به گزارش صدای حوزه، حجت الاسلام شیخ مجتبی کرامتی طی یادداشتی به بررسی انتقادی مناظرهای در باب موسیقی با موضوع “از آشفتگی در استدلال تا تحریف آراء!” پرداخته است که در ادامه مطالعه می نمایید:
روز سهشنبه ۲۴ ذیالقعده (۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴) نشستی علمی با موضوع «بازخوانی ادله جواز استعمال آلات موسیقی» به همت قرارگاه مکتب توحید و دفتر حضرت آیتاللهالعظمی جوادی آملی حفظه الله در مشهد مقدس برگزار شد که آقایان حجج اسلام فلاحتی و وکیلی مدعو بودند. جناب آفای فلاحتی قائل به حلیت بلکه مطلوبیت شرعی برخی انحاء استعمال آلات موسیقی و استماع آن بودند و جناب آقای وکیلی استعمال آلات موسیقی را در شریعت مطلقاً حرام میدانستند.
ضمن خرسندی از اصل برگزاری اینگونه جلسات و ابراز امیدواری و طلب توفیق برای بانیان جهت تداوم هرچه بهتر این مسیر، اتفاقاتی در طی گفتگو رقم خورد که جداً مایه تأسف بود.
بررسی تفصیلی این موضوع و جمعبندی نسبت به اینکه ادعای کدام یک از طرفین گفتگو قابل دفاع است، فرصت دیگری را میطلبد. محور اساسی یادداشت پیش رو، بررسی انتقادی برخی از ابعاد عملکرد جناب آقای فلاحتی در این نشست علمی میباشد.
خروج مکرر از موضوع بحث، اشتباهات فاحش در بهکارگیری اصطلاحات علمی، طرح ادعاها و انتسابهای نادرست یا بدون سند نسبت به فقها و خصوصاً نسبتهای کذب به رهبر معظم انقلاب حفظهالله که در بعضی از موارد خالی از شائبه تعمد نبود، ارائه استدلالهای عجیب و غیرعلمی و عدم رعایت اخلاق علمی و آداب مناظره از جمله نقدهایی است که – فارغ از صحت یا عدم صحت دیدگاه جناب آقای فلاحتی-نسبت به عملکرد ایشان وارد است.
در ادامه برخی از مصادیق انتقادات فوق ذکر میشود.
- خروج مکرر از موضوع بحث
با اینکه موضوع جلسه یعنی «حکم استعمال آلات موسیقی با نگاه تمدنی» به صورت مشخص بیان شده بود؛ اما بخش زیادی از وقت جناب آقای فلاحتی به جای اینکه به طرح و شرح ادله «حلیت فیالجمله موسیقی» بگذرد، به تبیین و بازخوانی نظرات رهبر معظم انقلاب اختصاص پیدا کرد که البته خالی از حواشی و تحریف و نسبتهای کذب نیز نبود که در ادامه بخشی از آن بیان میشود. متأسفانه تذکر مکرر ناقد محترم نیز مانع از ادامه این رفتار نشد.
- اشتباه در بهکارگیری اصطلاحات علمی
- جناب فلاحتی در بخشی از بیانات خود ضمن یک مثال خاص اصرار داشتند که «آنچه در این روایات بیان شده قضیه حقیقیه است نه خارجیه؛ اما قضیه حقیقیهای که عصری است و زماندار است! » (دقیقه۴۳، ب۱)
روشن است این تعبیر به هیچ وجه با اصطلاح «قضیه حقیقیه» در علم اصول سازگار نیست و معنا ندارد قضیهای حقیقیه و در عین حال، محدود به زمان خاص باشد.
- ایشان چندین بار در رابطه با روایاتی که مفاسدی را برای موسیقی ذکر کرده است این مضمون را به کار بردند که «از آنجا که این مفاسد حیثیت تعلیلیه است پس حکم روی این قید رفته و عنوان موسیقی و امثال آن عنوان مشیر است » (برای نمونه: دقیقه ۱۲و ۱۳، ب۲) با اینکه تصرف در موضوع، نتیجه وجود حیثیت تقییدیه است، نه حیثیت تعلیلیه ! البته ایشان یک مرتبه در خلال مطالب تعبیر «حیث تقییدیه» را نیز در کنار تعبیر پیشین به کار بردند که مؤید بیدقتی ایشان در به کار بردن اصطلاحات است.
