• امروز : شنبه - ۲۸ تیر - ۱۴۰۴
  • برابر با : Saturday - 19 July - 2025
کل اخبار 6523

صدای حوزه امروز

جامعه از کارِ حوزه بی‌خبر است تجلیل مدیران حوزه‌های علمیه کشور از حماسه‌آفرینی ملت ایران و تاکید بر حمایت تام از نظام و رهبری گردهمایی خانوادگی برگزیدگان گروه‌های تبلیغی استان آذربایجان شرقی تصمیم های خردی که به وقتش اتخاذ نشده اند! روحانیت در خط مقدم خدمت/ روحانی و مداح رامشیری نماد خدمت شدند روایت شیخ اسماعیل رمضانی از عصر هوش مصنوعی و لزوم تغییر سبک آخوندی! نقش علما در دفاع از امت اسلامی بی‌همتاست/ غزه هرگز شکست نخواهد خورد انتقاد معاون تهذیب حوزه های علمیه از کیفیت برگزاری کمیسیون اخلاق و تربیت در همایش صدسالگی بازتأسیس حوزه حوزه پیشرو و سرآمد| تکنولوژی‌شناسی یا تکنوکراسی، کدام؟ فقط رهبری می‌توانست چنین پیام تمدن‌سازی بنویسد! «حوزه» نهاد فرا ساحتی با درون‌مایه و رویکرد تمدنی و وظیفه‌مند در برابر جامعه، جهان معاصر و انقلاب/ حوزه پیشرو و سرآمد در کنار ملت است حوزه پیشرو و سرآمد حوزه های علمیه؛ حافظان دین‌داری مردم در طوفان مدرنیته مشکلات حوزه و روحانیت در نگاه استاد علی صفایی

0
گفت‌وگویی متفاوت درباره روحانیت با یعقوب توکلی؛

جامعه از کارِ حوزه بی‌خبر است

  • کد خبر : 47005
  • 28 تیر 1404 - 18:44
جامعه از کارِ حوزه بی‌خبر است
ذهنیت اولیه کسانی که وارد حوزه می‌شوند، یک ذهنیت تبلیغی است. اما هنگامی که افراد وارد می‌شوند، در می‌یابند که مسیرشان ساده نیست. در طلبگی نیز باید از خیلی چیزها بگذرید. یک سری اتفاقات در جوانی هست که وقتی طلبه می‌شوید، از آنها می‌گذرید. این گذشت به طور غیرارادی رخ می‌دهد.

به گزارش صدای حوزه، روحانیت در جامعه ایران از دیرباز با چالش‌ها و معضلات متعددی روبه‌رو بوده است؛ از سوءبرداشت‌های عمومی درباره نقش و جایگاه آن گرفته تا فشارهای اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی که این نهاد را در مسیر خود با موانع سنگینی مواجه کرده است. بااین‌حال، همچنان روحانیت به‌عنوان نهادی معنوی و تاریخی نقش مهمی در تحولات جامعه ایفا می‌کند. اما آیا ورود به عرصه سیاست و تغییر جایگاه اجتماعی روحانیت، به معنای کاهش اعتماد عمومی به این نهاد بوده است؟ چگونه می‌توان قوت باطنی این نهاد را احیا نمود؟ ما در گفت‌وگو با دکتر یعقوب توکلی – تاریخ‌پژوه و عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی – به بررسی این مسئله پرداخته‌ایم و از صعوبت‌های طلبگی تا چالش‌های معنوی و اجتماعی روحانیت سخن گفته‌ایم. در ادامه بخش نخست این گفتگو را از نظر خواهید گذراند.

