاید شتاب‌دهنده، سخت‌کننده و پنهان‌کننده حرکت کشور‌هایی شود که در آینده می‌خواهند به سمت بمب بروند.

لینک کوتاه : https://v-o-h.ir/?p=47240

مطالب مرتبط

12شهریور
امام راحل(ره)، ملتی را تربیت کرد که از بسیاری جهات برتر از اصحاب رسول خدا(ص) هستند!
آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی در یادواره شهدای گلستان شهر شاهرود مطرح کرد؛

امام راحل(ره)، ملتی را تربیت کرد که از بسیاری جهات برتر از اصحاب رسول خدا(ص) هستند!

11شهریور
آیا روحانیت توانسته با تحولات جامعه همگام شود؟
بررسی حال و آینده روحانیت شیعه در گفت‌وگو با حجت الاسلام اولیایی؛

آیا روحانیت توانسته با تحولات جامعه همگام شود؟

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.