- طرح ادعاها و نسبتهای ناروا
با وجود تاکید شدید و غیر متعارف آقای فلاحتی نسبت به طرف مقابل درباره مستند بودن هرگونه ادعایی (حتی مطالب واضح و مبیّن) اما جنابشان مکرراً مطالب نادرستی را ادعا کردند و هیچ سندی هم برای آنها ارائه نفرمودند؛ برخی از این موارد بدین شرح است:
- ادعای اینکه علامه طباطبایی و برخی دیگر از بزرگان قائل به وجود اجزاء ثابت و متغیر در شریعت هستند(دقیقه۴۱، ب۱) و مقصود از اجزاء متغیر ، تغییر احکام به تبع موضوع نیست؛ بلکه تغییر نفس احکام با گذشت زمان است (دقیقه۵۸، ب۱)؛ ادعایی که از طرف ناقد محترم با بیان اینکه اجماع علمای امامیه بر عدم امکان نسخ بعد از عصر تشریع است انکار شد. خوشمزه اینکه در همین حال که آقای فلاحتی این ادعای فاقد سند را مطرح میکردند، با اصرار از طرف مقابل مطالبه سند مینمودند که «شیخ صدوق کجای مقنعه یا مقنع از ثابت و متغیر سخن گفته است؟»(دقیقه۵۶، ب۱) بگذریم که اساساً «مقنعه» تالیف مرحوم شیخ مفید است، نه مرحوم شیخ صدوق!
- ادعای اینکه تنها برای حدیث امر رسول خدا صلوات الله علیه و آله به ضرب دف در عروسی حضرت فاطمه سلاماللهعلیها ۳۰ سند شیعی وجود دارد! (دقیقه ۱۸، ب۲) آقای فلاحتی تا انتهای نشست علیرغم دیدگاه ناقد محترم نسبت به اینکه هیچ سند معتبری برای روایات جواز دف وجود ندارد و درخواست ایشان نسبت به ارائه مدرک بر این مدعا، حتی یک سند و مدرک ارائه نفرمودند.
- ادعای اینکه مرحوم آیت الله سید احمد خوانساری رحمهالله «موسیقی غیر لهوی» را حلال میدانستند. (دقیقه ۶۵، ب۲) البته ایشان آدرس این ادعا را نیز ذکر کردند (جامع المدارک، ج۶، ص۱۲)؛ اما نه تنها در این نشانی مطلبی مرتبط با ادعای مذکور یافت نشد؛ بلکه مرحوم آیت الله خوانساری در چند موضع دیگر دیدگاه روشن خود در رابطه با موسیقی و غنا را بیان کردهاند که شباهتی با ادعای آقای فلاحتی ندارد. ایشان بعد از نقل فتوای محقق حلی در رابطه با حرمت تکسب به وسیله آلات محرمه منجمله آلات موسیقی، آن را مورد اتفاق علما و نتیجه ادله متعدده در باب میدانند و تنها بیع و شراء این آلات را به قصد مواد تشکیل دهنده آن (چوب و … ) از شمول ادله خارج میدانند (همان، ج۳، ص۷).
همچنین در کتاب الشهادات و در بحث موجبات زوال عدالت استماع غنا و موسیقی را به صورت کلی حرام و موجب زوال عدالت معرفی میکنند و تنها کبیره بودن آنرا محل اشکال میدانند، در صورتی که گناه کبیره به آنچه خداوند در قرآن در رابطه با آن وعده آتش داده تفسیر شود(همان، ج۶، ص۱۱۱). جالب اینکه ایشان تصریح میکنند که ادله جواز ضرب دف در عروسی به دلیل ضعف سند و عدم انعقاد اجماع، مخصص این حرمت نیست و بلکه احتمال میدهند که ادله حرمت غنا و موسیقی آبی از تخصیص بوده و حتی اگر روایت معتبر در تخصیص آن داشته باشیم (مثل روایت حلیت اجرت مغنیه در عروسی) قابل پذیرش نباشد! (همان، ص۱۱۳).
دلیل انتساب فوق از سوی آقای فلاحتی روشن نیست و نمیدانیم بر فرض صحت این استناد، چرا آقای فلاحتی در کتاب خود (موسیقی، فقه، انقلاب اسلامی تهدید یا فرصت) مرحوم سید احمد خوانساری را از معتقدان به حلیت موسیقی ذکر نکردهاند.