ماهیتِ طلبگی دشوار است

-دغدغه‌ای که به‌خاطر آن ترجیح دادیم تا این گفتگو را شکل دهیم، این مطلب است که برخی از اساتید، هنگام بحث از روحانیت، منزلت و جایگاه اجتماعی آن، به‌اصطلاح منطقی دچار مغالطه «ذوالحدین جعلی» می‌شوند. یعنی یک دوگانه سیاه‌وسفید می‌سازند و همه خوبی‌ها را در یک سبد و همه بدی‌ها را در سبد دیگر قرار می‌دهند. به‌این‌ترتیب که از منظر این افراد، انقلاب اسلامی و ورود روحانیت به عرصه سیاست به‌مثابه آغاز فروپاشی جایگاه مردمی، اعتماد و محبوبیت وی تلقی می‌شود. در واقع روحانیت پیش از انقلاب در این نگاه، به‌مثابه یک روحانیت مردمی، محبوب، زاهد، پارسا، مورد اعتماد، با دغدغه‌های مردمی و امثال آن تعریف می‌شود و روحانیت پس از انقلاب، با ورود به عرصه سیاست به‌عنوان روحانی حاکمیتی، درگیر با مطامع دنیایی، بریده از مردم، غافل از مشکلات و مسائل مردم و مجموعه‌ای از این حرف‌ها معرفی می‌شود. برخی تمام تصویر روحانیت را سیاه و برخی تمامش را سفید می‌بینند. در این گفت‌وگو برآنیم که چنین نگاه‌هایی را از جوانب تاریخی مورد بررسی قرار دهیم.

توکلی: من پیش از آنکه بخواهم در خصوص این مطالب شما اظهارنظر کنم، می‌خواهم مقدماتی را با هم طی کنیم. غرض من از طرح این مقدمات، بحث از برخی صعوبت‌های نهفته در خود طلبه‌شدن است. ابتدا باید بیان کنیم که روحانی کیست و طلبگی چیست؟ تا نتوانیم علت طلبه‌شدن افرادی در یک جامعه را پیدا کنیم، هر تحلیل دیگری داشته باشیم، غلط خواهد بود. باید ابتدا توضیح دهیم که اصلاً چرا فردی روحانی می‌شود؟ در غیر این صورت، ممکن است حرف کلی بزنیم. طلبگی در بین جوامع – چه جوامع مسیحی چه مسلمانان – از بین کسانی که یک هم‌زادپنداری یا همانندی با انبیا و بزرگان دین دارند، تحقق می‌یابد. یعنی فرد احساس می‌کند که می‌تواند جزئی از راه انبیا یا علما را در خود ایجاد کنید. این امر زمانی تحقق می‌یابد که خانواده نسبت به این مسئله توجه داشته باشد. البته گاهی ضد توجه هم دارد. گاهی این‌گونه نیست که خانواده دنبال این مسئله باشد. اشخاص زیادی را می‌شناسم که خانواده‌هایشان دنبال این ماجرا نبودند و مخالف بودند، اما فرزندانشان این راه را رفتند. این احساس که می‌خواهید آنچه را آن دسته از بزرگان دین فهمیدند، نقل کردند، گفتند و روایت کردند، در جایگاه و مسیر آنها قرار گیرید، نقطه آغاز طلبگی است.

اغلب کسانی که مطالعات طلبگی‌شان جدی شد، یک روح عقیدتی و تدین در آنها وجود داشت و در کسانی که این روح تدین جدی‌تر بود، به سمت زندگی طلبگی رفتند. اما وقتی وارد زندگی طلبگی می‌شوید، می‌بینید که امری سهل و ممتنع است. یعنی ابتدا فکر می‌کنید که شعر یاد می‌گیرید، داستان می‌خوانید، جُنگ می‌خوانید، کتاب‌هایی مانند «کشکول طبسی» یا «کشکول شیخ بهایی» می‌خوانید تا در منبر بیان کنید یا کتاب‌های آقای فلسفی را می‌خوانید. ذهنیت اولیه کسانی که وارد حوزه می‌شوند، یک ذهنیت تبلیغی است. اما هنگامی که افراد وارد می‌شوند، در می‌یابند که مسیرشان ساده نیست. در طلبگی نیز باید از خیلی چیزها بگذرید. یک سری اتفاقات در جوانی هست که وقتی طلبه می‌شوید، از آنها می‌گذرید. این گذشت به طور غیرارادی رخ می‌دهد.