- آقای فلاحتی به مرحوم میرزای قمی نسبت دادند که ایشان در جامعالشتات برخی انواع موسیقی را دارای رجحان شرعی و مستحب دانستهاند! ایشان برای این ادعای جالب توجه، سندی ارائه نفرمودند و چنین مطلبی نیز در جامعالشتات یافت نشد. محتمل است که کلمه موسیقی رهزن ذهن ایشان شده است؛ زیرا مرحوم میرزا مکررا از آواز انسانی (و نه تولید شده با آلات موسیقی) تعبیر به موسیقی کردهاند. (جامعالشتات، ج۲، ص۳۸۰).
سؤال پیشگفته نسبت به عدم ذکر مرحوم آیت الله خوانساری در عداد موافقین حلیت موسیقی در کتاب مذکور در رابطه با مرحوم میرزای قمی نیز جاری است.
- نسبتهای کذب و برخورد گزینشی با کلمات رهبر معظم انقلاب مدظلهالعالی
جناب آقای فلاحتی در جایجای بحث تلاش داشتند -بیگانه با موضوع محل بحث- خود را موافق و مروّج آراء رهبر انقلاب و ناقد محترم را مخالف بلکه تحریفکننده نظر ایشان معرفی کنند و مکرراً با مناسبت و بیمناسبت میگفتند «قرائت شما در امور مختلف غیر از قرائت رهبر انقلاب است»! اما مع الاسف خود ایشان با برخورد گزینشی با آراء معظمله و بدتر از آن تحریف و نسبت کذب به ایشان در این زمینه، عملکرد غیرقابل قبول و سؤال برانگیزی داشتند. در ادامه سه نمونه از این نسبتهای اشتباه ذکر میشود.
- آقای فلاحتی در رابطه با روایاتی که استعمال آلات موسیقی را منجر به زوال حیا دانستهاند به رهبر انقلاب نسبت دادند که «اگر حیا از بین نرود چه؟ پس معلوم میشود حلال است!» و صراحتاً گفتند این استدلال عجیب «عین فرمایش آقاست»! (دقیقه۶۷، ب۲) در حالی که در کتاب غنا ذیل این روایت، حتی شبیه این مطلب نیز گفته نشده است (کتاب غنا، ص۳۴۹ـ۳۵۱). نکته جالبتر اینکه آقای فلاحتی همین مطلب را در کنار برخی استدلالهای عجیب دیگر در کتاب خود نقل کرده ولی قائل آن را نه رهبر انقلاب بلکه یکی از مدرسین نه چندان شناخته شده حوزه علمیه قم معرفی کردهاند! (موسیقی، فقه، انقلاب اسلامی، تهدید یا فرصت، ص۳۷۳). بگذریم که این استدلال در فرض صحت، بسیاری از محرمات مسلم در شریعت را فیالجمله حلال میکند! برای مثال چون قرآن کریم وقوع عداوت و بغضاء و« صدّ عن ذکرالله» را از آثار خمر و میسر معرفی کرده، میتوان با همین قیاس گفت «اگر خمر و میسر موجب عداوت و بغضاء نشد چه؟ پس معلوم میشود حلال است!»
- آقای فلاحتی به دلیل برداشت غلط از کلام شیخ انصاری، ادعا کردند مرحوم شیخ موسیقی غیر لهوی را حلال میدانند. این مطلب مورد اعتراض ناقد محترم قرار گرفت که هیچکسی کلام شیخ را اینگونه نفهمیده و شیخ تمام انواع موسیقی حاصل ساز را صوت لهوی میدانند. آقای فلاحتی در پاسخ به این اشکال، به کلام رهبر انقلاب استناد کردند و گفتند «خود رهبری عین کلام شیخ انصاری را میآورد و میگوید این عبارت یعنی از نظر شیخ انصاری مطلق موسیقی حرام نیست و این عین جمله ایشان است!» (دقیقه ۷۵، ب۲) و سپس مفصلاً روی این مطلب اصرار نمودند.
این در حالی است که رهبر انقلاب مطلقا چنین عبارتی ندارند! عبارت ایشان بعد از نقل کلام شیخ از این قرار است: «پس برداشت و تلقی شیخ علیه الرحمه هم همین است که ادلهای که بر حرمت آلات العزف دلالت میکند در واقع لهو [آلات العزف؟] را من حیث انها موجبه للهو محرم کرده است نه اینکه خودش به خودی خود حرام است» این عبارت صرفاً دلیل حرمت آلات موسیقی از نگاه شیخ را بیان میکند، نه اینکه این به معنای تفصیل در حکم استعمال آلات العزف است؛ دقیقا همان برداشتی که ناقد محترم به تمام فقهای بعد از شیخ نسبت دادند.