پس از ورود به این فضا، با دو چالش مواجه می‌شوید: چالش اول، چالش اخلاقی و گذشتن از مطامع است. در این چالش اخلاقی، یک بحران جدی دیگر نیز دارید و آن بحران آزار است. بخش‌هایی از جامعه به‌طورجدی شما را آزار می‌دهد و آزار به معنای واقعی یعنی آزار به قصد ایذاء است. آزار اتفاقی مدنظر نیست؛ مثلاً کسی از کنار شما عبور می‌کند و چای روی شما می‌ریزد. طبیعتاً شما اذیت می‌شوید. اما گاهی وقتی چای در دستتان است، کسی عمداً به شما تنه می‌زند که چای را روی پایتان بریزد و پایتان بسوزد و اگر بسوزید، او بیشتر لذت ببرد. جامعه طلبگی این بحران را به‌طورجدی دارد. بحران آزار به قصد ایذاء.

از قال الصادق (ع) خواندن تا سیوطی حفظ‌‌ کردن!

دوستی داشتم که با ما طلبه شد. سوابقی داشت و گروه‌های مختلف را دیده بود. یکی به او می‌گفت «حیف این استعداد نیست که تو می‌خواهی روحانی شوی؟» دیگری می‌گفت «تو که از همه ما کافرتر بودی، حالا می‌خواهی به ما قال الصادق (ع) یاد بدهی؟» هرجا می‌رفت اطرافیان او را آزار می‌دادند. یک بار نزد مرحوم مصباح یزدی رفته بود. ایشان گفتند: «به حرف اینها گوش نکن. اصلاً به کشور دیگری برای تبلیغ برو.» این دوست ما دو سال دوام آورد و بعد هم فرار کرد. بخش‌هایی از جامعه، روحانیت را آزار می‌دهد.

پس این یک چالش سنگین که همه طلبه‌ها دارند. اما چالش سنگین دیگر روحانیون و اهالی حوزه، چالش فهم معناست. شما در دروس طلبگی با کشکول سر و کار ندارید. باید علم منطق را با ادبیات «ملا عبدالله» بخوانید یا با منطق صوری مواجه هستید. باید ادبیات عرب را با کتاب «صمدیه» با آن همه پیچیدگی‌هایش بخوانید. باید صرف و نحو بخوانید. طلبه با خود می‌گوید قرار بود راه پیامبر و داستان زندگی امام صادق (ع) را یاد بگیرم، اما اکنون باید «الفیه» «ابن مالک» و «سیوطی» را از بَر کنم.

طلبه با استعدادی که سنجیده نشده و باید خود را با شرایط دشوار تحصیلی تطبیق دهد تا بتواند از آن عبور کند، کار سختی در پیش دارد. پس کسانی که نفهمیدند و رفتند، کسانی که نفهمیدند و ماندند، کسانی که فهمیدند و ماندند و طیفی که بعضی دروس را فهمیدند و بعضی را نفهمیدند، در حوزه وجود دارند.

جامعه نمی‌داند روحانیت چه کاری می‌کند. طلبه تازه وارد ادوار فقه، ادوار مختلف اصول و مکتب‌های مختلف اصولی می‌شود و مکتب‌های مختلف فقهی را باید مسلط شود. بسیاری از کسانی که در درس خارج نشسته‌اند نیز ممکن است این تنوع مکاتب را متوجه نشوند. من افراد زیادی را دیده‌ام که متوجه نبودند چه خوانده‌اند. ضمن اینکه برای روحانی بودن، نیاز به فهم یک سری علوم دارید که شما را در مسیر تفقه در دین قوی و توانا می‌کند.