آقای فلاحتی به دلیل ذهنیت خاص خود این عبارات را نیز اشتباه برداشت کرده و بدتر اینکه با تغییر عبارت آن را «عین عبارت رهبری» دانستند!
- مورد عجیب تر نسبت به نظر رهبر انقلاب در رابطه با حرمت ترویج موسیقی فرمودند «آقا خودشان ترویج را تفسیر کردند!» و عباراتی را از روی کتاب غنا، صفحه۵۰۰ خواندند و در میان آن عبارت «ترویج یعنی ترویج فساد» را اضافه کردند؛ در حالی که مطلقاً چنین عبارتی در کلمات رهبر انقلاب وجود نداشته و با اضافه کردن این جمله، معنای عبارت را به کلی تغییر دادند! (دقیقه ۸۳، ب۲) حقاً جای تعجب است که چطور کسی که تا این حد ادعای ترویج آراء رهبری معظم را در عرصه هنر دارد اینگونه سخن ایشان را تحریف کند. ایشان بعد از اعتراض ناقد محترم به این تحریف آشکار نیز هیچ توضیحی ارائه نفرمودند.
اجمالاً روشن است که رهبر معظم انقلاب از دهه هشتاد به بعد، مکرراً از عدم جواز «ترویج موسیقی» با عبارات گوناگون سخن فرمودند؛ عباراتی از قبیل «ترویج موسیقی در شرایط کنونی جایز نیست». https://khl.ink/f/27823 «ترویج موسیقی، کاری است برخلاف مذاق اسلام». https://www.aparat.com/v/52MEO ، «ترویج موسیقی با اهداف عالیه نظام مقدس اسلامی سازگار نیست». https://khl.ink/f/27823
به تعبیر حجهالاسلام وکیلی گرچه رهبر معظم انقلاب در فتوای خود قائل به حرمت فیالجمله موسیقی هستند؛ اما در رویکرد تربیتی خود، با توجه به غلبه موسیقی لهوی در دوره اخیر، «ترویج موسیقی» را به نحو مطلق ممنوع اعلام فرمودند. بنابراین ادعای آقای فلاحتی نسبت به دیدگاه رهبری که عمدتاً مستند به برخی عبارات رهبری در دهه هفتاد است، چیزی جز مواجهه گزینشی با عبارات و تحریف صریح مبنا و رویکرد تربیتی رهبر انقلاب محسوب نمیشود!
- طرح مطالب عجیب و غیر علمی به عنوان بحث فقهی
جناب آقای فلاحتی در تمام طول گفتگو بر خلاف انتظار و همینطور وعدهای که در اثناء آن بیان کردند (دقیقه۵۶، ب۱) تقریباً هیچ دلیلی بر مدعای خود (حلیت فیالجمله استعمال آلات موسیقی در فقه) نیاوردند و اندک استدلالهایی که ارائه کردند نیز به قدری عجیب بود که بعضاً حتی از یک طلبه متوسط نیز انتظار نمیرفت؛ چه برسد به کسی که به گفته خود سالیان دراز محضر علما و مراجع را درک کرده است! برخی از این استدلالها ذیل عناوین پیشین مطرح شد؛ اما برخی دیگر از این موارد بدین شرح است:
- «قرآن کریم هرچه میآورد و هرچه نمیآورد برای ما حجت است »! این کبرایی بود که ایشان در دفاع از حلیت فیالجمله موسیقی بر مبنای عدم تحریم صریح آن در قرآن کریم ذکر کردند ! مقام، ظرفیتِ ابرازِ تعجبِ نگارنده از صدور این کلام بدیع و نو را ندارد. ایشان تا انتها نیز توضیح ندادند که این حجم اموری که در شریعت تحریم شده اما نام آن در قرآن نیامده را چگونه توجیه میکنند؟ (دقیقه۶، ب۲).
- استناد به وجود واژه «صور» و «ناقور» به عنوان دو آلت موسیقی ضمن بیان حوادث قیامت در قرآن (دقیقه۵، ب۲) که روشن نشد چه نتیجهای میخواهند از آن بگیرند و چگونه ذکر این الفاظ حلیت موسیقی را (که مدعای ایشان است) نتیجه میدهد.