تکرارِ مسائل حوزه در تاریخ

-اگر بخواهیم گریزی به کلیت بحث شما بزنیم، باید بگوییم روحانیت در متن و بطن خود چالش‌هایی داشته و امروز و دیروز آن از منظر این چالش‌ها تفاوت چندان نکرده است. نظر شما چیست؟

توکلی: بله، این چالش‌ها امروز هم روحانیت را رها نکرده است. شما کتاب «زهر الربیع» از «سید نعمت‌الله جزایری» را بخوانید. دقیقاً همان چیزی که مسئله طلبه امروز است، برای سید نعمت‌الله جزایری شاگرد علامه مجلسی نیز بوده است. همان بلایی که برای طلبگی بر سر آقای مطهری آمد، بر سر سید نعمت‌الله جزایری هم آمد. من زندگی شهید مطهری را از این منظر نوشته‌ام.

-پس اتفاق خاصی از این جهت رخ نداده است. طلبه از منظر مشکلاتی که متوجه جامعه روحانیت و نسبت آن با مردم می‌شود، همواره دستخوش این مسائل بوده است.

توکلی: بله، اتفاق خاصی نیفتاده است. همین الان در روستای محل تولد خودم، کسی که امام‌جماعت مسجد است، بحران دارد؛ بحرانش این است که مردم به او پول نمی‌دهند. مردم به او می‌گویند تو باید کار کنی. خب وقتی او سر کار برود، باید هنگام اذان ظهر هر جا باشد کار را تعطیل کند و خود را برساند. فضا به‌گونه‌ای شده است که اگر در کسوت یک روحانی کار نکنید و پول نداشته باشید، جامعه شما را تحویل نمی‌گیرد، اما وقتی پول داشته باشید، جامعه شما را تکفیر و تفسیق می‌کند و می‌گوید از کجا آورده‌ای؟ یعنی بخشی از جامعه همواره شما را آزار می‌دهد. اگر مقاومت کنید، می‌گویند شما از خود ما هستید. شما با این چالش مواجه هستید که اگر پول نداشته باشید، زندگی‌تان محدود می‌شود.

-اگر بخواهیم ناظر به پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های نهاد روحانیت بحثی را مطرح کنیم، به تعبیر شما روحانیت همواره در معرض فشارهای مختلف اقتصادی و اجتماعی بوده است، اما این نهاد، حامل معنا و رسالتی است که آن رسالت به طلاب یک قوت باطنی برای ایستادگی در برابر مشکلات را می‌دهد. به‌عبارت‌دیگر، همین قوت است که در بزنگاه‌های تاریخی باعث شده تا روحانیت برخیزد و صحنه را تغییر دهد. به باور شما آیا امروزه خود همین قوت باطنی در معرض تهدید قرار نگرفته است؟

توکلی: شما به نکته خوبی اشاره کردید. من سؤال شما را این‌گونه می‌فهمم که روحانیت برای آنکه بتواند از پس مشکلات برآمده و بر مسائل فائق آید، چه کاری باید انجام دهد؟ در این فضا، باید قدرت دانشی داشته باشیم. به‌عبارت‌دیگر، روحانیت باید به سلاح علم مجهز باشد. بالاخره حوزه متاع گران‌بهایی دارد که آن را به‌راحتی در اختیار کسی قرار نمی‌دهد. این متاع گران‌بها همان علم و معنویت است. شما نهایتاً قرار است پس از تحمل همه این رنج‌ها به این متاع گران‌بها برسید. اما اینجا تمام قصه نیست. قدرت دانشی حوزه، از جهت سه مرکز دانشگاهی، حکومتی و روشنفکری به چالش کشیده می‌شود.

لینک کوتاه : https://v-o-h.ir/?p=47005

مطالب مرتبط

19تیر
عذری بدتر از گناه!
تأملاتی بر پاسخ آقای فلاحتی به یادداشت «از آشفتگی در استدلال تا تحریف آراء»؛

عذری بدتر از گناه!

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.