به طور کلی، این اوج بیانضباطی در بحث فقهی است که در مسأله حلیت یا حرمت استعمال آلات موسیقی، به هیچ وجه متعرض ادله معتبری از قبیل موثقه سکونی یا دیگر روایات این باب نشویم و بخواهیم از بودن کلمه «صور» در قرآن کریم، حکم شرعی استفاده کنیم!
عجیبتر آنکه بعد از ذکر این -مثلاً- ادله، فرمودند «اینها گرچه استدلال صددرصدی فقهی نیست؛ ولی قابل دفاع است !» (دقیقه۹، ب۲) عبارتی که ابتلاء آن به تناقض درونی محتاج بیان نیست. مانند بسیاری از موارد دیگر، نقد ناقد محترم حجتالاسلام والمسلمین وکیلی نسبت به این عبارات نیز بیپاسخ ماند.
- بیان کلیاتی خطابی مثل اینکه «در بحث تمدن اسلامی نباید فقط رویکرد سلبی داشت»، «با رویکرد سلبی تمدن درست نمیشود»، «موسیقی نیاز بشر است!»، «نباید شیخ ترمزی بود !» و … به جای بحث منسجم و روشمند در راستای اثبات مدعا و… .
- عدم رعایت تقوای علمی و آداب گفتگو
شاید عدم رعایت تقوای علمی و آداب گفتگو از سوی جناب آقای فلاحتی، بیش از سایر ابعاد مربوط به ارائه ایشان در این جلسه آزاردهنده بود.
همانطور که بیان شد جناب آقای فلاحتی در تمام طول گفتگو علی رغم اینکه در میان جلسه وعده دادند که وارد بحث از روایات میشوند مطلقاً دلیلی بر ادعای خود که حلیت استعمال موسیقی است ارائه نکردند.
همچنین نه تنها از موضوع از پیش تعیین شده مکرراً خارج شدند که فضای بحث علمی را به یک مجادله شخصی تبدیل کردند و به نوعی مشغول محاکمه و بازجویی از طرف مقابل بودند! آنهم با طرح اتهاماتی از قبیل اینکه حجت الاسلام و المسلمین وکیلی در فضای عمومی ملغمهای از آراء خود، رهبر انقلاب و دیگران را به عنوان توضیح کلام رهبری به مخاطب ارائه میدهند.
اتهامی که جناب آقای وکیلی صراحتاً آن را رد کرده و عملکرد و مبنای خود در رابطه با لزوم ترویج نظر ولی فقیه در جامعه را به صورت شفاف توضیح دادند؛ ولی آقای فلاحتی نه از این اتهامزنی عقبنشینی کرده و نه شاهدی برای ادعای خود ارائه کردند؛
باوجود اینکه خود ایشان بارها در همین جلسه نسبتهای نادرست به رهبر انقلاب دادند که توضیح آن گذشت.
علاوه بر این، در تمام طول جلسه تقریباً به هیچ کدام از انتقادات ناقد محترم پاسخ ندادند که هرچند پاسخ نداشتن لزوما ناشی از بی اخلاقی نیست و احتمالاً ناشی از ناتوانی در دفاع از مدعاست؛ ولی عدم اعتراف به اشتباه و اصرار بر ادعای قبلی یا عبور کریمانه! از کنار آن قطعا اخلاقی نیست.
همچنین ممانعت از انعقاد کلام ناقد محترم با قطع مکرر کلام ایشان که با اولیات اخلاق گفتگو ناسازگار است و حتی در مواردی اعتراض حاضرین در جلسه را هم به همراه داشت.
مختصر اینکه به نظر میآید جناب آقای فلاحتی در دفاع از مدعیات خود مبتلا به آفاتی مثل ضعف علمی و ناآشنایی با اصطلاحات علم و روش صحیح استدلال، عدم رعایت اخلاق علمی و تقوا در نقل و نقد نظرات صاحبان نظر هستند؛ نکاتی که بعضاً در کتاب نامبرده نیز دارای نمونههای قابل توجه است و البته بررسی آن مجال دیگری میطلبد. امید میرود خداوند متعال توفیق اصلاح و جبران خطاهای گذشته را به نگارنده و ایشان عنایت کند.
والسلام علی من اتبع الهدی
شیخ مجتبی کرامتی
۲۸ ذیالقعده الحرام ۱۴۴۶ هـ ق